یکتانت

با وجود اینکه نظرات منفی خیلی داشت، توی جلساتش حاضر شدم و گمان کردم که شاید برای من تجربه متفاوتی باشه نهایتا میتونم بگم پر از نگاه های بالا به پایین، مدیران کم تجربه و مصاحبت با شخص قائم مقام انقدر آزار دهنده بود که همه چیزایی که دریافتم و شنیده و خونده بودم در خصوصشون رو بهشون گفتم و جلسه رو ترک کردم فقط چندین ساعت از عمرمو هرینه کردم تا تجربه دیگران رو تجربه کنم متاسفانه

اول از همه باید بگم که استعفام رو نوشتم و گذاشتم برای ۳۰ اسفند، همزمان با پایان قراردادم، که خداحافظی کنم. شاید ناگهانی به نظر بیاد، ولی وقتی می‌بینی چه فضایی حاکم شده، انتخابی جز این نمی‌مونه. متأسفانه اینجا برای بعضی‌ها مهم نیست که کار چطور پیش بره، فقط به این فکر می‌کنن که چطور به دیگران ضربه بزنن. از یک طرف، به بعضی‌ها پول میدن که زیر پست‌های مدیران تپسل حاشیه‌سازی کنن، از طرف دیگه، حتی از داخل شرکت هم خبر می‌رسه که قراره کمپینی راه بندازن برای ایجاد جریان منفی علیه بورسی شدن یکتا. این سطح از رفتار غیرحرفه‌ای واقعاً ناامیدکننده‌ست—اینکه نه‌تنها جاسوس توی شرکت رقیب میذارن، بلکه تلاش می‌کنن مدیرانش رو تو لینکدین به حاشیه ببرن. حتی خودشون هم از خرید کافه‌بازار غافلگیر شدن و حالا عصبانیتشون رو سر کارمندان خالی می‌کنن. فضای اینجا از بالا به پایین پر از نگاه تحقیرآمیزه. اگر دانشجوی دانشگاه آزاد باشی، طوری باهات رفتار می‌کنن انگار اصلاً چیزی نمی‌فهمی! شاید سهم بازارشون بزرگ‌تر باشه، ولی از نظر اخلاقی واقعاً سقوط کردن. بعد از رفتن آقای س.م، اینجا به سمت نابودی رفته، تا جایی که منابع انسانی خودش به دنبال ساختن رزومه‌های جعلی برای جابجایی مدیران مارکتینگ اون شرکت افتاده—به این امید که بتونه نیروهای کلیدی اونجا رو پراکنده کنه. حتی برای اپلیکیشن‌هایی مثل آ.پ پول می‌ریزن که ضررهاشون رو جبران کنن، اما در عوض، به اون‌ها مأموریت میدن که به بقیه آسیب بزنن. ما تمام تلاش خودمون رو کردیم که توجه داخلی رو جلب کنیم، ولی انگار اینجا فقط به فکر تخریب رقبا هستن. نگاهی به میانگین ماندگاری نیروها بنداز—زیر یک سال! نه صرفاً به خاطر اینکه اینجا یک آژانسه، بلکه به خاطر فضای سمی، فشار بی‌حد و رفتارهای غیرحرفه‌ای که برای خیلی‌ها غیرقابل تحمله.

بعد از تقریبا یکی دو روز از ارسال رزومه یه خانوم خیلی مودب تماس گرفت و دعوت به مصاحبه کرد. رفتار کلیه پرسنل از حراست ساختمان تا بچه های HR و همچنین مصاحبه کننده ها خیلی مودبانه بود. دوستی که مصاحبه رو شروع کردن خیلی رفتار گرم و صمیمی داشتن و محیط رو از خشکی درآورده بودن. به ایشون دوست دیگه ای اضافه شد که ایشون هم سواد بالایی داشتن و جلسه مصاحب خیلی توی سطح خوبی برگزار شد و قرار شد درباره حقوق درخواستی من بهم خبر بدن. نکته مهم که قابل بیان هست این که خیلی خوب شرکت و پوزیشن و آینده پوزیشن رو شفاف توضیح دادن.

بعد از نتیجه سنج تجربه کاری که مالی منفی ۴۵ شدیم اول با همه بچه ها خندیدیم الان معلومه م. ق و غ . م خیلی دارن ظاهر رو خوب میکنن ولی امیدی نیست معلوم هست از م . ر دیگه انتظاری ندارن بچه ها باز دم ن . ی گرم هوای بچه هاش رو داره. حالا با بیرون بردن اجباری تیم بیلدینگ میخوان فعلا دهنمون بسته بشه ولی معلومه برای مدیریت مهم نیست که فکری نمیکنه حتی اگر پاداش هم که با دروغ پیچوندن بعدا بدن ولی مالی دیگه جایی نیست بشه روش حساب کرد و موند خیلی ها دنبال مصاحبه و رفتنیم .گرچه اینجا یک سری چیزها یادگرفتم ولی موندن سخته بچه ها باهم خوب نیستن بخاطر مدیرهامون تفرقه افتاده بینمون تنش بالاست کار زیاده و بی نظم هست مدیران هم نه رفتاری نه کاری حرفه ای برخورد نمیکنن .خسته کننده و غیرقابل تحمله همه جا آواز دهل از دور خوشه فقط چون نیاز هست تا کاری پیدا بشه که از چاله توی چاه نیفتم از اجبار تحمل میکنم

روال مصاحبه کلا الگوریتم هستش. مرحله اول به صورت آنلاین یه سوال الگوریتمی ساده میپرسند که کلا نیم ساعت زمان دارید. مرحله دوم مصاحبه هم دو تا یک ساعت دوباره سوال الگوریتمی پرسیده میشه به صورت حضوری. سوال اولشون اینو یه رشته داریم به صورت 101?11?00 و جای علامت سوال ها میخواییم تمام جایگشت هاش رو با صفر و یک پر کنیم . مثلا تو مثال بالا ۴ جایگشت مختلف داریم که بسته به رشته میتونه کم و زیاد بشه. سوال دوم هم یه استوریج منجیر بود که یه ست و گت داره که ست و گت دیتا با یه تایم استمپی انجام میشه. اگه توی گت دیتا اون مقدار توی همون تایم استمپ بود که همونو بر میگردونیم و اگر هم نبود نزدیکترین تاریخ یا همون latest رو بر میگردونیم و اگر هم کلا نبود null برمیگردونیم. نکته سوال هم باینری سرچ روی تایم استمپ ها بود. توصیه ام اینه قبل اینکه رزومه بفرستین لیت کد رو حسابی تمرین کنید چون ظاهرا تنها معیار قضاوتشون برای جذب نیرو همینه

تجربه من از حضور در این واحد طی مدت سه چهار ماهه این موارد هستش جو کلی واحد خوبه اونجوری که فکر کنید هروز یه جو پر تنش رو داره نیست البته پیش میاد وقتی فشار کار بالا میره جو پر تنش بشه که باز همه سعیشون بر اینه محیط رو آروم کنن که به نظر من نکته بسیار مثبتیه بله قوانین خاص وجود داره و سخت گیرانه بهش پرداخته میشه من به شخصه تا زمانی که احساس کنم این قوانین برای همه هست و داره اجرا میشه به نظرم خیلی خوب و قابل قبوله ولی بعضی قوانین یه جورایی یه طرفه و نانوشته است و انتظارات مدیران از نیرو ها شفاف نیست و اینجاست که باعث مشکل میشه به دلیل همین عدم شفافیت همدلی هم کم هستش بین اعضای تیم ها این موضوع کمرنگه و بچه ها خیلی کمک میکنن به هم ولی از سمت مدیران بدون اغراق تقریبا هیچ همدلی وجود نداره که باعث میشه نیرو هم هیچ تلاشی از خودش نشون نده و حتی یه سری کار ها رو با کیفیت پایین تر انجام بده که مشخصا به دلیل سرد شدن و عدم حمایت از سمت مدیرانه امنیت شغلی اصلا معنی نداره و حداقل تو این واحد اخراج یه نیرو رو توانایی خیلی خوبی میدونن که به نظر من از ضعف مدیریتی و در واقع پاک کردن صورت مسئله است ارزیابی عملکرد بدون سنجیدن پارامتر ها و به صورت کاملا سلیقه ای داره انجام میشه یا حداقل چیزی که ظاهرا داریم می‌بینیم اینه اشتباهات و خطاها خصوصی گوشزد میشه در صورت تکرار توی جمع گوشزد میشه مدیران میانی تقریبا اختیاری برای تصمیم گیری ندارن و بیشتر به عنوان یه رابط بین رئیس حسابداری و نیرو ها هستن کما اینکه رئیس حسابداری مداوما با نیرو ها در خصوص ریز کارها ارتباط میگیره و خودش شخصا پیگیری میکنه که به نظر من از بی کفایتی مدیر میانی هستش و عدم اطمینانی که وجود داره کار سخت نیست و بعد از یه تایمی یه سری چیزها کاملا اپراتوری و تکراری هستش ولی خب به دلیل یکدست نبودن سیستم حسابداری کار جانبی برای یکدست کردن این اختلافات خواهید داشت که به نظر قابل مدیریته و انجامه ولی در کل اگر دنبال جای حرفه ای هستید که کار های شما رو ببینند بهتون به عنوان یک نیروی انسانی احترام بگذارند (نه صرفا در کلام بلکه در رفتار) به نظرم جای مناسبی برای شما نیست چون بعد از یه مدت هم دچار فرسودگی شغلی میشید هم اعتماد به نفستان به دلیل عدم اعتماد از بین میره

حقوق خوبی میدن ولی تیم منابع انسانی و مدیرشون سمی با نقاب های متفاوت هستن که برای رسیدن به هدف هاشون حاضرن بقیه رو قربانی کنن احتمالا مدیر شرکت نمیدونه یا نمیخواد بپذیره منابع انسانی و بعضی تیم ها دارن گند میزنن دلیل اینکه از لحاظ سازمانی رشد نکرده مدیران فاقد مهارت مدیریتی توی بیشتر تیم هاشون هست حتی مهارت رفتار با پرسنل رو ندارن . سرکوب پرسنل به وفور در خیلی تیم ها دیده میشه. فرهنگ چاپلوسی توی حوزه های لیدرشیب زیاد هست از منابع انسانی و مدیرانش تا بیزینس و تیم فروش و اکانت و پرفورمنس و حتی تیم مالی که خودش یک فضای بسته است.

من چند ماهه که دارم توی حسابداری یکتانت کار میکنم؛ اگر نگن این از اچ آر اومده یا مثل اونی که میاد میگه پک یلدا دادن مسخره میکنه، میخوام واقهیت های این واحد رو از نظر خودم بگم. اینجا واقعا اونطوری که میگن جای بدی نیست، در واقع مثل هر جای دیگه است با مشکلات خودش. من خودم روز اولی که میخواستم بیام همه کامنت های توی ویکی تجربه رو خونده بودم، میترسیدم که نکنه واقعا اینجا اونطوری که میگن باشه و من دارم اشتباه میکنم اما به جای کامنت ها به خود مصاحبه کننده ها توجه کردم و حس بدی نگرفتم و خب فکر میکنم اشتباه هم نکردم حتی اگر هم روزی از اینجا برم یا بگن برو بازم خوشحالم، جای باحال و خیلی سختیه. اگر مشکلات اصلی این واحد رو بر اساس دید خودم توی این چند ماه بگم: اول از همه که بله، یکتانت واحد مالیش خیلی خیلی خیلی جای سختیه، اصلا توسعه یافته نیست و اگر دنبال کار روتین و ساده اید حتی به مصاحبه هم فکر نکنید. اما نه چون ادما یا مدیرا مشکل دارن، بلکه کارا سخت و پیچیده است و مثل خیلی جاها شسته و رفته نیست که خب من به شخصه این رو دوس دارم اتفاقا. دوم اینکه آدما جای درستشون نیستن، خب کجا هستن که از این واحد انتظار داریم کارشناسا یا مدیرا بهترین باشن. معاون مالی که اصلا حسابدار نیست با مدرک مالی از دانشگاه شریف و با یه مدرک خارجی به اسم سی اف ای اومده. کارشناسهایی هم هستند که نهایت باید یک کمک حسابدار باشند. اما خب باید بشه با هم کار کرد. سوم اینکه آدما از فیدبک دادن میترسن علیرغم اینکه رو در و دیوار شرکت همه جا نوشته صراحت سازنده داشته باشید. این مساله اچ آره که نتونسته جا بنداره و فقط رو در و دیوار تابلو چسبونده بعد میان اینجا ناشناس کامنت میدند چون خیلی هاشون نمیتونن چیزی که ازشون خواسته میشه رو درست انجام بدن و در نتیجه فیدبک مدیراشون که خوب نیستی رو تحمل کنن، یا اگر کارشون سخت و زیاده به مدیر فیدبک بدن، من تا این لحطه ندیدم حتی یک نفر بره به معاونت مالی فیدبک بده یا معاونش همون غ.م معروف یا ن.ی که اتفاقا رابطشون با معاون مالی خیلی هم خوبه و میتونن قانعش کنن به خیلی کارها، حالا بچه های واحدای دیگه همش میان میرن و چیزی که میخوان رو میگن به همین معاون. حتی یه بار نشنیددم از واحد خودمون که کسی همچی کاری کرده باشه حتی یک بار عوضش میان اینجا خیلی مزورانه مینویسن، من از وقتی اینجا بودم خیلی کامنتای جدید دیدم اما یه بار ندیدم یا نشنیدم یکی بره توی اتاق مدیر بهش همین حرفارو بزنه، خب شما دو رویی، البته به جز ن.ی و غ.م که میرن و بحث هم میکنند. وقتی طرف میاد تو اتاق سلام میده، بلند و با خوشحالی همه با هم جواب سلامشو میدید اما یه بار نشده برید بهش بگید که فلان مساله رو داریم یا بهمان مشکل رو داریم حلش کن برامون خب اما تزویر رو بذارید کنار، به جای اینکه انرژی منفی پخش کنید، بهتره کمک کنید نه اینکه با این کامنت ها ادمای خوبی که به واحد میتونن اضافه شن رو بپرونید، تا این واحد همینطوری مشکل دار بمونه، بعد جالب اینه کلی از این کامنت ها داره تو اینجا از طرف ادمایی گذاشته میشه که خودشون تو واحد نشستن و دارن به بقیه لبحند میزنن، خب از این حجم دورویی ترک نمیخورید؟ اونم مدیرایی که واقعا دورویی نمیکنند و خ حرفشون رو واضح لازم باشه وسط واحدم میزنن حتی اگر تلخ باشه. شاید مدیرا ندونن اما ما که میبینیم یه سریا پشت سر همدیگه رو مسخره میکنن. جمع کنید خودتونو، دلیل اینکه اومدم کامنت بذارم این سطح از دورویی بود که میبینم حتی از منم نوشتن بعد توی سلف داریم قربون صدقه هم میریم، یکی تو این واحد همین الان هست تا روزی که تحویلش میگرفتن میومد با اسم و رسم خودش اینجا کامنت خوب میذاشت طوری که بگه این منماااا، بعد همه واحد دیدن کامنتش رو!!! بعد اخرای آزمایشی یهش گفتن که به دردکاری که براش استخدام شدی نمیخوری رفت نوشت تخلیه اطلاعاتیم کردن و بعدم اخراجم کردن. به دلیل این همه بی انصافی اومدم کامنت بذارم. چه سال بعد اینجا باشم چه نه حرفم همینه که اتفاقا مشکل مالی یکتانت مدیراش نیست یه دسته از کارمنداشه. اگر میخواید این واحد خوب شه باید اینارو با هم اخراج کنید همین امروز نه فردا اسمشم نذارید قطع همکاری، اخراج اقای م.ق اخراج.

