دیجی کالا (Digikala)

فردی که خودش رو تحصیلکرده فلسفه از دانشگاه معروف خارجی به دروغ معرفی کرده در جایگاه مشاور منابع انسانی قرار داره. ایشون در تمام سازمان هایی که کار کرده با خانم ها ارتباط نزدیک برقرار کرده و چنین شخصی با این سطح از مشکل اخلاقی به بالاترین مقام اجرایی دیجی، ونچرهای اسنپ، کروز و تقریبا اکثر شرکت های بزرگ ایران در حال مشاوره دادنه! با قصه هایی که برای مدیران تعریف میکنه اعتبار کسب کرده واقعا جای تاسف داره که همچین ادم هایی با سواستفاده از رانتی که دارن به دیجی وارد میشن و چه ازارهایی که به دخترهای زبون بسته میرسونن

در مورد دیجی کالا اون موقعی که من معرفی شدم برای کار رفتم برای مصاحبه دو ماه زمان برد تا تایید بشم وضعیت کاری HR واقعا افتضاح بودش بعدش که جذب شدم پوریشن سازمانی منو توی همه مراحل اشتباه ثبت کردن متوجه شدم ازشون درخواست کردم با کلی پیگیری با منت برام درستش کردن 3 ماه نیم حقوق کمتر گرفتم بعداز 4 سال کار کردن با کلی خون دل خوردن حتی شب خوابیدن در شرکت بهم قول پروموت شدن دادن ولی حتی روی حرف خودشون هم واینستادن زیر حرفشون زدن اینکار انجام ندادن جالب اینجاست که آشنا و دوست رفیق خودشون میارن توی یک سال 2 بار پروموت میشن برای بقیه کارمندا هم سقف شیشه ای درست کردن از وقتی که کارمندای درست حسابی رفتن یه سری آدم چاپلوس جمع شدن که حتی رزومه کاری درست حسابی ندارن حتی سابقه بیمه 3 ساله هم ندارن فقط فقط فقط باند بازی و پارتی بازی ،اگراین شرایط میدونستم اصلا نمیرفتم دیجی کالا

من برای موقعیت شغلی operation & performance monitoring engineer یا همون تیم مانیتورینگ تکنولوژی تو بهمن مصاحبه کردم و هنوز بعد بیشتر از یک ماه نتیجه مصاحبه بهم اعلام نشده. البته که من استخدام جای دیگه ای شدم و اگه جواب اینا مثبت هم بود خودم ریجکت میکردم بدلیل مصاحبه فنی فاجعه ای که باهام صورت گرفت. اقای م.اَ با من مصاحبه فنی کرد که کوچک ترین اطلاعاتی درباره این موقعیت شغلی نداشت و تمام سوالات منو بی جواب گذاشت و با جواب هایی مثل "اینکه خودت میای میبینی" تو اکثر سوال ها مواجه شدم. سوال های ایشونم هیچ ربطی به این موقعیت نداشت و حس کردم صرفا اومدیم تو این جلسه وقت بگذرونیم چون ایشون صرفا چند تا جمله تکراری همراه با خنده های عجیب غریب رو تکرار میکرد و اصلا اون برخورد حرفه ای که تصورم از شرکتی مثل دیجی کالا بود رو ندیدم و انگار تو یه جلسه با شرکت و فردی آماتور بودم. اچ آر هم خانم ا.ا بودن که هیچ خبری از ادامه پروسه به من ندادن و حتی روز مصاحبه با وجود اینکه فرد مصاحبه کننده با چند دقیقه تاخیر اومدن، قبلش کوچک ترین خبری به من ندادن و هیچ عذرخواهی هم نشد که واقعا این رفتار هم برام عجیب بود. من برای همین موقعیت شغلی بصورت همزمان با شرکت اسنپ هم مصاحبه کردم و رفتار حرفه ای رو اونجا دیدم که برای دو دقیقه تاخیر، هم مصاحبه کننده و هم اچ آر عذرخواهی کردن، در صورتی که فکر میکردم بالعکس باشه و دیجی کالا این شرایط حرفه ای رو داشته باشه. فیدبک های قبلی تو ویکی تجربه رو اگه زودتر میخوندم هیچ وقت با دیجی کالا صحبت نمیکردم و توصیه من به دوستان دیجی کالا این هست که کمی احترام برای کارجوها قائل بشید و کسایی رو برای مصاحبه فنی و اچ ار در نظر بگیرین که مطلع از اون موقعیت شغلی باشن نه کسی که فرق مانیتورینگ و گیت رو نمیدونست یا اچ اری که نمیدونست شیفت های کاری این تیم به چه صورته!

در طول یکسال جاری دیجی کالا به شدت پرشده از ادم های نالایق و نادرست که با حضورشون تو شرکت و اوردن دوستاشون این فضای بد رو به وجود اوردند. حضور این ادم های بی تجربه (چه از نظر فنی چه شخصیتی) اصلادرخور نام دیجی کالا نبوده و نیست و مطمن باشید با گذر زمان شاهد افول هرچه بیشتر دیجی کالا خواهیم بود. من سابقه کار 4 ساله در دیجی کالا دارم و با توجه شرایط حاضر و وجود این ادم های بسیار نادرست در سمت های اصلی شرکت و دوستان نادرست ترشون در لایه های پایین تر(نیروهایی که با حضور کمتر از 6 ماه در شرکت به تیم لید تبدیل میشن در حالی که هنوز ابهاماتی در مورد بیزینس دارن و به شدت سابقه کاری ضعیفی دارن)، اصلا پیشنهاد کار با دیجی کالا رو به کسی نمیدم و مطمنم هر کسی جوین بشه با حضور افرادی مثل م.ط و مدتی همکاری باهاشون به شدت پشیمون خواهد شد.

من توی دیجی‌ کالا و ونچرهاش تجربه کاری دارم و اتفاقی که داره میفته اینه که یه سری بچه و ادم بی‌تجربه و جونیور با چاپلوسی و تیم تشکیل دادن دارن میشن مدیر و اونر و اینا جوری که رزومه‌شون رو توی لینکدین ببینین خندتون میگیره من نمیدونم خودشون چهجوری روشون میشه این تایتل ها رو روی خودشون بذارن. چندین بار این موارد گزارش شده اما کلا منابع انسانی و نظارت دیجی کالا هیچ اکشن موثری برنمیداره و به نظر میاد دیجی کالا حتی روی درون سازمان خودشم قدرتی نداره چه برسه به ونچراش. مدیرعامل ها توی ونچرها هرجوری بخوان رفتار میکنن و دوستاشون رو میارن بالا و به گفته خودشون تا میتونن پول میکنن و هر کی دورشون باشه رو میکنن مدیر حتی اگر کل شرکت به فنا بره به شکل واضح براشون مهم نیس. خلاصه فانحه برند دیجی کالا خونده شده و چند وقت دیگه با این رزومه ها هرکی اسم دیجی کالا رو ببینه تو رزومه میفهمه طرف الکی مدیر شده

کار بی ارزشی هست و هیچ خوبی و مزیتی نداره هد تیم ها فقط با رفیقا و اونایی که حال میکنن خوب هستن به اصطلاح کار آسون رو میدن دست اونا و حمالی مال شماس با بقیه مثل برده رفتار میکنن و کار مثبت براشون مهم نیست اگه برای چند ماه میخواید پولی دربیارید خوبه حقوق که میدن رو ۱۳ ۱۴ تومنه

وقتتون رو با شرکت فیکی مثل دیجی کالا تلف نکنید. م.ط یک فضای به شدت مسموم و چاپلوس پرور بالا آورده که هیچ ارزشی برای خلاقیت نمیگذاره. اگر زندگی براتون میخوایید جهنم بشه میتونید برید دیجی کالا تا قبل از رفتن به جهنم تجربه کرده باشید. خلاصه هیچ وقت نه خود دیجی کالا نه ونچر‌هاشو پیشنهاد می‌کنم به کسی.

مصاحبه الگوریتمی با تیم لید موبایل بود . جلسه مصاحبه راس ساعت برگزار شد حتی بدون یک دقیقه تاخیر(جزو معدود مواردی بود که مصاحبه کننده دقیقااا راس ساعت پیام اول رو میداد و حاضر بود برای شروع) اتاقی که مصاحبه کننده داخلش بود ، یه جای مشترک بود که افراد دیگه ای هم بودن که سروصداشون مزاحمت ایجاد میکرد . احتمالا جای بهتری نبود که انتخاب کنن ، چون خود مصاحبه کننده هم داشت اذیت میشد وگرنه جاشونو عوض میکردن . رفتارمصاحبه کننده خیلی محترمانه و دوستانه بود و با روی باز و خیلی صبور راهنمایی و همراهی میکردن و توی رفع استرس مصاحبه کمک میکردن . در مجموع برای من واقعا تجربه مصاحبه خوبی بود.

من مدتی دیجیکالا کار کردم به عنوان برنامه نویس، میخوام یسری نکات رو بگم. انتظار حقوق بالا نداشته باشید، رنج حقوق دیجیکالا متوسطه و امکانات خاصی هم نداره. اکثر نیروها کم سن و سالن و اینجا اولین تجربه کارشونه برا همین لابلای اون کدای کثیف و داغون خیلی فرصت یادگیری ندارید. بیشتر آدما به شدت درگیر مقام و رتبه ان و براشون بشدت مهمه کی چه سطحیه، انگار دارن گوگل کار میکنن و حتما هم بهشون باید بگید اینجینیر :))) اچ آر های بسیار بیخودی داره، موقع رفتن میفهمید اینو. اونقد کل سیستم داغون و بی برنامست که آدما برای یه کار ساده صد تا جلسه میرن و آخرشم هیچکس نمیدونه نتیجه اون جلسات چی شد. فرهنگ زیر آب زنی تا حدودی وجود داره و خیلیا اهل گنگ سازی و اینان. توازنی بین کار اعضا وجود نداره، یکی ممکنه همش سرش کار بریزن، یکی همش ریموت و بیکار باشه.

من فقط میخوام یه چیزی رو بگم که دوستان دیگه تو دام موقعیت شغلی فعلی مانیتورینگ دیجیکالا نیفتن تیم مانیتورینگ یا ناک دیجیکالا که الان آگهی جذبش برای کارشناس با عنوان Operation & Performance Monitoring Engineer و برای مدیرش با عنوان NOC Teamlead روی وبسایت باز شده، تیمی هست که دایرکتور فعلی دپارتمان پلتفرم (م.ا) چند هفته پیش نابودش کرد و مدیر و بقیه اعضاش که حدودا 10 نفر میشدن دسته جمعی استعفا دادن و رفتن بخاطر شخص این اقا و رفتارهای سمی ش و مدیریت داغونش دوستانی که رزومه میدین حواستون باشه که تا وقتی این اقا هست اوضاع خیلی فاجعه هست و با اینده کاری خودتون بازی نکنین. کافیه این حرف منو تو لینکدین از یکی از کارمندای این تیم یا مدیر تیم صحت سنجی کنین. اچ آر پشت این اقا و تمام تصمیماش هست و باعث بدبختی و بیکاری کلی آدم تو چند هفته اخیر شدن.

من تجربه خودمو از مصاحبه پوزیشن Operation & Performance Monitoring که همون پوزیشن NOC یا مانیتورینگ دیجی کالا هست بهتون میگم که با اختلاف یکی از بدترین مصاحبه های من در طول عمر کاریم بود. جالبه که اسم تیمو از ناک به OPM تغییر دادن که خیلی خنده دار بود برای من :)) من دی ماه 1403 مصاحبه فنی با م.ا که خودشو دایرکتور تک معرفی کرد انجام دادم و کل مصاحبه کمتر از 10 دقیقه طول کشید و ایشون هیچ سوال فنی درستی نکردن و با سوال های بی ربط به پوزیشن، فقط وقت تلف کردن و انگار خودشون هیچ دانشی از این پوزیشن نداشتن و مجبوری مصاحبه رو انجام میدادن. هر سوالی راجع به تیم و پوزیشن و تکنولوژی هایی که دارن استفاده میکنن هم کردم جواب درستی ندادن و کاملا مشخص بود که با این تیم، بیگانه هستن. مثلا من راجع به استک مانیتورینگ شون پرسیدم و ایشون درباره گیت برای من صحبت کردن، آخه گیت مگه استک مانیتورینگه؟!! برام خیلی عجیب بود که شرکتی با این برند شناخته شده، چنین فردی دایرکتور فنیش هست. حداقل برای حفظ ظاهر هم شده کسی رو مصاحبه بفرستید که راجع به اون حوزه اطلاعات داشته باشه. اینم بگم که بعدا از طریق دوستان متوجه شدم که ایشون با مدیر مستقیم تیم و کل تیم به مشکل خوردن و همه این افراد استعفا دادن و از دیجی کالا رفتن و به خاطر همین خودشون مصاحبه رو انجام دادن که اینم خیلی عجیب بود برام. نتیجه مصاحبه هم با گذشت بیشتر از یک ماه بهم اطلاع داده نشد و البته خوش حالم که وارد چنین شرکتی با این سطح فاجعه نشدم. به هیج عنوان پیشنهاد نمیکنم.

این برای بار دوم بود که این تجربه از دیجی کالا تکرار شد، دفعه قبلی دیجی کالا و اینبار گروه! برای مصاحبه زنگ زدند خانم «ط.پ»، طبق معمولا با کلی تاخیر بعد از یک ماه! و اصرار که فردا مصاحبه بزاریم سر ظهر اگرچه من مایل بودم بعد تعطیلات یا آخر وقت کاری باشه. من یه کافه رزرو کردم دم شرکت فعلی و از جلسه بیرون شرکت خودم رو رسوندم ولی چهل دقیقه قبل جلسه بدون هیچ توضیحی کنسل کردند، و جلسه مجدد هم ست نکردند و با اینکه گفتند مجددا هماهنگ میکنم بعد از یک هفته هم خبری نشد، پوزیشن هم مثلا منیجر بود، البته من خوشحالم واقعا که نشد با این وضعیت دیجی‌کالا و تعدیل و موازی کاری که وجود دارد. دایرکت ریپورت هم یک خانم از پروفایل میکروفن سخنرانی بود که اینا معمولا حرف می‌زنند و کار بلد نیستند، تجربه خاصی هم غیر دیجی نداشت و سریع بالا اومده بودند و ارتقا گرفته بودند و بنظرم اصلا بدرد این تیم نمی‌خورد، چون سابقه کاریشون بیشتر فروش بود ! کلا هم سالی که نکوست از بهارش پیداست، وقتی اول کار آنقدر تایم طرف واسشون بی اهمیته، حالا اسم واحد رو بگذارید سرمایه‌های انسانی یا جذب تلنت ولی در واقعیت در حد منابع طبیعی هم اهمیت نمی‌دهند و آخرش هم آشنا (بخوانید وفادار) جذب میکنند چون کار جدی نیست و بازیه و طبعا فرد هم بازیچه ! اینا نیرو نمی‌خوان تو سری خور و حرف گوش کن می‌خوان که هیچی نگه، البته به این آدم میگن آدم با روابط اجتماعی بالا با وایب مثبت و مهارتهای بالای سافت اسکیلز! چون به سواد و دانش نیاز ندارند، خواهان زیاد دارند و این وهم رو دارند که پس شرکت خوبی هستیم، بله ولی نه برای آدم کاربلد !

اینجا حقوق خیلی خوبی میدن و رنج نسبت به جاهای دیگه بالا هست. امکانات خرید دادن و وام خرید خود دیجیکالا هم میدن بهمون. ولی فرهنگشون و رفتارشون بستگی به تیم داره ولی در کل سمی هست و باندبازی دارند. فشار کاری بالا هست.

دیجی کالا جایی بود که من از چندین سال قبل عاشق کار کردن توی اون بودم باورم نمی شد این برند اینقدر غیر حرفه ای شده باشه اگرچه که هزاران نشانه در این مورد می دیدم. تجربیات ویکی رو خونده بودم و توی لینکدین تقریبا هر روز چند تا پست می بینم که یکی داره از دیجی کالا بد می گه باور نمی کردم تا سر خودم اومد. یه روز با من تماس گرفتند و گفتند برای فلان پوزیشن ارشد می خوایم با شما مصاحبه بذاریم که خب منم خیلی خوشحال بودم روز مصاحبه رفتم اونجا و یک نیم ساعتی نشستم تا یکی زنگ زد و گفت الان میام دنبالت وقتی اومد مشخص شد ایشون مدیر واحد هستند و گفت منابع انسانی توی برف گیر کرده و نیومده البته با توجه به اوضاع جوی هم منطقی بود رفتیم مصاحبه رو انجام دادیم و ظاهرا خود اون مدیر از وضع دیجی کالا راضی نبود اصلا و می گفت اگه کار خوبی داری نیا اینجا! خلاصه مصاحبه فنی به قدری خوب بود که در همون جلسه مدیر تایید و داد و گفت شما حتما می ری مرحله دوم و تا اخر هفته یا اوایل هفته بعد با شما ارتباط می گیرن. دیگه این جلسه یک ساعته فقط من و مدیر واحد بودیم و منابع انسانی نیومد اصلا. گذشت و یک هفته شد یک ماه و هیچ خبری نشد حتی ایمیل رد هم نگرفتم اصلا یادشون رفته بود من توی پروسه ام!!!!!! خلاصه من ایمیل زدم به منابع انسانی پاسخ ندادن تماس گرفتم که فقط می شه پیام گذاشت باز کسی جواب نداد! لینکدین به همون مدیر پیام دادم گفت بهت خبر می دم ولی خبری نشد!! تا اینکه دیدم دوباره همون پوزیشن رو آگهی کردن! دوباره لینکدین به مدیر مربوطه پیام دادم که دیگه ایشون جواب نداد! دوباره ایمیل زدم به منابع انسانی اینبار پاسخ دادن و عذرخواهی کردن فرداش زنگ زدن گفتن اون پوزیشن پر شد!!!!!! یه پوزیشن دیگه هست برای اون می خوایم مصاحبه کنیم باهات با همون مدیر فنی قبلی و خودمون! این بار جلسه مصاحبه آنلاین ست شد مدیر فنی که احتمالا در جریان فرمالیته بودن این مصاحبه بودن حتی نیومد! و من یکی دیگه از بهترین مصاحبه های عمرم رو کردم چرا؟ چون دقیقا با رفرنس و مدرک می گفتم مثلا من دارم چند ساله شما رو دنبال می کنم تو فلان رویداد با فلان آدم ها بودم که الان یا مهاجرت کرده بودن یا توی سطوح بالا دیجی کالا رفته بودن. منابع انسانی بسیار بی حوصله بود در جلسه چون احتمالا خودش هم می دونست این جلسه دکوریه خلاصه یه هفته بعد ریجکت شدم!

مصاحبه انجام شد و به وضوح اطلاعات بالا و کافی در مورد تک تک سوالات داشتم حتی بیشتر از متوسط دانش آدم هایی که در اون پوزیشن فعالیت می کردند ( چون یه سری هاشون در جای دیگه ای با من همکار بودند) اما سه ماه طول کشید تا جواب مصاحبه رو بدن در نهایت هم خودم پیگیری کردم و در کمال تعجب 4 لول پایین تر به من پیشنهاد دادند..... واقعا برخورنده بود و بسیار بسیار دید من رو به اون فضا عوض کرد.چون سطح دانش اون تیم رو به خوبی می دونستم.

دو مرحله با منابع انسانی مصاحبه برگزار شد مرحله اول با منابع انسانی و سرپرست تیم بود که مجموعا خیلی بد نبود ولی به شدت دید بالا به پایین داشتن نسبت به کارجو مصاحبه مرحله دوم با تیم لید واحد بود کلا در حد ده دقیقه داخل اتاق موندن و رفتن مه به شدت توهین آمیز بود رفتارشون بعد از اون هم کارشناس جذب سوالات دفعه قبل رو مجدد پرسیدن مرحله سوم هم با همین شرایط پیش رفت و بدون پاسخ رها شد از همین موارد میشه متوجه شد که منابع انسانی به شدت فشل و بی نظمی دارن حتی با وجود اینکه دوبار ایمیل پیگیری براشون ارسال کردم، حتی پاسخ ایمیل هم ندادن کاش به جای تبلیغات و ویترین درست کردن ، یه مقدار هم روی فرهنگ سازمانی کار میکردن

روند مصاحبه من با دیجی کالا حدود ۲ ماه طول کشید که همین خیلی مسخره است در مجموع ۵ بار مصاحبه کردم ۲ بار آنلاین ۳ بار حضوری مدیرانش واقعا هیچ بویی از رفتار انسانی نبردن که در مصاحبه و نحوه صحبت کردن و سوال پرسیدنشون کاملا مشهوده به خاطر اینکه مصاحبه ها طولانی و با مفاصل زیاد برگزار می‌شد من جاهای دیگه هم اقدام کرده بودم و با جایی هم به توافق اولیه رسیدم ولی دیجی کالا بعد مصاحبه پنجم هیچ جوابی به من نداد حتی خودمم ایمیل زدم که حتی اگر ریجکت شدم اطلاع بدین که من تکلیف کارم رو بدونم که حتی به اونم پاسخی ندادن یعنی به عنوان یه شرکت بزرگ نه این سیستم رو دارن که ایمیل تایید یا ریجکتی بزنن نه اخلاق حرفه ای بلدن که وقتی کارجو ایمیل میزنه جوابی بهش بدن چون ۵ بارم مصاحبه کردم دریافت کلی خودم اینه که هیج ارزش و منزلتی برای آدمها قائل نیستن و بدتر از همه اینکه سواد درست درمونی هم ندارن ولی فکر میکنن که ایلان ماسک ایرانن دیگه مدیری که هنوز این سوال کلیشه و مسخره رو که ۵ سال بعد خودتو کجا میبینی رو میپرسه که نباید دم از دانش و فضیلت بزنه چون خودش کمه کم ۱۰ سال عقبه

سلام ،من امروز می خوام تجربه مصاحبه با خانمی م.ح در منابع انسانی دیجی کالا رو بگم ،من تو مسیر مصاحبه هستم ،اول تشکر کنم که مصاحبه اول آنلاین گذاشتن تا وقت و هزینه رفت و امد نباشه ،دوم اینکه ایشون به قدری سوالات حرفه ای و با صبر و حوصله پرسیدن ،که من یک ساعت گذشت زمان متوجه نشدم ،نمیدونم در ادامه مصاحبه تخصصی های اینده ام به این مجموعه اضافه میشم یا نه ،ولی حال و تجربه خوبی در شروع این مجموعه داشتم و دوست داشتم تشکر کنم از ایشون و امیدوارم همیشه موفق باشند ،چقدر خوبه ادم های حرفه ای تو جایگاه خودشون باشند

حقوق ۱۰ تومن، ساعت‌های طولانی کار سرپایی در انبار یا پای سیستم، ممنوعیت استفاده از سرویس بهداشتی، دوربین‌های نظارتی در همه جا، هر روز یک راننده جدید، و تسویه حساب بعد از یک سال! این شرایط چیزی جز برده‌داری مدرن با حقوق ناچیز نیست. 😒

کار واقعاً سخت و طاقت‌فرساست. در طول ۱۲ ساعت کاری آنقدر فشار می‌آورند که پاهایت ورم می‌کند و حتی نمی‌توانی به خانه برسی. اگر در زمان خلوت بعد از ۵ ساعت بخواهی دو دقیقه استراحت کنی، سرگروه‌ها سریع به تو گیر می‌دهند. دوربین‌های زیادی نصب شده و هر لحظه زیر نظر هستی. اگر دستت به کالایی بخورد، از حقوقت کم می‌کنند ولی کالا را به تو نمی‌دهند. حقوق ۱۸ میلیون تومنی کجاست؟ یک ماه تمام در تهران دنبال کار دویدم و در نهایت حقوقم ۱۲ میلیون تومان شد. حتی اگر سفته‌هایت را بخواهی، یک سال بعد به تو می‌دهند.

کار واقعاً سخت و طاقت‌فرساست. در طول ۱۲ ساعت کاری آنقدر از آدم کار می‌کشند که پاها ورم می‌کنند و حتی نمی‌توانی به خانه برسی. وقتی هم که زمان خلوت‌تر است و می‌خواهی دو دقیقه بنشینی، سرگروه‌ها سرت خراب می‌شوند و می‌گویند این زمان کاری است. دوربین‌های زیادی نصب کرده‌اند و هر ثانیه زیر نظرت هستی. اگر دستت به کالایی بخورد، از حقوقت کم می‌کنند ولی کالا را به تو نمی‌دهند. حقوق ۱۸ میلیون تومنی کجاست؟ یک ماه تمام در تهران دنبال کار دویدم و در نهایت با حقوق ۱۲ میلیون تومانی استخدام شدم. حتی اگر سفته‌هایت را بخواهی، یک سال بعد به تو می‌دهند.

قراردادش یک ماهه است. یک ماه مثل الاغ بدون غذا در یک جای بسته پر از دوربین از آدم کار می‌کشند. آخرش هم 12 تومان می‌دهند که باید خرج پادرد و کمردرد بکنی. 12 ساعت سرپایی مثل ربات و آدم آهنی فقط باید راه بری و اتوماتیک حمالی کنی.

در این بخش، هر کالا یک آیتم محسوب می‌شود و باید در هر ساعت ۳۳۰ آیتم بزنید! حتی وقت نمی‌کنید آب بخورید. به طور کلی، دیجیکالا فقط برای کار پاره‌وقت مناسب است وگرنه جای خوبی نیست، مخصوصاً بخش Sort.

اولین مصاحبه تخصصی به مدت یک ساعت و ربع انجام شد و مدیر مربوطه در همان جلسه تایید کرد. قرار شد مصاحبه بعدی با بخش منابع انسانی (اچ آر) تنظیم شود. مرحله دوم مصاحبه نیز به مدت یک ساعت انجام شد و بعد از یک هفته، ایمیلی دریافت کردم که در آن اعلام شده بود تایید نشده‌ام. وقتی تماس گرفتم تا دلیل رد شدن را بپرسم (چون مرحله تخصصی تایید شده بود)، هیچ دلیل خاصی مطرح نکردند و فقط گفتند افراد دیگر امتیاز بیشتری داشتند. اما این که دلیل به صورت واضح بیان نشد، خودش نشان‌دهنده ضعف بخش منابع انسانی و رد بی‌دلیل افراد است!

