این شرکت و بانک کارآفرین واقعاً مثل یک مرداب و باتلاق است. قدیمی‌های اینجا که قبلاً در بانک بودند، مدام تلاش می‌کنند تا به بانک برگردند، چون می‌دانند این شرکت آینده‌ای ندارد و در حال نابودی است. آنها به این شرایط عادت کرده‌اند و نمی‌توانند از این مرداب بیرون بیایند و به موقعیت‌های جدیدی که برایشان فراهم شده فکر کنند. افراد جدید مثل من که شناختی از بانک ندارند، به محض اینکه متوجه شرایط شرکت می‌شوند، سعی می‌کنند در سریع‌ترین زمان ممکن استعفا دهند. تقریباً بیش از ۵۰ درصد کارمندان شرکت در حال ارسال رزومه به جاهای دیگر هستند. اینجا نه تنها یک باتلاق فیزیکی است، بلکه باتلاق فکری هم هست. تفکر مدیران شرکت، به ویژه مدیرعامل، بسیار ابتدایی و نامناسب است. او در هر موضوعی دست و پا می‌زند تا نشان دهد که می‌فهمد، اما هر چه بیشتر حرف می‌زند، بیشتر فرو می‌رود. رفتار مدیرعامل با کارمندان زن نیز بسیار نامناسب است و نگاه‌های زیرچشمی او کاملاً آشکار است. مدیر منابع انسانی هم بسیار ضعیف عمل می‌کند و هیچ کاری از دستش برنمی‌آید. هیئت مدیره هم به جز یک خانم که معلوم نیست از کجا آورده‌اند، هیچ کس دیگری قابل توجه نیست. قدیمی‌ها از بانک به عنوان بهشت یاد می‌کنند، اما اینجا جهنم است. اینجا جنگ اعصاب است. حتی هولدینگ و بانک هم وضعیت بهتری ندارند. این شرکت و بانک کارآفرین بی‌فکرترین شرکتی است که می‌توانید تصور کنید. مثلاً سیستم بانکی که ۱۵ سال روی آن کار کرده بودند و توسعه داده بودند، به راحتی کنار گذاشته شد و به جای آن سیستم بانکی پاسارگاد را با هزینه‌های هنگفت انتخاب کردند. تصمیم‌گیری‌های بدون فکر و غیرمنطقی در این شرکت بسیار رایج است. من به این شرکت آمدم چون دوستی گفته بود سیستم بانکی عالی دارند، اما بعد از صحبت با قدیمی‌ها متوجه شدم که سیستم قبلی واقعاً فوق‌العاده بوده و حالا همه چیز از بین رفته است. مدیرعامل بانک هم به نظر می‌رسد مثل پسر مدیرعامل بانک رفتار می‌کند و این نشانه خوبی نیست. در نهایت، سقوط کارآفرین و شرکت نگاه بانک کاملاً واضح است. خوش به حالتان که حوصله داشتید و این حرف‌ها را شنیدید. پس تا می‌توانید از بانک کارآفرین و شرکت‌هایش دوری کنید. خیلی حرف زدم و دستم خسته شد!