من قبلا خیلی مساله داشتم در واحد مالی اما الان شرایط بهتری دارم و نظرم عوض شده، برای همین. دلیل کامنت منفیم رو میخواستم پاک کنم، اما چون نشد، ویرایش کردم. مشکلی ندارم در حال حاضر و اوضام بهتر شده، ممنون

یکتانت و تمام زیرمجموعه‌هاش رو بخوام خلاصه کنم در یک کلمه، افتضاحه! سم خالصه!!! که فقط تونسته به پول خیلی زیاد برسه، بدون هیچ ساختار اصولی و درستی! و هنوزم هیاتی اداره میشه!! و همه چیز ظاهر سازی و سراب و دروغه! در این مدت بیش از ۲۴ ماه همکاری که تا شهریور داشتم، هر بار با بزک دوزک کردن شرکت و آوردن آدم‌های سنیور تو تیم‌های مختلف(فنی، محصول، فروش، مالی، مدیر اجرایی، اکانت و ...)، سعی کردن که صورت مساله رو پاک کنن، دریغ ازینکه آدم‌های سنیور اصلا تو شرکت نموندن و فرار کردن زیر یک سال! آدم‌های سنیور قدیمی و با سابقه هم رفتن از شرکت! سوال هم میکردیم از اچ آر آقای ا.ا که چرا رفتن، یه سری دروغ تحویلمون میدادن و پشت سرشون حرف میزدن و تهمت میزدن.(کلا گاسیپ و خاله زنکی تو کالچر یکتانت نهادینه شده!) دلایل خروج هم یکی رو میگفتن دزدی کرده، یکی رو میگفتن اصلا جونیور بوده، یه سری رو میگفتن کالچرفیت نبوده و مشکل اخلاقی داشته، دریغ ازینکه رفتار خودشون رو ببینن و به جای تهمت زدن، خودشون رو درست کنن! که چرا یکی مثل پ.ف رو زیر ۳ ماه از شرکت فراری دادن و گفتن آخرش مشکل اخلاقی داشته بنده خدا. یکی مثل م.ا که از قدیمیا بود و با س.م رفت، گفتن که دیگه دل نمیسوزوندن برای یکتانت. یکی مثل ن.ب رو اخراج کردن بدون توجیه درست و فقط به خاطر اعمال نظر خودشون، آخرشم گفتن مشکل پوشش داشته و رعایت نمیکرده. تو هیچ کیسی یکتانت مساله نداشت و همش مشکلات از بچه‌ها بوده! :))) اینکه تیم‌هارو با یکتانت بدون هماهنگی قبلی مرج کنی و یه سری آدم رو بیکار کنی، هیچ ایرادی نداره، اینکه پشت ملت تهمت بزنی خوبه! خلاصه که کالچر سمی و فضا خیلی بده. واقعا اگر دنبال این هستین که رزومه‌اتون رو خراب کنین و اعصابتون رو بهم بریزن، برید یکتانت و زیرمجموعه‌هاش! راستی اینم بگم که همه پک‌هایی که میدن مثل یلدا و عید نوروز و حتی خوراکی‌های شرکت، تهاتره!! وگرنه شرکت و زیرمجموعه هاش برای بچه‌ها خرج نمیکنن! عدم پرداختی درست حق بیمه و مرخصی و اضافه کار و عیدی و سنوات هم بماند. :)))

بعد از ورود به حسابداری یکتانت ذهنیتم نسبت بهش عوض شد.بصورت کلی یکتانت شرکت خوبی هست به نظر میاد میخواد به بهبود فکر کنه اما منابع انسانی که باید دغدغه نیروهاو داشته باشه خیلی ضعیف عمل میکنه.حسابداری یکتانت طوری هست که خستگی به تن بچه ها میمونه چون فرهنگ قدردانی نداره به جاش بیشتر به سرکوب و تخریب بچه ها میگذره. م . ق و غ . م به شدت نگاه بالا به پایین دارن . اعتماد به نفس و از تیم میگیرن و با رفتار ضد و نقیض‌شون موضع مشخصی ندارن.اگه با یکی خوب باشن کاری بهش ندارن اگه با یکی حال نکنن عرصه رو همه جوره براش تنگ میکنن.مالی یکتانت داره با این دو‌مدیر از خود راضی با دید تخیلی اداره میشه که چیزی به عنوان منابع انسانی براشون ارزش نیست و اصلا خروج بچه ها براشون مهم نیست.بخشی از آشفتگی و بی نظمی تیم خودشون هستن چون حتی باهم نگاه مشترک ندارن . اگر نظر هرکدوم از بچه ها باهاشون فرق کنه هرکاری میکنن تا تایید نکنن.مدیریتشون باعث تفرقه اندازی حتی داخل تیم و بین خود بچه ها شده. توقع دارن همه چی سریع انجام بشه و ددلاین تعریف شده‌یی ندارن.هر چی اینجا مینویسن حقیقت داره روزهای اولی که میای میگی چه جای خوبی اومدم چرا دربارش بد میگن ولی بعد از یک مدت کلا پشیمون میشی و خودت هم همه موارد و تایید میکنی .

همه چیز تا به امروز مطابق برنامه پیش رفته و رضایت‌بخش بوده است. امیدوارم تا پایان کار نیز همین‌طور ادامه داشته باشد و همچنان رضایت‌بخش باقی بماند.

بعد از حدود سه ماه کار در شرکت یکتانت، متأسفانه باید بگویم که حرف‌هایی که درباره نگاه از بالا به پایین در این شرکت زده می‌شود کاملاً درست است. شاید در ماه اول همه چیز آن‌طور که شما می‌خواهید باشد، اما بعد از یک ماه همه چیز تغییر می‌کند و نگاه از بالا به پایین کاملاً حس می‌شود. علیرغم اینکه در جلسه مصاحبه و آنبوردینگ روز اول، پرسنل منابع انسانی درباره انعطاف زمانی صحبت می‌کنند، بعد از یک ماه حتی به زمان ناهار شما هم انتقاد می‌شود که چرا به جای نیم ساعت، 40 دقیقه پشت میز نبوده‌اید. هر کاری هم بکنید، بازدهی و عملکرد شما رضایت‌بخش نخواهد بود. این شرکت فقط در حرف تسک‌محور است و در عمل کاملاً سنتی عمل می‌کند. اتفاقی که برای من افتاد این بود که انگار بعد از تخلیه اطلاعاتی و ارائه کل پلن به سازمان، دیگر استفاده‌ای برای سازمان نداشتم و با من خداحافظی شد تا با اطلاعاتی که از من دریافت کرده‌اند کار را پیش ببرند. موضوع دیگر این است که صبر برای مدیران شرکت اصلاً معنی ندارد و تصورشان این است که همه کارها به راحتی و در سریع‌ترین زمان ممکن انجام می‌شود و اگر مشکلاتی مانع انجام کار شود، مشکل از شماست نه چیز دیگر. به طور خلاصه، اگر می‌خواهید عمرتان هدر برود و رزومه‌تان خراب شود، حتماً به یکتانت بروید.

منابع انسانی پنج ارزش اصلی را اعلام کرده‌اند، اما به این ارزش‌ها اهمیت نمی‌دهند. امکان ارائه بازخورد به مدیران وجود ندارد و نگاه آن‌ها از بالا به پایین است. زندگی شخصی کارکنان نادیده گرفته می‌شود و برای پیشرفت باید چاپلوسی کرد. مدیران و نیروها درک درستی از بازاریابی و تبلیغات ندارند. سازمان ساختار مشخصی ندارد و همه کارها در دقیقه ۹۰ انجام می‌شود. افراد متخصص از شرکت فراری داده شده‌اند تا با جذب نیروهای تازه‌کار، انتقادها شنیده نشود. نرخ خروج از شرکت بالاست و نیروهای جدید بیش از ۶ ماه وضعیت شرکت را تحمل نمی‌کنند. جو سازمانی باعث می‌شود کارکنان احساس کنند کارشان خوب نبوده و مدیران ارشد آن‌ها را تحقیر می‌کنند. جای تاسف است که مدیریت منابع انسانی به این وضعیت افتاده است.

به نظر من این مجموعه یکی از بهترین‌ها برای همکاری است. محیط کاری خوب، مدیر عامل و مدیر منابع انسانی بسیار کاربلد و حرفه‌ای هستند. به جز چند مدیر میانی، بقیه افراد واقعاً حرفه‌ای بودند. با اینکه مجبور به ترک مجموعه شدم، اما تجربه‌ام بسیار خوب بود.

منابع انسانی پنج ارزش اصلی را اعلام کرده‌اند، اما به این ارزش‌ها اهمیت نمی‌دهند. نمی‌توانی به مدیرت بازخورد بدهی، نگاه از بالا به پایین است، زندگی شخصی نداری و برای پیشرفت باید چاپلوسی کنی. مدیران و نیروها خودشان بازاریابی و تبلیغات را درک نمی‌کنند و نمی‌شناسند. سازمان ساختار مشخصی ندارد و همه چیز در دقیقه ۹۰ انجام می‌شود. افراد متخصص را فراری داده‌اند تا با جذب نیروی تازه‌کار زور بگویند و انتقاد نشنوند. نرخ خروج از شرکت بالاست و نیروهای جدید بیش از ۶ ماه وضعیت شرکت را تحمل نمی‌کنند. جو سازمانی باعث می‌شود احساس کنی کارت خوب نبوده و مدیران ارشد تحقیرت می‌کنند. هنر است که با مدیریت منابع انسانی به این روز افتاده‌ای.

این عجیب‌ترین مصاحبه‌ای بود که در عمرم تجربه کردم. مصاحبه اول فنی و لایو کد بود که حدود نیم ساعت طول کشید. یک سوال الگوریتمی متوسط مطرح شد و زمان کافی داشتم تا آن را حل کنم. حتی راهنمایی کردند که اگر به نتیجه نهایی نرسیدم، مشکلی نیست. اما بعد از چند روز، ایمیل رد شدنم را دریافت کردم. واقعاً نمی‌فهمم چه کسی به شرکت‌ها یاد داده که با یک سوال الگوریتمی می‌توانند تشخیص دهند یک فرانت‌اند دولوپر خوب است یا نه؟ نهایت چیزی که می‌توان فهمید این است که فرد به جاوااسکریپت مسلط است و وقت اضافی داشته تا در اوقات فراغتش سوالات الگوریتمی حل کند. این در حالی است که چالش‌های الگوریتمی ممکن است سالی یک بار هم در کار پیش نیاید. به نظر شما برای یک فرانت‌اند دولوپر، توانایی حل سوالات الگوریتمی مهم‌تر است یا دانش CSS؟ لطفاً در کامنت‌ها نظرتان را بگویید. شاید مشکل از من باشد که این‌گونه فکر می‌کنم. من شخصاً برعکس این شرکت‌ها فکر می‌کنم. یعنی فقط در شرایطی که دو کاندیدا از نظر سایر معیارها برابر باشند، اگر یکی راحت‌تر سوالات الگوریتمی را حل کند، اولویت داشته باشد. این موضوع در حوزه فرانت‌اند واقعاً جای سوال دارد.

