راهکار اندیشان فناوری توتیا(توتیا)

چند روز پس از ورودم متوجه شدم که مدیرعامل شرکت به دلایل غیرواقعی و ساختگی مدام مرا به دفترش صدا می‌زد. برای رفتن به دفترش باید سه طبقه را بدون آسانسور بالا و پایین می‌رفتیم. در آن ساختمان دو شرکت توتیا و ترنج در کنار هم قرار داشتند و بیشتر کارکنان از دوستان و فامیل‌های هم بودند که سابقه کاری فنی نداشتند و اکثر کارهایشان یا شکست می‌خورد یا انجام نمی‌شد. دو مدیرعامل در یک واحد چطور ممکن است؟ بعد از چند روز فهمیدم مدیرعامل توتیا، خانم سع...، قبلاً منشی بوده و بعد به بخش‌های اداری و مالی رفته و حالا مدیرعامل شده است. او در بیشتر موارد اجازه تصمیم‌گیری نداشت و فقط حاشیه درست می‌کرد. بعد از یک ماه متوجه شدم که او مرا پایین می‌کشید تا روانشناسی کند و ببیند آیا قابل اعتماد هستم یا نه. آیا این روش درستی است؟ الان؟ خودش بیشتر به روانپزشک نیاز دارد. بعد از مدت کوتاهی از شرکت خارج شدم و واقعاً اعصابم آرام شد.

متوجه شدم که خانمی که در حال حاضر مدیرعامل شرکت است، قبلاً به عنوان منشی و کارمند اداری فعالیت می‌کرده و اصلاً توانایی مدیریت این جایگاه را ندارد. او فقط با استفاده از روابط و زیراب‌زنی به این موقعیت رسیده است. واقعاً این موضوع باعث ایجاد مشکلات روحی و روانی می‌شود و من این حرف را از روی عصبانیت نمی‌زنم. او واقعاً مشکل دارد و این موضوع روی همه تأثیر منفی می‌گذارد.

بدترین تجربه کاری از نظر سطح کاری، رفتار مدیران، سرپرستان و سوپروایزرها. بی‌اهمیت جلوه دادن سرمایه انسانی، وعده‌های بی‌اساس و در زمان اعتراض، گفتن اینکه نیروی کار زیاد است و شرکت به آن‌ها نیاز ندارد. اگر سلامت روان و اعصاب شما برایتان مهم است، به این شرکت نروید. این شرکت به شدت رانتی است و اگر فامیل یا آشنا داشته باشید، پیشرفت می‌کنید، اما اگر نداشته باشید، بدترین تجربیات را خواهید داشت. متاسفم برای بانک سامان که هیچ نظارتی ندارد و هر کس در این شرکت هر کاری که بخواهد انجام می‌دهد. تنها کسانی که درخواست وام می‌دهند و قربانی سازمان می‌شوند، واقعاً قابل ترحم هستند.

شرکت دارای یک مدیرعامل زن است که به نظر می‌رسد شرکت را با سیرک یا شوی تبلیغاتی اشتباه گرفته است. او با استفاده از روابط به این سمت رسیده و قبلاً کارشناس اداری بوده. شرکت بیشتر بر اساس روابط پیش می‌رود و در همان ساختمان، شرکت دیگری به نام ترنج نیز فعالیت می‌کند که توسط همان افراد اداره می‌شود. استخدام‌ها بیشتر فامیلی یا رابطه‌ای هستند و این افراد نمی‌توانند کارهای شرکت و کارفرما را به درستی انجام دهند. چند نفر نیروی غیرفامیل استخدام می‌شوند و پس از مدتی که فکر می‌کنند کار را یاد گرفته‌اند، به بدترین شکل ممکن اخراج می‌شوند. البته کار فنی به این راحتی قابل یادگیری نیست و شرکت دوباره با مشکل مواجه می‌شود. از رانت و زدوبندهای شرکت هم که بگذریم، هر چند وقت یک بار پای تمام سازمان‌های مربوطه به شرکت باز می‌شود و فشار کار بیشتر روی چند نفر غیرفامیل است. در این مواقع حتی مدیرعامل شرکت هم کم پیدا می‌شود و می‌گوید مسئولیت با خودت بوده است. علاوه بر مشکلات شرکتی، مشکلات اخلاقی و شخصیتی نیز در شرکت وجود دارد.

