این تجربه‌ای که من به اشتراک می‌گذارم بسیار ارزشمند است. شما جوانان جویای کار باید با خواندن آن متوجه شوید که همکاری با بانک نگاه ممکن است انتخاب مناسبی نباشد. در اینجا حرفه، تخصص، وجدان کاری، اخلاق، جوانی و انرژی و دیگر فضایل مثبت اهمیتی ندارند. برعکس، هرچه رذایل منفی بیشتری داشته باشید و بی‌وجدان‌تر، زیرآب‌زن‌تر، دروغگو‌تر باشید و کارها را عقب بیندازید و به حلال یا حرام بودن درآمدتان فکر نکنید و فقط به خودتان اهمیت دهید، موفق‌تر خواهید بود. نمونه بارز این موضوع دکتر نا... است که در مدت سه سال از کارشناس به مدیرعاملی شرکت با ۱۵۰ نفر پرسنل رسیده است. او تمامی این رذایل را در خود جمع کرده و به لطف مدیرعامل بانک، اح... آقا، به این جایگاه رسیده است. دکتر نا... اکنون از امکاناتی مانند خودروی دناپلاس یک میلیاردی و راننده شخصی بهره‌مند است و حتی برای تحصیل در مقطع دکترا ثبت‌نام کرده و اصرار دارد که همه به او دکتر خطاب کنند. حقوق و مزایای او نیز بسیار بالا است و به ماموریت‌های خارجی مانند دبی فرستاده می‌شود. به نظر می‌رسد که اح... آقا به عنوان پدر معنوی و اقتصادی دکتر نا... عمل می‌کند، اما به نظر می‌رسد که دکتر نا... حتی به پدر خود نیز رحم نمی‌کند. در نهایت، این تجربه نشان می‌دهد که در این محیط، ارزش‌های اخلاقی و حرفه‌ای جایگاهی ندارند و موفقیت بیشتر به رذایل وابسته است.