بازگشت به صفحه شرکت
تجربه تلخ کار در کاوش و پیشرفت در محیط جدید
رایان پرداز کاوشتجربه کاری
موقعیت شغلی: agile project manager
پارسال وقتی در شرکت جدیدم سه حقوق عیدی گرفتم، به جای خوشحالی، دلم برای دوستانم در کاوش سوخت. آنها در محیطی کار میکردند که نه تنها عیدی و سنوات نمیگرفتند، بلکه حقوق فروردینشان هم ناقص بود، چون ساعتی کار میکردند و نصف حقوقشان در تعطیلات از بین میرفت. بدترین نوع فضای سازمانی، فضای ارباب رعیتی بود که در کاوش حاکم بود. همه با حداقلها و بیشترین تلاش کار میکردند، اما در پایان سال فقط مدیران میتوانستند به سفرهای خارجی بروند، در حالی که بقیه حتی نمیتوانستند تعطیلات را با خانواده بگذرانند. امسال در محل کار جدیدم دیدم که پیشرفت برای همه ممکن است و اگر کسی تلاش کند، میتواند درآمدش را افزایش دهد و کیفیت زندگیاش را بهبود بخشد. چیزی که در چند سال کار در کاوش برایم اتفاق نیفتاد. وقتی از کاوش بیرون آمدم و شرایط کاری جاهای دیگر را دیدم، حس اصحاب کهف را داشتم. در کاوش، رکود کاری آزارم میداد. هیچ پروژهای نبود و هیچ محصولی عملیاتی نمیشد. فقط درجا میزدیم و چیز جدیدی یاد نمیگرفتیم. همه کارفرماها ناراضی بودند و انرژی منفی پخش میکردند، که حال تیم را بد میکرد. اما بیرون از کاوش، در عرض یک سال توانستم در عملیاتیسازی و تحویل حداقل پنج محصول مشارکت کنم و تاثیر آن را روی همه ببینم. پیشرفت دانش فنیام را تجربه کردم و با مفاهیم و تکنولوژیهای جدید آشنا شدم. به من اختیار تصمیمگیری داده شد، چیزی که در کاوش وجود نداشت. در کاوش، تصمیمها از بالا صادر میشد و اگر اشتباهی رخ میداد، تقصیر به گردن شما میافتاد. من همان آدمی بودم که در کاوش کار میکردم، با همان دانش و تفکر، اما فقط یک محیط کاری نرمال توانست حال من را خوب کند و موقعیت کسب و کاریم را توسعه دهد. وفاداری یک رابطه دوطرفه است و نمیشود انتظار داشت افراد به سیستمی که حقشان را ضایع میکند، بیعدالتی میکند و از جیب نیروهایش میخورد، وفادار باشند. نتیجه این میشود که این همه تجربه کاری بد در تمام حوزههای فنی و غیرفنی توسط این همه افراد از تیمهای مختلف به وجود میآید. دشمن فرضی نسازید؛ بزرگترین دشمن شما خودتان و تفکر و رفتار شماست.