شرکت بسیار سمی است و استخدام‌ها بر اساس فامیل‌گرایی و بدون در نظر گرفتن تخصص انجام می‌شود. به عنوان مثال، یک منشی بدون داشتن دانش برنامه‌نویسی، به عنوان برنامه‌نویس استخدام شده و حتی نظرات خود را بدون تأیید مدیرعامل ارائه می‌دهد. سطح بی‌دقتی و بی‌نظمی در شرکت بسیار بالاست. حقوق کارمندان با تأخیر پرداخت می‌شود و در زمان تسویه حساب، مشکلاتی ایجاد می‌کنند و حقوق کارمندان را به موقع پرداخت نمی‌کنند. شرکت در این زمینه متخصص شده و راه‌های شکایت را باز می‌گذارد، اما در نهایت پس از یک سال پیگیری، تنها یک هفته قبل از رای دادگاه، حقوق را پرداخت می‌کنند. خانم سعیدی، مدیرعامل سوری توتیا، و آقای قنبرزاده، مدیرعامل ترنج، از بی‌برنامه‌ترین، فاسدترین و ناتوان‌ترین افرادی هستند که در زندگی‌ام دیده‌ام.

شرکت به من برای سمت مدیریت فناوری اطلاعات معرفی شد. مصاحبه اول با خانمی محترم که مدیر فناوری اطلاعات بود و در حال ترک شرکت انجام شد. مشخص بود که خیلی حرفه‌ای نیستند و فقط در حد راه‌اندازی نیازهای اولیه شرکت کار می‌کردند. مصاحبه بعدی با مدیر عامل و خانمی که سمتش مشخص نبود انجام شد. بعد از شروع همکاری، تغییراتی در صحبت‌هایشان دیدم. مثلاً قرارداد دو ماهه با مدیر واحد یا تحویل ندادن قرارداد که به دلیل معرفی من و تعهدات کلامی شرکت، زیاد روی آن پافشاری نکردم. بعد از مدتی متوجه شدم برای استخدام نیروهای مورد نظر به مشکل خوردم. حتی هلپ‌دسک نداشتیم برای دو مجموعه و مجبور بودم کارها را خودم انجام دهم تا افرادی که نیاز دارم استخدام کنم. متوجه شدم که شرکت اصلاً نمی‌خواهد این کار انجام شود و مدیر واحد باید تمام کارهای مورد نیاز را انجام دهد. بعد از پایان قرارداد دو ماهه تصمیم گرفتم دیگر ادامه ندهم و یک هفته هم نرفتم که دوباره من را واسطه کردند و قول‌هایی دادند. زیاد به این موضوع اهمیت نمی‌دهم و فقط مشکلات را می‌نویسم. شرکت از نظر اخلاقی و مالی بسیار فاسد است. پرداخت نکردن حقوق به کارمندانی که فامیل نبودند، پرداخت نکردن سنوات و شکایت‌های دائمی از هر دو شرکت توتیا و ترنج. استخدام‌های دوستانه و فامیلی حتی بدون کوچکترین تجربه در آن سمت، باندبازی داخلی و خارجی، اخلاق بد مدیرعامل‌ها، بی‌ادبی حتی منشی به کارمندان و مدیرها به دلیل فامیل بودن با مدیرعامل، پاپوش اخلاقی و مالی درست کردن برای افرادی که باب میلشان نیست و ... شرکت ترنج هم در همان ساختمان است.