بازگشت به صفحه شرکت
کمیته جذب کروز
کروزمصاحبه
یه تجربهای که هیچوقت یادم نمیره...
چند تا مصاحبه رو رد کردم در نهایت احترام و حرفهای گری. همه خیلی حرفهای بودن، همه چی خوب پیش رفت، مدیرم تاییدم کرده بود، اما توی آخرین مرحله یعنی کمیته جذب، یه چیزایی دیدم که واقعاً برام عجیب بود.
رفتم که یه مصاحبه حرفهای داشته باشم، ولی به جای اینکه درباره تواناییهام بپرسن، مسیر زندگی و کاریمو مسخره کردن. سنم، فعالیتهای شغلی که قبلاً داشتم، تغییر رشتهم، حتی تصمیماتی که سالها پیش گرفتم، شده بود سوژه خندهی بعضیا. به جای بررسی توانمندیها، به موفقیتهای گذشته ام و تصمیمات شخصی من حمله شد!
همه اینها نه از دید تحلیل و ارزیابی، بلکه با لحن تمسخرآمیز و نیشخند مطرح شد.
این مصاحبه بود یا دادگاه؟
چرا به جای اینکه ببینن چی بلدم، دنبال این بودن که کجای زندگیم اشتباه کردم؟
جایی که تو جلسه جذب اینجوری رفتار میکنن، واقعاً میتونه جای رشد باشه؟
در این صورت اگر پذیرفته بشی چطور میتونی به محیطی که چنین رفتاری با تو شده، اعتماد کنی؟
اگر رد بشی، آیا این بر اساس عدم شایستگی بوده یا مقاومت یک نفر در برابر ورود فردی که مسیر متفاوتی داشته؟
این تجربه رو نوشتم که اگه کسی همچین چیزی رو تجربه کرد، بدونه مشکل از اون نیست. بعضی وقتا، مشکل از جاییه که میخوای واردش بشی، نه از تو!