مصاحبه من در اسنپ شامل سه مرحله بود. مرحله اول با واحد منابع انسانی (HR) انجام شد که از طریق لینکدین با من تماس گرفتند و درباره موقعیت شغلی Software Engineer در سطوح مختلف صحبت کردند. من که از شرکت قبلی خارج شده بودم، تصمیم گرفتم در اسنپ هم تجربه کاری داشته باشم. بعد از مرحله اول، یک پروژه به من داده شد که باید در کمتر از دو روز انجام می‌دادم. من پروژه را با کیفیت خوبی انجام دادم و ارسال کردم. در مرحله دوم، با یکی از تیم لیدها یا تک لید شرکت مصاحبه کردم. ایشان سوالاتی درباره پروژه، معماری میکروسرویس، دیتابیس، طراحی سیستم و ابزار RabbitMQ پرسیدند که برای من سخت نبود چون قبلاً در پروژه‌های عملی و شخصی از آنها استفاده کرده بودم. در نهایت، به من اطلاع دادند که این مرحله را هم گذرانده‌ام و باید با مدیران شرکت مصاحبه کنم. در مرحله آخر، دو نفر (یک آقا و یک خانم) برای مصاحبه آمدند. بیشتر سوالاتشان درباره تجربیات من در شرکت قبلی و دلیل ترک آن بود. به نظر می‌رسید بیشتر به دنبال زیر سوال بردن شرکت قبلی من بودند. خانم سوالات زیادی درباره میکروسرویس می‌پرسید، انگار در حال یادگیری بود تا سوال بپرسد. آقا هم یک جمله درباره میکروسرویس گفت که واقعاً بی‌اساس بود و من را شوکه کرد. برخی سوالاتشان بی‌معنا و بی‌هدف بود و حتی شرکت‌های کوچک‌تر سوالات بهتری می‌پرسند. از نحوه پاسخ‌هایم و اینکه مصاحبه‌کننده حتی گاهی تماس چشمی برقرار نمی‌کرد، فهمیدم که رد خواهم شد. دو روز بعد به من اطلاع دادند که رد شده‌ام. به نظر می‌رسد هر چه خوب و حرفه‌ای بود از این کشور رفته است و شرکت‌هایی مثل اسنپ را نباید خیلی جدی گرفت. من دانش فنی خاصی در این مدیران اسنپ ندیدم. این تجربه من بود و نتیجه مصاحبه را با شما در میان گذاشتم. همچنین به نظر می‌رسد اسنپ در حال مهاجرت به دات‌نت است. سوالات تیم لید هم بیشتر درباره ابزارهای ساخت و توسعه بود.