واحد مالی یکتانت بدترین جایی است که می‌توان در آن کار کرد. هنوز هم آثار روانی کار در آن واحد با من است. رییس حسابداری یکتانت فردی بسیار روان‌پریش است. اولین روزی که وارد شرکت شدم، تنها سوالم این بود که چرا این فرد اینقدر داد می‌زند. در پایان روز سردرد وحشتناکی داشتم و تمام مدت فکر می‌کردم چطور می‌توانم در این شرایط کار کنم. معاون مالی هم وضعیت بهتری نداشت. در واحد مالی اجازه هیچ گونه تصمیم‌گیری حتی ساده‌ترین تصمیمات به سرپرستان داده نمی‌شد و همه عملاً اپراتور بودند و باید هرچه رییس حسابداری می‌گفت اجرا می‌کردند. توهین و بی‌احترامی به همه کارکنان مالی رایج بود و جو واحد بسیار مسموم بود. کارکنان به دو دسته تقسیم شده بودند: دسته اول که اخبار را به رییس حسابداری و معاون مالی می‌رساندند و تفرقه می‌انداختند، و دسته دوم که از شرایط بسیار شاکی بودند. نرخ خروج پرسنل از واحد به دلیل بدرفتاری و توهین‌ها بسیار بالا بود. در چند ماهی که من آنجا بودم، ۶ نفر از واحد رفتند که اکثرشان حتی یک سال هم در شرکت نماندند. در نهایت من هم دیدم که ارزش ندارد و استعفا دادم. قبل از خروج با مدیر منابع انسانی صحبت کردم، اما او هم با وجود اطلاع از شرایط، علاقه‌ای به ایجاد تغییر نداشت یا قدرت آن را نداشت. حجم کاری بسیار بالا بود و هر روز مجبور بودم در شرکت بمانم، چون همه کارها به روش‌های قدیمی انجام می‌شد و هیچ تکنولوژی جدیدی در واحد مالی یکتانت وجود نداشت. مدیران واحد اصلاً علاقه‌ای به ورود افرادی که بتوانند تغییر ایجاد کنند نداشتند و هر کسی که ممکن بود حرفی برای گفتن داشته باشد را تحقیر می‌کردند و اعتماد به نفس و عزت نفسش را از بین می‌بردند. در کل، واحد مالی یکتانت جای افرادی است که فقط می‌خواهند مثل یک اپراتور بدون کسب تجربه جدید کار کنند و خبر ببرند و بیاورند. جالب اینجاست که این افراد بی‌سوادترین افراد تیم بودند و شرایط خوبی هم در واحد داشتند. در نهایت، برای تسویه حساب هم من را بسیار اذیت کردند و رییس حسابداری تسویه من را امضا نمی‌کرد. مدیر منابع انسانی هم با وجود اطلاع از شرایط، بسیار بی‌ادبانه و با لحن طلبکارانه تسویه من را در چند قسمت پرداخت کرد. حتی یک بار برای امضای تسویه مرا فراخواندند و متوجه شدند که فقط دو ماه حضور من را محاسبه کرده‌اند و مدیران پرادعای واحد مالی حتی متوجه این موضوع نشده بودند. اینجا مشخص است که چه مدیریت بی‌کفایتی در یکتانت وجود دارد. این واحد تلخ‌ترین تجربه کاری من بود و بدترین افراد از مدیریت تا کارشناس را در آنجا دیدم. اگر عزت نفس و سلامت روان شما برایتان مهم است، وارد واحد مالی یکتانت نشوید و از تجربیات دیگران درس بگیرید.

محیط یکتانت برای من دلنشین بود و کار کردن در این مجموعه حس خوبی به من می‌داد. تیم یکتانت جوان بود و میانگین سنی پایینی داشت، اما سازمان به رشد و پیشرفت پرسنل اهمیت می‌داد و سعی می‌کرد امکان پیشرفت را برای کارکنان فراهم کند. تنها نکته منفی درباره یکتانت، ساعت کاری نسبتاً بالای آن است. از طرف دیگر، چون شرکت در حال رشد است، حجم کار معمولاً زیاد است.

برخورد مصاحبه‌کننده بسیار ادبی و از بالا به پایین بود. من با مدیر تیم تکنولوژی‌شان مصاحبه داشتم. ایشان سوالات زیادی می‌پرسیدند که بی‌ربط بودند و حتی رزومه‌ام را نخوانده بودند. برخی موارد را با تمسخر برخورد می‌کردند. من از این مصاحبه بسیار ناراضی هستم و تجربه خیلی بدی بود. حتی از من درباره توزیع پواسون سوال کردند! هرچند من بلد بودم، اما فکر نمی‌کنم حتی یک بار هم در کار از آن استفاده کرده باشند.

مرحله اول مصاحبه شامل یک تست GMAT بود که ۲۰ دقیقه زمان داشت. پس از آن، مدت زیادی معطل شدم و منتظر ماندم تا از طرف منابع انسانی بیایند. سوالاتی مانند نقاط قوت و ضعف، دلیل انتخاب رشته تحصیلی و اهداف شغلی پرسیدند، اما اصلاً درباره مهارت‌هایم سوالی نپرسیدند. رفتارشان بسیار مغرورانه و نامناسب بود. همچنین، بی‌نظمی زیادی وجود داشت. ابتدا مدت زیادی منتظر ماندم تا برگه سوالات را به من بدهند و مشخص بود که هماهنگی لازم بین آن‌ها وجود ندارد.

مصاحبه بسیار روانی بود که با مدیرعامل انجام شد و بیشتر حول محور تجربیات بود که حس خوبی به من منتقل کرد. در جاهای دیگر که مصاحبه می‌رفتم، معمولاً سوالات تخصصی و نامرتبط با کار مطرح می‌شد، اما اینجا بیشتر درباره مشکلات کار قبلی و شرایط کار جدید صحبت شد و کل فرایند استخدام در کمتر از یک هفته انجام شد.

در مرحله اول، حدود ۲۰ سوال هوش از من پرسیده شد که برای پاسخگویی به آن‌ها ۲۰ دقیقه وقت داشتم. این سوالات جالب بودند و بخش‌های مختلف مهارتی را می‌سنجیدند. نمونه‌های مشابه این سوالات را می‌توان در کتاب‌های جیمت پیدا کرد. پس از آن، با مدیرعامل شرکت مصاحبه کردم و سوالات مختلفی پرسیدند. هدف‌گذاری‌های شغلی من را بررسی کردند و سپس مهارت‌های فنی‌ام را ارزیابی کردند. در نهایت، به من پیشنهاد دادند که به جای کار در حوزه بک‌اند، به عنوان اکانت منیجر برای آن‌ها کار کنم. من گفتم که با توجه به اهداف شغلی‌ام، این پیشنهاد برایم مناسب نیست. بعد از آن، از من پرسیدند که آیا سوالی دارم و من چند سوال از قبل آماده‌شده را پرسیدم و ایشان هم پاسخ دادند. سپس جلسه دوم با یکی دیگر از بنیانگذاران شرکت برگزار شد و در آنجا نیز سوالات مختلفی از من پرسیدند. بعد از مدتی، به من ایمیل زدند و گفتند که در حال حاضر امکان همکاری وجود ندارد و برایم آرزوی موفقیت کردند. توصیه می‌کنم که با آمادگی قبلی در مورد کسب‌وکار تبلیغات وارد شوید و حتماً سوالات از قبل آماده‌شده داشته باشید. ویژگی‌هایی که برای آن‌ها مهم بود شامل کنجکاوی، داشتن هدف و علاقه به یادگیری بود.

محیط کاری خوبی داشتند، اما از نظر فنی و تکنولوژی بسیار ضعیف بودند. کدهایشان سطح پایین بود و هیچ معماری خاصی حتی شی‌گرایی رعایت نمی‌شد. حدود ۷۰ درصد زمانشان صرف رفع باگ‌ها می‌شد. این محیط اصلاً جای مناسبی برای افراد با تجربه نیست، اما اگر برنامه‌نویسی هستید که هیچ سابقه‌کاری ندارید، می‌تواند جای مناسبی باشد.

اولین چیزی که می‌توانم بگویم این است که محیط کاری کودکانه‌ای دارد. از مدیریت تا اعضای شرکت، هیچ‌کدام واقعاً حرفه‌ای نیستند. مدیریت فقط به دنبال این است که بیشترین بهره را از نیروهایش بکشد! دیگر بحث تعادل بین کار و زندگی مطرح نیست، چون چیزی از زندگی باقی نمی‌ماند! ساعت ۴ صبح به شما زنگ می‌زنند که فلان سیستم خراب شده است و باید بلند شوید و آن را درست کنید! همیشه کلی کار روی سرتان ریخته است و اصلاً فرصت سر خاراندن هم ندارید و آرامش برای شما وجود ندارد! از نظر تکنولوژی هم چیز زیادی یاد نمی‌گیرید، چون اولاً فرصت یادگیری چیزهای جدید را ندارید و اگر هم وقت کنید و بخواهید چیزی جدید انجام دهید، مدیر شرکت می‌گوید: «بابا این کوبرنتیز چیه؟ چیز چرتیه!» و مجبور می‌شوید با همان روش‌های چندین سال پیش کار کنید و ادامه دهید! ساعت کاری هم که به ظاهر از ۹ صبح تا ۶ عصر است، ولی در واقع حداقل از ۹ صبح تا ۸ شب است!

وقتی وارد شدم، یک برگه شامل ۱۰ سوال به من دادند که باید در ۲۰ دقیقه به آن‌ها پاسخ می‌دادم. سوالات نسبتاً آسان بودند و شامل محاسبات ساده و دو سوال مربوط به دیجیتال مارکتینگ می‌شدند. سوالات مرحله اول شامل موارد زیر بود: یک نقطه قوت و یک نقطه ضعف خود را بگویید، اگر یک ددلاین رد شود چه می‌کنید، چگونه با حقوق کمتر در کار جدید کنار می‌آیید، مهم‌ترین مهارتی که در کار قبلی یاد گرفته‌اید چیست، چه مهارتی دارید که به شرکت ما بیاید، اگر به کار قبلی برگردید چه کاری را انجام نمی‌دهید یا چه کاری را انجام می‌دهید، چه شرکت‌های دیگری اپلای کرده‌اید، نقاط قوت یکتا نت از نظر شما چیست، چه سوالی از ما دارید، چه توقعی از محل کار دارید و از فرهنگ شرکت ما چه می‌دانید. من قبل از مصاحبه درباره شرکت تحقیق کرده بودم و فکر می‌کنم این موضوع برایشان جالب بود. تنها اشتباهی که کردم این بود که در مصاحبه اول درباره ساعت کاری نپرسیدم و بعداً در مصاحبه دوم فهمیدم که پنج‌شنبه هم جزو روزهای کاری است، که من موافق نبودم.

مصاحبه شامل دو مرحله بود. در مرحله دوم، یک پروژه ساده به من داده شد که باید آن را در مدت زمان چهار ساعت انجام می‌دادم. اگر از کار خود لذت می‌برید، اینجا بهترین مکان برای شماست. ویژگی‌هایی که برای آن‌ها مهم بود شامل هوش و انگیزه کاری می‌شد.

ابتدا به مدت بیست دقیقه به سوالات تست هوش پاسخ دادم. سپس مصاحبه اول با یکی از مسئولان منابع انسانی انجام شد و چند روز بعد مصاحبه دوم با مسئول واحد مربوطه برگزار شد. مصاحبه به خوبی و به صورت عادی پیش رفت، اما بعداً متوجه شدم که مصاحبه کننده دقیقاً نمی‌دانست از من به عنوان کارجو چه انتظاری دارد. ورود و استقبال در شرکت بسیار خوب و همراه با احترام بود، اما متأسفانه نباید به این دو مورد دل خوش کرد! زیرا مصاحبه‌کنندگان مهارت لازم در نحوه مصاحبه با کارجو را ندارند و بعد از مدت کوتاهی از شروع کار، اعلام عدم نیاز و خاتمه همکاری با شما را می‌کنند. قبل از ورود به دوره آزمایشی، مطمئن شوید که دقیقاً از شما چه انتظاری دارند و چقدر و چند ساعت در روز باید برایشان کار کنید تا رضایتشان جلب شود.

قبل از مصاحبه، فرمی شبیه به تست هوش و سوالات GMAT به من داده شد که باید در ۲۰ دقیقه تکمیل می‌کردم. پس از آن، حدود ۱۵ دقیقه منتظر ماندم تا مصاحبه‌کننده بیاید. مصاحبه‌کننده یکی از کارشناسان منابع انسانی شرکت بود. مصاحبه روتین و معمولی بود. یکتانت شرکتی نوپاست که از سال ۹۵ تحت برند یکتانت فعالیت خود را آغاز کرده، البته قبل از آن هم وجود داشته اما با این برند نبوده. شرکت در حال رشد است و هنوز ساختار نهایی آن شکل نگرفته. فشار و حجم کاری در شرکت بالاست و به سرعت در حال جذب نیروی انسانی هستند. به عنوان مثال، از نمایشگاه کار مهر ۹۷ تا بهمن ۹۷ که مصاحبه من انجام شد، تعداد کارکنان شرکت تقریباً دو برابر شده بود.

یک روز بعد از ارسال رزومه با من تماس گرفتند و زمان مصاحبه را با توافق طرفین تنظیم کردند. هیچ اجباری برای حضور در زمان خاصی نداشتند و به راحتی تایم مناسب برای من در نظر گرفته شد. قبل از مصاحبه، یک تست GMAT برایم فرستادند که شامل ۳۰ سوال بود و به نظر من چندان سخت نبود، اما ممکن بود زمان کم بیاورم چون فقط ۲۰ دقیقه وقت داشتم. در روز مصاحبه، دو نفر از تیم HR با من مصاحبه کردند. برخوردشان بسیار خوب بود و استرس اولیه‌ام با رفتار مناسب آن‌ها از بین رفت. مصاحبه به خوبی پیش رفت و سوالات بی‌ربط یا شخصی از من پرسیده نشد. بعد از مصاحبه گفتند که تا یک هفته بعد جواب می‌دهند و دقیقاً یک هفته بعد، حتی در روز تعطیل، با من تماس گرفتند و نتیجه را اعلام کردند. توصیه می‌کنم سر وقت حاضر شوید چون این موضوع باعث می‌شود دید خوبی نسبت به شما داشته باشند. اگر انگیزه یادگیری و رشد دارید، این شرکت گزینه مناسبی است. برای آن‌ها مهم است که شما از کارتان لذت ببرید، بنابراین با انگیزه به مصاحبه بروید و اگر به شغل علاقه ندارید، رزومه نفرستید. ویژگی‌هایی که برای آن‌ها مهم بود شامل صداقت، انگیزه یادگیری، خلق ارزش و رشد شخصی و سازمانی است.