با معاونت انسانی فعلی دیجی کالا (ک. ر) که زمانی مدیر منابع انسانی ایرانسل بود، مصاحبه داشتم. چند سال از آن مصاحبه گذشته، اما هنوز خاطره آن آزارم می‌دهد. دو دلیل اصلی دارم: اولاً، وقتی پرسیدم فرق شما با همراه اول چیست و چه مزیت‌هایی دارید، گفتند که کارمندان همراه اول پیر و از کار افتاده هستند و حرف‌های زشت دیگری زدند که شرم دارم بنویسم. دوماً، در ابتدای مصاحبه از من پرسیدند چرا معافیت پزشکی سربازی دارم و مشکل من چیست. این سوال کاملاً شخصی بود و مشکل من هم ربطی به کار نداشت و خللی در عملکردم ایجاد نمی‌کرد. بعد از این سوال، مصاحبه را لغو کردند. این برخورد آنقدر ناراحت‌کننده بود که حتی بعد از چند سال هنوز در ذهنم مانده است. تا جایی که او را شناختم، شخصیتی دلال‌مسلک داشت، زبانش بسیار خوب کار می‌کرد و کشش زیادی به جنس مخالف داشت. نحوه برخوردش و دادن کارت‌های تجاری فقط به خانم‌ها در مدرسه اشتغال شریف، خیلی چیزها را قبل از مصاحبه مشخص می‌کرد. فقط آرزو می‌کنم روزی چنین برخوردی که با من کرد را در جایی ببیند و درک کند و رفتارش را اصلاح کند و بفهمد که بعضی دردها ممکن است با گذشت سال‌ها التیام پیدا نکنند. در نهایت باید بگویم که اکثر حرف‌هایم قابل اثبات است.

این یک نظر تستی است که برای بررسی عملکرد سیستم نوشته شده است. متن آن صرفاً تکرار کلمات 'test review' می‌باشد و محتوای خاصی ندارد.

بعد از دو هفته با من تماس گرفتند و برای مصاحبه دعوتم کردند. مصاحبه فنی اول خوب بود، هرچند وقت کم بود و در همین زمان محدود از دیتابیس و ایندکس سوال پرسیدند. سوالات الگوریتمی هم مطرح شد که معمولاً در کتاب‌های مصاحبه کدنویسی وجود دارد و با کمی جست‌و‌جو در اینترنت می‌توان به جواب رسید. در انتهای مصاحبه اول درباره شی‌گرایی، اصول آن و تفاوت interface و abstract class صحبت کردیم و به جز سوالات دیتابیس، بقیه را خوب پاسخ دادم. بعد از آن با تاخیر تسکی برایم فرستادند و پس از انجام آن، چندین روز بدون خبر گذشت تا اینکه برای مصاحبه فنی دوم تماس گرفتند. مصاحبه فنی دوم برخلاف انتظارم، اصلاً فنی نبود و بیشتر شبیه مصاحبه‌های HR هم نبود. سوالات بسیار کلی بودند و من و مصاحبه‌کننده که به نظر نمی‌رسید تمایلی به همفکری داشته باشد، نتوانستیم به تفاهم برسیم. کمی بحث کردیم و من حس خوبی از این مصاحبه نگرفتم. قرار بود به من فیدبک داده شود که این اتفاق هم نیفتاد. تمام مراحل با تاخیر انجام شد و من مجبور بودم مدام پیگیری کنم که چه شده است. از بدقولی‌ها و تاخیرهای زیاد خیلی ناراحت شدم و حس خوبی از مصاحبه با این شرکت ندارم.

در مرحله اول، سوالات کلی درباره رزومه و سوابق کاری پرسیده شد و در مراحل بعدی سوالات فنی مطرح شد. تمام مصاحبه‌ها به زبان انگلیسی انجام شد و مصاحبه‌کننده مالزیایی بود که لهجه سختی داشت و فهمیدن صحبت‌هایش دشوار بود. این بخش سخت‌ترین قسمت مصاحبه بود. مصاحبه اول حدود یک ساعت و مصاحبه دوم حدود دو ساعت و نیم طول کشید. مصاحبه دوم بسیار تحلیلی و چالشی بود و راه‌حل‌هایی که ارائه می‌دادم را به چالش می‌کشیدند. هنوز مصاحبه منابع انسانی را انجام نداده‌ام. برای موفقیت در این فرآیند، باید زبان انگلیسی قوی داشته باشید و بتوانید لهجه‌های مختلف را بفهمید. همچنین باید به مسائل کسب‌وکار مسلط باشید. فکر نکنید که بلافاصله بعد از مصاحبه به شما خبر می‌دهند. فرآیند استخدام در دیجیکالا بسیار طولانی و پیچیده است و ممکن است حتی یک سال هم طول بکشد. تا الان ۵ ماه گذشته و هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده است. یک روز منابع انسانی تماس گرفت و گفت که من بهترین کاندیدایی بودم که دیده‌اند، اما مدیر اصلی هنوز نتوانسته تصمیم نهایی را بگیرد. بخش منابع انسانی بسیار ضعیف عمل می‌کند و دپارتمان‌ها هم توانایی تصمیم‌گیری مستقل ندارند. فرآیندها بسیار بروکراتیک، پیچیده و زمان‌بر هستند. من تا به حال ندیده بودم که در یک استارتاپ بیش از ۵ سطح مدیریتی وجود داشته باشد، حتی در شرکت‌های بزرگ دولتی هم این‌طور نیست.

در مصاحبه کاری، سوالاتی مرتبط با تخصص و تجربه‌های کاری من پرسیده شد. در پایان گفتند منتظر بمانید تا مصاحبه‌کننده بعدی بیاید. حدود ۲۰ دقیقه منتظر ماندم و حتی چای هم آوردند. بعد از ۲۰ دقیقه، یکی از کارکنان برگشت و گفت مصاحبه‌کننده دوم سرش شلوغ است و با من تماس می‌گیرند تا روز دیگری برای مصاحبه بیایم. الان دو سال است که منتظر تماس آنها هستم. این رفتار بسیار زشت و غیرحرفه‌ای بود!

مصاحبه فقط ده دقیقه طول کشید و با تاخیر برگزار شد. حتی اتاق مناسبی برای مصاحبه نداشتند. طوری رفتار کردند که انگار همه چیز خوب است. چند سوال کلی پرسیدند و بیشتر درباره خود شغل توضیح دادند. قرار شد برای چند روز بعد هماهنگ کنند تا بروم تست اکسل بدهم، اما بعد از دو هفته هیچ خبری نشد. وقتی ایمیل زدم، یک ایمیل کلی و از پیش آماده فرستادند که گفته بود صلاحیت لازم را نداشتم و قبول نشدم. در حالی که اصلاً چیزی از من نپرسیده بودند. واقعاً ناراحت‌کننده بود!

در مرحله اول، از طرف بخش منابع انسانی با من تماس گرفتند و سوال خاصی نپرسیدند، فقط در مورد تجربه‌ام در زمینه DevOps سوال کردند که من گفتم تجربه‌ای در این زمینه ندارم. در مرحله دوم که در دوران کرونا برگزار شد، یک مصاحبه فنی به مدت ۱.۵ ساعت از طریق اسکایپ با حضور سه نفر انجام شد. رفتار دو نفر از مصاحبه‌کنندگان بسیار گرم و صمیمی بود و باعث شدند استرس نداشته باشم. حتی در مواردی که جواب سوالات را بلد نبودم، خودشان جواب را می‌گفتند و در صورت نیاز توضیح می‌دادند که به نظر من رفتارشان عالی بود. سوالات مصاحبه بیشتر حول محور برنامه‌نویسی پایتون بود و موضوعاتی مانند MVC، MTV، اصول SOLID، وراثت چندگانه، mixins، decorators، annotation، exceptions، pass، الگوهای طراحی، Big O، RESTful APIs، duck typing و microservice پوشش داده شد. همچنین سوالات عمومی‌تری هم پرسیده شد، مثلاً اگر محصولی را باید تحویل دهم اما می‌دانم که در زمان مورد نظر مشتری آماده نخواهد شد، چه کار می‌کنم. در مرحله سوم، یک تسک عملی به من داده شد که باید در مدت یک هفته انجام می‌دادم. در متن تسک نوشته بود که حدود ۲۰ ساعت زمان می‌برد، اما از من زمان بیشتری گرفت. تسک شامل پیاده‌سازی با تمرکز بر RESTful APIs، async task، docker و آپلود کد روی git بود. من تا جایی که توانستم همه موارد را انجام دادم، اما حدود ۱۰ روز بعد ایمیلی دریافت کردم که در آن اعلام شده بود پذیرفته نشده‌ام. در پاسخ به ایمیل، درخواست فیدبک کردم، اما پاسخی دریافت نکردم. به طور کلی، برای مصاحبه فنی از نظر تئوری آماده بودم.

برای پوزیشن کارشناس ارشد بودجه و برنامه‌ریزی با من تماس گرفتند و وقت مصاحبه گذاشتند. در اواخر مصاحبه اول گفتند دو پوزیشن وجود دارد: کارشناس و کارشناس ارشد. من به وضوح گفتم که پوزیشن کارشناس را قبول نمی‌کنم و اگر برای پوزیشن ارشد است، وقت مصاحبه دوم بگذارند. برای مصاحبه دوم تماس گرفتند. وقتی رسیدم، همکاران به سختی فهمیدند که خانم نوری مسئول مصاحبه کیست. خانم نوری اصلاً خودش را معرفی نکرد که مربوط به کدام واحد است، اداری یا مالی، و به سرعت سوالات غیرمرتبط پرسید. من از سوالات متوجه شدم که پوزیشن مربوط به بیزینس کنترلر است، در حالی که من در حوزه برنامه‌ریزی و بودجه تخصص دارم. از نحوه مصاحبه و شیوه صحبت کردن ایشان کاملاً ناراضی بودم، چون بسیار غیرحرفه‌ای بود. همچنین، حدود ۳ سال پیش هم برای مصاحبه رفته بودم و در روز مصاحبه فهمیدم که آشنایان مدیر حسابرسی تایید شده‌اند و مصاحبه من برای حسابداری به جای حسابرسی صرفاً فرمالیته بود. به نظر می‌رسد که پوزیشن‌ها و واحدها را به درستی تفکیک نمی‌کنند.

مصاحبه در یک اتاق شیشه‌ای انجام شد و مصاحبه‌کننده بیشتر حواسش به محیط اطراف بود تا به موضوع مصاحبه. سوالات خوبی پرسیده شد، اما به نظر می‌رسید حوصله شنیدن جواب‌ها را نداشت. بعد از مصاحبه، از مصاحبه‌کننده خواستم در صورت مثبت یا منفی بودن نتیجه، نقاط ضعفم را به من بگویند. در لینکداین با هم ارتباط گرفتیم و بعد از چند روز که پیگیر نتیجه شدم، دلایل رد من این‌ها بود: اول، سطح زبان انگلیسی بسیار پایین، در حالی که من در رزومه‌ام سابقه تدریس زبان انگلیسی در سطح دانشگاه را دارم و حتی یک سوال زبان از من پرسیده نشد. دوم، اعتماد به نفس پایین، که وقتی این موضوع را به اطرافیانم گفتم، همه خندیدند. سوم، عدم ثبات کاری، در حالی که من در ۱۱ سال سابقه کار فقط در ۳ شرکت کار کرده‌ام.

ابتدا مسئول استعدادیابی شرکت از واحد منابع انسانی با من تماس گرفتند و پس از صحبت مختصری، من را برای مصاحبه دعوت کردند. مصاحبه دقیقاً سر وقت شروع شد و شامل سوالاتی درباره کلیات منابع انسانی، سابقه کاری من در شرکت‌های قبلی و تسلطم بر فرآیندهای منابع انسانی بود. دو روز بعد، تماس دیگری گرفته شد و زمان مصاحبه با یکی از سرپرستان منابع انسانی در انبار غرب تهران تنظیم شد. مصاحبه دوم نیز دقیقاً سر وقت انجام شد و سوالات خوبی پرسیده شد. نکته جذاب برای من، تخصص و دقت مسئول استعدادیابی شرکت بود که به علایق و استعدادهای افراد ارزش زیادی می‌داد و در طراحی مسیر شغلی افراد، علاوه بر شفافیت، بسیار خلاق بود. در نهایت، همه چیز به خوبی پیش رفت و مصاحبه‌ها با احترام و صمیمیت انجام شدند. نتیجه مصاحبه این بود که در جایگاه مورد نظرم پذیرفته نشدم، اما از این منابع انسانی خوب تشکر می‌کنم. توصیه من به کسانی که می‌خواهند مصاحبه بروند این است که حتماً سر وقت حاضر شوند و از نظر علمی در سطح قابل قبولی باشند. ویژگی‌هایی که برای شرکت مهم بود شامل صداقت و روراستی در مصاحبه بود.

من در موقعیتی مشابه با پوزیشن درخواستی مشغول به کار بودم که از طریق لینکدین به من پیشنهاد شغلی داده شد. برای کسب اطلاعات بیشتر، با فرد مربوطه صحبت کردم و قرار شد جلسه‌ی حضوری داشته باشیم. مصاحبه‌ی اول با مدیر منابع انسانی مجموعه بود که به نظر من بسیار سطح پایین و غیرحرفه‌ای بود. به نظر می‌رسید که ایشان نه از حوزه‌ی کاری مدیر بازاریابی اطلاعی داشتند و نه تسلط کافی بر مباحث منابع انسانی. حدود یک ساعت صحبت کردیم و قرار شد به زودی برای ادامه‌ی فرآیند به من اطلاع دهند. اما این مدت به حدود یک ماه کشید و دوباره برای مصاحبه‌ی دوم دعوت شدم. فرد دوم که با او مصاحبه داشتم، هیچ اطلاعی از مصاحبه‌ی قبلی و مباحث مطرح شده نداشت و سوالات بی‌ربط و اشتباهی پرسید که واقعاً مرا کلافه کرد. من در شرکت‌های قبلی‌ام بارها مسئول مصاحبه‌های تخصصی بوده‌ام و به اصول مصاحبه تسلط دارم. به نظر می‌رسید که ایشان یا اولین مصاحبه‌ی عمرش را انجام می‌داد یا سواد کافی در این زمینه نداشت. در نهایت، مصاحبه را تمام کردم و قرار شد ظرف یک هفته به من خبر دهند، اما تا یک ماه بعد خبری نشد. بعد از یک ماه دوباره برای مصاحبه دعوت شدم که نرفتم. احتمالاً اگر رفته بودم، الان باید منتظر مصاحبه‌ی چهارم می‌شدم.

با من تماس گرفتند و برای دو روز بعد دعوت به مصاحبه کردند. بعد از آن، دعوتنامه‌ای برایم فرستادند. من چون کار نداشتم، خیلی خوشحال شدم و به شرکت دیجی رفتم. انتظار داشتم دفترشان در بالای شهر باشد، اما خیلی دور بود. وقتی رسیدم، حراست سوالات مختلفی پرسید و کارت شناسایی‌ام را گرفتند. فکر نمی‌کردم شرکتشان اینقدر بزرگ باشد. در یک دفتر کوچک منتظر ماندم تا یک خانم مهربان با وسایل زیادی مثل لپ‌تاپ، دفتر، جامدادی، شارژر و بطری آب وارد شد. برخوردش خیلی خوب بود و به من خوش‌آمد گفت. مصاحبه بیشتر شامل سوالات روانشناسی بود تا بفهمند آیا من از پس کار برمی‌آیم یا نه. مثلاً از من خواستند تصور کنم که او نابینا است و یک درخت را برایش توصیف کنم. او پایین را نگاه می‌کرد تا فقط صدایم را بشنود و ببیند آیا می‌توانم خوب توضیح دهم یا نه. بعد شرایط کار را برایم توضیح داد و نظر مرا پرسید که آیا با شرایط موافقم. من گفتم مسیرش برایم دور است. او هم گفت که سرویس دارند، اما چون ساعت کاری تا ۱۲ شب است، احتمالاً برایم سخت باشد. از من خواست که فکرم را بکنم و از طریق ایمیل به او خبر دهم. در کل هم از مصاحبه راضی بودم و هم از رفتار مصاحبه‌کننده، اما شرایط کار برایم سخت بود. حتماً مسیر را چک می‌کنم چون خیلی پرت است. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود شامل انعطاف‌پذیری بود.

من برای موقعیت شغلی React Native Developer درخواست داده بودم و حدوداً ۴ مرحله مصاحبه را پشت سر گذاشتم. در ابتدا برخورد مصاحبه‌کنندگان بد نبود، اما در مرحله اول یکی از آن‌ها سوالات نامناسبی می‌پرسید و مشخص بود که تازه‌کار و تا حدودی از خود راضی است. در مرحله بعدی، تسک فنی را به طور کامل انجام دادم و حتی بیشتر از آنچه خواسته بودند ارائه کردم. رزومه کاملی شامل کارهای Open Source و پروفایل Stackoverflow نیز ارائه دادم. در مرحله نهایی، حدود ۱ ساعت مصاحبه کردند و به تمام سوالات پاسخ دادم. مصاحبه‌کنندگان سوالات را از گوگل و سایت‌های مختلف برداشته بودند، اما پاسخ‌های من بر اساس تجربیات ۳ ساله‌ام در React Native بود. در نهایت درباره حقوق و شرایطم پرسیدند و گفتند تا هفته آینده خبر می‌دهند. کل پروسه ۱ تا ۲ هفته طول کشید و من از هر نظر در مصاحبه کامل بودم و با ۴ سال تجربه مطمئن بودم. بعد از ۵ روز ایمیلی دریافت کردم که رد شدم و گفتند برای آینده در نظر می‌گیرند. بعداً متوجه شدم که پشت سر من حرف‌هایی زده شده بود، از جمله اینکه من همه چیز را حفظ کرده‌ام و به همین دلیل پاسخ دادم. همچنین به تسک فنی که UI نداشت ایراد گرفته بودند و واحد دیزاین ۳ امتیاز کم کرده بود. حتی گفته بودند که من دولپر موبایل نیستم، در حالی که ۵ سال تجربه در برنامه‌نویسی موبایل داشتم. به طور کلی، رفتار آن‌ها غیرحرفه‌ای بود و از لحاظ فنی مشخص بود که دانش کافی ندارند. این بدترین تجربه مصاحبه‌ای بود که داشتم.

تیم مصاحبه‌کننده بسیار با شخصیت و حرفه‌ای بودند. بیشتر سوالات درباره نحوه برخورد با مشتریان و شرایط مختلف کاری بود. بعد از مصاحبه به بخش منابع انسانی رفتم و گفتند که قبول شده‌ام و نامه‌ای برای بررسی سلامت و پیشینه کاری به من دادند. متاسفانه هنگام مراجعه به مطب پزشک طرف قرارداد با شرکت، با رفتار عجیبی مواجه شدم. وقتی از پزشک پرسیدم که این اطلاعات فرم برای چیست، او به شرکت گزارش داد که من روانی هستم و نباید استخدام شوم. به این نتیجه رسیدم که اینجا ایرانه. البته جای خوبی است و ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود، فقط سر وقت بودن بود.

در مرحله اول با یکی از مدیران منابع انسانی دیجی‌کالا که مرتبط با حوزه مورد نظر من بود مصاحبه داشتم. بیشتر درباره مسائل کلی، سوابق کاری قبلی‌ام و دلیل تغییر شغلم صحبت شد. این مصاحبه حدود نیم ساعت طول کشید و سوالات من درباره موقعیت شغلی و حقوق با دقت پاسخ داده شد. مدیر از من پرسید در کدام حوزه به عنوان کارآموز مدیریت علاقه دارم فعالیت کنم و من گفتم به مارکتینگ علاقه‌مندم و قبلاً در این زمینه کار کرده‌ام. در نهایت به من گفتند طی ۱۰ روز آینده نتیجه را اعلام می‌کنند و مصاحبه دوم به صورت تخصصی با مدیر واحد مربوطه خواهد بود. حدود یک هفته بعد با من تماس گرفتند و گفتند در مصاحبه اول قبول شده‌ام و برای مصاحبه دوم باید با CMO دیجی‌کالا که خارجی است مصاحبه داشته باشم. قبل از آن نیز باید یک آزمون استعدادسنجی و هوش اینترنتی انجام دهم که لینک آن برایم ارسال شد. از آن‌ها وقت خواستم تا روی مکالمه‌ام کار کنم و توافق کردیم مصاحبه دوم حدود یک هفته بعد انجام شود. در این مدت روی مهارت‌های مکالمه زبانم کار کردم و تست هوش را انجام دادم که چندان سخت نبود و دقت و سرعت در انجام آن مهم بود. در مصاحبه دوم با CMO دیجی‌کالا، با وجود اینکه خارجی بود، صحبت‌ها به شکل دوستانه‌ای پیش رفت. بیشتر سوالاتش درباره تجربیاتم در آخرین محل کارم بود و اینکه چه چیزهایی یاد گرفته‌ام و چه کمک‌هایی به آن‌ها کرده‌ام. کمی درباره استراتژی‌هایی که می‌تواند به شرکت سابقم برای درآمدزایی بیشتر کمک کند صحبت کردیم و یک سوال ساده ریاضی مرتبط با مارکتینگ مطرح کرد. همچنین از من خواست درباره شخصیتم توضیح دهم. هدف اصلی‌اش این بود که ببیند آیا به یادگیری و رشد علاقه‌مندم و چرا تصمیم دارم وارد این حوزه شوم. برای این موقعیت شغلی، مهم‌ترین چیز این است که واقعاً مشتاق یادگیری باشید و بخواهید پیشرفت کنید و خودتان را توسعه دهید.

فقط می‌تونم بگم که تجربه‌ی افتضاحی بود. مسئول مصاحبه فردی کاملاً بی‌ادب و از خود راضی بود که حتی دوست نداشت جواب سلام بده. با لحن بسیار بدی از همان ابتدا و در جلسه‌ی اول در مورد حقوق صحبت کرد و چون به توافق نرسیدیم، مصاحبه را ادامه نداد. در کل حداقل یک ساعت و نیم برای پنج دقیقه مصاحبه‌ی غیرحرفه‌ای معطل شدم. قبل از اینکه برید، برای یک ساعت مشخص هماهنگ کنید تا اونجا معطل نشید و انتظارات‌تون رو از این برند پایین بیارید.

به نظر من دیجی‌کالا محیط کاری بسیار خوبی دارد. تعادل مناسبی بین کار و زندگی برقرار است و حقوق آن جزو بالاترین‌ها در ایران محسوب می‌شود. کار در یک سازمان بزرگ با افراد مختلف می‌تواند تأثیر زیادی در پیشرفت شغلی داشته باشد. با این حال، به عنوان یک متخصص آی‌تی، فضای خلاقیت و نوآوری در دیجی‌کالا نسبت به استارت‌آپ‌ها محدودتر است. ساعت کاری تا حد زیادی شناور است و اگر دیر به محل کار برسید، می‌توانید با ماندن بیشتر، کسری کار خود را جبران کنید. محیط کاری جذاب و مدرن است و در بدو استخدام، یک لپ‌تاپ و مانیتور (و در صورت موافقت، مانیتور دوم و کیبورد) به شما داده می‌شود. حقوق‌ها به موقع واریز می‌شود و در طول یک سال تنها یک بار با تأخیر چند روزه مواجه شدم. ناهار نیز توسط شرکت ارائه می‌شود.

سوالات ابتدایی و پیش پا افتاده‌ای که در پست من مطرح شد، تنها توسط یک نفر پرسیده شد و آن هم به صورت فول تایم نبود. سوالات مربوط به نحوه آشنایی با کار بود و به دلیل عدم آشنایی با رشته من، بسیار سطحی و پیش پا افتاده بودند. همچنین محل شرکت بسیار دور از محل زندگی من بود. در کل دو ساعت معطل شدم و باید بگویم به غیر از مدیران ارشد، بعید می‌دانم حقوق بقیه از دو میلیون بیشتر باشد. واقعاً متاسفم. این تجربه بسیار وقت‌تلف‌کننده بود. برندی که ادعای زیادی دارد اما در واقع بسیار ضعیف است و افراد عمدتاً با هم آشنا هستند. در چنین محیط‌هایی بدون رابطه، پیدا کردن کار تقریباً غیرممکن است.

مصاحبه در دو مرحله انجام شد. مرحله اول با بخش منابع انسانی بود که سوالات معمولی مانند محل کار قبلی، نحوه برخورد با مشکلات، نقاط قوت و ضعف، و برنامه‌های آینده پرسیده شد و من صادقانه پاسخ دادم. بعد از تایید اولیه، برای مصاحبه فنی دعوت شدم. از آنها درخواست کردم که مصاحبه فنی را همان روز انجام دهند زیرا باید به چند شرکت دیگر هم پاسخ می‌دادم. حدود ۴۵ دقیقه منتظر ماندم تا سرپرست بخش مربوطه بیاید و سوالات فنی مطرح کند. من برای چالش‌هایی که مطرح کردند چند راه‌حل پیشنهاد دادم و آنها با خوشحالی پذیرفتند و اعلام کردند که مایل به همکاری با من هستند. درباره حقوق و دستمزد گفتند که بعداً تماس می‌گیرند. روز بعد با من تماس گرفتند و من برای تصمیم‌گیری زمان بیشتری خواستم. پس از چند تماس، نهایتاً به توافق رسیدیم.

دو ماه پیش برای موقعیت شغلی سرپرست تیم بهینه‌سازی نرخ تبدیل (CRO) در دیجیکالا رزومه ارسال کردم. پس از تماس واحد منابع انسانی، برای مصاحبه به شرکت (میدون عطار) مراجعه کردم.

من برای پوزیشن متخصص CDN درخواست دادم، اما در مصاحبه حتی یک سوال هم در این حوزه از من پرسیده نشد. سوالاتی که مطرح شد بیشتر در حوزه‌های دیگر بود که من به خوبی به آنها پاسخ دادم. اگر بخواهم تخمین بزنم، حدود ۸۰ درصد سوالات را به خوبی جواب دادم، اما در نهایت برای آن پوزیشن رد شدم. در حالی که هیچ سوالی در حوزه CDN از من پرسیده نشد، به نظرم دیجی‌کالا به جای استخدام نیروی متخصص در بخش R&D، از تجربه دیگران در قالب مصاحبه استفاده می‌کند و در نهایت با یک ایمیل کلیشه‌ای که شما بهترین انتخاب برای این پوزیشن نبودید، موضوع را خاتمه می‌دهد. رفتار مصاحبه‌کنندگان در طول مصاحبه بسیار خوب بود، اما به نظر من هدف اصلی آنها از مصاحبه چندان درست نبود.

