بازگشت به صفحه شرکت
تجربه تلخ از مدیریت ناکارآمد و سیستم معیوب در یک شرکت
دیجی کالا (Digikala)تجربه کاری
قبل از اینکه تجربیات تیمهای دیگر را بخوانم، فکر میکردم فقط در تیم ما اوضاع اینقدر بد است و بقیه تیمها در شرایط ایدهآل به سر میبرند. البته حق هم داشتم، چون اگر کسی پستهای اینستاگرامی را ببیند، همین تصور را خواهد داشت. البته واقعاً هم بعضیها در آنجا خوش میگذراندند، چون کار مفیدی برای سازمان انجام نمیدادند! بخش منابع انسانی سازمان هم روز به روز از شایستهسالاری فاصله میگرفت و فامیلهای خودشان را میآوردند که بعد از یکی دو سال مدیر شوند. اما دلیل اصلی قطع همکاری من با این شرکت، مدیر دیوانهای بود که نه سلامت روان داشت و نه تخصص کافی. خودش هم در ابتدا اعتراف کرده بود که تجربهای در این زمینه ندارد. او تصمیمهای عجیب و غریب میگرفت و انتظاراتی داشت که واقعاً غیرمنطقی بود. بارها رفتارهای نادرست و عدم تخصص او را به اطلاع دیگران رساندم و هر بار برای مدتی کنترل میشد، اما بعد از مدتی دوباره رفتارهای پرخاشگرانهاش عود میکرد. در نهایت، شرایط به سمتی رفت که من مجبور به ترک شرکت شدم. جالب اینجاست که آن فرد هنوز در شرکت مانده و حتی یک تذکر هم نگرفته! همیشه فکر میکردم من بدشانس بودم که با چنین فردی در مسیر حرفهایام مواجه شدم، اما حالا میبینم که همه ما بدشانس بودیم که مسیر کاریمان از این شرکت گذشته است. مدیران منابع انسانی که به خوبی میدانم در ویکیتجربه خوابیدهاند! اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، روز به روز افراد سالم از شرکت میروند و فقط دیوانهها باقی میمانند. شاید هم منتظرند تا سهام شرکت را بفروشند و یک ویرانه به خریدار تحویل دهند. البته بیایید مثبتاندیش باشیم، شرایط آنجا آنقدر سخت است که بعد از آن هر جای دیگری بروید، راضی خواهید شد!