در مورد آینده‌ام و شغلی که می‌خواهم داشته باشم از من پرسیدند. همچنین درباره کدهایی که نوشته‌ام و تکنولوژی‌هایی که با آن‌ها کار کرده‌ام سوال کردند. گفتند سطح شرکتشان بالا است و به کدهای باکیفیت‌تر نیاز دارند. مصاحبه‌کننده خیلی مغرور بود و زیاد حرف می‌زد.

جمعی از جوانان که از نظر فنی تیم خوبی بودند. محیطی دوستانه و خوش‌برخورد داشتند و از بروزترین تکنولوژی‌ها استفاده می‌کردند، اما از نظر سخت‌افزاری سیستم‌های متوسطی داشتند. ساعات کاری بالا بود. تنها عیبی که من دیدم این بود که بیشتر از آن چیزی که بودند ادعا می‌کردند.

برنامه‌ریزی برای مصاحبه بسیار خوب و انعطاف‌پذیر بود. هنگام ورود به شرکت و قبل از شروع مصاحبه، یک آزمون جی‌مت از من گرفته شد که مشکلی نداشت. جلسه‌ی مصاحبه به‌صورت کاملاً منطقی پیش رفت و تمرکز اصلی روی رزومه‌ی ارسالی و تجربه‌های کاری قبلی‌ام بود. در کل، مصاحبه‌ای سخت اما روان و حرفه‌ای بود.

اگر به دنبال کسب تجربه همزمان و رشد حرفه‌ای همراه با حجم کاری نسبتاً زیاد هستید، مالی یکتانت می‌تواند گزینه مناسبی باشد. این شرکت در حال تبدیل شدن به یک تیم مالی بزرگ است، تنوع کاری بالایی دارد و محیطی دوستانه دارد. همکاران به یکدیگر کمک می‌کنند و مدیران برای کارمندان زمان می‌گذارند، اما خود ما هم باید تلاش کنیم و زمان بگذاریم.

با سلام، می‌خواهم از تجربه کاری بسیار بد خود در واحد مالی شرکت یکتانت بگویم. اول از همه باید بگویم که شرکت یکتانت شرکت خوبی برای کار کردن است، اما مدیریت به کلی همه چیز را رها کرده و هیچ نظارتی روی مدیرانش ندارد. من برای این شرکت رزومه اداری فرستاده بودم، اما با من تماس گرفتند برای واحد مالی! گفتم رشته من حسابداری است اما تجربه کار مالی ندارم. گفتند مشکلی نیست، قرار است مسئول دفتر واحد مالی باشی. قبول کردم و کارم در واحد مالی شروع شد. روز اول هیچ کس نبود که من را آنبورد کند و بگوید چه کارهایی باید انجام دهم. به مرور خودم خودم را آنبورد کردم! چند روز بعد کارهای مالی و حسابداری را به من دادند. گفتم رشته من حسابداری است اما تجربه کار مالی ندارم. گفتند مشکلی نیست، فقط چند روز به ما برای حسابرسی کمک کن. خلاصه این روال 3 ماه ادامه پیدا کرد و من چون تجربه حسابداری نداشتم نتوانستم کارم را درست پیش ببرم. از طرفی مسئولیت سنگین مسئول دفتری را هم داشتم و نمی‌توانستم روی کارهای حسابداری تمرکز کنم. بعد از ساعت کاری و حتی پنجشنبه و جمعه باید لپ‌تاپ می‌بردم و در خانه کار می‌کردم و اگر کمی مقاومت می‌کردم با من بد برخورد می‌شد. بعد از 3 ماه مدیر حسابداری که قبلاً کارشناس مالی در شرکت دیوار بود و او را آورده بودند مدیر کرده بودند، مرا صدا زد و گفت دوره آزمایشی‌ات تمام شده و چون از تو راضی نیستیم 3 ماه دیگر تمدید می‌شود. اگر راضی نیستید چرا تمدید می‌کنید؟ آزمایشی برای این است که اگر راضی نیستید خداحافظی کنید نه تمدید! خلاصه قراردادی که بسته نشد برای آن تمدید و هر بار که گفتم مرا پیچاندند. قرار بود تا آخر بهمن دوره آزمایشی‌ام تمدید شود، اما آخر دی ماه گفتند از سر برج دیگر نیا! در قرارداد اولم نوشته بود کارفرما موظف است یک ماه زودتر عدم همکاری را اعلام کند و اگر نکند موظف است تا تاریخ پایان قرارداد حقوق بدهد. اما چون قرارداد نداده بودند دستم هیچ جا بند نبود. خواهش می‌کنم در واحد مالی این شرکت به هیچ عنوان کار نکنید. مدیر بسیار بی‌ادب و خشن و نامحترمی دارد که به شما توهین و بی‌احترامی می‌کند. در این 5 ماه هر کس می‌آمد دو روز بعد فرار می‌کرد، اما من به خاطر شرایط مالی‌ام توهین و بی‌احترامی در مقابل بقیه پرسنل را تحمل می‌کردم. آخرش شب عید بدون اطلاع قبلی بیکارم کردند که از آنها نمی‌گذرم.

من برای سمت کمپین منیجر در شرکت یکتانت رزومه فرستادم. در شرح شغل نوشته بود که نیاز به آشنایی با دیجیتال مارکتینگ و یادگیری در حین کار است. با اینکه من ۶ سال سابقه حرفه‌ای داشتم، دوست داشتم در یکتانت تجربه کسب کنم. ابتدا با من تماس گرفتند و برخورد خوبی داشتند. مصاحبه اول با مسئول رضایت مشتری بود که نگاه از بالا به پایینی داشت و سوابق من را زیر سوال برد. حتی مجبور شدم سرچ کنسول سایت را به او نشان دهم تا ثابت کنم کارم درست است. بعد از آن تسکی به من دادند که شامل ۳ سوال با چند بخش بود و مجبور شدم ۱۵ صفحه بنویسم. من با دقت کامل پاسخ دادم و حتی بزرگترین وبسایت زبان کشور را مدیریت کرده‌ام. بعد از چهار هفته انتظار، برای مصاحبه سوم دعوت شدم. در این مصاحبه، مسئول منابع انسانی به جای تیم فنی سوالات را پرسید و انگار تسک من را نخوانده بود. در نهایت، بعد از یک روز به من ایمیل زدند که من را انتخاب نکرده‌اند. من سه بار مصاحبه شدم و هر بار به من گفتند که خوب بودم، حتی تسک من را تایید کردند. اما در نهایت بدون توضیح واضحی رد شدم. من منتظر فیدبک هستم چون فکر می‌کنم لیاقت آن را دارم. قبلاً هم شنیده بودم که این شرکت رفتار خوبی با کارجویان ندارد و این تجربه آن را ثابت کرد. یکتانت به نظر می‌رسد فقط به دنبال نیروی ارزان و دانشجو است تا حرفه‌ای‌ها. دوست داشم در آنجا کار کنم، اما بعد از این مصاحبه دیگر علاقه‌ای ندارم.

من در شرکت رادار فراتک هوشمند به عنوان برنامه‌نویس مشغول به کار بودم. به دلیل مشکلاتی مانند پرداخت نشدن به‌موقع حقوق، عدم رد منظم بیمه (با وجود کسر مبلغ آن هر ماه)، محاسبه نشدن اضافه‌کاری‌ها و همچنین مدیریت غیرحرفه‌ای پروژه‌ها که منجر به عدم موفقیت پروژه‌ها می‌شد، تصمیم به استعفا گرفتم. به طور کلی، کسانی که از این شرکت استعفا می‌دهند، تجربه خروج رضایتمندی ندارند.

من ابتدا برای موقعیت شغلی دیتا ساینتیست درخواست دادم، اما بعد از یک هفته به من گفتند که چون نرم‌افزار نخوانده‌ام، اصلاً مناسب این پوزیشن نیستم و بهتر است برای پوزیشن پروداکت آنالیست اقدام کنم. از این حرفشان بسیار تعجب کردم و گفتم شاید چیزهایی که می‌خواهند را بلد باشم، اما آنها اصرار داشتند که نه، نمی‌شود. با توجه به تعریف‌هایی که از آنجا شنیده بودم، تصمیم گرفتم مصاحبه‌ی پروداکت آنالیست را قبول کنم و جلسه‌ای برای هفته‌ی بعد تنظیم شد. روز قبل از مصاحبه، ایمیلی دریافت کردم که مصاحبه‌کننده‌ها و شرکت مصاحبه کاملاً تغییر کرده‌اند! یک ساعت بعد هم کسی زنگ زد و گفت یک تسک برایم می‌فرستند که تا آخر هفته پاسخ دهم. از این ناهماهنگی‌ها و روند غیرمنطقی مصاحبه بسیار ناراحت شدم و شب قبل از مصاحبه که می‌خواستم مطالب را مرور کنم، کاملاً بی‌خیال شدم. روز مصاحبه، سرپرست بخش فنی آمد و کمی با من صمیمی شد، اما بعد شروع به پرسیدن سوالات ماشین لرنینگ کرد! من واقعاً متعجب بودم و اصلاً آمادگی این سوالات را نداشتم. در کل حس بسیار منفی گرفتم، چون حتی مصاحبه‌کننده زحمت نداده بود رزومه‌ام را پرینت کند و از روی گوشی می‌خواند. مصاحبه به من حس داد که نگاه از بالا به پایین به من دارند. مثلاً به من گفتند که حقوقم قطعاً از جایی که هستم پایین‌تر است و فشار کاری زیادی وجود دارد و من نباید به تو بگویم چه کار کنی، خودت باید همه چیز را پیگیری کنی. در پایان هم یک سری سوال جی‌مت دادند که من آنقدر عصبی بودم که همه را شانسی زدم و تحویل دادم. روز بعد از مصاحبه ایمیلی زدم و گفتم تمایلی به ادامه همکاری ندارم و از مصاحبه حس بدی گرفتم. با این حال، مصاحبه‌کننده به من گفت روی چه نقاط ضعفی کار کنم تا برای دیتاساینتیس آماده شوم و این کمی از حس بد من کم کرد. به نظر می‌رسد که این شرکت نظم ندارد و هیچ اتاق مشخصی برای جلسه‌ی مصاحبه یا حتی روند کلی مراحل مصاحبه ندارند. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود: پیگیری و نظم.

یکتانت‌ای که در آخرین روز کاری‌ام دیدم، با یکتانت‌ای که روز اول واردش شدم، در بیشتر تیم‌هایش تفاوت زیادی داشت. یکتانت آدم‌های خوب و خاصی داشت که کمتر جایی این‌گونه بود. می‌شد خاطره‌ها و تجربه‌هایی از دوستی‌های جدید و خوب، یادگیری، صبوری، همدلی و محبت را یکجا داشت. اعتقاد دارم یکتانت باید برای حفظ اهدافش و در مسیر رشد بودن، به داشته‌های زیبای گذشته‌اش بیشتر توجه کند و این ممکن نیست مگر اینکه مدیر اصلی یکتانت و مدیر منابع انسانی بخواهند و برایش تلاش کنند. با همه روزهای خوب و بد و تلخ و شیرینش، بودن در یکتانت باعث افتخار بود و امیدوارم روزهای خوبی در آینده برای خودش و بچه‌های همه تیم‌هایش بسازد.

ارزش‌های یکتانت امسال اعلام شدند که شامل اشتیاق برای فراتر رفتن، کار را از خود کردن، یادگیرنده بودن، صراحت سازنده و فروتنی است. اما متأسفانه در تیم جدید حسابداری، این ارزش‌ها رعایت نمی‌شود. مدیرعامل و تیم جدید به حرف‌ها توجه نمی‌کنند و فقط به دنبال خوب نشان دادن خود با هر روش و قیمتی هستند. قبلاً در یکتانت، احترام متقابل و نگاه برابر بین همکاران وجود داشت و کسی برای پیشرفت، دیگران را پایین نمی‌کشید. اما اکنون این ارزش‌ها برعکس شده‌اند. احترام می‌خواهند ولی احترام نمی‌گذارند. فیدبک دادن ممکن نیست و همه از اخراج شدن می‌ترسند. قبلاً در حسابداری یکتانت، با وجود حجم زیاد کار، به همکاران توجه می‌شد و ما دلسوزانه حتی خارج از ساعت کاری کار می‌کردیم. اما اکنون سرپرست‌های جدید به این مسائل توجه نمی‌کنند و زحمت‌ها را نادیده می‌گیرند. من و بسیاری از همکارانم با سرپرست‌ها، رئیس حسابداری و نماینده مدیرعامل مشکل داریم، اما از ترس حرف نمی‌زنیم. قبلاً کسانی بودند که به حرف‌های ما گوش می‌دادند، اما اکنون کسی نیست و حتی بین همکاران تفرقه ایجاد شده و ارتباطات تیمی خراب شده است. مدیران جدید انتقادپذیر نیستند و مدام تحقیر می‌کنند. ما صبر کردیم چون قول دادند با گذشت زمان و اضافه شدن نیرو شرایط بهتر می‌شود، اما این اتفاق نیفتاد. حتی نتایج ارزیابی‌ها به ما اعلام نشده و مشخص نیست تا کی باید با کار زیاد و استرس ادامه دهیم.