دیجی کالا تنها برای اضافه کردن به سابقه کاری در رزومه مناسب است و مزیت دیگری ندارد. مزایایی مانند حقوق بالا نسبت به شرکت‌های دیگر، محیط دوستانه، تضمین پیشرفت و ارتقا، مربوط به سال‌های گذشته است. در حال حاضر، این شرکت فقط از کارمندان به صورت ابزاری استفاده می‌کند و محیط کاری کاملاً ناعادلانه است. قبلاً از هر نظر خوب بود، اما متأسفانه در دو سال اخیر روند پسرفت داشته و این مشکلات داخلی قطعاً بر عملکرد بیرونی شرکت نیز تأثیر منفی خواهد گذاشت. دیجی کالا از رقبایی که فرهنگ سازمانی بهتری دارند، عقب خواهد ماند. برای افراد جوانی که صبر و حوصله دارند و به دنبال کارآموزی و تقویت رزومه هستند، دیجی کالا توصیه می‌شود، اما برای افراد با سابقه کاری، اصلاً پیشنهاد نمی‌شود.

ایمیل‌ها، رزومه و کاورلترم به طور کامل و دقیق به زبان انگلیسی آماده شده بود. فردای ارسال درخواستم، برایم قرار مصاحبه تنظیم کردند. وقتی به دفترشان وارد شدم، مسئول منابع انسانی از من استقبال کرد و مرا به محل مصاحبه راهنمایی کرد. او توضیح داد که مصاحبه اول تکنیکال است و پس از اتمام آن، خودش با من صحبت خواهد کرد. مرحله اول مصاحبه تکنیکال بود و کمی استرس داشتم. ابتدا از من خواستند خودم را معرفی کنم، سپس در مورد توانایی‌های ذکر شده در رزومه‌ام به صورت دقیق سوال پرسیدند و برای هر مورد دو سوال مطرح کردند. اگر مواردی را فراموش کرده بودم، سعی می‌کردند به طور غیرمستقیم به آن اشاره کنند. در پایان نیز از من خواستند به انگلیسی صحبت کنم. مرحله دوم پس از مصاحبه تکنیکال بود که مسئول منابع انسانی آمد و گفت دفعه بعدی با او مصاحبه خواهم داشت. من متوجه شدم که رد شده‌ام، اما او مراحل بعدی را برایم توضیح داد. مرحله سوم شامل یک پروژه تعریف شده بود که یک هفته فرصت برای حل و ارسال آن داشتم. مرحله چهارم نیز مصاحبه با CTO یا مدیر فنی بود که یک فرد خارجی است.

فضای کاری شرکت بسیار صمیمی و بدون سلسله مراتب بود، به طوری که حتی رئیس شرکت در همان جایی می‌نشست که من به عنوان کارآموز می‌نشستم. به طور کلی، جو داخل شرکت بسیار خوب بود و همه تلاش می‌کردند تا به من کمک کنند و یاد بگیرم که چه کاری باید انجام دهم.

در روز اول، یک رزومه طراحی کردم و آن را برای شرکت ارسال کردم.

من از طرف مدیر عامل یکی از شرکت‌های زیرمجموعه دیجیکالا که قبلاً با آن‌ها همکاری کرده بودم، دوباره دعوت به کار شدم. جلسه اول را در یک کافه برگزار کردیم و صحبت‌هایمان را انجام دادیم. بعد از یک هفته، مدیر عامل گفت که باید با دیجیکالا نیز صحبت کنم، اما تأکید کرد که شرکتشان مستقل است و این فقط مانند کمک گرفتن از دیجیکالا است. حتی پیشنهاد حقوق را نیز با هم تنظیم کرده بودیم. در روز مصاحبه، ابتدا کسی به استقبال نیامد و وارد یک سالن بزرگ شدم. از اولین شخصی که دیدم سوال کردم و به من گفتند در راهرو منتظر بمانم. این انتظار یک ساعت طول کشید و در این مدت برای سرگرم کردن من، رزومه‌ام را خواستند! ایمیل‌هایشان مشکل داشت و بعد از چندین بار ارسال از جاهای مختلف، بالاخره دریافت شد. سپس به اتاقی بسیار کوچک برده شدم که به زور دو نفر در آن جا می‌شدند. یک خانم از من چند سوال درباره رزومه‌ام پرسید و رفت. دوباره منتظر ماندم. بعد آقای مسئولی آمد با برخوردی نامناسب و با این حس که انگار قرار است جای خود را به من بدهد! خیلی جدی و با گارد چند سوال درباره اکسل پرسید و چند سوال دیگر که در کل ده دقیقه طول کشید. بعد از آن، بدون هیچ اطلاعی از هیچ‌یک از طرفین، وضعیت نامعلوم ماند. توصیه من این است که یک ساعت بعد از زمان در نظر گرفته شده برای مصاحبه‌تان را خالی بگذارید، چون احتمالاً خیلی معطل خواهید شد.

غیر از سوالات کلیشه‌ای درباره گذشته شخصی و کاری و سوالاتی مثل اینکه پنج سال بعد خود را چگونه می‌بینید، هیچ سوالی درباره مهارت‌های کاری و تجربه‌های مرتبط با موقعیت شغلی نپرسیدند. حتی توضیح بیشتری درباره چالش‌های موقعیت CRM نخواستند، در حالی که من کاملاً آماده بودم تا تجربیات و مهارت‌هایم را شرح دهم. قبل از مصاحبه نسبت به این شرکت خیلی خوشبین بودم و دوست داشتم عضوی از دیجی‌کالا باشم، اما رفتار فرد مصاحبه‌کننده حس بدی به من منتقل کرد. انگار فقط سلیقه و خواست خودش مهم بود، نه نیازهای شرکت.

من در دو مرحله مصاحبه شرکت کردم. در مرحله اول با یکی از کارشناسان تیم مصاحبه شدم که اصلاً حس نکردم در حال مصاحبه هستم، زیرا ایشان اعتماد به نفس کافی نداشتند و مصاحبه‌کننده خوبی نبودند. سوالات کافی و لازم نپرسیدند و بیشتر شروع به صحبت درباره مشکلات خود و داستان‌سرایی کردند. حتی وقتی از من پرسیدند که آیا با بیزنس آشنایی دارم و من گفتم کاملاً آشنا هستم، باز هم به توضیح ادامه دادند. سوالاتشان بسیار ساده بود و اصلاً نمی‌شد با آنها تشخیص داد که کاندید مناسب هستم یا نه. در مرحله دوم با فردی در سطح بالاتر، سوپروایزر یا مدیر استخدام، مصاحبه کردم که سوالات بهتری پرسیدند، اما خیلی عجله داشتند و وقتی من توضیح می‌دادم، اجازه نمی‌دادند صحبتم تمام شود. برخوردشان اصلاً دوستانه نبود و بسیار جدی و خشک بودند. قرار بود تا هفته بعد به من خبر دهند، اما بعد از گذشت چندین هفته هنوز خبری نشده است. برایم عجیب است که فرآیند مصاحبه‌شان اینقدر ضعیف است. ارسال ایمیل ریجکت اصلاً سخت نیست، با پیشرفت تکنولوژی می‌توان در یک ثانیه به صدها نفر ایمیل ارسال کرد. توصیه خاصی ندارم، اما اگر این پوزیشن مربوط به تیم منابع انسانی است، بدانید که تیم منابع انسانی بی‌نظم و رو هوایی دارند و گول برند را نخورید. انتظارات زیادی نداشته باشید.

وقتی برای مصاحبه می‌روید، ۱۰ مرحله دارد و حدود ۳ ماه زمان می‌برد. این روند واقعاً خسته‌کننده است. اما بعد از ۳ ماه، امتیاز دیجی‌گلاب ایراد دارد و روند آن بسیار ساده است، ولی با این حال از رفع باگ‌ها عاجزند. اپلیکیشن پر از باگ است و هر روز حدود ۱۰۰ نوتیفیکیشن بی‌معنی ارسال می‌کند. همه این موارد را گزارش دادم، ولی بعد از ۳ ماه هنوز مشکل پابرجاست. لطفاً از ادعاهای خود کم کنید و به دانش و توانایی‌های خود اضافه کنید.

اگر اتباع خارجی هستید، کار در انبار دیجی کالا از نظر سختی قابل قبول است، اما درآمد شما حدود یک سوم کارگران ساختمانی خواهد بود. همکارانی که قبلاً کارگر ساختمان بودند، معتقدند کار در انبار دیجی کالا سخت‌تر است. اگر ایرانی هستید، باید حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان برای جراحی دیسک کمر کنار بگذارید. اگر بتوانید سالم از شرکت خارج شوید و سفته‌هایتان را پس بگیرید، خیلی خوش‌شانس هستید، چون ۹۰ درصد کارکنان سابق چنین شانسی نداشتند. حداکثر مدت زمان کار در آنجا یک سال است و بعد از آن به عنوان جانباز ۹۰ درصد اعصاب و روان و ۵۰ درصد فیزیکی محسوب می‌شوید. من خودم حقوق و مزایای جانبازی دریافت نکردم، اما امیدوارم شما این شانس را داشته باشید.

من حدود یک ماه و نیم در آنجا بودم. وقتی برای مصاحبه رفتم، تیم منابع انسانی در مورد حقوق و شرایط کار دروغ‌های زیادی گفتند. حتی در مورد حقوق گفتند که بین ۱۵ تا ۱۸ می‌توانم دریافت کنم، اما با اضافه کاری و ۱۲ ساعت کار در روز، نهایتاً ۱۳ گرفتم. به دلیل مزاحمت‌های زیاد در کار و نداشتن تیم و سرپرست حرفه‌ای، محیط کار بسیار ناخوشایند بود. تیم فقط با چاپلوسی و زیرآب زدن پیش می‌رفت و خودشان از این کار لذت می‌بردند. تیم منابع انسانی هم همین‌طور بود. اگر برای گرفتن حق خود یا اعتراض به شرایط کاری پیش آن‌ها می‌رفتی، کاری می‌کردند که خودت استعفا بدهی. به همین دلیل همیشه در حال استخدام هستند، چون آن‌قدر نابلدند که حتی نمی‌توانند افرادشان را برای یک ماه راضی نگه دارند.

برای مصاحبه جای دوری انتخاب کردن که باید پول زیادی برای رفتن به آنجا می‌دادیم. در یک اتاق فیلمی از شرایط کار نشان می‌دادند که به نظر ساده می‌آمد. بعد گفتند برای مصاحبه و آوردن مدارک بیایید و یک روز هم برای آموزش. تقریباً همه چیز را یاد می‌دادند، در حالی که ما قسمت پیکاب بودیم. بعد گفتند برو سر شیفتت بیا. سرویسش خیلی بد بود. هر روز یک راننده می‌آمد و تایم استراحت نداشتیم. جایی برای گذاشتن گوشی نبود، غذا هم نداشتند. گاهی اوقات یک موز یا چیزی شبیه به آن می‌دادند. برای دستشویی رفتن باید اثر انگشت می‌زدیم. به ما گفته بودند ۸ ساعت کار است، ولی ۱۲ ساعت نگه‌مان می‌داشتند. باید هر یک ساعت ۱۰۰ عدد جنس جمع می‌کردیم و اگر نمی‌کردیم، اخطار می‌دادند و سرزنش می‌شدیم. برای دخترها جای خوبی نبود، همیشه برایشان مزاحمت ایجاد می‌کردند و کارهای سنگین از آنها می‌کشیدند. در کل من فقط ۳ روز آنجا کار کردم و موقع تسویه حساب، ۱۷۰ هزار تومان بدهکار شدم.

از ساعت ۴ عصر تا ۴ صبح در راه هستیم تا به خانه برسیم، که معادل ۱۲ ساعت کار محسوب می‌شود. مدیریت اینجا صفر است. کاری که کشاورزان از الاغ می‌کشند، اینجا از ما می‌کشند. سرپرستان چاپلوس و آدم‌فروش هستند. زمان استراحت در ۱۰ ساعت کار سخت، فقط ۴۵ دقیقه است. با شکم پر شما را می‌فرستند تا خاور پر کنید. هر کسی می‌آید چیزی می‌گوید و می‌رود. حراست هم عقده‌ای است.

در سال جدید حقوق ۱۰ تومنی داده می‌شود و بی‌نظمی در شرکت موج می‌زند. کارها سرپایی و ۱۲ ساعته است و بسیار سنگین. روزانه باید ۲۵ کیلومتر در انبار راه بروی یا اگر پای سیستم باشی و بسته‌بندی کنی، باز هم سرپایی کار می‌کنی. هیچ یک از کارگران حق استفاده از سرویس بهداشتی در زمان کاری را ندارند و فقط در زمان ورود، خروج و ناهار می‌توانند به دستشویی بروند. مسئول ایاب و ذهاب هر روز عوض می‌شود و هر روز یک راننده جدید می‌آید. هر روز از سرویس جا می‌مانی و باید با اسنپ شخصی به شرکت بروی. اگر هم استعفا بدهی، یک سال طول می‌کشد تا با تو تسویه حساب کنند و سفته‌هایت را بدهند. در کل، اینجا شبیه یک زندان و برده‌داری عصر جدید با حقوق ۱۰ تومنی است. هر پرسنل توسط میلیون‌ها دوربین در شرکت کنترل می‌شود و تعداد این دوربین‌ها خیلی خیلی خیلی زیاد است.

سلام. من مدتی به عنوان فروشنده در دیجی‌کالا فعالیت کردم و فقط ضرر کردم. این پیام را برای کسانی می‌نویسم که قصد دارند فروشنده شوند و نمی‌خواهند مانند من فریب تبلیغات این شرکت را بخورند. مثلاً اگر کالایی به قیمت ۱۰۰۰ تومان بفروشید، دیجی‌کالا ۹۰۰۰ تومان از شما دریافت می‌کند، یعنی شما ۸۰۰۰ تومان از جیب خود می‌دهید تا کالا به دست مشتری برسد. این موضوع کاملاً مضحک و غیرمنطقی است. به جای توجه به قیمت کالا، یک نرخ ثابت از فروشنده دریافت می‌کنند. علاوه بر این، هزینه ارسال را هم از فروشنده و هم از خریدار می‌گیرند. اگر خریدار کالا را مرجوع کند، دوباره از فروشنده خسارت دریافت می‌شود. شرایط انبارداری آن‌ها بسیار بد است و من خودم چندین بار دیده‌ام که به کالاها بی‌توجهی می‌کنند. وقتی کالا به دست مشتری می‌رسد و مرجوع می‌شود، هزینه ارسال از دست رفته، خسارت باید پرداخت شود و کالا به انبار بازمی‌گردد و باید روزانه هزینه انبار پرداخت کنید. برخی مشتری‌ها نیز ممکن است چندین کالا بخرند و فقط یکی را انتخاب کنند و بقیه را مرجوع کنند، بدون اینکه بدانند چه ضرری به فروشنده وارد می‌شود. در کل، فروشندگی در دیجی‌کالا فقط برای کالاهای گران‌قیمت ممکن است سودآور باشد، زیرا مبالغی که دیجی‌کالا دریافت می‌کند را جبران می‌کند. ای کاش به جای ضرر دادن به فروشنده، در سود شریک می‌شدند. من به دلیل فروش اقلام ارزان‌قیمت ضرر زیادی کردم و امیدوارم فروشندگان جدید از این موضوع آگاه شوند.

برای استخدام راننده به شرکت دیجی‌کالا مراجعه کردم، اما فردی که مسئول این کار بود، رفتار بسیار نامناسبی داشت. واقعاً برای دیجی‌کالا متاسفم که با این همه ادعا و تبلیغات، چنین افرادی را برای مصاحبه و استخدام انتخاب می‌کنند. نگهبان شرکت هم حرف نداشت، اما فردی که مسئول گزینش بود، واقعاً رفتار و عملکرد بسیار بدی داشت.

تیم منابع انسانی بسیار ضعیف عمل می‌کند و بیشتر وقت‌ها به جای کار، مشغول حرف زدن و شوخی‌های بی‌مورد هستند. مسائل مهم کاری به درستی رصد نمی‌شوند و حتی برخی اطلاعات حیاتی به طور عمدی به تیم‌ها منتقل نمی‌شود. به عنوان مثال، به چند تیم خاص اطلاع نداده بودند که اگر در وسط دوره استعفا دهند، هیچ پاداشی از آن دوره به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد. این موضوع بعداً مشخص شد که یک سیاست کاری نادرست و عمدی بوده است. در حالی که باید این قانون به همه اطلاع داده می‌شد یا حداقل در مصاحبه استعفا مطرح می‌گشت. از طرفی، محیط کاری صمیمی و دوستانه است و ساعت کاری منعطف و خوبی دارد. اما حجم کار بسیار بالاست و تلاش‌های افراد اغلب دیده نمی‌شود. متأسفانه در هیچ سمتی افراد شایسته قرار نگرفته‌اند و ترفیع‌ها بر اساس پارتی‌بازی انجام می‌شود.

دو روز پس از ارسال رزومه، یک آقا با من تماس گرفت و بسیار محترمانه سوالاتی پرسید، از جمله اینکه آیا با ری‌اکت و ریداکس کار کرده‌ام. بعد از پاسخ مثبت من، یک تسک شامل سه صفحه برایم ارسال کردند که باید در ۷۲ ساعت کدنویسی تمیز، ساختار مناسب و استفاده از ریداکس را رعایت می‌کردم. تسک را ارسال کردم و یک روز بعد تماس گرفتند و گفتند همه چیز اوکی است و یک مصاحبه فنی دارم. روز بعد یک مصاحبه فنی دو ساعته داشتم که سوالات از آسان به سخت مرتب شده بودند و کاملاً مرتبط و حرفه‌ای بودند. دو روز بعد دوباره به من اطلاع دادند که یکشنبه هفته بعد مصاحبه نهایی است که بیشتر روی سافت‌اسکیل‌ها تمرکز داشت و با لید فرانت انجام شد. فردای آن روز، اچ‌آر به من زنگ زد و تبریک گفت و در مورد شرایط کار صحبت کردیم. در نهایت، من افتخار حضور در این تیم را پیدا کردم.

اولین مرحله مصاحبه با منابع انسانی بود. افراد خوبی بودند و دو نفر با من مصاحبه کردند. در کل افراد مثبتی بودند. سوالات شخصیتی و کاری مثل اینکه در شغل فعلی چه کار می‌کنم، نقاط قوت و ضعف و کلیشه‌های همیشگی پرسیده شد. من در رزومه‌ام نوشته بودم که سطح زبانم مبتدی است، اما برای مرحله بعدی ایمیلی فرستادند و موضوع کاری مطرح کردند که باید روی آن کار می‌کردم و بعد از دو روز یک ارائه انگلیسی می‌فرستادم. از آنجایی که سطح زبانم خوب نبود، حتی روی ارائه هم کار نکردم. علاوه بر این، سر کارم خیلی شلوغ بود و وقت نشد. بعداً تماس گرفتند و گفتند ایمیلی از من دریافت نکرده‌اند. من هم گفتم که در رزومه‌ام سطح زبانم را مشخص کرده بودم و شما انتظار ارائه انگلیسی داشتید! و این موضوع تمام شد. به نظر من حرفه‌ای‌تر این است که وقتی واحدی نیرو می‌خواهد، مدیر واحد رزومه‌ها را بررسی کند. این‌طوری هم وقت خودشان هدر نمی‌رود و هم وقت ما. من کلی هزینه رفت و آمد کردم، در حالی که رزومه کامل داده بودم. این غیرحرفه‌ای است که مصاحبه‌کننده فاکتورهای اصلی خودش را نشناسد. احتمالاً از منابع انسانی به شما تماس می‌گیرند، مطمئن شوید که نیازهایی مثل زبان انگلیسی برایشان تا چه حد مهم است و سطح شما چقدر است. به من گفتند که اضافه‌کار را حذف کرده‌اند و به جای آن بهره‌وری به کارمندان می‌دهند. اگر روی اضافه‌کار حساب می‌کنید، این را در نظر داشته باشید. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود: صداقت، شفافیت و اعتماد به نفس.

بعد از حدود ۱۴ سال فعالیت در زمینه طراحی گرافیک، تصمیم گرفتم تجربیات تلخ و شیرین خود را به اشتراک بگذارم. این بار از آخرین تجربه‌ام شروع می‌کنم. مدتی بود که رزومه‌ای ارسال نکرده بودم، اما به‌دلیل کاهش حجم کارها، یک شرکت فعال در حوزه تبلیغات دیجیتال با من تماس گرفت و همکاری ما آغاز شد. در طول این همکاری، خانمی که ظاهراً مدیر آتلیه بود، با جملات عجیب و غریب چالش‌های زیادی ایجاد می‌کرد. مثلاً می‌گفت: «طرح را به استراتژیست نشان بده»، «نه، این‌طور که من می‌گویم اجرا کن»، «مارجین استوری از بالا و پایین باید فلان اندازه باشد»، «کانوا بلدی؟»، «منطق را کنار بگذار، مشتری می‌خواهد سایه به سمت نور حرکت کند»، «طرح ناتمام را بفرست تا ببینم»، «چرا این حرکت را نصف‌نیمه روی طرح انجام دادی؟» و... . چند بار تلاش کردم بپرسم آیا اصلاً رزومه‌ام را دیده‌اند یا نه، یا اینکه بفهمانم استراتژیست کارش در کلیات است و صلاحیت اعمال سلیقه در جزئیات مانند سایه‌زدن را ندارد. مهم‌تر از همه، اگر به دنبال اجراکار بودند، اشتباهی مرا انتخاب کرده‌اند. این همکاری بیش از ۴۰ روز طول نکشید و حتی مدیر منابع انسانی هم نپرسید چه اتفاقی افتاد که به اینجا رسیدیم. برندهای عزیز، خوب است بدانید آژانس‌های پرادعا چگونه کار شما را پیش می‌برند!

به طور کلی دیجی‌کالا پس از اینکه برادران محمدی مدیریت را به مدیرعامل جدید سپردند، در سراشیبی سقوط قرار گرفته و به وضعیت آماتور ۱۵ سال پیش بازگشته است. این موضوع به ویژه پس از خروج CTO قبلی (س.م) از شرکت شدت بیشتری گرفت. اکنون افرادی که مسئولیت‌ها را بر عهده گرفته‌اند، از نظر سواد فنی و مدیریتی بسیار ضعیف هستند و مانند یک باند مافیایی به شرکت چسبیده‌اند و اوضاع را برای همه بد کرده‌اند. حتی اگر آن‌ها را از در بیرون کنی، از پنجره باز برمی‌گردند. اخیراً نیز CTO فعلی که از اسپاتیفای آمده بود، از شرکت اخراج شد و یکی از مدیران همکارش جایگزین او شده که از نظر توانایی بسیار ضعیف‌تر است و بیشتر شبیه به افراد بی‌لیاقت و نامناسب است تا یک مسئول فنی. این فرد جدید را نیز لید فعلی پروداکت (ن.ب) آورده است که به نظر می‌رسد کنترل امور را در دست گرفته و افراد را به نفع خود مدیریت می‌کند. اگر از هر کس در دیجی‌کالا بپرسی حالش چطور است، قطعاً ۹۹ درصد افراد می‌گویند بد است و اگر بخواهی در محیطی سالم و دور از باندبازی و مافیای موجود کار کنی، راهی جز خروج نداری. به همین دلیل است که دیجی‌کالا اکنون خالی از نیروهای باتجربه شده و همه افراد باسواد و قابل از دست باند موجود فرار کرده‌اند. بخش HR دیجی‌کالا نیز بیشتر شبیه به یک شوخی است و نقش مترسک را بازی می‌کند. آن‌ها هیچ قدرتی از خود ندارند و کاملاً تسلیم مدیران ارشد هستند. نحوه انتخاب دایرکتور HR و پروداکت (م.ک) نیز پر از علامت سوال و ابهام است و به نظر می‌رسد این فرد همیشه همراه مدیرعامل در هر شرکتی بوده است.

قبلاً شنیده بودم که دیجیکالا باندبازی دارد تا اینکه خودم هم این موضوع را تجربه کردم. سوپروایزرها با افرادی که با آنها رابطه خوبی دارند، رفتار متفاوتی نشان می‌دهند و سریعاً به سمت ارتقاء می‌روند. مدیران هم هر مشکلی که پیش می‌آید، می‌گویند خودتان آن را مدیریت کنید و مسئولیت را به گردن کارمندان می‌اندازند. آنها به هیچ وجه انتقادپذیر نیستند و خود را بهترین می‌دانند. این تجربه کاری به اضطراب و تحقیر شدن نمی‌ارزد. واقعاً دیجیکالا جای خوبی برای کار نیست. بی‌نظمی و سوءمدیریت در آن بیداد می‌کند، حتی یک وبینار ساده را نمی‌توانند به درستی اجرا کنند. تعداد افرادی که از شرکت خارج می‌شوند بیشتر از استخدام‌های جدید است. در سه ماه اخیر، با هر کسی که صحبت کرده‌ام، همه از شرایط کاری ناراضی بوده‌اند.

سلام، من قبلاً در انبار دانش کار می‌کردم. این شرکت واقعاً بی‌فایده است و پر از آدم‌های عقده‌ای. حتی راننده‌های سرویس‌شان هم عقده‌ای هستند. سرپرست‌ها فکر می‌کنند در گوگل کار می‌کنند، در حالی که یک مشت بی‌سواد هستند که حتی یک خسته‌نباشید هم به کسی نمی‌گویند. خدا را شکر که من آنجا نیستم. وسایل سنگین را به خانم‌ها می‌دهند تا جابجا کنند و تعادل بین کار و زندگی صفر است. هر کس آنجا کار می‌کند مجبور است وگرنه راضی نیست. کلک‌بازی هم خیلی زیاد است و آیتم‌ها را طوری می‌چینند که نتوانی آمار بزنی و پاداش ندهند. رفتارشان اصلاً محترمانه نیست. خلاصه که از انبار دانش فرار کنید. حتی دست‌فروشی در مترو بهتر از کار کردن با این جماعت عقده‌ای است.

