وقتی وارد این شرکت شدم، فکر کردم شانس آورده‌ام و می‌توانم پیشرفت کنم. اما بعد از یک هفته متوجه شدم که شرکت و مدیرانش چقدر بی‌اخلاق هستند. در هفته اول کارم، به شدت مریض شدم و دکتر برایم مرخصی استعلاجی نوشت، اما منشی شرکت با رفتار بدش اجازه نداد استراحت کنم و گفت مرخصی استعلاجی نداریم و باید از مرخصی‌های استحقاقی استفاده کنی. چون هنوز یک ماهم کامل نشده بود، مرخصی نداشتم و مجبور بودم سر کار بیایم. همانجا فهمیدم وارد چه شرکتی شده‌ام. نگاه‌های تحقیرآمیز در این شرکت بیداد می‌کند و حس پوچی به آدم می‌دهد. اگر بخواهی مرخصی بگیری، باید دلیلش را بگویی وگرنه مرخصی‌ات قبول نمی‌شود. بعد از چند ماه تصمیم گرفتم از شرکت فرار کنم و به منشی اطلاع دادم. بعد از صحبت منشی با مدیر بخش، به من گفتند از اواسط ماه دیگر نیا و ماه خودشان برایم مرخصی رد می‌کنند و آخر ماه برای تسویه بیایم. آنجا فهمیدم که مرخصی‌هایی که داشتم و نمی‌گذاشتند استفاده کنم را برای این گفتند که پولش را به من ندهند. فقط خدا به داد کارمندان بی‌چاره آن مجموعه برسد که با وجود خوب بودن، مثل مرده‌های متحرک و بی‌احساس شده‌اند.