چند سالی است که در یکتانت کار می‌کنم و این تجربه واقعی من از این شرکت است. در گذشته، فضای کاری در یکتانت برای همه بهتر بود. همه با هم دوستانه کار می‌کردند، به ساعت کاری اهمیت نمی‌دادند و به یکدیگر کمک می‌کردند. فیدبک‌ها به راحتی داده می‌شد و همه چیز صمیمی بود. اما الان اوضاع فرق کرده است. منابع انسانی بسیار ضعیف عمل می‌کند و مدیران منافع‌طلب هستند. رفتارها ناعادلانه است؛ حقوق برخی افزایش یافته و برخی دیگر بدون دلیل قانع‌کننده تغییر نکرده است. مدیران جدیدی که وارد شده‌اند، دوستان خود را استخدام می‌کنند. مدیران اکانت و پرفورمنس خود را کامل می‌دانند و نگاه دستوری و از بالا به پایین دارند. مدیر فروش ظاهر فریبنده‌ای دارد اما فشار کار را به تیم تحمیل می‌کند و فقط به منافع خود فکر می‌کند. قائم‌مقام مدیرعامل خنثی است و کسی نمی‌داند در اتاقش چه می‌گذرد. نماینده جدید مدیرعامل نیز اضافه شده که خود را بسیار قبول دارد و در همه‌چیز دخالت می‌کند، اما در عمل کارایی چندانی ندارد. مدیر اصلی یکتانت همیشه در نظر کارمندان خوب بوده، اما الان به نظر می‌رسد از اتفاقات درون شرکت بی‌خبر است و انتخاب‌هایش عجیب و سوال‌برانگیز است. وقتی مدیر منابع انسانی ضعیف باشد، بی‌نظمی و نارضایتی در شرکت افزایش می‌یابد. بسیاری از همکاران، مانند من، با افسوس به فکر استعفا و تغییر شغل هستند. خیلی از کسانی که رفتند، با ناراحتی شرکت را ترک کردند. چون دیگر نمی‌شود به مدیران فیدبک داد، بهبود اوضاع و بازگشت به شرایط گذشته بعید به نظر می‌رسد.

من تجربه مصاحبه خود با شرکت یکتانت را از طریق جابینجا شروع کردم. پس از ارسال رزومه، یک مصاحبه نیم ساعته الگوریتمی به صورت زنده در Google Meet برنامه‌ریزی شد. مسئله داده شده را در حدود ۲۰ دقیقه حل کردم و تقریباً یک ساعت بعد برای مرحله بعدی مصاحبه تنظیم شد. دو مصاحبه یک ساعته الگوریتمی در نظر گرفته شده بود که در ابتدا تصور می‌کردم یکی از آنها جلسه HR باشد. با وجود اینکه ده دقیقه زودتر حرکت کردم، به دلیل یک حادثه جزئی در مسیر، چند دقیقه دیر رسیدم. ده دقیقه قبل از شروع جلسه، تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم. جلسه در ساختمانی برگزار شد که علاوه بر یکتانت، شرکت‌های دیگری مانند تپسی و دیوار نیز حضور داشتند و فضا کاملاً مجزا بود. مصاحبه در یک اتاق کوچک انجام شد که به دلیل اشتباه در رزرو، تلویزیون نداشت. بنابراین، از طریق لپ‌تاپم و Google Meet صفحه‌ام را به اشتراک گذاشتم. مسئله اول نسبتاً ساده بود و آن را حل کردم. جلسه دوم نیز ۵ دقیقه بعد از پایان جلسه اول شروع شد و شامل یک مسئله الگوریتمی دیگر بود که آن را نیز حل کردم. درباره پیچیدگی زمانی (Order) مسئله با مصاحبه‌کننده گفتگو کردیم و در پایان از او خواستم بازخوردی ارائه دهد که گفت امکانپذیر نیست. به طور کلی، جز در مسئله آخر که به دلیل چند ماه دوری از کدنویسی با Kotlin کمی مشکل داشتم، بقیه مراحل برایم چالش خاصی نداشت. با این حال، حس کردم عملکردم مناسب بود. در ادامه از مصاحبه‌کننده پرسیدم که عدم تجربه حرفه‌ای با استک‌های اصلی شرکت (python و GO) چقدر در فرایند استخدام تأثیرگذار است که پاسخ داد: «هیچ تأثیری ندارده». در نهایت، پس از دو روز کاری ایمیل رد شدنم رسید که برایم کمی غافلگیرکننده بود. در ایمیلی از آنها خواستم بازخوردی درباره علت رد شدنم ارائه دهند که تا کنون پاسخی دریافت نکرده‌ام. به‌طور کلی، تجربه مصاحبه را حرفه‌ای و خوشایند یافتم. برخلاف برخی دیدگاه‌ها درباره نگاه بالا به پایین، من چنین احساسی نداشتم و برعکس، حس کردم که مصاحبه‌کنندگان واقعاً می‌خواهند مرا در حل مسائل حمایت کنند. در مجموع، تجربه این مصاحبه برایم آموزنده و مثبت بود و احساس خوبی از آن دارم.

همزمان با نمایشگاه کار می‌توانم بگویم یکتانت برای مهندسی و کمپین منیجرها می‌تواند تجربه بسیار خوبی برای شروع باشد. مدیران آن، که اکثراً از دانشگاه شریف هستند، از گذشته به دانشجویان شریف علاقه زیادی داشتند، اما اخیراً به دانشجویان سایر دانشگاه‌ها نیز فرصت می‌دهند تا از یکتانت شروع به رشد کنند. فضای دوستانه خوبی دارد و حفظ این محیط بسیار مهم است. گرچه بسیاری از همکاران سابق یا مهاجرت کرده‌اند یا به شرکت‌های دیگر رفته‌اند، اما شروع تجربه و یادگیری آن‌ها از یکتانت بوده است. اخیراً از برخی همکاران در بخش‌های دیگر یکتانت مانند منابع انسانی، مالی، گرافیک و دیجیتال مارکتینگ شنیده‌ام که از کار و مدیر راضی نیستند، اما خودشان باید تجربه‌شان را بیان کنند، شاید رضایت نسبی وجود دارد. می‌توانم بگویم اگر می‌خواهید با افراد خوب بیشتری آشنا شوید و خیلی سخت‌گیر نیستید و دوست دارید فرصت آزمون و خطا داشته باشید، می‌توانید یکتانت را تجربه کنید.

کار کردن در حسابداری یکتانت با وجود مدیر خودشیفته و بی‌کفایتی که فقط تخریب می‌کند و اعتماد به نفس دیگران را می‌گیرد، بسیار سخت بود. حالا یک نماینده بی‌دانش هم اضافه شده که کار را دشوارتر کرده است. مشخص نیست چطور با ظاهرش توانسته خود را به مدیریت برساند و از اوضاع شرکت بی‌خبر است. او سعی می‌کند جای مدیر قبلی را بگیرد که به نظر می‌رسد به دلایلی نامعلوم از شرکت رفته است. اکنون او بدون توجه به دیگران، هر کسی را اخراج می‌کند و به هر قیمتی می‌خواهد دیگران را مقصر جلوه دهد تا اشتباهات خودش پنهان بماند. او فقط حرف‌های زیبا می‌زند ولی در عمل هیچ کاری انجام نمی‌دهد.

من دوباره با این شرکت از طریق گوگل میت مصاحبه داشتم. دو بار به صورت حضوری مرا معطل کردند و هر دو بار هم دیرتر از زمان تعیین‌شده برگزار شد. رفتارشان بسیار بد بود و انگار قصد داشتند مرا تحقیر کنند. بدتر از همه این بود که دو بار به صورت حضوری مرا معطل کردند.

ابتدا با من تماس گرفتند و درباره مزایای شرکتشان صحبت کردند. سپس چند سوال پرسیدند، مثل اینکه آیا در دو سال آینده قصد مهاجرت دارم و حقوق درخواستی‌ام چقدر است. بعد روند مصاحبه را توضیح دادند که شامل یک مصاحبه نیم ساعته آنلاین و در صورت قبولی، یک مصاحبه دو ساعته حضوری (لایو کد) می‌شود. در روز مصاحبه آنلاین، فردی وارد شد و بعد از یک سلام و احوال‌پرسی خشک، یک سوال را در چت گوگل میت کپی‌پیست کرد و گفت اگر ممکن است جواب آن را بدهم. من انتظار داشتم که حداقل سیستم را از قبل آماده کنند یا متغیرهای لازم را در گوگل داک تایپ کنند تا مجبور نباشم خودم تایپ کنم. بعد از کلی تلاش برای اجرای IDE و تایپ متغیرها، گفتند وقتشان کم است و جلسه را دقیقاً سر وقت تمام کردند. واقعاً می‌توانم بگویم این یکی از بدترین مصاحبه‌های عمرم بود. کاملاً مشخص بود که نگاه از بالا به پایین دارند و مصاحبه‌کننده هم اصلاً حوصله پاسخ‌دادن نداشت. احساس کردم به شعورم توهین شده است.

من در شرکت رقیب یکتانت کار می‌کنم. اینکه از یکتانت با من تماس می‌گیرند و پیشنهاد می‌دهند که به آنجا بروم و انتظار دارند در قالب سوالات تخصصی، اطلاعات محرمانه کسب‌وکار را پاسخ دهم، بسیار غیراخلاقی است. مثلاً اگر شما چنین نیرویی را جذب کنید، آیا نگران این نیستید که اطلاعات کسب‌وکار خود را به شخص دیگری بدهید؟ بعد اسم این کار را مصاحبه تخصصی می‌گذارید؟ واقعاً یکتانت هم در فضای تخصصی و هم به عنوان برند کارفرمایی، به رفتارهای غیراخلاقی معروف بوده و هست.

با توجه به اطلاعاتی که در سایت ویکی تجربه نوشته شده بود، تصمیم گرفتم تجربه خودم را با شما به اشتراک بگذارم: برای پوزیشن سرپرست حسابداری رزومه ارسال کردم و یک خانم با من تماس گرفتند و من را برای مصاحبه دعوت کردند. بعد از 15 دقیقه، ایمیل مربوط به جلسه مصاحبه آنلاین برایم ارسال شد که در آن پوزیشن درخواستی و اطلاعات لازم درج شده بود. روز مصاحبه حدود یک ساعت قبل با من تماس گرفتند و تایید نهایی گرفتن که در جلسه شرکت می‌کنم. سر ساعت مقرر، مصاحبه‌کنندگان آنلاین شدند و سوالات مطرح شده بسیار به‌جا بود. رفتار کارشناس منابع انسانی نیز بسیار خوب بود. بعد از پایان جلسه، به من گفتند که برای ادامه با من تماس خواهند گرفت. بعد از چند روز، کارشناس منابع انسانی دوباره با من تماس گرفت و گفت که پس از بررسی‌های انجام شده، مشتاق هستند فرآیند جذب را ادامه دهند. من هم استقبال کردم و یک جلسه حضوری با مدیریت مالی سازمان تنظیم شد. روز جلسه، راس ساعت در محل شرکت حاضر شدم و با یک استیشن جداگانه با پرچم یکتانت مواجه شدم که متوجه شدم باید با آنها هماهنگ شوم. پس از هماهنگی، جلسه با کیفیت خوبی برگزار شد و دوباره به من گفتند که خبر خواهند داد. بعد از چند روز، با من تماس گرفتند و گفتند که تجربه من در زمینه اتوماسیون فرآیندهای مالی برایشان جذاب بوده و می‌خواهند برای من پوزیشنی در چارت مالی باز کنند. جلسه دیگری تنظیم شد و همه چیز طبق برنامه پیش رفت. بعد از ارسال ایمیل آفر، کارشناس منابع انسانی با من تماس گرفت و خوشامد گفت و گفت که ایمیل تکمیل مدارک برایم ارسال خواهد شد. در ایمیل ارسالی، آفر توافقی و مزایای سازمانی در فایل پیوست درج شده بود. روز شروع به کار، به محض ورود به لابی، کارشناس مربوطه به من خوشامد گفت و مرا به همراه چند نفر دیگر به اتاقی بردند و موارد لازم را توضیح دادند. سپس محیط را معرفی کردند و من به مدیر مستقیمم معرفی شدم. رفتار همکاران مالی بسیار خوب بود. به محض نشستن پشت میز، لپ‌تاپ و ولکام پک من روی میز قرار داشت و بعد از روشن کردن سیستم، جلسات آنبوردینگ که برایم تنظیم شده بود را دیدم. در مجموع، تجربه کلی من از این شرکت در حدود یک ماه این است که این شرکت برخلاف کاستی‌های گذشته، میل به ارتقا و رفع عیوب دارد. مدیران واحد مالی افراد با تجربه‌ای هستند و رفتار با پرسنل بسیار محترمانه و صمیمانه است. امیدوارم همیشه همین‌طور بماند.

دوستانی که قصد همکاری با شرکت یکتانت را دارند، باید از همان ابتدا قرارداد خود را دریافت کنند و اجازه ندهند که این فرآیند بیش از یک ماه طول بکشد. دقت کنید که مفاد قرارداد دقیقاً همان چیزهایی باشد که در مصاحبه مطرح شده است، زیرا به نظر می‌رسد مصاحبه‌های اولیه بر پایه اطلاعات نادرست از سوی HR و سرپرست تیم انجام می‌شود. حقوق به صورت دو مرحله‌ای واریز می‌شود که بر سابقه کاری، عیدی و سایر مزایا تأثیر منفی دارد. متأسفانه تیم HR تجربه کافی در جذب نیرو ندارد و تنها هدفشان جذب افراد به شرکت است، بدون توجه به رزومه، عنوان شغلی و توانایی‌های فرد. به نظر من، یکتانت بیشتر مناسب افرادی است که تازه وارد بازار کار شده‌اند و به دنبال اضافه کردن نامی به رزومه خود هستند. اگر فردی حرفه‌ای هستید، وقت خود را هدر ندهید. از نظر امکانات رفاهی، شرکت شرایط خوبی دارد و صبحانه، ناهار و مواد غذایی همیشه در دسترس است، بنابراین نیازی به مراجعه مکرر به سوپرمارکت نیست.

