محاسبه آنلاین عیدی سال ۱۴۰۴
بازگشت به صفحه شرکت
تجربه تلخ در شرکت کاوش: مدیریت ناکارآمد و رفتارهای غیرحرفه‌ای
رایان پرداز کاوش

تجربه کاری
موقعیت شغلی: اسکرام مستر
سلام، من تقریباً ۳ سال و نیم در این شرکت مشغول به کار بودم و تمام مسائل مالی، قراردادی و مشکلاتی که در این سایت مطرح شده را تأیید می‌کنم. اما مسئله اصلی من بحث فنی و تخصصی کارم است. تجربه من این بود که در کاوش، نقش اسکرام مستر به رسمیت شناخته نمی‌شود و اساساً رویکرد واترفال دارند که فقط اسمش را اسکرام گذاشته‌اند. اغلب از یک نفر انتظار می‌رود که هم وظایف مالک محصول، هم اسکرام مستر، هم برنامه‌نویس و هم تستر را انجام دهد. در واقع وظایف چند نفر را از یک نفر می‌خواهند و حقوقی که می‌دهند حتی به اندازه همان یک نفر هم نیست. شرح وظایف مشخص نیست؛ مدیر فنی از شما تسک توسعه می‌خواهد، مدیر پروژه حضور در محل کارفرما و نصب نسخه را می‌خواهد و مدیر عامل تعامل با کارفرما را انتظار دارد. در نهایت، هر اسپرینت زیر سؤال هستید که چرا کاری که اصلاً جزو وظایف شما نبوده را به خوبی انجام نداده‌اید. رفتار مدیر عامل شبیه به قربانیان تجاوز در کودکی است و فقط سعی در تحقیر و تخریب پرسنل دارد. یادم هست در یکی از جلسات بررسی عملکرد که همه چیز عالی بود، به من پرید و گفت: 'تو چرا بیزینس پروژه بانک دی را بلد نیستی؟' در حالی که آن پروژه مربوط به تیم دیگری بود و هیچ ربطی به من و تیمم نداشت. فقط می‌خواست ایراد بگیرد. تسک‌های راهبری و تسهیل‌گری هیچ ارزشی برای شرکت ندارند و مدام شما را بیکار، بی‌پیچون یا یقه‌سفید خطاب می‌کنند. اگر اسکرام مستر هستید، بدانید که هیچ آگاهی از اجایل و اسکرام در این شرکت وجود ندارد. حتی آن‌قدر بی‌سواد و نادان هستند که در آگهی استخدامشان نوشته‌اند 'متدولوژی اسکرام' و نمی‌دانند که اسکرام متدولوژی نیست. اگر اسکرام مستر شوید، یعنی کد زدن، تست کردن، جلسه رفتن با کارفرما، نصب نسخه، تنظیم صورت جلسه و امور قراردادی با کارفرما و بی‌نهایت کار دیگر جزو وظایف اصلی شما خواهد بود. هر روز یک بیمار خودشیفته که قربانی تجاوز بوده در شرکت نشسته تا کار و تخصص شما را زیر سؤال ببرد. یکی از وظایف اسکرام مستر محافظت از تیم است. یادم هست یک بار با جمشیدی درباره اضافه‌کاری‌های بدون حقوق اجباری تیم صحبت می‌کردم، به من گفت: 'برای کی چونه می‌زنی؟ فلانی در یک روستای دورافتاده که فقط یک خیابان دارد کار می‌کند و حقوقش از مردم آن شهر بیشتر است. چرا به نیروهایت رو می‌دهی؟ آن‌ها جایی بیرون ندیده‌اند و به آن‌ها یاد نده.' متأسفانه جمشیدی نیروها را به چشم انسان نمی‌بیند و به دانش و تخصص آن‌ها احترام نمی‌گذارد. من طی ۳ سال سعی کردم با این تفکر بجنگم و با ارائه پیشنهاد و راه‌حل شرایط را بهبود دهم، اما در نهایت برچسب سمی بودن به من زدند و شکست پروژه‌هایشان را که دلیل اصلی آن اختلاف کارفرما با جمشیدی بود، به من نسبت دادند. خوشحالم که امروز همه می‌دانند منشأ اصلی مشکلات کجاست و بسیاری فهمیده‌اند که تلاش در این محیط سمی بی‌فایده است.