جلسه مصاحبه نسبتاً خوبی برگزار شد و استقبال هم بد نبود. این موضوع باعث شد امید زیادی داشته باشم، به‌ویژه اینکه رزومه و سوابقم کاملاً با نیازهای شرکت همخوانی داشت. اما متأسفانه، با وجود پیگیری‌های مکرر، حتی از ارسال یک ایمیل ساده که به‌وضوح اعلام کند رد شده‌ام، خودداری کردند. دادن بازخورد دیگر پیشکش است (هرچند کسی که زمان، هزینه و انرژی برای شرکت در مصاحبه صرف می‌کند، قطعاً حق دانستن دارد). این دقیقاً نشان می‌دهد که این شرکت برای شخصیت افراد هیچ احترام و ارزشی قائل نیست. نکته جالب دیگر این است که در سایتی که از طریق آن رزومه ارسال کردم، بعد از ثبت بازخورد مصاحبه (که طبیعتاً نمره پایینی دادم و دلیل آن را به‌طور خلاصه نوشتم)، نظر من منتشر نشد. 😐

سلام. حدود سه ماه به عنوان کارشناس پشتیبانی فروشندگان (سلر) در شرکت دیجی‌کالا کار کردم. تجربه کاری بسیار بدی داشتم. کار به صورت دورکاری بود. قبل از شروع، از مرکز تماس دیجی‌کالا شنیده بودم و با شک دوره آموزشی را شروع کردم. وقتی وارد شدم، آقای م.م که آموزش‌دهنده بود، به دروغ از دیجی‌کالا تعریف کرد و فهمیدم که شایعات درست بوده. دوره آموزشی دو هفته‌ای بود که بسیار ضعیف برگزار شد و در کل فقط ۳ ساعت آموزش داشتیم. تیم ما بدون آموزش کافی وارد کار شد و به ما گفتند خودتان یاد می‌گیرید. سرگروه‌ها بسیار بی‌ادب، گستاخ و بی‌احترامی بودند. در بسیاری از روزها، مثلاً سه روز در هفته، ۲ ساعت اضافه کار اجباری داشتیم و حتی زمان ناهار هم به ما داده نمی‌شد. اول گفتند روزانه ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه استراحت داریم، اما دروغ بود و اصلاً استراحت نمی‌دادند. هر دو ساعت فقط ۱۰ دقیقه استراحت می‌دادند که آن هم باید در گروه اعلام می‌کردیم و بعد از نیم ساعت اگر قبول می‌کردند، ۱۰ دقیقه استراحت می‌دادند که اصلاً اجازه نمی‌دادند به درستی استراحت کنیم. زمان ناهار را هر ۲۰ دقیقه برنامه‌ریزی می‌کردند و وقتی اعتراض می‌کردیم که نمی‌توانیم ساعت ۱۹ شام بخوریم، به جای پاسخ منطقی، همان حرف‌ها را تکرار می‌کردند. اگر ۲ دقیقه کار با سیستم طول می‌کشید، بلافاصله به سیستم وصل می‌شدند و می‌پرسیدند کجایی؟ همیشه احساس اسارت می‌کردید. گول اسم دیجی‌کالا را نخورید، اصلاً عمرتان را در این شرکت هدر ندهید. رفتارشان با ما بسیار زشت بود. تیم منابع انسانی دیجی‌کالا هم کاملاً بی‌کار بود و هیچ کاری انجام نمی‌داد. وقتی به آن‌ها می‌گفتیم آموزش درست ندیده‌ایم و چیزی بلد نیستیم، بعد از دو ماه هنوز هیچ چیز نمی‌دانستیم و فقط فروشنده‌ها را روی هولد می‌گذاشتیم و بعد از ۱۰ دقیقه قطع می‌کردیم و کسر حقوق می‌خوردیم. به جای اینکه بگویند آموزش می‌دهیم، می‌گفتند همین است که هست. حیف زمانی که برای این شرکت گذاشتم.

برخلاف مصاحبه فنی که خوب پیش رفت، مصاحبه منابع انسانی بسیار بد بود. خانم مسئول منابع انسانی در حال صحبت با دوستش بیرون از اتاق شیشه‌ای بود و لپ‌تاپش هم در حال خالی کردن باتری بود. وقتی صدایش کردم، دوستش به من تذکر داد که چرا بیرون آمده‌ام و انگار با یک بچه ۸ ساله صحبت می‌کردند. رفتارشان بسیار مافیایی و ناسالم بود و بدون هیچ توضیحی رد شدم، در حالی که از بخش فنی مطمئن بودم.

دیجی‌کالا شرکت بدی نیست، اما برخی مدیران نالایق که از ابتدا در این شرکت حضور داشته‌اند، در حال نابودی آن هستند. در واحد امور مشتریان، مدیر ارشد و مدیر بخش جو ناسالمی ایجاد کرده‌اند و افرادی را بر اساس چاپلوسی و نه شایستگی به جایگاه‌های بالا رسانده‌اند. این مدیر ارشد با سابقه طولانی در واحد، روابطی با تیم‌های منابع انسانی و حسابرسی ایجاد کرده و با وجود گزارش‌های متعدد درباره تخلفاتش، نه تنها بازخواست نشده، بلکه ارتقا نیز یافته است. این فرد که درکی از مدیریت ندارد، باعث شده افراد لایق از شرکت خارج شوند. امیدوارم برادران محمدی این موضوع را بررسی کنند و این مدیر و زیردستانش را که بر اساس روابط شخصی و چاپلوسی به جایگاه‌های نادرست رسیده‌اند، از مدیریت کنار بگذارند و افراد شایسته را جایگزین کنند. به امید دیجی‌کالایی بهتر.

در مصاحبه با دیجی‌کالا، بخش منابع انسانی رزومه‌ای که فرستاده بودم را نخواند و فقط رزومه‌ساز سایت را بررسی کرد که اطلاعات آن مربوط به دو سال پیش بود و به همین دلیل حقوق پیشنهادی بسیار پایین بود. به آنها گفتم که رزومه اصلی من را ببینند، اما احتمالاً باز هم آن را بررسی نکردند. سپس مصاحبه فنی انجام شد که شامل سوالاتی درباره الگوریتم و دیتابیس بود. دو نفر در مصاحبه حضور داشتند و فضای مصاحبه دوستانه بود، اما به نظر می‌رسید چندان جدی نیستند. با توجه به سوال و جواب‌ها، مصاحبه بد نبود. بعد از مصاحبه، در طول یک هفته دو ایمیل پرسشنامه از منابع انسانی دریافت کردم که درباره روند مصاحبه‌ها پرسیده بود و گفته بودند نتیجه مصاحبه را حتماً به صورت تلفنی اعلام می‌کنند. پرسشنامه‌ها را پر کردم، اما در نهایت نه فیدبکی دادند و نه نتیجه مصاحبه را اعلام کردند.

با یک تیم حرفه‌ای و کاربلد مصاحبه کردم که از روند مصاحبه و پرسش‌هایشان لذت بردم. بدون ورود به سوالات شخصی و بی‌ربط، تنها در مورد حرفه و مهارت‌هایم سوال شد و بازخوردهای خوبی دریافت کردم. اگرچه از رد شدنم ناراحتم، اما این مصاحبه برای این موقعیت شغلی تجربه‌ای بسیار خوب بود.

در حال حاضر در یک شرکت معتبر مشغول به کار هستم. یکی از همکاران سابق که قبلاً هد تیم برنامه‌نویسان بخش پروازهای داخلی علی‌بابا بود، به من پیشنهاد داد به شاهرود بروم. من اهل دامغان هستم و حدود ۱۰ سال است که در تهران زندگی می‌کنم. با همسر و دو فرزند ۴ و ۲ ساله‌ام زندگی سنتی‌ای دارم. با این حال، به پیشنهاد او فکر کردم و موافقت کردم. علی‌بابا هم موافقت کرد. من به دنبال ثبات شغلی هستم، اما از چالش هم بدم نمی‌آید. قرار شد مصاحبه‌ای ترتیب دهند و من هم گفتم طبق زمان‌هایی که آنها تعیین می‌کنند، زمان کاری‌ام را خالی می‌کنم و در مصاحبه آنلاین شرکت می‌کنم. در زمان مصاحبه، با توجه به شلوغی کار و مشکلات محیط کاری، سوالاتی پرسیدند که اصلاً نیازی به دانش آن‌ها نبود و بسیار هم شاکی شدند. چون به آنها گفتم این چیزها را حفظ نمی‌کنم و اگر لازم باشد از گوگل کمک می‌گیرم. در حال حاضر، من همزمان در دو شرکت آمریکایی و همچنین در شرکت سداد در تهران مشغول به کار هستم و ۷ سال سابقه دارم. می‌خواستم بگویم که ۹۰ درصد استارت‌آپ‌ها فقط ادای کار درمی‌آورند و شعار می‌دهند. بعد از این مصاحبه، دیدگاهم نسبت به استارت‌آپ‌ها کاملاً تغییر کرد. واقعاً ارزش ندارد برای ۵ میلیون تومان حقوق بیشتر (اختلاف حقوق در همین حدود است) این مسخره‌بازی‌ها را تحمل کنید. علاوه بر این، ساعت‌های کاری آن‌ها هم واقعاً مسخره است.

کار در دیجی‌کالا به عنوان عضو تیم فنی و محصول، تجربه‌ای متنوع و آموزنده است. این شرکت به عنوان یکی از بزرگ‌ترین پلتفرم‌های تجارت الکترونیک در ایران، فرصت‌های زیادی برای یادگیری و رشد فراهم می‌کند. با این حال، مانند هر سازمان دیگری، چالش‌ها و مشکلات خاص خود را نیز دارد. دیجی‌کالا محیطی پویا و یادگیرنده دارد و با برگزاری دوره‌های آموزشی، کارگاه‌ها و سمینارها، امکان توسعه مهارت‌ها برای کارشناسان فراهم است. به عنوان یک کارشناس فنی و محصول، فرصت کار بر روی پروژه‌های متنوع و چالش‌برانگیز وجود دارد که باعث می‌شود روزهای کاری تکراری نباشند. یکی از چالش‌های اصلی، فشار کاری بالا است که گاهی باعث می‌شود زمان کافی برای بررسی دقیق جزئیات وجود نداشته باشد. همچنین، ساختار سازمانی پیچیده شرکت ممکن است منجر به سردرگمی در فرآیندهای تصمیم‌گیری و عدم شفافیت شود. به طور کلی، کار در دیجی‌کالا تجربه‌ای خنثی اما آموزنده است. با وجود چالش‌هایی مانند فشار کاری و پیچیدگی‌های سازمانی، فرصت‌های یادگیری و رشد در این شرکت بسیار زیاد است. فرهنگ همکاری و توجه به تجربه کاربری از نکات مثبت این محیط کاری محسوب می‌شوند.

کار کردن در واحد مهندسی و پروداکت دیجی‌کالا برای من یکی از بدترین و زجرآورترین تجربه‌های کاری بوده است. ما در طبقات هفتم و هشتم ونک پلازا با جمعیتی دو تا سه برابر ظرفیت واقعی کار می‌کنیم که محیطی بسیار شلوغ و آزاردهنده ایجاد کرده است. همه فرآیندها در دیجی‌کالا به کندی پیش می‌رود و هیچ استاندارد مشخصی برای پاسخگویی وجود ندارد. هر کار ساده‌ای با اتلاف وقت، انرژی و اعصاب همراه است. تیم‌های پروداکت بی‌برنامه و تحت سلطه خواسته‌های مارکتینگ هستند، در حالی که تیم فنی بسیار بزرگ شده و تغییرات کوچک را بزرگنمایی می‌کند. مدیران فنی عاشق بزرگ کردن تیم‌هایشان هستند، اما در عمل کاری انجام نمی‌دهند و بیشتر وقت خود را در جلسات بی‌فایده یا حرف‌های بی‌سر و ته می‌گذرانند. خروجی کارشان نیز اغلب تغییرات جزئی در آیکون‌ها و رنگ‌هاست و سال‌هاست که هیچ چیز جدیدی به دیجی‌کالا اضافه نکرده‌اند. افراد قدیمی و تکنیکال دیجی‌کالا با رقابت‌های ناسالم و لابی‌های کثیف، بهترین نیروها را از شرکت فراری داده‌اند. آن‌ها برای خود باند و جزیره‌های قدرت درست کرده‌اند و اجازه دسترسی به دیگران را نمی‌دهند. حتی اضافه کردن یک ستون به یک جدول دیتابیس را به بحرانی بزرگ تبدیل می‌کنند. ارزیابی عملکرد در دیجی‌کالا فقط برای دولوپرها انجام می‌شود و مدیران هیچ‌گاه مورد ارزیابی قرار نمی‌گیرند. کار در دیجی‌کالا بسیار خسته‌کننده و آزاردهنده است و هیچ ارزش فنی یا پروداکتی به افراد اضافه نمی‌کند. در نظرسنجی‌های اخیر، واحد فنی و پروداکت کمترین رضایت را داشته‌اند، اما شرکت به جای حل مشکل، از همان مدیران مسئول این وضعیت می‌پرسد که چه باید کرد. به نظر می‌رسد هیچ تغییری در راه نیست و این وضعیت ادامه خواهد داشت.

برای یک موقعیت شغلی در شرکتی معرفی شدم که قرار بود تیم جدیدی تشکیل شود. مرحله اول مصاحبه با لید تیم بود که نتیجه‌اش خوب بود و به مرحله دوم با HR رسیدیم که آن هم به خوبی گذشت. در مرحله سوم قرار بود با مدیر تیم مصاحبه داشته باشم. مدیر با تاخیر آمد و هیچ عذرخواهی برای تاخیرش نکرد. سوالات تکراری مرحله اول دوباره پرسیده شد و من جواب‌های قبلی را با جزئیات بیشتر دادم. در ادامه، مصاحبه‌کننده تصمیم گرفت چهارزانو روی صندلی بنشیند. شاید این موضوع به نظر مهم نباشد، اما وقتی بعد از یک ماه پیگیری متوجه شدم که هنوز در حال بررسی نتیجه مصاحبه هستند، به این فکر کردم که آینده شغلی و زندگی من در دست کسی است که حتی اصول اولیه یک جلسه رسمی را رعایت نمی‌کند و صرفاً چون زودتر از من وارد آن حوزه کاری شده، خود را واجد شرایط برای تعیین مسیر زندگی من می‌داند.

با تبلیغات گسترده‌ای در فضای مجازی برای کارآموزی، من رزومه فرستادم و به مصاحبه دعوت شدم. در جلسه مصاحبه، مدیر واحد مربوطه به من گفت که برای کار در چنین شرکتی باید تجربه کاری داشته باشم و با پرسیدن چند سوال سعی کرد این حس را القا کند که من چیزی بلد نیستم و سپس مصاحبه را به پایان رساند. اگر شما به دنبال کارآموز نیستید و این را در مصاحبه به وضوح بیان می‌کنید، چرا مردم را سر کار می‌گذارید؟ لازم به ذکر است که من در مقطع ارشد تحصیل کرده‌ام و رشته تحصیلی‌ام مرتبط با درخواست کارآموزی است و تجربه کاری مشابه نیز دارم. جالب اینجاست که کارشناس منابع انسانی با این حال لبخند می‌زد و می‌گفت به شما خبر می‌دهیم! انگار تا آخر هم دست از سر کار گذاشتن ما برنداشتند. امیدوارم خودتان هم روزی سر کار بروید :)

دیجی‌کالا با همکاری پونیشا برای برخی پروژه‌های خود در حوزه تولید محتوا، فریلنسر استخدام می‌کند. حقوق پرداختی در این پروژه‌ها بسیار کم و ناعادلانه است. علاوه بر این، افرادی که توسط پونیشا به دیجی‌کالا معرفی می‌شوند، از ابتدای همکاری تا پایان پروژه (حتی اگر سال‌ها طول بکشد)، 30 درصد از حقوق خود را مستقیماً به پونیشا پرداخت می‌کنند. این در حالی است که پونیشا به‌طور معمول 11 درصد از فریلنسر و مقداری هم از کارفرما دریافت می‌کند. در این قرارداد ناعادلانه، دیجی‌کالا هیچ هزینه‌ای نمی‌پردازد و حتی اگر پرداختی داشته باشد، یک سوم حقوق فریلنسر را که شامل هزینه‌های اینترنت، آسیب به دستگاه، فیلترشکن و دیتای ابری نیست، به پونیشا می‌دهد. این قرارداد برای فریلنسرها هیچ راه فراری باقی نمی‌گذارد و به‌واقع نوعی استعمار است. من به عنوان یک فریلنسر حق خود می‌دانم که این مسائل را مطرح کنم، هرچند به دلیل شرایط اقتصادی مجبورم این وضعیت ناراحت‌کننده را تحمل کنم تا زمانی که موقعیت بهتری پیش بیاید. حداقل انتظار می‌رود شرکت‌های شناخته‌شده‌ای مانند دیجی‌کالا و پونیشا افراد را در چنین شرایطی قرار ندهند و با آن‌ها منصفانه رفتار کنند.

وعده‌هایی که در زمان مصاحبه داده شد با واقعیت شغل و محیط کار تفاوت زیادی داشت. داده‌های متناقض، تیم‌های غیریکپارچه، آشفتگی و عدم مسئولیت‌پذیری از مشکلات اصلی بودند. مهم‌تر از همه، مدیرانی بودند که فقط به خاطر سمت خود مغرور شده‌اند و کاملاً فراموش کرده‌اند که مسئولیت رهبری دارند. به طور کلی، این محیط برای افراد کم‌تجربه ممکن است قابل قبول باشد، اما برای افراد متخصص با رزومه قوی اصلاً توصیه نمی‌شود. بخش منابع انسانی فقط ظاهر سازی می‌کند و رویدادهای تکراری و بی‌نتیجه زیادی برگزار می‌شود.

رویکرد هر تیم در دیجی‌کالا متفاوت است، اما یک اتفاق مشترک برای همه، تبدیل پارکینگ شرکت به محلی برای سیگار کشیدن و حل و فصل مسائل مختلف است! اگر جزو این تیم‌ها نباشی، احتمالاً از بسیاری اتفاقات بی‌خبری و حتی ممکن است نقشه‌ای برای حذف تو هم کشیده شود. یکی دیگر از رویکردهای عجیب دیجی‌کالا این است که اگر مدیری برود، فردی با سن بالاتر را به جای او مدیر می‌کنند، بدون توجه به تجربه مدیریتی او. با این موج مهاجرت، افراد بی‌لیاقتی که حتی خواب مدیر شدن را هم نمی‌دیدند، به این جایگاه می‌رسند و این شروع بدبختی برای تیم است. حجم کاری بسیار بالاست و این فشار به رزومه‌ات تبدیل می‌شود. ممکن است با هم‌تیمی‌هایی کار کنی که به درستی ارزیابی نشده‌اند و فشار جسمی و روانی زیادی را تحمل می‌کنی، در حالی که هیچ‌کس پاسخگو نیست. رفت‌وآمد نیروها در دیجی‌کالا از ایستگاه‌های مترو هم بیشتر است و این نشان می‌دهد که شرکت برای حفظ نیروها تلاشی نمی‌کند، مگر در شرایط بحرانی. نیروهای منابع انسانی را فقط روز اول می‌بینی و بعد از آن دیگر خبری از آن‌ها نیست. در هر جلسه وعده افزایش حقوق می‌دهند و می‌گویند مطابق بازار عمل می‌کنند، اما این فقط وعده است و به مرور متوجه می‌شوی که هیچ تغییری اتفاق نمی‌افتد. به جای افزایش حقوق، فروشگاه‌های حضوری و جلسات مختلف برای تو ترتیب می‌دهند تا حال خوبی داشته باشی، غافل از اینکه زندگی هیچ‌کس با این کارها نمی‌گذرد. خلاصه که ما بدشانس بودیم که به چنین شرکت‌هایی گیر کردیم و هر طور که بخواهند با ما بازی می‌کنند. امیدوارم هیچ فرد متخصصی درگیر همکاری با این سیستم‌های ناکارآمد نشود.

سه جلسه مصاحبه با هیئت مدیره و بخش منابع انسانی در دفتر مرکزی دیجی‌کالا برگزار شد. آقای م.ط که مدیرعامل بودند، سعی می‌کردند دستاوردهای من در استارت‌آپ‌های قبلی را کوچک جلوه دهند و رفتاری از بالا به پایین داشتند. در جلسه مصاحبه، مدیر منابع انسانی، خانم ک، از من تست هوش گرفتند و سوالات زیادی در زمینه روانشناسی پرسیدند، در حالی که سوابق من کاملاً شفاف بود. به دلیل برخی مسائل حل‌نشده و قرارداد NDA که امضا کردم، از ذکر برخی جزئیات خودداری می‌کنم، اما رفتار مجموعه دیجی‌کالا در این سطح اصلاً حرفه‌ای نبود.

من قصد دارم یک دیدگاه خوب از محیط کار در شرکت دیجی‌کالا به شما ارائه دهم. در دیجی‌کالا فضایی برای بیان ایده‌ها وجود دارد، اما تا حدی که مدیر مستقیم شما احساس خطر نکند و این برداشت را نداشته باشد که قصد دارید جای او را بگیرید. نمی‌گویم در جذب نیرو پارتی‌بازی وجود ندارد، اما حداقل در تیم ما سعی بر این بود که معیارهای انتخاب بر اساس توانمندی‌های فنی باشد. پرداختی‌ها خوب است و محیط برای پیشرفت عالی است، اما مسیر رفت‌وآمد چندان جالب نیست، مگر اینکه دورکار باشید. منابع انسانی در مدت همکاری من سعی می‌کردند تا جایی که دستشان باز بود، به دیگران کمک کنند. حجم کار در دیجی‌کالا بسیار بالاست و چالش خوبی برای نیروها ایجاد می‌کند. اگر در یک تیم خوب قرار بگیرید، سرعت رشد شما بسیار سریع خواهد بود.

فرصت برای درخشش وجود دارد، اما این کاملاً بستگی به این دارد که در کدام واحد و با چه سمتی کار می‌کنید. جو محیط کار گاهی سمی است، اما راه مقابله با آن تن ندادن به بازی‌های ذهنی مدیرانی است که بدون داشتن کوچکترین آورده‌ای، سعی می‌کنند واحد را به نام خودشان تمام کنند. میکرومنجمنت به صورت کلی وجود ندارد، زیرا اگر کارها را خودت پیش ببری، همه خوشحال می‌شوند. برخی از نیروها تنبلی می‌کنند و بار کاری خود را روی دوش مدیر یا هم‌تیمی‌ها می‌اندازند و مورد حمایت مدیریت بالادست قرار می‌گیرند. در این شرایط، مدیر میانی چندان قدرت تصمیم‌گیری ندارد و باید مهربانی را کنار گذاشت و صاف عذر نیرو را خواست. کاری که من نکردم، چون احساس دلسوزی‌ام بر کنترلگری‌ام غالب بود. منابع انسانی بیشتر جانب مدیریت را می‌گیرد و چاره‌ای هم ندارد. راز پیشرفت بسیاری از مدیرانی که دیدم، ارتقا ندادن هم‌تیمی‌ها یا به قول خودشان زیردست‌هایشان بود. من این کار را نکردم و به کسانی که چند سال بود در آنجا بودند ولی توسط مدیر قبلی ارتقا داده نشده بودند، فرصت پیشرفت و افزایش حقوق دادم. برخی از منابع محدود، مانند جای پارک، به مدیران تعلق می‌گرفت و بعد از مدتی به دلیل کمبود جا، فقط به مدیران ارشد و برخی از مدیرانی که موفق به رزرو از سامانه می‌شدند، اختصاص یافت. اما برخی از سرپرست‌ها که رده‌ی سازمانی پایین‌تری از مدیریت داشتند، بدون هیچ دردسری جای پارک داشتند. در برخی مواقع، حجم کار آنقدر زیاد بود که مجبور بودم تا ۸ شب در شرکت بمانم. بعد از ساعت ۸ شب در پاییز و ۹ شب در تابستان، برای پرسنل اسنپ سازمانی تدارک دیده شده بود، اما این هم محدود بود و توسط کسانی که واقعاً کار را انجام می‌دادند، استفاده نمی‌شد، بلکه توسط کسانی که تا دیروقت مشغول پلی‌استیشن بودند، تمام می‌شد. همیشه افراد باحال‌تر و بذله‌گو بیشتر دیده می‌شدند و بسیاری از کسانی که واقعاً زحمت می‌کشیدند، نادیده گرفته می‌شدند. یک پلتفرم برای تشکر وجود داشت، اما فقط افراد خاصی در آن دیده می‌شدند. همیشه شش یا هفت نفر بودند که مورد قدردانی قرار می‌گرفتند. فضایی برای نقد یا فیدبک وجود نداشت، با این حال برخی گوش‌ها شنوا بودند. این فضا باعث شده بود که چاپلوسی جای نقد سازنده را بگیرد و منتقد به عنوان نق‌زننده معرفی شود. وقتی فهمیدم مدیرم با نیروهایم پشت سرم جلسه می‌گذارد، این موضوع را با دیگران مطرح کردم و مدیر به من گفت که این ایده را بسط نده، چون برایت گران تمام می‌شود؛ اما واقعیت حرفش این بود که برایت گران تمامش می‌کنم و کرد. با این حال، برخی از بهترین انسان‌هایی که در زندگی‌ام می‌شناسم را در دیجیکالا دیدم و افراد با استعداد و ارزشمند زیادی در آن محیط مشغول به کار هستند. من شغلم را دوست داشتم و با جان و دل کار می‌کردم. دیجیکالا را هم دوست داشتم و حتی هنوز دوست دارم. به نظر من، مقصد مناسبی است برای کسانی که بدانند از زندگی‌شان چه می‌خواهند. محل خوبی است برای شکوفا شدن. من واقعاً در کار خودم نخبه شدم و این به خاطر محیط پویا و اعتماد مجموعه به توانمندی افرادش بود. دیجیکالا برای پرسنل وام دارد، ناهار با قیمت کمتر از حد معمول ارائه می‌دهد و فرصت آشنایی یا ساخت چیزی که از قبل وجود نداشته را نیز فراهم می‌کند. اما باید شخصیتی پولادین داشته باشید. هیچ‌وقت کسی مستقیم عذر من را نخواست یا وایب قطع همکاری نداد، بلکه به مرحله‌ای رسید که دیدم مسیر شغلی‌ام با این فشار کار بیشتر درجا زده است تا پیشرفت، و خودم بودم که پیشنهاد قطع همکاری دادم و خودم بودم که رفتم.