مدتی است که به تیم حسابداری و مالی یکتانت پیوسته‌ام. تجربه من در این مدت نشان می‌دهد که یکتانت در زمان نسبتاً کوتاهی رشد قابل توجهی داشته و بخش مالی آن تلاش کرده است تا خود را با رشد یکتانت و سایر شرکت‌هایش هماهنگ کند. به نظر من، فضای این رشد برای افرادی که در بخش مالی یکتانت کار می‌کنند نیز فراهم است. گرچه حجم کار تقریباً زیاد است، اما محیط کاری دوستانه‌ای وجود دارد و یکی از مهم‌ترین نکات این است که اصلاً نگاه بالا به پایین در این محیط دیده نمی‌شود. #حسابداری_یکتانت

یکتانت بهشت شریفی‌هاست. اگر شریفی باشید، سریع جذب می‌شوید و خیلی زود پیشرفت می‌کنید. مهم نیست چقدر کدنویسی بلد باشید یا چقدر تجربه داشته باشید. اگر شریفی نباشید، برای مدیران یکتانت شهروند درجه دو محسوب می‌شوید. اگر شریفی هستید و سابقه کار ندارید و دوست دارید بدون تجربه یک‌باره تیم‌لید شوید، به یکتانت بروید. اما اگر شریفی نیستید، در یکتانت تحقیر می‌شوید. یک سیستم دیکتاتوری هم دارند که خیلی خوبی نشان می‌دهند. مثلاً کوفاندر شرکت یک بار گفت من از سیگار بدم می‌آید و به همین دلیل می‌خواهم شرایط سیگار کشیدن سخت‌تر شود.

با وعده‌های دروغین مانند این که بعد از سه ماه آزمایشی همه چیز درست می‌شود، شما را نگه می‌دارند. اما حتی یک ریال اضافه به حقوق نمی‌دهند. هر بار که از آن‌ها می‌پرسی، می‌گویند اوضاع درست می‌شود، HR می‌گوید جایگزین نداریم، یک ماه دیگر همه چیز خوب می‌شود و نباید بروی. بعداً فهمیدیم شخصی که با چاپلوسی به این موقعیت رسیده، عاشق این بوده که نیرو بگیرد تا بیشترین کار را با کمترین حقوق انجام دهد. لعنت به مدیران بالایی که مثل کارگر افغانی با من رفتار می‌کردند، از من می‌ترسیدند و حقوقم را نمی‌دادند، اما راضی هم بودند. شما با شخصی بی‌ادب و بی‌سواد سر و کار داشتید که حتی فرایندهای داخلی سازمان را بلد نبود و می‌گفت برو بپرس، کار تو است نه من. واقعاً متاسفم برای دوستانی که خودشان را کوچک می‌کردند و برای چنین افرادی کار می‌کردند. محیط کار کاملاً سمی شده بود. همه مدیرها به دنبال زیر آب زدن همدیگر بودند و از هر فرصتی برای این کار استفاده می‌کردند. خلاصه این که از بیرون بهشت به نظر می‌رسید، اما از درون جهنمی بیش نبود.

این شرکت از بیرون خیلی خوب به نظر می‌رسد، اما از داخل وضعیت جالبی ندارد. به نیروی انسانی اهمیت چندانی داده نمی‌شود و بعد از مدتی که سابقه‌تان بیشتر می‌شود، شرایطی ایجاد می‌کنند که خودتان به دنبال ترک شرکت باشید. اگر تحقیق کنید، متوجه می‌شوید که هیچ مدیر منابع انسانی با تجربه بیش از یک سال در این شرکت دوام نمی‌آورد یا اجازه نمی‌دهند بماند. هر مدیر منابع انسانی که ایرادات را متوجه شده و به آنها گوشزد کرده، به جای اصلاح، از شرکت خارج شده است. حتی در یکی از جلسات، یکی از مدیران نالایق که حالا عضو هیئت مدیره شده، گفته بود که یکی از بزرگترین هزینه‌های شرکت بعد از هزینه ناشران، حقوق کارمندان است و باید آن را کاهش دهند! آنها در دو سال گذشته تمام نیروهای قدیمی را به روش‌های مختلف اخراج کرده‌اند و به جای آنها نیروهای بی‌تجربه استخدام کرده‌اند. به طور خلاصه، این شرکت یکی از بدترین مکان‌ها برای کار کردن است و زیرمجموعه‌های آن حتی از خود شرکت هم بدتر هستند. اگر اسم این شرکت را دیدید، فرار کنید!

فرهنگ کاری در یکتانت بسیار سرد است و تقریباً هیچ تعاملی بین افراد در شرکت وجود ندارد. از یک منبع رسمی شنیدم که شرکت عمداً نمی‌خواهد کارمندان با هم دوست و صمیمی شوند. دلیل اصلی من برای تمدید نکردن همکاری بعد از سه ماه، نگاه بالا به پایین مدیران ارشد و فرهنگ بسیار سرد شرکت بود. البته از نظر امکانات مادی مانند خوراکی و غذا بسیار خوب عمل می‌کنند، اما برای من تعاملات انسانی اولویت داشت. در پایان همکاری‌ام نیز متوجه شدم که حقوق من به طور نامعقولی کمتر از هم‌سطح‌هایم بوده و شرکت هم با این موضوع برخورد مناسبی نداشته است.

برای اولین بار جلسه مصاحبه به صورت آنلاین برگزار شد و کلی سوال پرسیدند و قرار شد جلسه دوم به صورت حضوری با مدیر و معاونت مالی باشد. کلی هم ایمیل‌های زیبا می‌فرستند که مثلاً فلانی عزیز ما مشتاق شدیم شما را از نزدیک ببینیم و از این حرف‌ها... جلسه حضوری را تنظیم کردند و یک ساعت مانده به شروع جلسه زنگ زدند و آن را کنسل کردند و گفتند برای جلسه بعدی خبر می‌دهند. بعد از گذشت یک ماه هنوز خبری نشده است. به طور کلی شرکت بی‌نظمی است و به نظر می‌رسد کلی افراد کم‌تجربه آنجا کار می‌کنند و فکر می‌کنند می‌توانند با افراد باتجربه هم مثل خودشان رفتار کنند.

تجربه مصاحبه من به طور کلی خوب بود. اگرچه خیلی حرفه‌ای نبود، اما همه چیز دوستانه، محترمانه و کوتاه انجام شد که برای من راضی‌کننده بود. من تجربه زیادی در مصاحبه ندارم، اما از نظر من هیچ نکته منفی وجود نداشت. مصاحبه شامل ۵ مرحله بود: یک مرحله تلفنی برای آشنایی اولیه و ۴ مرحله فنی و کدینگ که سه مرحله آن الگوریتمی و مرحله آخر تخصصی‌تر بود. همه مراحل با افراد متفاوتی انجام شد که به نظر می‌رسید تخصص لازم را داشتند. مرحله HR به معنای معمول آن وجود نداشت و احتمالاً به دلیل عجله من برای تسریع فرآیند مصاحبه حذف شده بود. سوالات الگوریتم نسبتاً ساده بودند و هدف اصلی آشنایی با فرآیند کدنویسی من بود. تسلط و نحوه تعامل من هنگام کدنویسی مهم‌تر از رسیدن به جواب درست بود. حتی اجازه سرچ هم داده می‌شد. برخلاف برخی نظرات منفی درباره تیم لیدهای شرکت، تجربه من کاملاً مثبت بود و تیم لید من نقطه عطف تجربه‌ام بود. رنج سنی پایین کارمندان و کمبود تجربه برخی از آنها ممکن است برای بعضی‌ها چالش‌برانگیز باشد، اما من توصیه می‌کنم این موضوع را نادیده بگیرید یا از تجربه خود برای کمک به دیگران استفاده کنید. حقوق پیشنهادی مناسب بود، اگرچه ممکن است در جای دیگری پیشنهاد بهتری دریافت کنید. به نظر من، اگر دغدغه مالی زیادی ندارید، بهتر است اولویت را به یادگیری و چالش‌ها بدهید. برای افراد با تجربه کاری بیشتر، پروژه‌ها ممکن است استاندارد نباشند و پرفورمنس در اولویت آخر قرار گیرد، اما این می‌تواند فرصتی برای تاثیرگذاری و بهبود پروژه‌ها باشد.

یکتانت محیط بدی برای کار کردن نیست، اما به شرطی که در تیم مناسبی قرار بگیرید. مزایای جانبی، شرایط کاری و غذا خوب است، اما برخی مدیران و تیم‌ها به جهنم بودن معروفند. مثلاً تیم پرفورمنس به خاطر مدیر بداخلاقش شهرت دارد. در مورد غرور و ادعای شریفی‌ها هم باید گفت که کاملاً درست است. آنها مستقیماً چیزی نمی‌گویند، اما غیرمستقیم خود را برتر از غیرشریفی‌ها می‌بینند. حتماً قبل از پیوستن به یکتانت، از چند نفر از اعضای تیمی که قرار است به آن ملحق شوید، سؤال کنید، چون تفاوت بین بهشت و جهنم واقعاً زیاد است. منابع انسانی هم علیرغم ادعاهای زیاد، کار عملی خاصی انجام نمی‌دهد.

در سال ۱۴۰۲ با این شرکت مصاحبه داشتم. بعد از قبولی در مرحله اول، برای مصاحبه فنی به شرکت دعوت شدم. مصاحبه‌کنندگان دو آقا بودند و محل مصاحبه بسیار گرم و بدون امکانات بود. دو اتاق وجود داشت؛ یکی مجهز به نوشیدنی و خنک بود و دیگری مانند کویر گرم. وقتی وارد اتاق خنک شدم، گفتند آنجا نیستیم و به اتاق گرم رفتیم. در طول مصاحبه، دو سوال الگوریتمی پرسیدند؛ یکی درباره الگوریتم‌های بازگشتی و دیگری درباره استک. یکی از مصاحبه‌کنندگان با نگاه تحقیرآمیز و پوزخند به من نگاه می‌کرد و دیگری مدام سرگرم گوشی‌اش بود. رفتار تحقیرآمیز آن آقا و گرمای بیش از حد اتاق تا همیشه در ذهنم باقی خواهد ماند. متاسفم که چنین افراد بی‌لیاقتی را برای مصاحبه انتخاب می‌کنند و این‌گونه شرکتشان را معرفی می‌کنند. وقتی ایمیل رد شدن را دیدم، واقعاً خوشحال شدم که قرار نیست با چنین افرادی همکار شوم.

برای مصاحبه به شرکت رفتم و مرا به بخش حسابداری بردند. مجبور شدم منتظر بمانم تا مدیر کارش تمام شود. رفتار او با کارمندان به حدی بد بود که می‌خواستم بلند شوم و بروم، اما مجبور شدم بنشینم و به سوالات این خانم پاسخ دهم. او بسیار خشن و بی‌ادب بود و طوری رفتار می‌کرد که انگار می‌خواهد برده استخدام کند. حتی مصاحبه در این شرکت را به هیچ‌کس توصیه نمی‌کنم. بدترین تجربه‌ای بود که تا به حال در یک مصاحبه داشته‌ام و شاهد رفتار بد این خانم با کارمندان بودم که انگار با برده‌هایش رفتار می‌کرد.

سلام، من به مدت 3 روز در واحد مالی یکتانت کار کردم و در این مدت احساس می‌کردم در یک شکنجه‌گاه کار می‌کنم. تعدادی از همکاران فقط نشسته بودند و کار می‌کردند، در حالی که رئیس حسابداری، یک خانم به نام غز*** مع****، مدام به آن‌ها فحش و بد و بیراه می‌گفت و بی‌دلیل سرشان داد می‌زد. بعد از 3 روز، دیگر تحمل نکردم و آنجا را ترک کردم. در مورد شرکت یکتانت نظری ندارم و به نظر می‌رسد خوب باشد، اما به هیچ وجه وارد واحد مالی آن نشوید، چون ممکن است با یک فرد روانی مواجه شوید.

من در تیرماه برای مصاحبه در لایه مدیریت شرکت رفتم. اولین مصاحبه با مدیر عامل، آقای فروغی، بسیار جذاب بود و از آشنایی با ایشان خوشحال شدم. مصاحبه دوم قرار بود با منابع انسانی باشد و پیشنهاد مالی دریافت کنم، اما رفتار مصاحبه‌کننده آن‌قدر بی‌ادبانه بود که در نهایت فقط می‌خواستم از آنجا خارج شوم. چند نمونه از رفتارهای ناشایست آن‌ها را بیان می‌کنم: ۱. راس ساعت رسیدم، اما ۲۰ دقیقه منتظر ماندم چون در حال ناهار خوردن بودند. ۲. وقتی وارد طبقه سوم (یا دوم) شدم، بوی بد غذا و عرق و عطر باعث حالت تهوع من شد. تهویه هوا اصلاً مناسب نبود. ۳. اتاق جلسه‌ای که رزرو کرده بودند هنوز پر بود و مجبور شدند چند دقیقه التماس کنند تا افراد بیرون بروند. ۴. وقتی وارد اتاق شدم، مدیر منابع انسانی حتی به من نگاه نکرد و تمام مدت سرش در لپ‌تاپ بود و سوالات بی‌ربط می‌پرسید. ۵. رفتارش آن‌قدر زشت بود که احساس کردم به دلیل رزومه قوی من، اعتماد به نفسش را از دست داده و سعی می‌کرد با رفتارش آن را جبران کند. من هم شروع به چالش کشیدن و تخریب او کردم. می‌دانم کارم زشت بود، اما برای لایه مدیریت ارشد، یک فرد ۳۰ ساله حق ندارد سوالات پوچی مانند "چه رنگی دوست داری؟" بپرسد. حتی همکارش مجبور شد به او پیام بدهد که این سوالات چیست؟! وقتی پیشنهاد مالی را پرسیدند، گفتم شما بگویید. آنها پیشنهاد ۲۰ میلیون تومانی دادند، در حالی که من با مدیر عامل روی ۴۵ میلیون توافق کرده بودم! بعداً آقای فروغی تماس گرفتند و من گفتم تمایلی به همکاری ندارم. جالب این که بعد از ۷ ماه دوباره برای همان موقعیت شغلی با من تماس گرفتند. به نظر می‌رسد فردی که استخدام کرده‌اند به دلیل رفتارهای منابع انسانی و به خصوص همان مدیر، حاضر شده رزومه‌اش را خراب کند و بعد از ۷ ماه از آنجا خارج شود. به این زرق و برق‌های سازمانی مانند هدایا و سرگرمی‌ها توجه نکنید. منابع انسانی این شرکت بسیار ضعیف است و فقط بلدند برای تعداد معدودی هدیه تهیه کنند. امیدوارم برای این واحد فکری اساسی کنند، چون قلب سازمان است. من تجربه خوبی از آنها نگرفتم.

