بازگشت به صفحه شرکت
تجربه تلخ از مدیریت ناکارآمد و تبعیض در تحقیق و توسعه کروز
کروزتجربه کاری
موقعیت شغلی: تحقیق و توسعه
سلام، به طور اتفاقی این صفحه را پیدا کردم و دیدم همکاران و دوستان سابقم در کروز نظرات خود را درباره واحد تحقیق و توسعه نوشتهاند. من هم قصد نداشتم خاطرات تلخ گذشته را مرور کنم، اما تصمیم گرفتم بنویسم تا کمی آرام شوم. من با تمام نظرات همکاران قدیمی کاملاً موافقم و نمیخواهم حرفهای تکراری بزنم، اما میخواهم درباره رئیس نرمافزار و رئیس سابق ایسیو (یا همان رئیس دوم ایسیو) صحبت کنم. یادم میآید در ابتدای تأسیس تحقیق و توسعه، تعداد کمی از ما در مجموعه بودیم. رئیس نرمافزار که در آن زمان وضع مالی خوبی نداشت و حتی توان خرید ماشین یا خانه را نداشت، به لطف حمایتهای مالی بیحد و حصر مدیر تحقیق و توسعه، در مدت کوتاهی به پول کلانی رسید و هر دو توانستند در تهران خانه بخرند. ظاهرشان هم به مرور زمان تغییر کرد و مشخص بود که شرکت به آنها خوب میرسد. رئیس نرمافزار هر روز با لباسهای نو و خوشتیپ به شرکت میآمد، در حالی که در روزهای اول وضعیتش کاملاً متفاوت بود. من هرگز ندیدم که او حتی یک ساعت پشت میز کار کند و همیشه یا در حال خندیدن و جوک گفتن با نیروها بود یا در حال خوردن چیپس و پفک. کار زیادی از او ندیدم و بیشتر در دفتر مدیر تحقیق و توسعه در حال چاپلوسی و گرفتن امتیاز بود. رئیس دوم ایسیو هم با کلک و حقهبازی باعث اخراج رئیس اول ایسیو شد تا جای او را بگیرد، اما در نهایت به دلیل بازخوردهای منفی نیروها، اخراج شد. البته به او گفتند استعفا دهد تا به شکل اخراج از مجموعه نرود و شأنش خرد نشود. این دو نفر باعث نابودی تحقیق و توسعه و فرار نیروها شدند و من هم مانند چند نفر دیگر قرارداد سهماهه ام را بستم و در نهایت اخراج شدم. جالب است که رئیس نرمافزار خود را فردی دیندار و نمازخوان میدانست، اما حق و ناحق کردن در حق دیگران را عیب نمیدانست. من هرگز بدیهایی که این دو نفر در حق من کردند را فراموش نمیکنم و نمیبخشم. آنها باعث نابودی کل مجموعه شدند و همه به تبعیضها اعتراض داشتند. امیدوار بودم معاونت محصول بتواند این باند مافیایی را از بین ببرد، اما تنها توانست رئیس ایسیو را اخراج کند. تقریباً ده سال در تحقیق و توسعه کار کردم و خیلی از بیتجربهگیها را در مدیران کوتوله دیدم که فقط ادعا داشتند. در نهایت خسته شدم و خودم را نجات دادم. حالا که مهاجرت کردهام و در شرکتهای خارجی کار میکنم، تازه فهمیدم مدیر تحقیق و توسعه واقعی یعنی چه و با چه معیارهایی کار میکند. در کروز، رئیسها فقط ادعا داشتند و هیچ مهارتی نداشتند جز آویزان شدن از مدیر تحقیق و توسعه برای رسیدن به اهداف مالی. کروز برای من خوبی هم داشت و آن این بود که یاد گرفتم افراد شارلاتان را بهتر بشناسم و از آنها فاصله بگیرم.