بازگشت به صفحه شرکت
تجربه تلخ از مدیریت ناکارآمد و باندبازی در کروز
کروزتجربه کاری
موقعیت شغلی: تحقیق و توسعه
در پیامها دیدم فردی از مجموعه و مدیریت تعریف میکند، احتمالاً یکی از نوچههای مدیر تحقیق و توسعه است یا به او پول و موقعیت سازمانی خوبی دادهاند که حالا در جواب پیامهای منفی درباره مدیر، از او تعریف میکند. در حالی که هر کسی که با این مدیر کار کرده باشد میداند که او شخصیتی دروغگو، باندباز، بیادب و بددهن است. وقتی در مجموعه بودم، مدیر تحقیق و توسعه دو نوچه داشت که یکی رئیس تیم نرمافزار و دیگری رئیس ICU بود. روزی که از مجموعه رفتم، فردای آن روز که دیگر چهره این افراد را نمیدیدم، بهترین روز زندگیام بود. این افراد پلید، باندباز و چاپلوس بودند و به لطف مدیر تحقیق و توسعه به پول و جایگاه خوبی رسیده بودند. بقیه که در باند او نبودند، به جایی نمیرسیدند. از مالک کروز که آدم خوبی بود، بعید بود چنین افرادی را نگه دارد. نمیدانم چرا همان زمان اینها را اخراج نکردند! خروج نیروها به دلیل باندبازی مدیر تحقیق و توسعه بود. این فرد یک بیمار روانی است که باید در بیمارستان بستری شود. من اگر یک گاوداری داشته باشم، مدیریت آن را به او نمیسپارم، چه برسد به مدیریت تحقیق و توسعه. او آنقدر نالایق است که حتی برای این سمت هم بیش از حد است. مدیر آنقدر بددهن بود که فقط فحش و ناسزا میداد و با همه هر طور که دلش میخواست صحبت میکرد. خیلیها به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور بودند آنجا کار کنند، وگرنه حقوق کروز خوب بود. حقوق خوب در ازای خریدن زندگی، اعصاب و روان و شخصیت شما بود. تواناییهای نیروها دیده نمیشد و فقط کافی بود در باند مدیر باشی تا رشد کنی، وگرنه هر تلاشی بیفایده بود. اگر مدیر با تو حال نمیکرد، به نحوی تو را از مجموعه حذف میکرد یا آنقدر اذیت میکرد که خودت فرار کنی. این را گفتم تا کسانی که آرزوی کار در کروز را دارند، قبل از هر اقدامی اینها را بدانند و از تجربه افرادی که وقت خود را در آن شرکت تلف کردهاند، استفاده کنند. کروز فقط اسمی دارد و در واقع یک پادگان است. در کروز، نیروی انسانی و شخصیت او هیچ ارزشی ندارد و همه به چشم یک برده دیده میشوند. چه وقت و عمری در آنجا هدر دادم که در نهایت فرار کردم تا به آرامش برسم و توانمندیهایم را در مجموعههای دیگر نشان دهم.