با سلام، می‌خواهم از تجربه کاری بسیار بدم در واحد مالی شرکت یکتانت بگویم. اول از همه باید بگویم که شرکت یکتانت شرکت خوبی برای کار کردن است، اما مدیریت به کلی همه چیز را رها کرده و هیچ نظارتی روی مدیرانش ندارد. من برای این شرکت رزومه اداری فرستاده بودم، اما با من تماس گرفتند برای واحد مالی! گفتم رشته‌ام حسابداری است اما تجربه کار مالی ندارم. گفتند مشکلی نیست، قرار است مسئول دفتر واحد مالی باشی. قبول کردم و کارم در واحد مالی شروع شد. روز اول هیچ‌کس نبود که من را آنبورد کند و بگوید چه کارهایی باید انجام دهم. به مرور زمان خودم خودم را آنبورد کردم! بعد از چند روز کار مالی و حسابداری به من داده شد. گفتم رشته‌ام حسابداری است اما تجربه کار مالی ندارم. گفتند مشکلی نیست، فقط چند روز به ما برای حسابرسی کمک کن. خلاصه این روال ۳ ماه ادامه پیدا کرد و من چون تجربه حسابداری نداشتم نتوانستم کارم را درست پیش ببرم. از طرفی مسئولیت سنگین مسئول دفتری را هم داشتم و نمی‌توانستم روی کارهای حسابداری تمرکز کنم. بعد از ساعت کاری و حتی پنجشنبه و جمعه باید لپ‌تاپ می‌بردم و در خانه کار می‌کردم و اگر کمی مقاومت می‌کردم با من بد برخورد می‌شد. بعد از ۳ ماه مدیر حسابداری که قبلاً کارشناس مالی در شرکت دیوار بود و او را آورده بودند به عنوان مدیر، مرا صدا زد و گفت دوره آزمایشی‌ات تمام شده و چون از تو راضی نیستیم ۳ ماه دیگر تمدید می‌شود! اگر راضی نیستید چرا تمدید می‌کنید؟ آزمایشی برای این است که اگر راضی نیستید خداحافظی کنید نه تمدید! خلاصه قراردادی که بسته نشد برای تمدید و هر بار که گفتم مرا پیچاندند. قرار بود تا آخر بهمن دوره آزمایشی‌ام تمدید شود، اما آخر دی‌ماه گفتند از سر برج دیگر نیا! در قرارداد اولم نوشته بود کارفرما موظف است یک ماه زودتر عدم همکاری را اعلام کند و اگر نکند موظف است تا تاریخ پایان قرارداد حقوق بدهد. اما چون قرارداد نداده بودند دستم هیچ جا بند نبود. خواهش می‌کنم در واحد مالی این شرکت به هیچ عنوان کار نکنید. مدیر بسیار بی‌ادب و خشن و نامحترمی دارد که به شما توهین و بی‌احترامی می‌کند. در این ۵ ماه هر کس می‌آمد دو روز بعد فرار می‌کرد، اما من به خاطر شرایط مالی‌ام تحمل می‌کردم. آخرش شب عید بدون اطلاع قبلی بیکارم کردند که از آنها نمی‌گذرم.

من با ارسال رزومه به مصاحبه دعوت شدم. در جلسه آنلاین مصاحبه، دو نفر از کارکنان منابع انسانی شرکت حضور داشتند که ظاهراً هر دو در شرکت مشغول بودند و در همان زمان اتفاقات دیگری در شرکت در جریان بود. این دو نفر دائماً در حال خنده بودند و این رفتار به نظر من بسیار توهین‌آمیز بود و تمرکز مصاحبه‌کننده را به شدت مختل می‌کرد. در پایان مصاحبه، از من پرسیدند که آیا نکته‌ای برای بیان دارم و من گفتم که به شدت به اطلاع‌رسانی نتیجه مصاحبه حساس هستم. آنها با لحنی که انگار به آنها برخورده بود، گفتند که چرا چنین فکری کرده‌ام و فرآیند آنها به این شکل است که هر کارجو باید ده روز منتظر بماند تا نتیجه اعلام شود. حالا من یک سال است که منتظرم این ده روز به پایان برسد!

زمان جذب به شما می‌گویند ساعت کاری منعطف است و همه چیز بر اساس تسک‌ها پیش می‌رود، اما منظورشان از انعطاف این است که کارها را طوری روی سرتان می‌ریزند که مجبور شوید تا شب کار کنید. حالا برای این همه کار اضافی نه پاداشی می‌دهند و نه حقوق اضافه. اگر هم اعتراض کنید، می‌گویند عملکردتان پایین است و از شما شکایت می‌کنند. به همین دلیل حتی جرأت اعتراض کردن هم ندارید، چون ممکن است منابع انسانی به شما گیر بدهند. به نظر من کسانی که دانشجوی دانشگاه شریف نبوده‌اند، اصلاً نباید به یکتانت بروند، چون یکتانت فقط شریفی‌ها را ارزشمند می‌داند و برای بقیه افراد ارزشی قائل نیست.

برای مصاحبه رفتم و بعد از صحبت‌ها و توضیحات کلی در مورد شغل، مصاحبه‌کننده گفتند که ممکن است به جای ۸ ساعت، مجبور باشی ۱۲ ساعت کار کنی و اگر شلوغ باشد، حتی پنج‌شنبه‌ها هم باید سر کار بیایی. هیچ‌کدام از این‌ها به عنوان اضافه‌کاری محسوب نمی‌شود! در واقع انتظار دارند بیشتر از ۸ ساعت کار کنی، اما حتی برای یک دقیقه اضافه‌کاری هم حقوق پرداخت نمی‌کنند.

جمعی از جوانان که از نظر فنی تیم خوبی بودند. محیطی دوستانه و خوش برخورد داشتند. از بروزترین تکنولوژی‌ها استفاده می‌کردند، اما از نظر سخت‌افزاری سیستم‌های متوسطی داشتند. ساعات کاری بالا بود. تنها عیبی که من دیدم این بود که بیشتر از آن چیزی که بودند ادعا می‌کردند.

محیط کاری خوبی داشتند، اما از نظر فنی و تکنولوژی بسیار ضعیف بودند. کدهایشان سطح پایین بود و هیچ معماری خاصی حتی شی‌گرایی رعایت نمی‌شد. ۷۰ درصد زمانشان صرف رفع باگ‌ها می‌شد. این محیط اصلاً جای مناسبی برای افراد با تجربه نیست، اما اگر برنامه‌نویسی هستید که هیچ سابقه‌کاری ندارید، می‌تواند جای مناسبی باشد.

از طرف منابع انسانی با من تماس گرفتند و به طور مفصل در مورد تجربیاتم صحبت کردند. در مورد حقوق و شرایط شرکت نیز با من گفتگو شد. سپس یک جلسه مصاحبه آنلاین برایم ترتیب دادند. مصاحبه بسیار خسته‌کننده بود. مصاحبه‌کنندگان سن و تجربه کمی داشتند و به نظر می‌رسید هیچ سوال آماده‌ای نداشتند و اصلاً نمی‌دانستند چه می‌خواهند. تست شخصیت نگرفتند! حتی سوالات متداول هم نپرسیدند و فقط کنجکاو بودند که در شرکت قبلی چطور کار می‌کردم. طوری که من هم از حوصله خارج شدم. بعد از یک هفته پاسخ دادند که موفق باشید و آرزوی موفقیت کردند. برایم عجیب بود که چگونه دو جوان کم‌سن‌وسال تشخیص دادند که من برای کار مناسب هستم یا نه، در حالی که حتی یک سوال درست و حسابی نپرسیدند. لطفاً نیروهای منابع انسانی را با تجربه‌تر و مسن‌تر انتخاب کنید. افتخارشان هم این بود که اغلب بچه‌ها دانشجو هستند! کسی که امروز مدرکش را گرفته، باید تجربه زیادی کسب کند تا به جایی برسد که بتواند مصاحبه کند و در جایگاه مدیر منابع انسانی قرار بگیرد.

اولین چیزی که می‌توانم بگویم این است که محیط شرکت بسیار کودکانه است. از مدیریت تا اعضای شرکت، هیچ‌کدام واقعاً حرفه‌ای نیستند. مدیریت فقط به دنبال این است که بیشترین بهره را از نیروهایش بکشد. دیگر بحث تعادل بین کار و زندگی مطرح نیست، چون چیزی از زندگی باقی نمی‌ماند! حتی ساعت ۴ صبح به شما زنگ می‌زنند که سیستم خراب شده است و باید بلند شوید و آن را درست کنید. همیشه کارهای زیادی روی سرتان ریخته است و اصلاً فرصت نفس کشیدن ندارید و آرامش از شما گرفته می‌شود. از نظر تکنولوژی هم چیز خاصی وجود ندارد، چون اولاً فرصت یادگیری چیزهای جدید را ندارید و اگر هم وقت پیدا کنید و بخواهید چیزی جدید انجام دهید، مدیر شرکت می‌گوید «این کوبرنتیز چیه؟ چیز چرتیه!» و مجبور می‌شوید با همان روش‌های قدیمی کار کنید و پیش بروید. ساعت کاری هم که به ظاهر از ۹ صبح تا ۶ عصر است، اما در واقع حداقل از ۹ صبح تا ۸ شب است!

یکتانت برای من محیطی نسبتاً دلنشین بود و کار کردن در این مجموعه حس خوبی به من می‌داد. تیم یکتانت بسیار جوان بود و میانگین سنی پایینی داشت، اما سازمان به رشد و پیشرفت پرسنل اهمیت می‌داد و سعی می‌کرد امکان پیشرفت را برای کارکنان فراهم کند. تنها نکته منفی درباره یکتانت، ساعت کاری نسبتاً بالای آن است. از طرف دیگر، چون شرکت در حال رشد است، حجم کار معمولاً زیاد است.

از بیرون شرکت یکتانت بسیار زیبا به نظر می‌رسد، اما داخل آن اصلاً این‌گونه نیست. تعادل بین کار و زندگی در این شرکت معنایی ندارد و مدیریت بیشتر به چشم یک ماشین درآمدزایی به کارکنان نگاه می‌کند. حجم کاری بالا و مدیران غیرحرفه‌ای از مشخصات بارز این شرکت هستند. حتی در دوران کرونا، حضور فیزیکی تقریباً اجباری است و اگر حضور نداشته باشید، عملکرد شما زیر سوال می‌رود. به نیروهای باتجربه پیشنهاد می‌شود به این شرکت نروند. همچنین به مدیریت مجموعه پیشنهاد می‌شود که بیشتر به فکر سلامت کارکنان باشند.

مثبت‌ترین نکته در تجربه کاری من با یکتانت، پذیرش بالای افراد نسبت به پیشنهادات و انتقادات بود. هر محیطی ممکن است ضعف‌هایی داشته باشد، اما تلاشی که برای رفع این ضعف‌ها انجام می‌شود، برای من بسیار ارزشمند بود. به نظر من، نقطه قوت اصلی این مجموعه، سرمایه انسانی آن است. (حداقل در تجربه من اینگونه بوده.) دوره آزمایشی برای من که سابقه کاری نداشتم، سه ماهه تعریف شده بود و اکنون حدود سه ماه از ورودم به یکتانت می‌گذرد. در این مدت، با وجود اینکه این اولین تجربه کاری من بود و سختی‌ها و استرس‌هایی به من وارد شد، توانستم این مسائل را با افراد مرتبط در میان بگذارم و این فشارها کاهش یافت. افراد در تیم‌ها ثابت نیستند و بین تیم‌های مختلف در گردشند. این موضوع علاوه بر اینکه فرصت یادگیری زیادی برای افراد ایجاد می‌کند، کمک می‌کند تا دچار یکنواختی و بی‌حوصلگی نشوند که به نظر من این نکته نیز بسیار مثبت بود.

من در مرداد ۹۹ به تیم دیتای یکتانت پیوستم. روزهای اول همه چیز خوب و صمیمی به نظر می‌رسید، اما به مرور فشار کاری زیاد شد و مجبور بودم از ۹ صبح تا ۹ شب یا بیشتر در شرکت بمانم. در جلسه 1:1 با مدیر تیم، فیدبک‌های عجیبی گرفتم، مثلاً اینکه نباید به کیبورد نگاه کنم یا زیاد استراحت نکنم! بعداً فهمیدم که یکتانت در ماه اول فشار زیادی به کارمندان جدید وارد می‌کند تا آنها را تست کند. در جلسه بعدی، مدیر تیم حتی گفت که فشار کار به حدی است که برخی مجبور می‌شوند با دوست‌دخترهایشان قطع رابطه کنند! همچنین متوجه شدم که در مصاحبه‌ها رفتارهای مسخره‌آمیزی با داوطلبان دارند. زمانی که برای امتحان زبان نیاز به مرخصی داشتم، CTO به من قول داد که بعد از سه ماه می‌توانم برگردم، اما وقتی زمان بازگشت رسید، مدیر تیم و CTO رفتارهای دوگانه‌ای از خود نشان دادند و گفتند که جایی برای من در تیم نیست. این رفتارها برایم بسیار توهین‌آمیز بود و در نهایت شرکت دیگری با حقوق بالاتر پیدا کردم. جالب اینجا بود که بعداً CTO دوباره به من زنگ زد، اما نه برای عذرخواهی، بلکه برای ادامه ماجراهای عجیب!

