بازگشت به صفحه شرکت
تجربه تلخ از مدیریت ناسالم و جنگ روانی
سله بن Celebonتجربه کاری
موقعیت شغلی: فاینانس
وقتی وارد این شرکت شدم، همه چیز به نظر خوب میرسید، اما نمیدانستم چرا فقط ۱۰ نفر نیروی اداری دارد و از این تعداد، تنها ۴ نفرشان نیروهای با سابقه ۳ ساله هستند و بقیه چندماهه. تا اینکه با مدیرعامل روبهرو شدم. او بازیهای روانی عجیبی داشت؛ برای شروع کار با شما وقت میگذاشت و حرف میزد، اما بعد ناگهان تمام حرفهایتان را علیه خودتان استفاده میکرد. مثلاً از من پرسید چرا مدام فکرت مشغوله؟ گفتم بیرون از خانه مشکلی دارم. بعد از آن، همه چیز عوض شد. هر روز به من میگفت اینجا اشتباه کردی چون بیرون خانه مشکل داری. هر روز تحقیر میکرد، هر روز سر نیروها داد میزد و گاهی حتی فحش میداد. همیشه این جمله را تکرار میکرد که شما امنیت شغلی ندارید چون من هر زمان که خوشم نیاید، شما را اخراج میکنم. در نهایت، در آن سه هفتهای که آنجا بودم، ۴ بار به صورت پنهانی با اشاره و نوشتن روی کاغذ به من پیشنهاد دوستی داد که قبول نکردم. او آنقدر جنگ روانی برایم درست کرده بود که بالاخره مجبور شدم کار را ترک کنم و از آنجا بیرون بیایم. هنوز هم آدم عصبی و پرخاشگری هستم، چون اگر دستش باز بود، حتماً کتک هم میزد.