اول از همه تقریباً یک ربع ساعت منتظر آسانسور ماندم. وقتی بالا رفتم، در بخش منابع انسانی معطل شدم. فردی که برای مصاحبه آمد، به نظر می‌رسید تجربه کاری زیادی نداشت و حدوداً ۲۵ ساله بود. انگار فرد اصلی نیامده بود یا سمت‌ها بیشتر جنبه نمایشی داشتند. البته مصاحبه‌کننده بسیار مودب و خوش‌رفتار بود و تقریباً دو سه ساعتی با هم صحبت کردیم. سوالاتی پرسیدند که اگر کمی جمله را تغییر می‌دادم و از خودش می‌پرسیدم، گیج می‌شد و خارج از جواب‌های از قبل مشخص شده نمی‌توانست درک کند که راهکارها متفاوت هستند و اولین اصل این است که سوال را کامل بفهمی تا بتوانی همه جواب‌های ممکن را بشنوی. برای یک سوال که ده مدل می‌شد به آن جواب داد، همه جواب‌ها را می‌گفتم تا به جوابی که روی کاغذ بود برسد 😬. در این مدت حتی آب هم نیاوردند. وقتی سوالات تمام شد، همه را تیک زد و سریع رفت بیرون و حتی نگفت شما سوالی دارید؟! اگر منظورش رد کردن من بود، آیا نباید زودتر مصاحبه را تمام می‌کرد؟ یا شاید در آخر فقط ظاهرسازی می‌کرد؟! و در نهایت باز هم در صف آسانسور ماندم. وقتی از آنجا بیرون آمدم، احساس نکردم جای من آنجا باشد. هرج و مرج، عدم تناسب سمت‌ها، بی‌تجربگی افرادی که دیدم، ساعت کاری خارج از عرف (نزدیک ۸ هم شلوغ بود!) و اصلاً چرا باید از ۵ تا نزدیک ۸ مصاحبه داشته باشی آن هم با کسی که جواب‌ها را از رو می‌خواند؟! امیدوارم برداشتم اشتباه باشد، ولی از اینکه مدیران ارشد یک شرکت بی‌تجربه و کم‌دانش باشند ناراحت می‌شوم و دیجی‌کالا چنین حسی به من داد.

به عنوان کسی که برای سلامت روحی و روانی و وقت افراد ارزش زیادی قائل هستم، کار کردن در بخش بادجتینگ دیجی کالا (تاکید می‌کنم نه هلدینگ دیجی کالا) را توصیه نمی‌کنم. زیرا با افرادی کار خواهید کرد که مشکلات رفتاری زیادی دارند و احترام در ارتباط با دیگران برای آن‌ها کلمه‌ای ناآشنا و تعریف‌نشده است. افراد زیردست برای آن‌ها حکم برده را دارند. به طور کلی مرخصی به هیچ عنوان داده نمی‌شود و با عباراتی مانند «اینجا کار زیاد است! مرخصی بیشتر از دو روز نداریم!» با شما رفتار می‌شود. تازه اگر مرخصی‌ای در ماه داده شود، هزاران بار منت شما گذاشته می‌شود. برای هر چیز که به طور طبیعی حق شماست، باید بجنگید. به طور کلی با افرادی طلبکار طرف هستید که متأسفانه از طرف مدیران ارشد هم حمایت می‌شوند و با بی‌احترامی‌ترین حالت ممکن در زمان قطع همکاری با شما رفتار می‌شود، چون ذاتاً افراد محترمی نیستند. شما برای نفس کشیدن در این تیم هم باید اجازه بگیرید و اگر اعتراضی هم بکنید، چون کسی نیست از شما حمایت کند، شما را تخریب می‌کنند. در نهایت، جهت حفظ سلامت روان خود، کار کردن در بخش بادجتینگ دیجی کالا را حتی به دشمنانم هم توصیه نمی‌کنم! (امتیاز یک بالاترین امتیازی بود که دادم و در حقیقت برای دوستان خوب دیجی کالایی‌ام بود).

در این شرکت چیزی به نام کارگروهی و تیمی وجود نداشت. رقابت بین کارمندان بسیار شدید بود و جو محیط کاری بسیار بد بود. یک فرد ۲۴ ساله بدون هیچ سابقه مدیریتی و مهارت‌های ارتباطی ضعیف، به عنوان سرپرست ۴۰ نفر انتخاب شده بود و همیشه بی‌احترامی می‌کرد. بهترین اتفاق زندگی‌ام قطع همکاری با این شرکت بود. ساعت کاری شرکت‌های بزرگ معمولاً از ۱۰ یا ۱۱ صبح شروع می‌شود و تا ۹ شب ادامه دارد، که باعث می‌شود زندگی شخصی کاملاً مختل شود و کل روزتان از دست برود.

مدیر یکی از بخش‌های دیجی‌کالا به دلیل روابط شخصی به این سمت رسیده است. این فرد به دلیل فساد در محل کار قبلی و ضعف فنی، تمام افرادی که در رزومه‌شان نام آن شرکت را ذکر کرده‌بودند را رد کرد. امیدوارم روزی برسد که افراد بر اساس لیاقت و شایستگی انتخاب شوند.

با تیمی حرفه‌ای و کاربلد مصاحبه کردم که از روند مصاحبه لذت بردم. بدون ورود به سوالات شخصی و بی‌ربط، تنها در مورد حرفه و مهارت‌هایم پرسیده شد و بازخوردهای خوبی دریافت کردم. هرچند از رد شدنم ناراحتم، اما این مصاحبه تجربه‌ای بسیار خوب برای این موقعیت شغلی بود.

سلام. همه از تجربه کارمندی‌شان در دیجی‌کالا می‌گویند، اجازه دهید کمی از وضعیت اسفناک فروشندگان بگویم. نگاه دیجی‌کالا به فروشندگانش شبیه برده‌داری است. هیچگونه پاسخگویی در زمینه مشکلات وجود ندارد. شما نمی‌دانید یک ساعت دیگر چه اتفاقی در دیجی‌کالا رخ می‌دهد و هر لحظه باید منتظر یک فاجعه در فروشتان باشید. اساساً چیزی به نام استراتژی در زمان فروشندگی در دیجی‌کالا وجود ندارد. راه ارتباطی فقط از طریق تماس تلفنی یا پر کردن فرم پشتیبانی است که معمولاً پاسخ‌های کلیشه‌ای دریافت می‌کنید و بیشتر سعی می‌کنند شما را سرگردان کنند تا مشکلتان حل شود. یکی از مشکلات فروشندگان معمولی در دیجی‌کالا این است که دسترسی ارسال کالا فقط به برخی حساب‌ها داده می‌شود. به این صورت که وقتی کالایی را انتخاب می‌کنید، نمی‌توانید کالای دیگری به سبد خرید اضافه کنید و از طرفی ۷۰ هزار تومان هزینه ارسال از شما گرفته می‌شود. در حالی که هزینه ارسال برای فروشنده ۳۰ هزار تومان است، اما ۷۰ هزار تومان از خریدار دریافت می‌شود و به همین دلیل می‌تواند کالا را ارزان‌تر بفروشد و سایر فروشندگان که پارتی ندارند، فقط می‌توانند نگاه کنند و حرص بخورند. یک سال است که پیگیر این موضوع هستم و جالب‌ترین بخش این است که پشتیبانی دیجی‌کالا اصرار دارد که دسترسی ارسال فقط توسط فروشنده وجود ندارد (با اینکه عکس‌ها و مستندات زیادی برایشان ارسال کرده‌ام). بعد از پیگیری‌های زیاد و خرید از این فروشندگان، متوجه شدم که این فروشندگان در شهرهای مرزی مثل گناوه مستقر هستند و روزانه چندصد سفارش از طریق دیجی‌کالا دریافت می‌کنند. چون در هر سفارش فقط یک کالا وجود دارد، اداره پست مشکلی برای ارسال ندارد. از طرف دیگر، اگر دو محصول از یک فروشنده بخرید، دو بار هزینه پست محاسبه می‌شود، اما فروشنده هر دو را در یک بسته به پست تحویل می‌دهد و این‌گونه دو برابر هزینه پست را سوءاستفاده می‌کند. اگر کمی فکر کنیم، متوجه می‌شویم که بزرگترین واردکننده کالای قاچاق از مرزها به داخل کشور، شرکت دیجی‌کالا است که ده‌ها فروشنده دارد و کالاهای قاچاق خود را بدون پرداخت حتی یک ریال گمرک، از شهرهای مرزی به سراسر ایران ارسال می‌کند و کسب‌وکارهای قانونی را مختل کرده‌اند. متأسفانه هیچ نهادی در کشور به این موضوع رسیدگی نمی‌کند. این کار دیجی‌کالا را به بزرگترین واردکننده کالای قاچاق ایران تبدیل کرده و نمی‌دانم چه باید کرد.

تجربه خوبی از مصاحبه داشتم. ابتدا با تیم لید صحبت کردم که فردی مثبت و خوش‌برخورد بود و حس خوبی به من داد. سپس تسکی سنگین و چالش‌برانگیز به من داده شد که انجام آن لذت‌بخش بود. در طول انجام تسک، گروهی در اسکایپ داشتیم که اگر سوالی داشتم می‌توانستم بپرسم و پاسخ می‌گرفتم. بعد از آن به من زنگ زدند و گفتند مرحله بعد مصاحبه با اچ‌آر است. مصاحبه با اچ‌آر کمی حالت بازجویی داشت و من استرس گرفتم. سوالات موقعیتی پرسیده می‌شد که من قبلاً در آن موقعیت‌ها قرار گرفته بودم، اما جزئیات را به خاطر نمی‌آوردم و این استرسم را بیشتر می‌کرد. در کل تا آن مرحله روال خوبی داشت و به من گفتند کمی منتظر بمانم تا جواب این مرحله را به من بدهند. اما از آن زمان به بعد، روند خراب شد و یک ماه است که منتظرم و نه به من می‌گویند رد شده‌ام و نه قبول. با اچ‌آرشان هم که تماس می‌گیرم، پاسخ نمی‌دهند. اچ‌آرشان به درد نمی‌خورد، انگار یک مشت بچه بی‌تجربه جمع کرده‌اند که حتی بلد نیستند به شکل عادی صحبت کنند.

در دیجیکالا، افراد به صورت گروه‌بندی‌های غیررسمی (باند) کار می‌کنند و اگر نتوانید وارد هیچ‌کدام از این باندها شوید، تقریباً هیچ راهی برای پیشرفت در شرکت نخواهید داشت. فرآیند انبوردینگ بسیار ضعیف است و هیچ‌کس به شما کمک نمی‌کند یا چیزی را توضیح نمی‌دهد. همچنین، هیچ مستنداتی برای درک نحوه عملکرد سیستم وجود ندارد. بسیاری از کارمندان عمداً دانش خود را به دیگران منتقل نمی‌کنند تا جایگاه خود را حفظ کنند. در بسیاری از تیم‌ها، مفهوم واقعی تیم وجود ندارد و اگر با مشکلی مواجه شوید، نه تنها کمکی دریافت نمی‌کنید، بلکه دیگران سعی می‌کنند شما را مقصر جلوه دهند. فضای کاری بسیار سمی است و برخی کارمندان فقط به دلیل کار در دیجیکالا خود را برتر می‌دانند، که این موضوع ارتباط با تیم‌های دیگر را دشوار می‌کند. بسیاری از مدیران فاقد توانایی‌های فنی و مهارت‌های مدیریتی لازم هستند و اگر نتوانید وارد حلقه مدیران شوید، پیشرفت شما محدود خواهد شد. سطح فنی شرکت نیز بسیار پایین است و با یک کدبیس PHP بزرگ، کثیف و ناخوانا مواجه هستید که نیاز به بازسازی دارد. در کل، مدیران توجهی به کارمندان ندارند و شما باید خودتان از پس مشکلات برآیید. به بخش منابع انسانی نیز نمی‌توان اعتماد کرد. با این حال، زمان شناور کاری در دیجیکالا خوب است و بیشتر کارمندان حدود ۱۰:۳۰ صبح وارد شرکت می‌شوند. اگر در تیم مناسبی نباشید، می‌توانید بعد از ۶ ماه تیم خود را تغییر دهید، البته اگر مدیرتان مانع نشود. بیشتر تیم‌ها فضای سمی دارند، اما تیم‌های قوی و خوب نیز وجود دارند که اگر خوش‌شانس باشید، می‌توانید در آن‌ها پیشرفت کنید. فرآیند مصاحبه شرکت بسیار خوب است. بزرگ‌ترین مزیت دیجیکالا، رزومه‌ای است که برای شما می‌سازد. من بیش از ۳ سال در دیجیکالا کار کردم و اعتباری که این شرکت به رزومه شما می‌دهد واقعاً عالی است، حتی اگر چیز خاصی یاد نگیرید. در کل، بیشتر کارمندان دیجیکالا فقط به خاطر رزومه‌ای که این شرکت برایشان می‌سازد، در آنجا کار می‌کنند و تقریباً هیچ مزیت دیگری ندارد. باید به این فکر کنید که آیا رزومه خوبی که دیجیکالا برای شما می‌سازد، ارزش تحمل این فضای سمی را دارد یا خیر. به نظر من، اگر به عنوان برنامه‌نویس وقت بگذارید و به دنبال شرکت‌هایی با فضای کاری سالم‌تر باشید، بسیار به صرفه‌تر است.

اول خرداد آگهی را دیدم و رزومه‌ام را ارسال کردم. اول تیرماه برای مصاحبه دعوت شدم. مصاحبه فنی و منابع انسانی به صورت همزمان برگزار شد. مصاحبه با منابع انسانی توسط یک خانم بی‌تجربه انجام شد که وسط مصاحبه در حال استراحت بود و به دلیل تداخل زمانی با جلسه دیگر، وسط مصاحبه اتاق را ترک کرد. هفته بعد ادامه مصاحبه به صورت اسکایپ برگزار شد. در هر دو جلسه تأکید کردم که در فرآیند انتخاب شغل هستم و اگر ممکن است فرآیند گزینش من را تسریع کنند. منابع انسانی گفتند که ۴ جلسه مصاحبه دیگر وجود دارد. جلسه دوم برای سه هفته بعد، اول مرداد ساعت هشت صبح تنظیم شد، اما من تا آن زمان کار دیگری پیدا کرده بودم و انصراف دادم. جالب این که با وجود انصراف من، ایمیل رد درخواستم برایم ارسال شد. در کل از جو جلسه، برنامه‌ریزی ضعیف، کیفیت پایین منابع انسانی و نگاه بالا به پایین سازمان به کارمندان، راضی نبودم. جالب این که نفر قبلی در این موقعیت شغلی دوست من بود و او هم کمتر از یک سال شرکت را ترک کرده بود.

من از اوایل بهمن ۱۴۰۲ وارد فرآیند مصاحبه با دیجی‌کالا شدم که شامل پنج مرحله بود. مرحله اول با خانمی به نام ال... اب... که مسئول هماهنگی‌ها بود، شروع شد. سه مرحله اول مصاحبه به صورت آنلاین و شامل سوالات لیت‌کد بود که یکی از آنها مربوط به مسئله text justification بود. مرحله چهارم حضوری و درباره طراحی یک url shortener بود که مسئله نسبتاً ساده‌ای بود. مرحله پنجم نیز حضوری و با بخش HR بود که سوالاتی درباره چالش‌ها و تجربیات گذشته پرسیدند. بعد از مرحله چهارم، لینک فرمی برای ارزیابی مصاحبه فرستادند که من با جزئیات پر کردم، اما در مرحله پنجم متوجه شدم که آن خانم فرم را نخوانده است. رفتار مصاحبه‌کنندگان فنی خوب بود، اما زمان‌بندی افتضاح بود و دو بار زمان مصاحبه تغییر کرد. در مرحله پنجم از آنها خواستم نتیجه مصاحبه را هرچه سریع‌تر اعلام کنند، اما حتی بعد از ارسال ایمیل در سال جدید، پاسخی دریافت نکردم. پیشنهاد حقوقی که دادم حدود دو میلیون تومان کمتر از حقوق فعلی‌ام بود، اما به خاطر علاقه به دیجی‌کالا پذیرفتم. دو مرحله آخر حضوری بود و باعث شد برنامه‌هایم به هم بریزد و حدود ۴-۵ میلیون تومان خسارت مالی به من وارد شود. به نظر می‌رسد بخش HR به اندازه کافی حرفه‌ای عمل نکرده و حتی ارسال یک ایمیل ساده برای اعلام نتیجه مصاحبه هم برایشان دشوار بوده است.

سه نفر از دوستانم که قبلاً در دیجیکالا کار می‌کردند، به دلیل اختلاف با مدیرشان از شرکت خارج شدند. وقتی نوبت به مصاحبه من رسید، مسئول استخدام بسیار متکبر، عصبی و بی‌ادب بود. بدون هیچ غرضی می‌گویم که من در مصاحبه دوم قبول شدم و تسک هم انجام دادم، اما دیگر تمایلی به ادامه کار ندارم. او مدام شرکت قبلی‌ام را تحقیر می‌کرد و می‌گفت حقوق و پرستیژ برندشان بالاتر است. دائماً حرفم را قطع می‌کرد و اجازه نمی‌داد از تجربیاتم بگویم. حتی یک بار صدایش را بلند کرد و گفت که فشار کاری در اینجا چند برابر است و انتظاراتشان بالاست. واقعاً از وقت ارزشمندم که صرف این مصاحبه کردم، پشیمانم. به جایی بروید که به شما احترام بگذارند.

منابع انسانی بسیار ناکارآمد هستند. تجربه بد من از مصاحبه شروع شد. برای مدت طولانی منتظر می‌مانند تا یک کارمند منابع انسانی بیاید و مصاحبه را شروع کند. برخوردها بسیار زشت و بی‌ادبانه است و از پرسنل که در لابی نشسته‌اند و پذیرش می‌کنند شروع می‌شود. مدیرها همگی بر اساس روابط انتخاب شده‌اند و نباید انتظار سواد و تخصص از نود درصد آن‌ها را داشت. حسادت و بخل از نشانه‌های بارز اکثر آن‌هاست. من کمتر از یک سال با سمت مدیر کار کردم و بعد از آن مجبور به ترک شدم.

من برای بخش کلود دیجی‌کالا مصاحبه داشتم که شامل دو مرحله مصاحبه فنی و یک مرحله مصاحبه با منابع انسانی بود. مراحل فنی به خوبی پیش رفت، اما در مرحله آخر که بحث حقوق مطرح شد، با درخواست من که ۷۰ میلیون تومان بود موافقت نشد و رد شدم. سوال من این است که چرا از همان ابتدا بازه حقوقی مشخص نمی‌کنند تا وقت افراد تلف نشود؟ در مجموع نزدیک به ۵ ساعت از وقتم صرف این مصاحبه‌ها شد، در حالی که اگر از اول بازه حقوقی مشخص بود، این اتفاق نمی‌افتاد.

حدود ۴۶ روز پیش آگهی شغلی منتشر شد و من رزومه‌ام را ارسال کردم. جالب این بود که ابتدا ریجکت شدم، اما تقریباً دو هفته قبل ایمیلی دریافت کردم که برای مصاحبه دعوت شده‌ام. زمان مصاحبه تنظیم شد و جلسه برگزار گردید. نکاتی که در مصاحبه مشاهده کردم عبارت‌اند از: ۱. مصاحبه سر وقت انجام شد. ۲. مصاحبه‌کننده به خوبی جلسه را مدیریت کرد و شنونده‌ای فعال بود. ۳. یکی از ایرادات این بود که از من خواسته شد در مورد پروژه‌های کارشناسی و ارشد توضیح دهم، در حالی که حدود ۵ سال سابقه کاری داشتم و شاید نیازی به بیان این موارد نبود. ۴. ایراد دیگر این بود که اگر رزومه من را مطالعه کرده‌بودید و می‌دانستید که مناسب این موقعیت شغلی نیست، نیازی به برگزاری مصاحبه نبود، زیرا وقت زیادی از من تلف شد و در نهایت فقط این تجربه باقی ماند که اینجا بنویسم. در پایان، با توجه به اینکه موقعیت شغلی با سابقه کاری من (توسعه‌دهنده CPP) فاصله داشت، مصاحبه‌کننده در پایان جلسه گفت که فکر می‌کند این موقعیت برای من مناسب نیست و من هم همین حس را داشتم و حدس می‌زدم که ریجکت خواهم شد که همین اتفاق هم افتاد.

یکی از بدترین تجربه‌های مصاحبه‌ام بود. مرحله اول به‌صورت مجازی با مدیر مستقیم و یک نفر از منابع انسانی انجام شد که چندین بار اتصال اینترنتی آن‌ها قطع شد و بدون عذرخواهی فقط گفتند مشکل دارند. بعد از آن، تسکی فرستادند که زمان زیادی روی آن گذاشتم. وقتی تسک را به دوستم که قبلاً در دیجی‌کالا کار می‌کرد نشان دادم، گفت این تسک در حد مدیریت است و برای این پوزیشن زیادی است. در مرحله سوم، مصاحبه با مدیر تیم و مدیر منابع انسانی آن واحد بود که رفتار بسیار غیرحرفه‌ای داشتند. تمام مدت با گوشی‌شان کار می‌کردند، مدام بیرون می‌رفتند و صحبت می‌کردند و حتی یک بار هم عذرخواهی نکردند. لحن‌شان تحقیرآمیز و از بالا به پایین بود. در نهایت، نه تنها تسک من را ندیده بودند، بلکه رزومه‌ام را هم نخوانده بودند!

رزومه من از طریق معرفی یکی از دوستانم وارد فرایند مصاحبه شد. مرحله اول مصاحبه فنی به پایان رسید و در مرحله بعدی تسکی برای انجام ارسال شد که در توضیحات آن ذکر شده بود حداقل به ۲۰ ساعت زمان نیاز دارد (معادل دو روز و نیم زمان کاری) و یک ددلاین یک هفته‌ای داشت. به نظر من این حجم تسک برای فرایند مصاحبه واقعاً زیاد بود. تسک را انجام دادم و برای توضیح آن دعوت شدم، اما پس از مدتی ریجکت شدم. از آنجایی که زمان و انرژی زیادی روی تسک گذاشته بودم، درخواست فیدبک کردم تا حداقل بتوانم از این پروسه برای بهبود خودم استفاده کنم. ابتدا ایمیل زدم، اما هیچ‌کس پاسخ نداد. سپس تماس گرفتم و گفتند که فیدبک را برایم ارسال می‌کنند، اما الان چهار ماه است که منتظر دریافت فیدبک هستم. به نظر من این رفتار بسیار غیرتخصصی و ناخوشایند بود. حتی تیم HR دیجیکالا در لینکدین ادعا کرده بود که به هر کسی که درخواست فیدبک کند، پاسخ می‌دهند.

با مدیر دیتاسنتر دیجی‌کالا مصاحبه داشتم و ایشان تنها 1 یا 2 سوال فنی پرسیدند و مصاحبه چالش‌برانگیزی نبود. مصاحبه منابع انسانی با خانم ی***** م***** بود و ایشان مدام می‌گفتند که تا ساعت 9 شب در شرکت هستند و من با تعجب به ایشان نگاه می‌کردم! چون قبل از آن گفته بودند که اضافه‌کار به کسی تعلق نمی‌گیرد. بعد از مدتی هم ایمیل زدند که ورود به دیجی‌کالا سخت است و در نهایت من رد شدم.

فرایند استخدام دیجی کالا از نظر من جالب و نتیجه‌بخش بود. بعد از بررسی رزومه، وارد مرحله مصاحبه فنی شدم که حدود ۱ ساعت طول کشید. در این مرحله زمان کافی به من داده شد تا خودم را به طور کامل معرفی کنم. سوالات ترکیبی تحلیلی و فنی پرسیده شد و توانستم دانش فنی و تجربه کاری خود را به خوبی نشان دهم. از سوالات پرسیده شده راضی بودم و تجربه مصاحبه حرفه‌ای و خوبی داشتم. در پایان نیز توانستم سوالات فنی خود را در مورد موقعیت شغلی بپرسم و پاسخ‌های کامل دریافت کردم. بعد از قبولی در مصاحبه فنی، نوبت به انجام تسک رسید که باید طی ۷۲ ساعت یک پروژه فرضی انجام می‌دادم و نتیجه را برای شرکت ایمیل می‌کردم. پس از قبولی در این مرحله، وارد مصاحبه فنی دوم شدم که حدود ۱ هفته بعد برگزار شد. در این مرحله بیشتر روی قدرت حل مسئله، تجربه کار تیمی و مهارت‌های فردی من تمرکز شد. اطلاعات بیشتری درباره شرایط کاری و وظایف شغلی به من داده شد. بعد از قبولی در این مرحله، وارد فاز سوم مصاحبه با واحد HR شدم که بیشتر مهارت‌های نرم را ارزیابی می‌کرد. در نهایت، پیشنهاد شغلی شامل حقوق و امتیازات موقعیت شغلی با جزئیات برایم ارسال شد. کل این فرایند حدود ۳ هفته طول کشید و از دیدگاه من تجربه بسیار خوبی بود. این فرایند مربوط به واحد تک/رباتیک دیجی کالا بود.

من به مدت دو سال در دیجیکالا و در تیم هوش مصنوعی کار کردم. هنوز باورم نمی‌شود که این همه انسان نازنین در یکجا جمع شده بودند. از هر لحظه‌ی همکاری با آن‌ها لذت بردم و چیزهای زیادی ازشان یاد گرفتم. دلم برایشان تنگ می‌شود.

چند ماه پیش رزومه‌ام را برای موقعیت شغلی فرانت‌اند ارسال کردم که فکر می‌کردم مناسب سطح سنیور است. بعد از مدتی بدون دریافت تماس، موضوع را فراموش کرده بودم تا اینکه تیم منابع انسانی دی‌جی‌کالا پس از چند ماه با من تماس گرفتند. ابتدا سوالاتی درباره وضعیت نظام وظیفه و تحصیلات پرسیدند و سپس یک مصاحبه آنلاین تنظیم کردند. من در طول یک هفته تا ۱۰ روز خودم را آماده کردم و با توجه به شناختی که از نوع سوالات داشتم، کمی مطالعه انجام دادم. مصاحبه به صورت حرفه‌ای و سر وقت برگزار شد و حدود یک ساعت طول کشید. تنها یک سوال الگوریتمی مطرح شد که اگر آن را حل می‌کردم، به مراحل بعدی که احتمالاً شامل جاوااسکریپت، تایپ‌اسکریپت و مفاهیم فریمورکی می‌شد، راه پیدا می‌کردم. من سوال الگوریتمی را با جاوااسکریپت حل کردم و با کمک مصاحبه‌کننده، پیچیدگی زمانی راه‌حل را بررسی کردیم. در کل مصاحبه خوب به نظر می‌رسید و من امیدوار بودم، اما بعد از مدتی ایمیلی دریافت کردم که متوجه شدم رد شده‌ام. با رد شدن مشکلی نداشتم، اما نبود فیدبک برایم آزاردهنده بود. نمی‌دانستم مشکل کار کجاست تا آن را برطرف کنم و اینطور به نظر می‌رسید که برایشان مهم نبوده است. فکر نمی‌کنم دیگر هرگز برایشان رزومه بفرستم.

قبل از اینکه تجربیات تیم‌های دیگر را بخوانم، فکر می‌کردم فقط در تیم ما اوضاع این‌قدر بد است و بقیه تیم‌ها در شرایط ایده‌آل به سر می‌برند. البته حق هم داشتم، چون اگر کسی پست‌های اینستاگرامی را ببیند، همین تصور را خواهد داشت. البته واقعاً هم بعضی‌ها در آنجا خوش می‌گذراندند، چون کار مفیدی برای سازمان انجام نمی‌دادند! بخش منابع انسانی سازمان هم روز به روز از شایسته‌سالاری فاصله می‌گرفت و فامیل‌های خودشان را می‌آوردند که بعد از یکی دو سال مدیر شوند. اما دلیل اصلی قطع همکاری من با این شرکت، مدیر دیوانه‌ای بود که نه سلامت روان داشت و نه تخصص کافی. خودش هم در ابتدا اعتراف کرده بود که تجربه‌ای در این زمینه ندارد. او تصمیم‌های عجیب و غریب می‌گرفت و انتظاراتی داشت که واقعاً غیرمنطقی بود. بارها رفتارهای نادرست و عدم تخصص او را به اطلاع دیگران رساندم و هر بار برای مدتی کنترل می‌شد، اما بعد از مدتی دوباره رفتارهای پرخاشگرانه‌اش عود می‌کرد. در نهایت، شرایط به سمتی رفت که من مجبور به ترک شرکت شدم. جالب اینجاست که آن فرد هنوز در شرکت مانده و حتی یک تذکر هم نگرفته! همیشه فکر می‌کردم من بدشانس بودم که با چنین فردی در مسیر حرفه‌ای‌ام مواجه شدم، اما حالا می‌بینم که همه ما بدشانس بودیم که مسیر کاریمان از این شرکت گذشته است. مدیران منابع انسانی که به خوبی می‌دانم در ویکی‌تجربه خوابیده‌اند! اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، روز به روز افراد سالم از شرکت می‌روند و فقط دیوانه‌ها باقی می‌مانند. شاید هم منتظرند تا سهام شرکت را بفروشند و یک ویرانه به خریدار تحویل دهند. البته بیایید مثبت‌اندیش باشیم، شرایط آنجا آن‌قدر سخت است که بعد از آن هر جای دیگری بروید، راضی خواهید شد!

منابع انسانی به جای حمایت از کارمندان، فقط به نفع شرکت عمل می‌کنند و به کارمندان اهمیت نمی‌دهند. فشار کاری در هر موقعیتی زیاد است و شرایط آرام به ندرت پیدا می‌شود. افزایش حقوق به سختی و در حد ناچیزی انجام می‌شود. سیاست‌های جدید تعدیل نیرو به گونه‌ای است که افراد ترجیح می‌دهند خودشان استعفا دهند. شرکت فقط اسم و برند دارد و در عمل، به کوچک‌ترین بهانه‌ها کارمندان را تحقیر می‌کنند. اگر قصد کار در این شرکت را دارید، حداکثر یک سال می‌توانید تحمل کنید تا نام شرکت در رزومه‌تان ثبت شود و سپس هرچه سریع‌تر آنجا را ترک کنید.

دیجی‌کالا برخلاف تصویری که از خود ارائه می‌دهد، صرفاً به دلیل موقعیت زمانی و مکانی مناسب رشد کرده است. اگر در جلسه‌ای با مدیران ارشد این سازمان شرکت کنید، متوجه نگاه محدود و بی‌برنامه آن‌ها خواهید شد. تقریباً هر مدیر ارشدی که من در سازمان می‌شناختم، تنها به فکر منافع شخصی خود و راه‌اندازی کسب‌وکار خارج از دیجی‌کالا بود. به نظر می‌رسد در دیجی‌کالا نوعی رقابت بین مدیران وجود دارد که حقوق‌های بسیار بالایی دریافت می‌کنند و در عین حال سعی دارند خارج از سازمان نیز درآمدزایی کنند. این موضوع مورد توجه کسی قرار نمی‌گیرد. برداشت شخصی من این است که دیجی‌کالا با این نگاه و مدیران فعلی در حال سقوط است و طی یکی دو سال آینده رقبای جدی جایگاه آن را خواهند گرفت.

چند سال پیش، در اوج دوران کرونا، برای موقعیت شغلی مدیر طراحی کاتالوگ محتوا به این شرکت دعوت شدم. ابتدا یک گفتگوی آنلاین با بخش منابع انسانی داشتم و سپس برای مصاحبه حضوری دعوت شدم. در تمام مراحل، رفتارها، توضیحات و بازخوردها بسیار حرفه‌ای و تحلیل‌شده بود. برای اولین بار در زندگی‌ام با شرکتی کاملاً حرفه‌ای مواجه شدم و این یکی از بهترین تجربیاتم بود. البته به دلیل نداشتن تجربه کافی، رد شدم، اما شنیدن حرف‌های دیگران درباره منابع انسانی دیجی‌کالا برایم تعجب‌آور است. رفتار کارمندان حرافت نیز بسیار محترمانه و حرفه‌ای بود.

بدترین فرآیند مصاحبه‌ای که در زندگی‌ام داشتم مربوط به دیجی‌کالا بود. رزومه‌ام را فرستادم و حدود دو سه روز بعد با من تماس گرفتند. مسئول منابع انسانی درباره سربازی و شغل قبلی‌ام سوال کرد و یک مصاحبه فنی تنظیم شد. مصاحبه قرار بود در اسکایپ انجام شود، سر وقت حاضر شدم و یک ساعت منتظر ماندم، اما کسی نیامد و احساس خیلی بدی داشتم. بعداً تماس گرفتند و عذرخواهی کردند و مصاحبه دیگری تنظیم شد. در این مصاحبه سوالات بیشتر تحلیلی و مفهومی بود و تقریباً به اکثر سوالات پاسخ دادم. حدود دو سه روز بعد تماس گرفتند و یک تسک بسیار سنگین برایم فرستادند که فقط پنج روز فرصت داشتم. تسک بیشتر شبیه یک پروژه بود تا یک تسک ساده. در پنج روز تسک را کامل انجام دادم و حتی راهکارهای بهتری هم ارائه دادم. یک روز بعد از ارسال تسک، ایمیل دادند و گفتند تا پنج روز کاری آینده نتیجه را اعلام می‌کنند. حدود یک ماه گذشت و خبری نشد. به آن‌ها ایمیل زدم و فیدبک خواستم. گفتند در حال بررسی تسک هستند و تا چند روز آینده خبر می‌دهند. باز هم خبری نشد و دو سه هفته بعد ایمیل دیگری دریافت کردم که گفتند تا چند روز آینده برای مصاحبه بعدی خبر می‌دهند. اما در نهایت خبری ندادند و این یکی از بدترین تجربه‌های من در مصاحبه با یک شرکت بود.

یک مصاحبه آنلاین با واحد فنی و HR انجام شد. برخوردها خوب بود و سوالات حرفه‌ای و مناسب پرسیده شد. اما متاسفانه مشکل بزرگی که در بسیاری از شرکت‌ها وجود دارد و انتظار نمی‌رفت از دیجی‌کالا سر بزند، عدم اعلام نتیجه مصاحبه بود. به نظر من این موضوع نوعی بی‌احترامی به زمانی است که هر دو طرف صرف کرده‌اند، جدا از بحث بلاتکلیفی.

یک هفته از مصاحبه‌ام گذشته که به نظر خودم خیلی خوب بود، اما متأسفانه هنوز پاسخی از طرف دیجی‌کالا دریافت نکرده‌ام. این موضوع برای شرکتی مثل دیجی‌کالا ناراحت‌کننده است. خیلی خوب می‌شد اگر این مجموعه تکلیف افراد را مشخص می‌کرد، چون آدم به خاطر اسم دیجی‌کالا مدام منتظر می‌ماند و ممکن است فرصت‌های دیگر را از دست بدهد.

معمولاً نیروی منابع انسانی برای هر واحد یا دپارتمان وجود دارد تا مشکلات ما را بشنود و کمک کند تا چالش‌ها حل شوند. اما متأسفانه رفتار غیرحرفه‌ای که از آن شخص در آن زمان دیدم، باعث تعجب من شده که چطور او ارتقا یافته و به عنوان مدیر و معاون منابع انسانی مشغول به کار است! در آن زمان، وقتی می‌خواستی با او صحبت کنی یا جلسه بگذاری، معمولاً در دسترس نبود و اصلاً توجهی نمی‌کرد که کارمندان شرکت به کمک او نیاز دارند و باید زمانی را برای جلسات اختصاص دهد. به سختی جلسه را با او تنظیم می‌کردی و از چالش‌ها و مشکلاتت با مدیران و سرپرستان بخش می‌گفتی، در همان لحظه قول می‌داد که کمک کند. اما وقتی وارد جلسه سه‌نفره با مدیرت و منابع انسانی می‌شدی، به جای کمک یا ارائه راه‌حل، جلوی مدیرت گارد می‌گرفت و حرف‌های دروغ مدیرت را تأیید می‌کرد. تنها چیزی که به ذهنم می‌رسید این بود که نقش تو به عنوان منابع انسانی در سازمان چیست؟ چطور به خاطر منافع شخصی خودت حرف‌های دروغ و غیرحرفه‌ای مدیر را تأیید می‌کنی؟ من هنوز هم نتوانسته‌ام آن جلسه و خاطره بدی که از او و مدیر آن بخش دارم را فراموش کنم. آن‌ها را به خدا سپرده‌ام و امیدوارم موفق باشند و دیگر این تجربه و خاطره بد را برای هیچ‌یک از کارمندانشان به یادگار نگذارند.

هفته پیش برای مصاحبه اولیه با دیجیکالا رفتم. بعد از ارسال رزومه، سه روز بعد با من تماس گرفتند و برای سه روز بعد مصاحبه تنظیم کردند. مصاحبه از طریق اسکایپ انجام شد و مصاحبه‌کننده یک فرد فنی و Front End Engineer بود. ابتدا کمی درباره تجربیاتم سوال کردند و سپس به سراغ یک مسئله الگوریتمی رفتیم. مسئله این بود که چگونه تابعی بنویسیم که با دریافت یک آرایه به عنوان آرگومان، بررسی کند که آیا آیتم تکراری در آن وجود دارد یا نه. این مسئله ساده بود و من سه راه‌حل ارائه دادم. سپس درباره پیچیدگی زمانی راه‌حل‌ها از من سوال کردند و من تا حد امکان پاسخ دادم. دو راه‌حل من پیچیدگی زمانی O(n^2) داشتند و از من خواستند راه‌حلی ارائه دهم که این پیچیدگی را به O(n) کاهش دهد. راه‌حل من این بود که به جای پیمایش کل آرایه برای هر آیتم، از یک شیء برای ذخیره وضعیت آیتم‌ها استفاده کنیم و اگر تغییری در وضعیت رخ داد، متوجه شویم که آرایه دارای آیتم تکراری است. سپس از من خواستند کد را بنویسم و نتیجه را برایشان ارسال کنم. بعد از آن چند سوال درباره فرایند مصاحبه پرسیدم و مصاحبه تمام شد. تا الان که این پست را می‌نویسم، نه ایمیل رد شدن دریافت کرده‌ام و نه خبری از ادامه فرایند مصاحبه، و کاملاً در بلاتکلیف هستم.

ساعت ۴ عصر می‌روم و ۴ صبح برمی‌گردم خانه. چند تا بچه آنجا هستند که به آدم دستور می‌دهند. ۱۰ ساعت کار می‌کشند و از ما دور از جان می‌خواهند. نیم ساعت وقت شام با شکم پر می‌دهند و مجبور می‌کنند خاور پر کنی تا آمار کارشان بالا برود. بعد از این کار سخت می‌گویند یا برو دستگاه یا خانه که از حقوقت کم شود. دخترها با بلوز و شلوار و بدون شال که پسرها عاشقشان شوند می‌آیند و کار می‌کنند. کثیف‌ترین جایی که کار کرده‌ام. منتظرم یک ماه تمام شود و حقوق بگیرم و فرار کنم. حراستی‌های عقده‌ای. اگر برای انسانیت‌تان ارزش قائلید، اینجا نروید.

تجربه کاری در دیجی‌کالا بسیار ناخوشایند است. برای هر موضوعی مشکل ایجاد می‌کنند. سرپرست‌های هر واحد رفتار نامناسبی دارند و با کنایه‌ها و صحبت‌های جنسی مبهم، موضوعات را پیچیده می‌کنند. بخش منابع انسانی (HR) نیز کاملاً با آن‌ها همکاری می‌کند. سرگروه‌های هر واحد افراد را تحت فشار روانی قرار می‌دهند و تحریک می‌کنند تا رفتار غیرحرفه‌ای از خود نشان دهند. این فشار روانی شدید باعث می‌شود نتوانید به درستی کار کنید.

در انبار دیجی‌کالا کاملاً با اصول و قوانین برده‌داری آشنا خواهید شد. اگر مرد باشید، سرگروه‌ها از شما شدیداً کار می‌کشند. به طور کلی، بهتر است بیکار بمانید ولی به این شرکت نروید. من دو سال آنجا بودم و این‌ها را از روی تجربه به شما می‌گویم.

مرحله اول مصاحبه منطقی و معقول بود، اما در مرحله دوم سوالات نامفهوم و گیج‌کننده پرسیده شد. وقتی دلیل رد شدنم را پرسیدم، منابع انسانی پاسخی ندادند، اما هر روز لینک نظرسنجی مصاحبه را برایم ارسال می‌کردند. این رفتارشان واقعاً آزاردهنده بود و از آن خوشم نیامد.

محیطی که افراد کم‌تجربه و پرادعا دور هم جمع شده‌اند و جوانان را به بیگاری و تمسخر می‌گیرند. در نهایت هم به شما تهمت می‌زنند و مجبورتان می‌کنند استعفا دهید. اصلاً به چنین جایی نزدیک نشوید، چون فقط سابقه کاری خود را خراب می‌کنید.

اگر چاپلوس نباشید و با مدیران رابطه خوبی نداشته باشید، هیچ ارزشی برای شما قائل نمی‌شوند. اگر آشنا نداشته باشید، حتماً زیرآب شما را می‌زنند. اصلاً مهم نیست کارتان خوب است یا نه، مهم این است که به چشم مدیر بیایید یا نه. در دیجی‌کالا، توانایی باید همراه با گستاخی، زیرآب‌زنی و چاپلوسی باشد.

اصلاً فکر نمی‌کردم شرکتی با این اندازه و بزرگی، این‌قدر بی‌نظم و بی‌دروپیکر باشد. مدیریت ضعیف است و فضای رقابتی ناسالمی حاکم است. نیروهای قدیمی به جای کمک به نیروهای جدید، بیشتر زیرآب آن‌ها را می‌زنند. به هیچ‌کس توصیه نمی‌کنم با این شرکت همکاری داشته باشند، چه در زمینه خرید و فروش و چه همکاری‌های دیگر. کسانی هم که در این شرکت کار می‌کنند، بیشتر از سر ناچاری و بیکاری این کار را انجام می‌دهند. جو محیط کار مسموم است و مدیریت ضعیف و بی‌نظمی در آن حاکم است. البته برای خانم‌ها جای خوبی به نظر می‌رسد و مسیر رشد وجود دارد، اما نه برای خانم‌های پاک و سالم. هیچ‌کس کارش را درست انجام نمی‌دهد و از نظر کاری هم، روزی حداقل یازده ساعت کار بی‌وقفه و بدون استراحت وجود دارد. در واقع شرکت به جای استفاده از سه شیفت نیرو، از دو شیفت استفاده می‌کند. پیشنهاد من برای بهبود شرایط این است که یا حقوق‌ها را افزایش دهند یا شیفت اضافه کنند و نظارت بر کار پرسنل را بیشتر کنند. مدیریت باید قوی‌تر شود و پرسنل حراست نظارت بیشتری داشته باشند تا شرکت با این بزرگی و شهرت، که به عنوان غول اینترنتی شناخته می‌شود، بهترین باشد و پرسنل با رضایت و عشق کار کنند. به امید آن روز...

در این فرآیند، سوالات سطح Hard از Leetcode را جلوی فرد می‌گذارند و از او می‌خواهند در نیم ساعت سوال را حل کند. این روش اصلاً مناسب نیست و شبیه کنکور شده است، جایی که سطح دانش مهم نیست و اگر سوالات و جواب‌هایشان را حفظ کرده باشید، می‌توانید موفق شوید. Leetcode کاربرد آموزشی دارد و روشی که برای حل سوال به کار می‌رود باید مهم باشد. مصاحبه‌کننده هنگام انتخاب سوال، جواب آن را هم می‌خواند، اما این به معنای دانش بالای فرد نیست. همچنین زمان کافی برای حل هر سوال متفاوت است. دوستانی که موفق به رد این مرحله نشده‌اند، ناامید نشوند؛ این به معنای دانش پایین آن‌ها نیست. صرفاً فرآیند استخدام مناسبی برای نشان دادن مهارت واقعی افراد نیست.

مصاحبه فنی با دیجیکالا بسیار عجیب بود! برای موقعیت شغلی فرانت‌اند، سوالاتی از من پرسیده شد که بیشتر مناسب مصاحبه با دیتاساینتیست بود. سوالات به این شکل بود که مثلاً می‌گفتند همین الان کدش را بزن تا ببینیم یا یک کد ۲۰ خطی می‌دادند و می‌پرسیدند نتیجه آن چیست. انگار من کامپایلر هستم! با این حال، همه سوالات را درست جواب دادم، حتی آن‌هایی که در حوزه کاری من نبودند. در نهایت به آن‌ها گفتم که این سوالات اصلاً در فرانت‌اند کاربردی ندارند و حتی اگر استفاده کرده‌اید، اشتباه است و این مسائل باید در بک‌اند مدیریت شوند. از آنجایی که پاسخ من را نپسندیدند، خبری از ادامه همکاری نشد و خداروشکر که نشد، چون بعداً فهمیدم که منابع انسانی آن‌ها واقعاً فاجعه‌بار است.

فضای کاری به دلیل ضعف مدیریت واحد اصلاً مناسب نیست. همکاران از نظر توانایی‌های فنی متفاوت هستند و برخی از آنها بسیار توانمندند که یک نعمت محسوب می‌شود. اما متأسفانه به دلیل ضعف مدیریت، همکاران اغلب تعامل مستقیم با یکدیگر ندارند و حتی گاهی در مقابل هم قرار می‌گیرند. در کل، فشار زیاد پروژه‌ها و حجم بالای خروجی کارکنان این واحد، در کنار دریافتی پایین، باعث ایجاد فشار مضاعف بر کارکنان شده است.

در تاریخ ۱۳ اسفند از طریق لینکدین با من تماس گرفتند، اما بعد از آن خبری نشد. به آنها گفتم که پایان سال است و زمان تمدید قرارداد نزدیک است، پس زودتر تصمیم بگیرند. در ۲۲ اسفند و در روز چهارشنبه سوری، یک جلسه حضوری تنظیم کردند، اما دو ساعت قبل از جلسه آن را لغو کردند و علی‌رغم تاکید من برای اطلاع‌رسانی زمان بعدی، هیچ خبری ندادند. خوشحالم که دیجی‌کالا را جدی نگرفتم و پیشنهادهای دیگر را دنبال کردم. دوستانی که در آنجا کار می‌کنند نیز از آنجا خارج شده‌اند و همگی معتقدند که دیجی‌کالا در حال افول است و دلیل آن هم آشنا‌بازی، به‌ویژه در میان مدیران میانی است. شعار بدون مرز و محدودیت آنها نیز فقط ظاهرسازی است و بعداً می‌گویند که مهاجرت نیروی انسانی یکی از مشکلات اصلی آنهاست! نیازی نیست به مهاجرت فکر کنید، اول یاد بگیرید چگونه جلسه مصاحبه تنظیم کنید، بقیه چیزها را ببخشید!

فضای کاری دیجیکالا قبل از تغییر مدیرعامل و مدیر بخش فناوری، قابل قبول و آرام بود. تجربه من مربوط به قبل از این تغییرات است. اگرچه امکان پیشرفت وجود دارد، اما وضعیت دستمزد در دیجیکالا چندان مطلوب نیست. استفاده از تکنولوژی‌های به‌روز باعث می‌شود یادگیری به طور مداوم ادامه داشته باشد. دیجیکالا به دلیل شهرت و اعتباری که دارد، از نیروی جوان و نخبه با حقوق نسبتاً پایین استفاده می‌کند.

من می‌خواهم درباره تجربه ناموفقی که با مدیر عامل دیجی کالا داشتم بنویسم. حدود 8 سال پیش از طریق یکی از دوستان صمیمی به واحد محتوای دیجی کالا معرفی شدم. بعد از 4 ماه، مدیر محتوا عوض شد و فردی به عنوان مدیر ارشد محتوا انتخاب شد که رفتارهای نامناسبی داشت و در سال 98 رسوایی‌اش در توییتر وایرال شد. از زمان حضورش، برخی از همکاران رفتند و بقیه یا با او همراه شدند یا با چاپلوسی و لاس زدن در تیم ماندند. من و چند همکار دیگر که حاضر به پذیرش این شرایط نبودیم، از تیم جدا افتادیم. حدود 2 سال در این محیط سمی و متشنج ماندیم که اکنون پشیمانم. در نهایت، با تهمت‌های کاری از سوی مدیر محتوا و سرپرستم، ایمیلی از مدیر ارشد دریافت کردم و قراردادم تمدید نشد. حتی به فکر شکایت افتادم، اما به دلیل طولانی بودن پروسه قانونی، منصرف شدم. از طریق همان دوست صمیمی، ماجرا را به مدیر عامل دیجی کالا منتقل کردم، اما او حرف‌هایم را باور نکرد و گفت همه کسانی که قراردادشان تمدید نمی‌شود همین حرف‌ها را می‌زنند. این موضوع خشم من را بیشتر کرد. سال 98 که رسوایی مدیر ارشد محتوا در توییتر وایرال شد، به برادر مدیر عامل پیام دادم و ماجرا را شرح دادم. او عذرخواهی کرد و یک روز بعد از دیجی کالا با من تماس گرفتند و جلسه‌ای با مدیر عامل ترتیب دادند. در جلسه، تمام جزئیات را گفتم، اما مدیر عامل نه تنها حرف‌هایم را باور نکرد، بلکه من و دیگران را مقصر دانست که چرا زودتر به او خبر ندادیم. او حتی از مدیر ارشدش دفاع کرد و گفت که از رفتارهای او خبر نداشته است. این رفتار بی‌مسئولیتانه مدیر عامل باعث شد که من از دیجی کالا ناامید شوم. به نظر من، وقتی مدیر عامل مسئولیت اشتباهاتش را نمی‌پذیرد و تقصیر را به گردن کارمندان می‌اندازد، بقیه مدیران نیز از او الگو می‌گیرند و نتیجه‌اش همان چیزی است که امروز می‌بینید. توصیه من این است که پایتان را در دیجی کالا نگذارید، چون حتی با معرفی آشنا هم به من رحم نکردند، چه برسد به دیگران.

دیجی‌کالا به شدت در حال افول است. ساختار سازمانی آن به شدت ضعیف شده و از زمانی که با مدیران خارجی کار می‌کرد، به جایی رسیده که افراد فامیل بدون دانش و تجربه در پست‌های مدیریتی قرار می‌گیرند. اعضای هیئت مدیره با این رویه، تنها شکست را برای شرکت رقم خواهند زد. زمانی رقابت برای استخدام در این شرکت به دلیل مدیران بین‌المللی و تجربه‌شان بود، اما اکنون برخی مدیران حتی نیاز به تست روان‌شناسی دارند و اگر لازم باشد، نام‌هایشان را بدون ترس منتشر خواهم کرد تا دیگران از آسیب‌های روانی این افراد در امان بمانند. بخش منابع انسانی نیز تنها نظاره‌گر است و کاری انجام نمی‌دهد. فشار کاری بسیار بالاست و اضافه‌کاری پرداخت نمی‌شود، زیرا معتقدند سرعت کار کارمندان پایین است. کارمندان مانند دستگاه‌ها رفتار می‌شوند و حقوق دریافتی ارزش این همه فشار را ندارد، چرا که باید تمام آن را برای حفظ سلامت روان خود هزینه کنید. کافی است به نظرات دیگران نگاهی بیندازید تا متوجه شوید این شرکت ارزش کار کردن ندارد. بهتر بود دیجی‌کالا نرخ خروج از سازمان را نیز منتشر می‌کرد تا همه از وخامت اوضاع مطلع شوند. در چند ماه گذشته، نرخ خروج به حدی بالا بوده که قطعاً جرات انتشار آمار آن را ندارند. پروژه جدیدشان نیز که تبلیغات زیادی برای آن انجام شده، مبتنی بر جذب نیروهای بدون تجربه (جونیور) است تا بتوانند با آن‌ها هرگونه رفتار کنند و به دلیل نداشتن تجربه، این افراد قادر به درک صحیح وضعیت شرکت و اعتراض نخواهند بود.

بدترین تجربه کاری در طول سال‌های فعالیت حرفه‌ای من بود. دیجی‌کالا از بیرون ظاهر زیبا و ویترین جذابی دارد، اما وقتی وارد می‌شوی با واقعیت‌های ناخوشایندی مواجه می‌شوی: باندبازی شدید، زیرآب‌زنی، جو مسموم و به‌ویژه در دپارتمان فنی. باید دائماً مراقب باشی که زیرآبت را نزنند و در دام باندبازی‌های بخش منابع انسانی نیفتی. بدترین بخش منابع انسانی که تا به حال دیده‌ام بود. بی‌کفایتی مدیران به وضوح مشهود است. خلاصه این که گول ظاهر را نخورید؛ این ویترین فقط از بیرون زیباست، به‌ویژه در دپارتمان فنی. در یک سازمان وقتی بخش منابع انسانی و مدیران دست به دست هم می‌دهند و تیم تشکیل می‌دهند، مشخص است که اوضاع به چه سمتی پیش می‌رود. تعداد افرادی که از دیجی‌کالا خارج می‌شوند به‌قدری زیاد است که...

بعد از پنج مرحله مصاحبه با گروه‌های مختلف، متوجه شدم که این شرکت خودش هم نمی‌داند چه می‌خواهد و به دنبال یک چوب جادویی است که هر چه کسی بگوید، بگویند چشم. در مصاحبه‌های کاری، شاهد سلام و علیک‌های اغراق‌آمیز از سوی منابع انسانی و شخص متخصص بودم و این فضا برایم عجیب بود، زیرا مشخص نبود که این مصاحبه کاری من است یا یک خوش و بش دوستانه بین همکاران. مصاحبه‌ها طولانی، بی‌هدف و حدود دو ماه به طول انجامید. به نظر من سازمان پویا نبود و وقت‌تلف‌کنی محض بود، زیرا هر کسی که به دنبال کار باشد، دو ماه برای جواب یک شرکت صبر نمی‌کند. شخص متخصص نیز عصبی بود و نگاه از بالا به پایین‌اش کاملاً حس می‌شد. به عنوان کسی که تجربه مصاحبه در این شرکت را داشته‌ام، این فرآیند کاملاً وقت‌تلف‌کن بود.

برای من پیش آمد که قرار مصاحبه‌ای در آن روز گذاشته شد. از صبح تماس گرفتم تا اطلاع بدهم، اما نه به تماس‌ها پاسخ دادند و نه به ایمیل‌ها. هر کاری کردم، حتی بعد از مصاحبه با منابع انسانی تماس گرفتم، اما باز هم جوابی دریافت نکردم. این اتفاق برای دو نفر دیگر هم افتاد. به نظر می‌رسد بعضی‌ها فقط برای اینکه مصاحبه‌ای انجام شده باشد دعوت می‌شوند.

این تجربه مربوط به مصاحبه برای موقعیت Software Engineer در تیم BI است. بعد از ارسال رزومه، مدت نسبتاً خوبی طول کشید تا اولین تماس از سمت HR و تعیین زمان برای مصاحبه تکنیکال انجام شود. مصاحبه تکنیکال به شکل ریموت برگزار شد و مصاحبه‌کننده بسیار مودبانه و حرفه‌ای رفتار کرد. سوالات مطرح شده بسیار به‌جا و مرتبط بودند و سوال live coding نیز نسبتاً ساده بود. یک روز بعد از مصاحبه تکنیکال، برای مصاحبه دوم با مدیر بخش تماس گرفته شد که به شکل حضوری انجام شد. در این مصاحبه نیز رفتار همه افراد بسیار مودبانه و صمیمی بود و مصاحبه سر وقت برگزار شد. سوالاتی درباره تجارب قبلی و همچنین سوالاتی از نوع system design مطرح شد. در این مرحله توضیحات بسیار خوب و مفیدی درباره نوع کار و فعالیت‌های روزانه ارائه شد که برای تصمیم‌گیری بسیار کمک‌کننده بود. در نهایت، موقعیت شغلی با علایق و تجارب من هم‌راستا نبود و منجر به همکاری نشد، اما به طور کلی فرآیند مصاحبه از نظر من بسیار خوب و حرفه‌ای بود.

اگر بخواهم تجربه کار کردنم در این شرکت را بیان کنم، ابتدا باید بگویم که منابع انسانی به شدت ضعیف و رو به افول است و هیچ مطالبه‌گری از سوی آن‌ها انجام نمی‌شود. انتخاب افراد بیشتر بر پایه روابط شخصی است و کل سیستم شرکت بر اساس خودنمایی و بزرگ‌نمایی پیش می‌رود. همان‌طور که ویدیوهای جذاب از شرکت منتشر می‌شود، اگر بخواهید فرد موفقی در آنجا باشید، اول از همه باید رابطه داشته باشید و دوم اینکه خودتان را به خوبی معرفی کنید. یعنی یک کار کوچک را هزار برابر بزرگ جلوه دهید و این فرهنگ نادرست در شرکت جا افتاده است. در مقابل، افرادی که نمی‌توانند خودنمایی کنند، حتی اگر کارهای زیادی انجام دهند و تجربه و عملکرد عالی داشته باشند، فایده‌ای ندارد. با این سیستم، تصاویر جذابی از شرکت می‌بینید، اما در واقعیت اوضاع خوب نیست و افراد به شدت تحت فشار هستند: حقوق پایین، ساعت کاری بالا، عدم پرداخت اضافه‌کاری و عدم توازن در کارها. به نظر من بهتر است روی تیم منابع انسانی کار شود و از افراد با تجربه استفاده شود که فقط شاهد فرسودگی کارکنان نباشند. اما خود تیم منابع انسانی هم گاهی بی‌انگیزه و چاپلوس بار آمده است. مدیران نیز به شدت درگیر باندبازی، پارتی‌بازی و چاپلوسی هستند و القاب و عناوین بی‌اساس از همینجا سرچشمه می‌گیرد. بارها نیز تعرض به افراد صورت گرفته و همه از آن مطلع هستند، اما هیچ کس مقاومتی نمی‌کند، مانند چند سال پیش که یکی از مدیران در توییتر رسوا شد. هرچند وقت یک بار نظر‌سنجی برگزار می‌شود، اما در عمل نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود. در کل، وقت و انرژی خود را در این شرکت هدر ندهید، به‌ویژه اگر فرد با تجربه‌ای هستید و گول اسم پرطمطراق شرکت را نخورید.

بعد از مدت‌ها از ارسال رزومه، با من تماس گرفتند و در مورد شرایط کاری و حقوق درخواستی صحبت کردند. مصاحبه اول با دو نفر انجام شد که تعداد سوالات محدودی پرسیدند و چندان بد نبود، اما به نظرم جا داشت بیشتر سوال بپرسند. مرحله بعدی انجام تسک بود که آن را انجام دادم و قبول شدم، هرچند تسک چندان جالبی نبود. سپس مصاحبه اچ‌آر و مصاحبه فنی با فردی از دیجی‌کالا انجام شد. مصاحبه اچ‌آر خیلی کوتاه و فرمالیته بود و مصاحبه فنی عجیب بود، چون بیشتر سوالات در مورد ابزارهای دیتا آنالیز بود که بعضی از آن‌ها دیگر در شرکت‌ها استفاده نمی‌شدند. در نهایت احساس کردم احتمالاً به خاطر همین سوالات رد شدم. مدت کوتاهی بعد ایمیل ریجکت را فرستادند که انتظار فیدبک بیشتری داشتم، اما چیز خاصی نگفتند. نکته منفی دیگر چانه‌زنی روی حقوق در جلسه آخر بود که برایم عجیب بود و شاید حقوق درخواستی هم یکی از دلایل ریجکت بوده باشد. در کل تیم قوی‌ای به نظر نمی‌رسیدند و این تجربه باعث شد یاد بگیرم تسک‌های بیهوده انجام ندهم، حتی اگر شرکت بهتری از اینجا باشد.

بعد از گذراندن دو مرحله مصاحبه فنی و موفقیت در آن‌ها، برای مصاحبه HR به ساختمان ونک پلازا دعوت شدم. از همان ابتدا مشخص بود که به دلیل نوع پوششم، مورد پسند فرد HR قرار نگرفتم. لازم به ذکر است که من پوشش رسمی دارم و به نظر می‌رسد دوستان ایشان کسی را که هودی و شلوار جین پاره نپوشد، مغایر با فرهنگ سازمانی خود می‌دانند! از همین نگاه سطحی مشخص است که شرکت با چه رویکردی اداره می‌شود. فکر می‌کنند همین که مدیران و کارشناسان در یک فضای باز (open office) بنشینند، کار بزرگی انجام داده‌اند. به طور کلی به هیچ وجه پیشنهاد نمی‌کنم وقت خود را تلف کنید، چون فردی که در حالت عادی حتی جواب سلام شما را نمی‌دهد، درباره توانمندی‌های شما تصمیم‌گیری می‌کند.

از کار کردن در این شرکت بسیار خوشحال بودم و تمام تلاشم را می‌کردم. متأسفانه، مشکل اصلی این شرکت وجود باندبازی وحشتناکی است که به راحتی به افراد تهمت می‌زند. آنها با آبروی افراد بازی می‌کنند و سعی دارند افراد را وادار به ترک شغل و وظایف خود کنند. این وضعیت باعث ایجاد احساس ناامنی و ناراحتی در محیط کار شده بود که بر من تأثیر گذاشت و مرا به فکر ترک شرکت انداخت. مدیران بسیار ضعیف و بی‌کفایت هستند و فقط تظاهر به مدیریت می‌کنند.

سیستم شرکت به شدت دچار مشکل شده و هیچ کس تلاشی برای بهبود وضعیت نمی‌کند. پیشرفت شغلی، افزایش حقوق و ارتقاء در صورتی که پارتی نداشته باشید بسیار دشوار است. فرقی نمی‌کند چند سال در آنجا کار کرده‌اید یا چقدر زحمت کشیده‌اید، اگر پارتی نداشته باشید، باید قید پیشرفت را بزنید و بی‌خیال شوید. بیشتر مدیران بی‌سواد و غیرحرفه‌ای هستند و از نیروهای خود سوءاستفاده می‌کنند. به این صورت که همه کارها را شما انجام می‌دهید، اما به نام مدیر تمام می‌شود. حق اعتراض هم ندارید و به محض اعتراض، همه راه‌ها به روی شما بسته می‌شود و باید خداحافظی کنید. بخش منابع انسانی نیز کاملاً طرفدار مدیران است و از رفتارهای غیرحرفه‌ای آن‌ها به شدت حمایت می‌کند. حقوق و مزایا نیز همچنان در سطح گذشته باقی مانده و اکنون جزو کمترین‌ها در بین شرکت‌ها است. در کل، این شرکت فقط برای کارآموزی و تقویت رزومه مناسب است و دیگر جایی برای افراد حرفه‌ای ندارد. به نظر می‌رسد که شرکت ترجیح می‌دهد افراد کم‌تجربه و کم‌توقع را استخدام کند تا بتواند مدیران بی‌سواد خود را به راحتی حفظ کند. بی‌احترامی و سوءرفتار نیز به وفور در شرکت اتفاق می‌افتد و به یک رویه عادی تبدیل شده است.

مصاحبه‌کننده رفتار بدی داشت و حتی هنگام ورود به اتاق سلام هم نکرد. کل مصاحبه کمتر از بیست دقیقه طول کشید. تسکی که به من دادند هیچ ارتباطی با کاری که قرار بود انجام دهم نداشت. وقتی متوجه شدم که فردی که با من مصاحبه کرده در آینده مدیر من خواهد بود، کاملاً از ادامه کار منصرف شدم.

در حال حاضر به عنوان مهندس نرم‌افزار در شرکت دیجی‌کالا مشغول به کار هستم. تجربه کاری من در این شرکت طی حدود چهار سال بسیار مفید و جذاب بوده است. یکی از چیزهایی که در دیجی‌کالا دوست دارم، نظم و ترتیب خوب در انجام کارهاست (البته گاهی کاستی‌هایی وجود دارد، ولی چندان مهم نیست). تسک‌ها به وضوح مشخص هستند و هر کس در حوزه تخصص خودش کار می‌کند. حقوق من در حال حاضر حدود ۷۲ میلیون تومان خالص در ماه است و بعد از چهار سال کار، هر سال یک کارت تخفیف ۲۰ میلیون تومانی از فروشگاه دیجی‌کالا به ما اعطا می‌شود که می‌توانیم هر چیزی که بخواهیم از فروشگاه سفارش دهیم. یکی دیگر از مزایای کار در این شرکت، سهام آن است که هر سه تا چهار ماه سود آن به مبلغ حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیون تومان واریز می‌شود. در مورد همکارانم هم باید بگویم که خدا را شکر همکاران خوبی دارم که به دنبال حاشیه نیستند، به هم کمک می‌کنند و دانش خود را به اشتراک می‌گذارند.

اگر می‌خواهید تجربه برده‌داری در دوران مدرن را داشته باشید، اگر می‌خواهید با مدیرانی کار کنید که دست‌نشانده مدیران ارشد شرکت هستند و هیچ مهارت نرم یا سخت‌افزاری ندارند، اگر می‌خواهید به اندازه ۲-۳ نفر کار کنید و هیچ اضافه‌کاری به شما پرداخت نشود و علاوه بر آن حجم کاری شما آنقدر بالا باشد که نتوانید مرخصی بگیرید، اگر می‌خواهید در محیطی کار کنید که همه فرسوده شده‌اند و به دلیل وام و هزینه‌های زندگی مجبور به ادامه کار هستند، اگر می‌خواهید زحمات شما نادیده گرفته شود و پس از کوچک‌ترین انتقادی به فرهنگ شرکت، همه علیه شما بسیج شوند، قطعاً دیجی‌کالا را انتخاب کنید و برای آنها رزومه بفرستید. برخی همکاران شما نیز سوپاپ اطمینان خودشان هستند و زیرآب‌زنی می‌کنند. در کل، در چنین شرکت‌هایی افراد و زحماتشان مهم نیستند و فقط رسیدن به اهداف سازمان مهم است. هر کسی که ناراضی است می‌تواند برود و هیچ تلاشی برای تغییر یا اصلاح رویه‌ها وجود ندارد.

مصاحبه واقعاً افتضاح بود. یک تسک به من دادند که باید در حضور مصاحبه‌کننده انجام می‌شد. تسکی که داده بودند اصلاً مناسب مصاحبه نبود و بیشتر شبیه سوالات کنکور بود. با این حال، آن را انجام دادم ولی ردم کردند. از سوال‌هایی که مصاحبه‌کننده می‌پرسید، کاملاً مشخص بود که تجربه کاری کمی دارد و به نظر می‌رسد از استخدام فردی بهتر از خودش احساس خطر می‌کند.

مصاحبه‌گر با برخوردی محترمانه و همراه با شوخ‌طبعی رفتار کرد. برخی از سوالات کلیشه‌ای بودند، اما در کل تجربه‌ای مثبت بود و من از انجام مصاحبه راضی بودم.

برای یکی از شرکت‌های زیرمجموعه دیجی‌کالا رزومه فرستادم. بعد از حدود سه هفته، واحد منابع انسانی تماس گرفتند و یک جلسه نیم‌ساعته تنظیم کردند. در این جلسه بیشتر درباره سوابق شغلی، چالش‌ها و حقوق درخواستی سوال پرسیدند و چند سوال فنی هم مطرح کردند. بعد از آن، یک تسک برایم فرستادند که شش روز زمان برای انجام آن داشتم. تسک نسبتاً سنگین بود و متأسفانه نتوانستم زمان کافی برای آن بگذارم، در نتیجه به مرحله بعدی دعوت نشدم. طبق گفته‌های آن‌ها، مرحله بعدی شامل مصاحبه تکنیکال و سپس تطابق فرهنگی بود که در آن باید چند روز در شرکت کار می‌کردم و بقیه اعضای تیم به من امتیاز می‌دادند.

برای یکی از شرکت‌های زیرمجموعه دیجی‌کالا رزومه فرستادم. بعد از حدود سه هفته، واحد منابع انسانی تماس گرفتند و یک جلسه نیم‌ساعته تنظیم کردند. در این جلسه بیشتر درباره سوابق شغلی، چالش‌ها و حقوق درخواستی سوال پرسیدند و چند سوال فنی هم مطرح کردند. بعد از آن، یک تسک برایم فرستادند که شش روز زمان برای انجام آن داشتم. تسک نسبتاً سنگین بود و متأسفانه نتوانستم زمان کافی برای آن بگذارم، در نتیجه به مرحله بعدی دعوت نشدم. طبق گفته‌های آن‌ها، مرحله بعدی شامل مصاحبه تکنیکال و سپس تطابق فرهنگی بود که در آن باید چند روز در شرکت کار می‌کردم و بقیه اعضای تیم به من امتیاز می‌دادند.

من چند ماه در این شرکت کار کردم و متأسفانه باید بگویم که تیم منابع انسانی دیجی‌کالا برای جذب نیرو به راحتی دروغ می‌گوید. این اتفاق برای من و چندین نفر دیگر از همکاران تیم محصول افتاد. زمانی که در شرکت قبلی مشغول به کار بودم، از طریق لینکداین برای کار در تیم محصول دیجی‌کالا به مصاحبه دعوت شدم، اما آن موقع پیشنهادشان را رد کردم. چند ماه بعد، وقتی متوجه شدم در کارم اجحاف شده، تصمیم گرفتم به جای دیگری فکر کنم، با اینکه قرار بود بعد از عید ارتقاء بگیرم. به منابع انسانی دیجی‌کالا در لینکداین پیام دادم و پروسه مصاحبه‌ام با چند شرکت شروع شد. دیجی‌کالا بعد از اولین مصاحبه گفت که overqualified هستم و باید برای تیم‌های دیگر هم مصاحبه دهم. نهایتاً بعد از ۴ مرحله مصاحبه، به من پیشنهاد شغلی با عنوان APM دادند که به آن راضی نبودم و گفتم اگر در کار فعلی بمانم، دو ماه دیگر ارتقاء می‌گیرم. آنها در واتس‌اپ به من قول دادند که کمتر از دو ماه دیگر در دیجی‌کالا ارتقاء خواهم گرفت و پوزیشن‌ها به زودی اصلاح می‌شوند. با فشارهای مکررشان، بقیه مصاحبه‌ها را کنسل کردم و از کارم استعفا دادم. چند روز بعد از ورود به دیجی‌کالا متوجه شدم این ترفند را روی چندین نفر دیگر هم اجرا کرده‌اند و هیچ تغییری در پوزیشن‌ها ایجاد نشده بود. وقتی وویس واتس‌اپ را برایشان پخش می‌کردم، می‌گفتند اشتباه متوجه شده‌ام! از کیفیت پایین تیم محصول و بی‌نظمی شرکت هرچه بگویم کم گفته‌ام. حتی یک داکیومنت درست و حسابی وجود ندارد و اعضا مرتباً در حال استعفا و ترک شرکت هستند. واقعاً برای تیم منابع انسانی دیجی‌کالا متأسفم.

من چند ماه در این شرکت کار کردم. متأسفانه باید بگویم که تیم منابع انسانی دیجی‌کالا برای جذب نیرو به راحتی دروغ می‌گوید. این اتفاق برای من و چند نفر دیگر از همکاران تیم محصول افتاد. زمانی که در شرکت قبلی مشغول به کار بودم، از طریق لینکداین برای کار در تیم محصول دیجی‌کالا به مصاحبه دعوت شدم. آن موقع پیشنهادشان را رد کردم. چند ماه بعد، وقتی متوجه شدم در کارم اجحاف شده، تصمیم گرفتم به جاهای دیگر هم فکر کنم. با اینکه بعد از عید قرار بود ارتقاء بگیرم و ارزیابی شده بودم. به منابع انسانی دیجی‌کالا در لینکداین پیام دادم که حالا آماده‌ام برای مصاحبه. خلاصه پروسه مصاحبه من با چندین شرکت شروع شد. دیجی‌کالا بعد از اولین مصاحبه و تمرین به من اطلاع داد که overqualified هستم و باید برای تیم‌های دیگر هم مصاحبه داشته باشم. نهایتاً بعد از ۴ مرحله مصاحبه، به من پیشنهاد شغلی دادند. عنوان شغلی APM بود که به آنها گفتم به هیچ عنوان قبول نیستم و اگر در کار فعلی‌ام بمانم، دو ماه دیگر ارتقاء می‌گیرم. در واتس‌اپ برایم پیام صوتی فرستادند که قول می‌دهند کمتر از دو ماه دیگر در دیجی‌کالا این اتفاق برایم می‌افتد و پوزیشن‌ها با جاهای دیگر فرق دارد و قرار است در چند روز آینده اصلاح و هم‌پارچه شود. بعد هم فشارهای مکرر که جواب بدهم و بقیه کاندیداها را معطل نگه داشته‌اند. من ناچاراً بقیه مصاحبه‌ها را کنسل کردم و از کارم استعفا دادم. چند روز بعد از ورود به دیجی‌کالا متوجه شدم این ترفند را قبل از من روی چندین نفر پیاده کرده‌اند و هیچ تغییری در پوزیشن‌ها ایجاد نشده است. وقتی پیام صوتی واتس‌اپ را برایشان پخش می‌کردم، می‌گفتند تو اشتباه متوجه شده‌ای! از کیفیت پایین تیم محصول و بی‌نظمی این شرکت هر چه بگویم کم گفته‌ام. حتی یک سند درست و حسابی وجود ندارد. مرتباً هم اعضا در حال استعفا و ترک شرکت هستند (نه به قصد مهاجرت، بلکه برای تغییر شرکت). من واقعاً برای تیم منابع انسانی دیجی‌کالا متأسفم.

به نظر من دیجی‌کالا محیط کاری بسیار خوبی دارد. تعادل مناسبی بین کار و زندگی برقرار است و حقوق آن جزو بالاترین‌ها در ایران محسوب می‌شود. کار در یک سازمان بزرگ با افراد مختلف می‌تواند تأثیر زیادی در پیشرفت شغلی داشته باشد. با این حال، به عنوان یک متخصص آی‌تی، فضای خلاقیت و نوآوری در دیجی‌کالا نسبت به استارت‌آپ‌ها محدودتر است. ساعت کاری تا حد زیادی شناور است و اگر دیر به محل کار برسید، می‌توانید با ماندن بیشتر، کسری کار خود را جبران کنید. محیط کاری جذاب و مدرن است و در بدو استخدام، یک لپ‌تاپ و مانیتور (و در صورت موافقت، مانیتور دوم و کیبورد) به شما داده می‌شود. حقوق‌ها به موقع واریز می‌شود و در طول یک سال تنها یک بار با تأخیر چند روزه مواجه شدم. ناهار نیز توسط شرکت ارائه می‌شود.

من به مدت یک سال در دیجی‌کالا و در واحد تولید محتوا زیر نظر آقای نیما رسول‌زاده (مدیر ارشد واحد محتوا) کار کردم. از آقای رسول‌زاده شروع کنیم. این آقا حتی لیسانس هم ندارد و دو ترم آخر لیسانس را رها کرده است. حقوق ماهیانه‌اش 35 میلیون تومان است، در حالی که به جز باندبازی کاری انجام نمی‌دهد. بدقولی‌های فراوان از لحاظ حقوقی از ویژگی‌های شخصیتی اوست. اگر در جلسات از او تعریف و تمجید کنید، در دیجی‌کالا ماندگار می‌شوید، اما اگر با او مخالفت کنید، به شکلی اخراج می‌شوید که حتی اجازه برداشتن وسایل شخصی‌تان را ندارید. تمام سرپرست‌ها از دوستان آقای رسول‌زاده هستند و هر کس را که بخواهند استخدام یا اخراج می‌کنند. وعده‌های KPI نیز دروغ محض است. کارمندان باید تا ساعت 10 شب بدون اضافه‌کاری بمانند و اگر نمانند، اخراج می‌شوند. می‌گویند پنج‌شنبه‌ها تعطیل است، اما به زور همه را به سر کار می‌کشند (بدون اضافه‌کاری). خلاصه این که به هیچ‌وجه کار کردن در محیط فاسدی مثل دیجی‌کالا را توصیه نمی‌کنم. با تشکر.

فضای کاری شرکت بسیار صمیمی و بدون سلسله مراتب بود، به طوری که حتی رئیس شرکت در همان جایی می‌نشست که من به عنوان کارآموز می‌نشستم. به طور کلی، جو داخل شرکت بسیار خوب بود و همه تلاش می‌کردند تا به من کمک کنند و یاد بگیرم که چگونه کارها را انجام دهم.

دیجی کالا تنها برای اضافه کردن به سابقه کاری در رزومه مناسب است و مزیت دیگری ندارد. مزایایی مانند حقوق بالا نسبت به شرکت‌های دیگر، محیط دوستانه، ضمانت پیشرفت و ارتقا، مربوط به سال‌های گذشته است. در حال حاضر، این شرکت فقط از کارمندان به صورت ابزاری استفاده می‌کند و محیط کاری کاملاً ناعادلانه است. قبلاً از هر نظر خوب بود، اما متأسفانه در دو سال اخیر روند پسرفت داشته و این مشکلات داخلی قطعاً بر عملکرد بیرونی شرکت نیز تأثیر منفی خواهد گذاشت و از رقبایی که فرهنگ سازمانی بهتری دارند، عقب خواهد ماند. برای افراد جوانی که صبر و حوصله دارند و به دنبال کارآموزی و تقویت رزومه هستند، دیجی کالا توصیه می‌شود، اما برای افراد با سابقه کاری اصلاً پیشنهاد نمی‌شود.

سلام، نه تنها من بلکه هزاران نفر دیگر مثل من در حال بازاریابی برای دیجی‌کالا بودیم که ای کاش این کار را نمی‌کردیم. کلی وقت، سرمایه و عمرمان تلف شد به خاطر سیستمی که هر روز یک قانون جدید، حتی قبل از رسمی شدن، اعمال می‌کند. بعد از آن، درآمدهای بسیاری از افراد، از چند میلیون تا چند ده میلیون، بلوکه شد و میلیاردها تومان پول بازاریاب‌ها به زور از آن‌ها گرفته شد. این موضوع باعث شد بازاریابی در کشورمان زیر سوال برود و اعتماد کاربران به این بخش از بین برود. دیگر کسی تمایلی به این نوع کسب‌وکار ندارد، چون واقعاً به بازاریاب‌ها ظلم شده است. ای کاش کسی بیاید و حق و حقوق ما را از آن‌ها بگیرد. بدترین تجربه عمرم همکاری با دیجی‌کالا بود و توصیه می‌کنم نه از این سیستم چیزی بخرید، چون شنیده‌ام که جنس‌هایشان درست و حسابی به دست مشتری نمی‌رسد، و از طرفی حق و حقوق بازاریاب‌ها را می‌خورند و قوانینشان کاملاً به ضرر بازاریاب‌ها است.

سیستم همکاری در فروش دیجی کالا (افیلیت) به کاربران این امکان را می‌دهد که با دریافت لینک اختصاصی برای محصولات، اقدام به بازاریابی کنند و در ازای هر خرید از طریق لینک خود، درصدی از مبلغ خرید (تا سقف ۲۰۰ هزار تومان) به عنوان پورسانت دریافت کنند. البته ۲۰ درصد از این مبلغ به عنوان مالیات و بیمه کسر می‌شود و در نهایت حداکثر ۱۶۰ هزار تومان به بازاریاب تعلق می‌گیرد. در طول ۳ سال تجربه استفاده از این سیستم، مشکلات متعددی مشاهده شده است. پشتیبانی بسیار ضعیف است: پاسخ‌دهی به تیکت‌ها بسیار دیر انجام می‌شود، برخی تیکت‌ها حتی پس از یک سال بررسی نشده‌اند، پشتیبانی ایمیلی پاسخ نمی‌دهد و چت آنلاین نیز غیرفعال شده است. واریز درآمدها به موقع انجام نمی‌شود و گاهی تا ۹۵ درصد از درآمد کاربران کسر می‌شود. همچنین ۲۰ درصد از درآمدها به بهانه‌های مختلف کسر می‌شود و پورسانت‌ها به طور ناعادلانه کاهش یافته‌اند. برخی بازاریاب‌ها به دلیل اعتراض تهدید به حذف حساب شده‌اند و عدالت در برخورد با بازاریاب‌ها رعایت نمی‌شود. به طور کلی، سیستم همکاری در فروش دیجی کالا با مشکلات جدی در پشتیبانی، واریز درآمدها و عدالت در برخورد با بازاریاب‌ها مواجه است.

هر فردی که در واحد منابع انسانی کار می‌کند، باید به نکاتی توجه کند که یکی از بدیهی‌ترین آنها این است که ما باید الگویی برای سیاست‌هایی باشیم که خودمان تهیه و تدوین می‌کنیم. متأسفانه واحد منابع انسانی دیجی‌کالا چیزی جز نمایش ظاهری نیست و مدیران ارشد و میانی در این واحد خودشان به ارزش‌ها پایبند نیستند. این موضوع باعث شده فرهنگ منابع انسانی و در نهایت سازمان دستخوش تغییراتی شود که اصلاً با باورهای ما به عنوان عضوی از این واحد هم‌خوانی ندارد. به عنوان مثال، اگر روزی دیدید که فردی همکار یا کاندید را در دیجی‌کالا مسخره می‌کند و به او می‌خندد، اصلاً تعجب نکنید، چون این یکی از فرهنگ‌هایی است که در این واحد بسیار رایج است. من به عنوان کسی که ۵ سال در این واحد کار کرده‌ام، اصلاً از فضایی که در دو، سه سال آخر وجود داشت راضی نبودم. با این حال، به طور کلی دیجی‌کالا، بنیان‌گذاران آن، اهداف و چشم‌اندازهایش همه بسیار محترم و باارزش هستند. فقط کاش این‌قدر راحت از کنار موضوعات کوچک رد نشوند.

من چندین بار برای مصاحبه موقعیت کارشناس منابع انسانی به دیجی‌کالا رفتم. تازه از یک شرکت کوچک‌تر آمده بودم و تجربه‌ای در این موقعیت نداشتم، بنابراین دعوت دیجی‌کالا برایم ارزشمند بود. در اولین مصاحبه، کف کفشم در راه پاره شد و دیر رسیدم، اما توضیح دادم و به نظر می‌رسید مشکلی ایجاد نکرد. در مصاحبه دوم با مدیر منابع انسانی مصاحبه کردم که فردی بداخلاق بود و مدام می‌گفت سخت‌گیر است و پوست می‌کند. با این حال، چون فکر می‌کردم کار در دیجی‌کالا پیشرفت است، حرف‌هایش را تحمل کردم. او از من خواست اکسل یاد بگیرم و دو هفته بعد تماس بگیرد، اما تماسی نگرفت و من در استرس یادگیری اکسل بودم. کلاس‌های زیادی رفتم و سختی کشیدم، هرچند موضوع پیچیده‌ای نبود. دو بار از من تست گرفتند و هر دو بار موفق نشدم. حالا بعد از یک دو سال، خوشحالم که آنجا استخدام نشدم. چرا؟ چون کار بخشی از زندگی است، نه همه آن. اگر کسی در مصاحبه به شما توجه نکند و محیط کار شلوغ و نامنظم باشد، حتی اگر شرکت بزرگی مثل دیجی‌کالا یا گوگل باشد، ارزش کار کردن زیر دستش را ندارد. بخشی که من رفتم بسیار شلوغ بود و حتی راه‌روها هم پر از وسایل بود. آنها گفتند در حال انتقال به فضای بزرگ‌تری هستند، اما جمعیت ده برابر فضای موجود بود. در کل، اگر فکر می‌کنید فقط برای نام شرکت می‌خواهید در رزومه‌تان بیاورید، حداقل یک سال آنجا کار کنید. شاید در فرهنگ ما بتواند موفقیت‌هایی برایتان رقم بزند.

در مورد فساد در واحد محتوا دیجی‌کالا، همه چیز در فضای مجازی مشخص است و نیازی به توضیح بیشتر نیست. من دو سال در این واحد کار کردم و باید بگویم شرایط کار بسیار وحشتناک بود. هر حرفی ممکن بود باعث تمدید نشدن قراردادت شود. پیشرفت فقط از طریق باندبازی و روش‌های غیراخلاقی ممکن بود. واحد منابع انسانی عملکرد بسیار ضعیفی داشت و همه چیز حول محور مدیران و له کردن کارمندان می‌چرخید. برخی ممکن است فکر کنند دیجی‌کالا حقوق خوبی می‌دهد، اما این کاملاً اشتباه است. در ازای 24 ساعت کار، حقوق 8 ساعت پرداخت می‌شود و هیچ‌کس پیگیر مشکلات کارمندان نیست. فشار کار به حدی است که شما را له می‌کند و با شما مانند یک زندانی رفتار می‌شود. در قرارداد اضافه‌کاری ذکر شده، اما پرداخت نمی‌شود. مدیران ارشد و سرپرست‌ها همگی دارای مدرک فوق‌دیپلم یا لیسانس انصرافی هستند و هیچ‌کس در رده‌های بالاتر تحصیلات ندارد. من بدترین روزهای عمرم را در دیجی‌کالا گذراندم.

با من برای مصاحبه تماس گرفتند چون قبلاً رزومه‌ام را فرستاده بودم. مصاحبه فنی اول را انجام دادم و تقریباً همه سوالات را درست جواب دادم. گفتند اگر اوکی باشد، آخر هفته پروژه تستی برایم می‌فرستند و نتیجه را تا آخر هفته اعلام می‌کنند. اما آخر هفته خبری نشد و وسط هفته پروژه را فرستادند. با وجود زمان کمی که داشتم، پروژه را تکمیل کردم و با یک روز تاخیر ارسال کردم. بعداً متوجه شدم که شخصی که قرار بود پروژه را بررسی کند، نمی‌توانست آن را اجرا کند. سپس برای آخرین مرحله مصاحبه فنی و مصاحبه با اچ‌آر زمان تنظیم کردند، اما بعد از کلی تاخیر گفتند به دلیل لانچ نمی‌توانند مصاحبه فنی را انجام دهند و فقط مصاحبه با اچ‌آر را پیش بردند. در مصاحبه با اچ‌آر، حقوق پیشنهادی‌ام را گفتم که حتی کمتر از پیشنهاد شرکت‌های دیگر بود. در نهایت، یک متن آماده فرستادند که گفتند فعلاً موقعیت مناسبی برای من ندارند. واقعاً حیف وقتم بود. اگر اینقدر محدودیت داشتند، چرا از همان اول حقوق پیشنهادی را نپرسیدند؟

مصاحبه‌ام با مدیر منابع انسانی بخش بازرگانی و مدیر ارشد واحد، معمولی تا خوب بود و با امید زیادی این موقعیت شغلی را پذیرفتم. اما بعد از ورود، جو اتاق بسیار سنگین و سمی بود که فکر می‌کردم طبیعی است، ولی متوجه شدم این جو غیرطبیعی و ادامه‌دار است. همکاران به شدت خودبزرگ‌بین بودند و هیچ‌کس مرا آنبورد نمی‌کرد یا وقت نمی‌گذاشت. حتی مدیر مستقیمم از من حمایت نمی‌کرد و ماه‌ها ناراحت و عصبانی بود که من توسط مدیر بالادستی‌اش انتخاب شده‌ام و او با من مصاحبه نکرده بود. این وضعیت به دلیل مشکلات داخلی بین HR و مدیر مستقیمم بود و من در این میان آزار می‌دیدم. جو سنگین و زیرآب‌زنی روز به روز بیشتر حس می‌شد. مثلاً وقتی عکسی را به یکی از همکاران نشان دادم، روز بعد مدیرم به من گفت که چرا با آن افراد می‌گردی و از این کار خوشش نمی‌آید. این اولین تجربه‌ای بود که این‌قدر احساس ناامنی و سردرگمی می‌کردم و بعد از چند ماه با آن‌ها خداحافظی کردم.

متأسفانه این شرکت که پتانسیل خوبی دارد، توسط افرادی نالایق اداره می‌شود. در بخش لجستیک شهرستان، مدیر ارشد بدون در نظر گرفتن عواقب تصمیماتش، حرف اول و آخر را می‌زند. بخش منابع انسانی عملاً هیچ نقشی ندارد و تعداد زیاد استعفاها گواه این موضوع است. همچنین تبعیض آشکاری بین نیروهای شهرستان و تهران وجود دارد؛ به‌عنوان مثال، صبحانه، ناهار و شام رایگان فقط به نیروهای تهران تعلق می‌گیرد.

من برای موقعیت شغلی React Native Developer درخواست داده بودم و حدوداً ۴ مرحله مصاحبه رفتم. در ابتدا برخورد مصاحبه‌کنندگان بد نبود، اما در مرحله اول یکی از آن‌ها سوالات نامناسبی می‌پرسید و مشخص بود که تازه‌کار و تا حدودی از خود راضی است. مرحله بعدی تسک فنی بود که به طور کامل انجام دادم و حتی بیشتر از آنچه خواسته بودند ارائه کردم. رزومه کاملی شامل کارهای Open Source و پروفایل Stackoverflow هم ارائه دادم. در مرحله نهایی حدود ۱ ساعت مصاحبه کردند و هر سوالی که پرسیدند را با تجربه ۳ ساله‌ام در React Native پاسخ دادم. مصاحبه‌کنندگان سوالات را از گوگل و سایت‌های مختلف برداشته بودند، اما پاسخ‌های من بر اساس تجربیات خودم بود. در نهایت درباره حقوق و شرایطم پرسیدند و گفتند تا هفته آینده خبر می‌دهند. کل پروسه ۱ تا ۲ هفته طول کشید و من از هر نظر در مصاحبه کامل عمل کردم. بعد از ۵ روز ایمیلی دریافت کردم که رد شدم و گفتند برای آینده در نظر می‌گیرند. بعداً متوجه شدم که پشت سر من حرف‌هایی زده شده بود و دلیل رد شدنم این بود که فکر می‌کردند من همه چیز را حفظ کرده‌ام. همچنین تسک UI به من داده نشده بود، اما بعداً از UI ایراد گرفتند. به طور کلی رفتار آن‌ها غیرحرفه‌ای بود و از نظر فنی مشخص بود که دانش کافی ندارند. این بدترین تجربه مصاحبه‌ای بود که داشتم.

فرآیند مصاحبه خیلی سریع پیش رفت و من از این موضوع راضی بودم. ابتدا یک مصاحبه تلفنی کوتاه با منابع انسانی داشتم و سپس زمان مصاحبه فنی اولیه تنظیم شد. تا اینجا همه چیز عالی بود؛ رفتار منابع انسانی و فردی که مصاحبه اول را انجام داد بسیار مودبانه و دوستانه بود. من در رزومه‌ام ذکر کرده بودم که تجربه کار با جی‌اس دارم، اما استک دیجیکالا پی‌اچ‌پیه است. در مصاحبه اول هم گفتم که تجربه‌ای با پی‌اچ‌پی ندارم، اما پروژه تستی که از من خواستند را در چهار روز انجام دادم و تا حد خوبی پیش بردم و آن را دیپلوی کردم و ارسال کردم. بعد از آن، منابع انسانی دوباره با من تماس گرفتند و گفتند تسک من بررسی شده و یک مصاحبه فنی کوتاه برای بررسی کد من تنظیم کردند. متأسفانه فردی که مصاحبه دوم را انجام داد، رفتار متکبرانه و غیردوستانه‌ای داشت. او از همان ابتدا با لحن بدی از من پرسید چقدر حقوق می‌خواهم و حتی یک سوال هم درباره کدی که ارسال کرده بودم نپرسید. رفتارش اصلاً خوب نبود و سوالاتش هم واضح نبود، انگار که به زور در جلسه مصاحبه شرکت کرده بود. در نهایت، ایمیل ریجکت برایم ارسال شد که بعد از مصاحبه دوم قابل پیش‌بینی بود. در کل از نظم فرآیند مصاحبه خوشم آمد و فکر می‌کنم کار منابع انسانی‌شان خیلی خوب بود.

اوایل اسفند ۹۹ از طریق سایت دیجیکالا برای موقعیت شغلی توسعه‌دهنده React Native درخواست دادم. چند روز بعد، تیم منابع انسانی با من تماس گرفتند و یک تسک برایم فرستادند و خواستند که آن را در مدت سه روز انجام دهم و ارسال کنم. بعد از ارسال تسک، دیگر خبری از آن‌ها نشد. من هم فکر کردم که این تأخیر به خاطر تعطیلات عید است و پیگیری نکردم. بعد از عید، ایمیل زدم و نتیجه تسک را پرسیدم. فردای آن روز با من تماس گرفتند و جلسه مصاحبه تنظیم کردند. جلسه مصاحبه به خوبی پیش رفت، هرچند بیشتر سوالات درباره جاوا اسکریپت و React بود و سوالی در مورد خود React Native پرسیده نشد. الان چهار ماه از زمان مصاحبه گذشته و علی‌رغم پیگیری‌هایی که از طریق ایمیل انجام دادم، هیچ پاسخی از طرف دیجیکالا دریافت نکرده‌ام.

مصاحبه در دو مرحله و به صورت حضوری (قبل از دوران کرونا) انجام شد. مسیر رفتن به شرکت به دلیل خارج از شهر بودن بسیار طولانی بود و بهتر بود از قبل بخشی از شرایط را توضیح می‌دادند. مصاحبه در محیط کاری انجام شد و برخوردها محترمانه بود، اما زمان انتظار طولانی بود. محیط شرکت پویا و بزرگ بود، اما حقوق پیشنهادی نسبت به عرف اکوسیستم کمتر بود.

من برای این موقعیت شغلی درخواست نداده بودم و خود بخش منابع انسانی دیجی‌کالا با من تماس گرفتند. در همان تماس اول، میزان حقوق درخواستی‌ام را گفتم و آن‌ها پذیرفتند. بعد از گذراندن ۴ مرحله مصاحبه و تأیید همه چیز، پیشنهاد مالی دیجی‌کالا تفاوت زیادی با توافق اولیه داشت. واقعاً حیف است که وقت خود را برای دیجی‌کالا تلف کنید.

من دو مرحله مصاحبه داشتم که در مرحله دوم با دو نفر به طور همزمان مصاحبه شدم؛ یکی از تیم منابع انسانی و دیگری از تیم فنی. با اینکه به تمام سوالات پاسخ دادم و توانایی‌هایم را به خوبی نشان دادم، مرا رد کردند بدون اینکه دلیلی برای این کار داشته باشند. سوالات تیم منابع انسانی مناسب بود، اما تیم فنی سوال خاصی نپرسید. هر دو نفر سعی زیادی داشتند از کلمات و اصطلاحات انگلیسی و مخفف استفاده کنند که دلیل این کار را متوجه نشدم. به نظر می‌رسید قصد رد کردن من را داشتند. کل مصاحبه حدود یک ساعت طول کشید و به صورت آنلاین بود. در کل حس بی‌احترامی به من دست داد.

مصاحبه من با دیجی‌کالا در دو مرحله انجام شد. ابتدا با بخش منابع انسانی و سپس در روز مشخصی به صورت اسکایپی مصاحبه کردند. با وجود اینکه هر دو مصاحبه‌کننده فنی بودند، هیچ سوال فنی از من پرسیده نشد و فقط درباره تجربیاتم در شرکت قبلی سوال کردند. حتی به من گفتند که از رزومه‌ام خوششان آمده و مستقیم اشاره کردند که می‌توانند مرا وارد بخش خاصی کنند تا کار یاد بگیرم. همچنین گفتند که می‌توانند مصاحبه دیگری با مدیر آن بخش ترتیب دهند و حتی برگه مصاحبه بعدی را برایم نوشتند. اما بعد از یک هفته، ایمیلی زدند و گفتند که رد شدم و هیچ مصاحبه دیگری هم در کار نبود. آنها هیچ دلیلی برای رد شدنم ارائه نکردند. به نظر من رفتارشان اصلاً حرفه‌ای نبود.

من چندین بار برای مصاحبه در پوزیشن کارشناس منابع انسانی به دیجی‌کالا رفتم. تازه از یک شرکت کوچک‌تر آمده بودم و تجربه‌ای در این پوزیشن نداشتم، بنابراین دعوت دیجی‌کالا برایم ارزشمند بود. در اولین مصاحبه، به دلیل مشکل کفش دیر رسیدم، اما توضیح دادم و مشکلی پیش نیامد. در مصاحبه دوم با مدیر منابع انسانی مصاحبه کردم که فردی بداخلاق بود و مدام می‌گفت سخت‌گیر است و پوست می‌کند. با این حال، چون فکر می‌کردم کار در دیجی‌کالا پیشرفت است، حرف‌هایش را تحمل کردم. او از من خواست اکسل یاد بگیرم و دو هفته بعد تماس بگیرد، اما تماسی نگرفت و من در استرس یادگیری اکسل بودم. کلاس رفتم و سختی کشیدم، اما در تست‌ها موفق نشدم. حالا بعد از دو سال خوشحالم که آنجا استخدام نشدم. چرا؟ چون کار بخشی از زندگی است، نه همه آن. اگر کسی در مصاحبه به شما توجه نکند و محیط کار شلوغ و نامنظم باشد، ارزش کار کردن زیر دستش را ندارد، حتی اگر شرکت بزرگی مثل دیجی‌کالا یا گوگل باشد. بخشی که من رفتم بسیار شلوغ بود و حتی راه‌روها هم پر از وسایل بود. در کل، اگر فکر می‌کنید کار در شرکت بزرگی مثل دیجی‌کالا می‌تواند برای رزومه‌تان مفید باشد، حداقل یک سال آنجا بمانید تا شاید در فرهنگ کاری ما موفق شوید.

از طریق سایت دیجیکالا رزومه ارسال کردم. ابتدا یک تسک تست برایم ارسال شد. پس از آن یک مصاحبه فنی و بعد از قبولی در آن، یک مصاحبه با تیم لید و سپس مصاحبه با HR انجام شد. در نهایت پیشنهاد شغلی (آفر) را ارسال کردند. به نظر من کل فرآیند خیلی خوب بود.

خلاصه می‌گویم: با من برای مصاحبه تماس گرفتند چون قبلاً رزومه فرستاده بودم و قرار مصاحبه فنی اول گذاشتند. تقریباً تمام سوالات فنی را درست جواب دادم و گفتند اگر اوکی باشد، برای آخر هفته پروژه تستی می‌فرستند و نتیجه هر چه باشد تا آخر هفته مشخص می‌شود. آخر هفته خبری نشد و وسط هفته پروژه تستی را فرستادند. با وجود زمان کمی که داشتم، پروژه را تکمیل کردم و با یک روز تاخیر فرستادم. بعداً کلی مشکل پیش آمد که کسی که قرار بود پروژه را بررسی کند نمی‌توانست آن را اجرا کند. بعداً برای آخرین مرحله فنی و مصاحبه با اچ‌آر تماس گرفتند و زمان تنظیم کردند. جالب اینجا بود که بعد از کلی تاخیر گفتند به دلیل لانچ نمی‌توانند برای مصاحبه فنی در خدمت باشند و مصاحبه با اچ‌آر را پیش بردند. در مصاحبه با اچ‌آر حقوق پیشنهادی‌ام را گفتم (حقوقی که از همکاران داشتم و حتی کمتر از پیشنهاد شرکت دیگری بود). بعداً یک متن آماده فرستادند که فعلاً پوزیشن مناسبی برای من ندارند. واقعاً حیف وقتم بود. اگر اینقدر مشکل داشتند، چرا از همان اول حقوق پیشنهادی را نپرسیدند؟

مصاحبه با این شرکت به دلیل بزرگی سازمان، باعث افزایش اعتماد به نفس و حرفه‌ای‌تر ظاهر شدن من در مصاحبه‌ها شد. تجربه خوبی بود، هرچند به همکاری منجر نشد.

از طریق سایت دیجیکالا رزومه‌ام را ارسال کردم. بعد از دو هفته به دلیل شرایط کرونا، تاریخ مصاحبه اسکایپی مشخص شد و مراحل مصاحبه توضیح داده شد. مصاحبه چهار مرحله داشت: ۱. مصاحبه با یکی از اعضای تیم فرانت‌اند، ۲. انجام یک تسک عملی، ۳. مصاحبه با تیم لید فرانت‌اند، و در نهایت اگر این مراحل با موفقیت پشت سر گذاشته می‌شد، مصاحبه با بخش منابع انسانی. در مصاحبه اول سوالاتی درباره جاوااسکریپت و CSS پرسیده شد. بعد از چند روز، تسک عملی به من محول شد که شامل ساخت یک صفحه چت بود. پروژه را انجام دادم و لینک ریپوزیتوری آن را از طریق گیت‌هاب برایشان ارسال کردم. سپس تاریخ مصاحبه با تیم لید هماهنگ شد. در این مصاحبه سوالات از آسان به سخت پیش رفت و من نتوانستم به دو سوال پاسخ دهم: یکی درباره perspective در CSS و دیگری درباره اینکه اگر انیمیشن با CSS یا JS بسازیم، کدام FPS بهتری ارائه می‌دهد. در پایان جلسه، پیشنهاد حقوقی ۱۲ میلیونی دادم و فکر می‌کنم به همین دلیل رد شدم. در کل، مصاحبه خوبی بود.

وقتی برای شرکت بزرگی مثل دیجی‌کالا درخواست کار می‌دهید، انتظارات بالایی دارید. این مصاحبه در آذر ۹۸ انجام شد. یکی از همکاران سابقم که در دیجی‌کالا کار می‌کرد، پیشنهاد داد رزومه‌ام را بفرستم چون آن‌ها درخواست نیرو داشتند. با این فکر که اگر در مصاحبه موفق شوم، بعداً می‌توانم درخواست جابه‌جایی بدهم، برای شغلی که تجربه نداشتم درخواست دادم. البته این اشتباه را انکار نمی‌کنم. جالب بود که با وجود نداشتن تجربه، دعوت به مصاحبه شدم. قبلاً در شرکت‌های دیگر دیده بودم که حتی افراد بی‌تجربه هم دعوت می‌شدند، بنابراین برایم تعجب‌آور نبود. من معمولاً زودتر می‌رسم و کمی معطل شدن اذیتم نمی‌کند، اما این‌بار بیش از یک ساعت منتظر ماندم. اتاق مصاحبه شیشه‌ای بود و بین هر مصاحبه حداقل یک ربع فاصله بود. حدود ده نفر در صف انتظار بودند. محیط بزرگ و صمیمی بود، بعضی‌ها غرق کار بودند و بعضی‌ها فقط وقت می‌گذراندند. بالاخره نوبت من شد، اما مصاحبه‌کننده حداقل ۱۰ دقیقه دیر آمد و نه رزومه‌ام را داشت و نه فرمی که پر کرده بودم. اولین سوالش این بود: «می‌دونید برای چی اینجایید؟» گفتم: «برای مصاحبه شغلی تولید محتوا.» گفت: «نه، دقیقاً چه کاری؟» گفتم: «شما باید کار را شرح دهید، چون به توصیه همکارم رزومه فرستادم.» گفت: «پس متاسفانه صحبتی نمی‌مونه.» کوتاه‌ترین مصاحبه زندگی‌ام بود. پرسیدم: «شما رزومه‌ام را خواندید؟» با غرور گفت: «نه.» من ایستاده بودم و او نشسته بود. گفتم: «خب چرا دعوت به مصاحبه کردید؟» گفت: «autoreply روی ایمیل بوده.» این کار بسیار غیرحرفه‌ای بود. اعتراض کردم و فقط یک عذرخواهی ساده دریافت کردم و بیرون آمدم. در نهایت، اطلاعاتم درباره دیجی‌کالا در حد مقدماتی باقی ماند، اما امیدوارم همین هم مفید باشد.

مصاحبه در دیجی‌کالا چند مرحله‌ای است و مرحله اول آن با کارشناس منابع انسانی انجام می‌شود. برخورد کارشناس منابع انسانی بسیار بد و از موضع بالا به پایین بود؛ چیزی که در شرکت‌های دیگر تجربه نکرده‌ام. قبل از شروع جلسه نیز نزدیک به یک ساعت معطل شدم بدون اینکه عذرخواهی کنند.