بله دقیقاً درست متوجه شدید دوستان! مهدکودک یکتانت متأسفانه رنج سنی بسیار پایینی دارد و این اصلاً یک مزیت نیست. تیم جوان و تازه‌نفس نیستند، بلکه مدیران و مسئولین آنجا تجربه و اخلاق حرفه‌ای ندارند تا بتوانند یک تیم منسجم تشکیل دهند. همین موضوع باعث می‌شود هیچ کاری به صورت اصولی و نرمال پیش نرود. من خودم موافق فرصت دادن به جوانان هستم، اما این افراد واقعاً از حد معمول خارج بودند. باور نمی‌کنید، هم‌تیمی‌هایی داشتم که وقتی وظیفه‌ای به آن‌ها محول می‌شد، چشمانشان پر از اشک می‌شد و کار را انجام نمی‌دادند. بعد باید مدام به آن‌ها نوازش می‌کردی تا کارهایشان را انجام دهند. بعضی‌ها دعوا می‌کردند و مثل بچه‌ها به راهرو می‌رفتند و برنمی‌گشتند. چیزهایی دیدم که شاید باور نکنید! یا یک شاهکار دیگرشان این بود که مدام درگوشی صحبت می‌کردند و زیاد می‌خندیدند. مثلاً دختر و پسرهایی که بیرون از شرکت با هم دوست بودند، مدام با هم حرف می‌زدند و می‌خندیدند و در مورد دیگران درگوشی غیبت می‌کردند. وقتی وارد اتاق می‌شدید، باور نمی‌کردید که چطور رفتار می‌کردند. حتی افراد جدید را تحویل نمی‌گرفتند! بعد از دو ماه و مشکلات فراوان، با حقوق بسیار کم و تأخیر در پرداخت آن، به جرات می‌توانم بگویم فرار کردم. چون واقعاً حوصله این کودکستان را نداشتم. یادم هست در مصاحبه‌ها افراد را مجبور می‌کردند پلی‌استیشن بازی کنند و وسط بازی شرط فوتبال برای فلافل بود. طرف می‌گفت یک ساعت دیگر جلسه داریم. واقعاً حق‌الناس بود! در ضمن یادتان باشد دوره آزمایشی دارند و ممکن است حقوق ندهند و باید سفته هم بدهید بدون اینکه رسید بگیرید. موفق باشید.

از طرف شرکت تماس گرفتند. نحوه صحبت کردنشان در مصاحبه طوری بود که انگار می‌خواهند دعوا کنند. دقیقاً احساس می‌شد که با اکراه و اجبار تماس گرفته‌اند.

من از شرکت موفقی مثل یکتانت بسیار متعجبم که چطور سطح مدیریت منابع انسانی‌شان این‌قدر ضعیف و ناپخته است. سوالات بسیار سطحی و غیرحرفه‌ای پرسیده می‌شد، مثلاً صحبت کردن پشت سر شخصی که اصلاً در آن جلسه حضور نداشت. مصاحبه‌ای که اصلاً ساختاریافته نبود، نه مهارت فنی بررسی می‌شد و نه بر اساس شایستگی خاصی مصاحبه انجام می‌گرفت.

روش دعوت به مصاحبه از طریق ایمیل، پیامک و تماس تلفنی انجام شد و هماهنگی‌ها به خوبی پیش رفت. مرحله اول مصاحبه شامل یک تسک تستی بود که انجام دادم و بعد از یک هفته اعلام کردند که من ریجکت شده‌ام. تقریباً تمام خواسته‌های آن‌ها را انجام داده بودم و واقعاً نمی‌دانم دلیل ریجکت شدنم چه بود.

با توجه به پیش‌زمینه ذهنی اشتباهی که از یکتانت و برندش داشتم، برای موقعیت شغلی تولید محتوا و دیجیتال مارکتینگ رزومه فرستادم. اما بعد از مصاحبه کاملاً از چشمم افتاد. دفعه اول با من تماس گرفتند و برای موقعیت شغلی اکانت منیجر قرار مصاحبه حضوری گذاشتند. با کمی تحقیق متوجه شدم اکانت منیجر اصلاً ربطی به رزومه حرفه‌ای و روحیات فردی من ندارد؛ اما چون یکتانت را دوست داشتم، تصمیم گرفتم جلسه مصاحبه را شرکت کنم. شرکت در شهرک غرب بود و منطقه خوبی است و دسترسی مناسبی دارد. ساختمان شیک و زیبایی هم دارند. رفتار کارمندان (منشی، انتظامات و مسئول منابع انسانی که با من تماس گرفته بودند) خیلی محترمانه بود. چیزی که من با جست‌و‌جو در لینکدین این شرکت فهمیدم این است که خیلی از کارمندان این شرکت، کم تجربه یا بی‌تجربه هستند که هم خوب است و هم می‌تواند بد باشد. جوان بودن تیم‌های این شرکت را در نگاه اول به وضوح دیدم که البته این فضا برایم دوست‌داشتنی بود. هر دو جلسه مصاحبه بدون حضور مسئول منابع انسانی انجام شد. مصاحبه اول من با مدیر بخش رضایت مشتریان بود که یک خانم جوان بودند. مصاحبه کوتاه بود و کاملاً محترمانه برخورد کردند و هر دو به این نتیجه رسیدیم که این موقعیت شغلی مناسب من نیست و قرار شد رزومه من را به تیم محتوا بسپارند (کاری که از اول منابع انسانی باید انجام می‌دادند) و دوباره برای تیم محتوا مصاحبه داشته باشم. برای جلسه دوم مصاحبه که با من تماس گرفتند، انگار کلاً در جریان نتیجه جلسه قبل نبودند و گفتند بیا برای جلسه دوم مصاحبه. خلاصه جلسه دوم مصاحبه را بدون اینکه شفاف توضیح دهند برای چه موقعیتی است، شرکت کردم. این جلسه چندان خوشایند نبود. دو نفر از اعضای تیم محتوا و دیجیتال مارکتینگ حضور داشتند. آقایی که با من مصاحبه کرد، جلسه مصاحبه را با جلسه بازجویی اشتباه گرفته بود و مشخص بود که رزومه و نمونه کارهای من را هم نخوانده بودند. در طول مصاحبه با وجود شرایط کرونا، ماسک‌هایشان را درآوردند و تیر خلاص هم وقتی بود که این سوال خیلی شخصی را پرسیدند: قصد ازدواج داری یا نه؟ (عنوان کردند که برای کار در این شرکت، مهم است که درگیری ذهنی دیگری جز کار نداشته باشی.) در انتها هم گفتند احتمالاً تسک فرستاده می‌شود که انجام بدهم ولی کلاً خبری نشد. بعد از اتمام جلسه قرار شد به من اطلاع دهند نتیجه را که اطلاع ندادند. با وجود اینکه بعد از مصاحبه، یکتانت از چشمم افتاده بود، اما نتیجه مصاحبه را خودم پیگیری کردم. بعد از پیگیری خودم، ایمیل دادند به من و گفتند پذیرفته نشدی و البته آرزوی موفقیت کردند برایم :) ساعت کاری بسیار طولانی (8:30 تا 18، شنبه تا چهارشنبه و پنجشنبه 8:30 تا 14) داشتند و خودشان معتقد بودند که ما چون اینجا را دوست داریم گاهی حتی بیشتر هم می‌مانیم! خلاصه من همان جلسه دوم مصاحبه فهمیدم آواز دهل شنیدن از دور خوش است و شرکت‌هایی که برندینگ خوبی دارند، لزوماً شرایط مناسب و حرفه‌ای برای کار کردن ندارند. (اگر سنتان کم است و تجربه کاری ندارید جای خوبی است برایتان.)

من برای موقعیت کمپین منیجر در شرکت یکتانت رزومه فرستادم. در شرح شغل نوشته بود که آشنایی با دیجیتال مارکتینگ و یادگیری در حین کار کافی است. البته این اشتباه خودم بود چون من ۶ سال سابقه کار حرفه‌ای داشتم، اما دوست داشتم در یکتانت تجربه کسب کنم. در ابتدا با من تماس گرفتند و برخورد خوبی داشتند. مصاحبه اول با خانمی از بخش رضایت مشتری بود که نگاه از بالا به پایینی داشت، با اینکه سوابق درخشانی نداشت و همه می‌گویند در یکتانت دوستان مدیرعامل به پست‌های مدیریتی می‌رسند. او سوابق من را زیر سوال برد و مجبور شدم سرچ کنسول سایت را به او نشان دهم تا ثابت کنم کارم درست است. این موضوع برایم ناخوشایند بود. بعد از آن تسکی برایم فرستادند که شامل ۳ سوال کلی بود و مجبور شدم ۱۵ صفحه بنویسم. من با دقت کامل پاسخ دادم و حتی بزرگترین وب‌سایت زبان کشور را مدیریت کرده‌ام و کارهایم باعث شدیم در ایران اول شویم. بعد از چهار هفته انتظار، برای مصاحبه سوم دعوت شدم. گفتند مصاحبه هم فنی و هم منابع انسانی است، اما فقط بخش منابع انسانی حاضر شد و گفت جای هر دو سوال می‌پرسد. انگار تسک من را نخوانده بود و مجبور شدم دوباره توضیح دهم. در نهایت درباره حقوق صحبت کردیم و من گفتم برایم مهم نیست، فقط تناسب داشته باشد. یک روز بعد ایمیل زدند که من را نمی‌خواهند. من سه بار مصاحبه شدم و هر بار گفتند خیلی خوب بود، حتی تسک من را تایید کردند. زنگ زدم و گفتم اگر مشکل مالی است به من بگویید، اما گفتند نه و فیدبک می‌فرستند. بعد از دو هفته هنوز فیدبکی دریافت نکرده‌ام. من چهار هفته وقت گذاشتم و تسک انجام دادم، حداقل لیاقت یک فیدبک را دارم. قبلاً هم از این شرکت بد شنیده بودم و این تجربه آن را تایید کرد. یکتانت چون متقاضی زیاد دارد، با کارجویان بد رفتار می‌کند و ترجیح می‌دهد از نیروی دانشجویی مجانی استفاده کند تا حرفه‌ای‌ها. دوست داشتم در یکتانت کار کنم، اما بعد از این مصاحبه از چشمم افتاد.

از سمت منابع انسانی با من تماس گرفتند و مفصل با من صحبت کردند. من هم از تجربیاتم گفتم و در مورد حقوق و شرایط شرکت با من صحبت شد. بعد یک جلسه مصاحبه آنلاین برایم گذاشتند. مصاحبه خیلی خسته‌کننده بود. منابع انسانی و خانم مصاحبه‌کننده سن و تجربه کمی داشتند و به نظر می‌رسید هیچ سوال آماده‌ای نداشتند و اصلاً نمی‌دانستند چه می‌خواهند. تست شخصیت نگرفتند! حتی سوالات متداول هم نپرسیدند و فقط کنجکاو بودند که شرکت قبلی‌ام چطور بوده و آنجا چطور کار می‌شد. طوری که من هم از حوصله رفتم. بعد از یک هفته جواب دادند که موفق باشید و آرزوی موفقیت کردند. برایم عجیب بود که دو جوان کم‌سن‌وسال چطور تشخیص دادند من به درد کار می‌خورم یا نه، وقتی حتی یک سوال درست‌وحسابی نپرسیدند. به خدا یکم نیروهای منابع انسانی‌تان را پخته‌تر و با سن و سال بالاتر انتخاب کنید. افتخارشان هم این بود که اغلب بچه‌ها آنجا دانشجو هستند! کسی که امروز مدرکش را به دستش داده‌اند، باید خیلی تجربه کسب کند تا به جایی برسد که مصاحبه کند و در جایگاه مدیر منابع انسانی قرار بگیرد!

بعد از ارسال رزومه، پیامکی دریافت کردم که رزومه‌ام تایید شده و برای هماهنگی تماس خواهند گرفت. یکی دو روز بعد تماس گرفتند و برای مصاحبه مرحله اول که به صورت آنلاین و با دو نفر از تیم فنی‌شان بود، هماهنگ کردند. سوالات اولیه درباره خودم و رزومه‌ام بود و با حوصله گوش کردند. سپس سوالات فنی پرسیدند که ۹۰ درصد آن‌ها مرتبط بود. بعد درباره شرکت و فعالیت‌هایشان توضیح دادند. مصاحبه حدود یک ساعت طول کشید و درباره مراحل بعدی مصاحبه توضیح دادند و گفتند اگر تایید شوم، برای مرحله بعد هماهنگ می‌کنند. برای تمام مراحل گفتند حداکثر ۷ روز بعد نتیجه را ایمیل می‌کنند که همیشه ۳ روز بعد خبر می‌دادند. سپس یک تسک تست فرستادند که ۲ روز مهلت داشتم و یک تست هوش هم گرفتند. تسک را انجام دادم و ایمیل کردم. بعد تماس گرفتند و برای مرحله آخر مصاحبه که حضوری و با چپترلید فرانت‌اند بود، هماهنگ کردند. تمام هماهنگی‌ها منظم بود و خیلی خوش‌برخورد بودند. در مصاحبه آخر که بیشتر جنبه آشنایی داشت، گفتند تایید شده‌ام و حقوق پیشنهادی را ایمیل می‌کنند تا جواب بدهم که قبول می‌کنم یا نه.

من در سه مرحله مصاحبه شرکت کردم که در تمامی مراحل، شخص اول مصاحبه‌کننده CTO بود. در مرحله اول، سوالات متنوعی از من پرسیده شد که شامل موضوعاتی مانند امنیت، لایه‌های شبکه و برنامه‌نویسی بود و این مرحله به صورت شفاهی برگزار شد. در همان جلسه به من گفته شد که در جلسه بعدی نمونه کد من را بررسی خواهند کرد. در جلسه دوم، نمونه کدم را نشان دادم و به چند سوال دیگر پاسخ دادم. در نهایت، به من پیشنهاد همکاری داده شد و پس از موافقت من، یک بار دیگر مصاحبه انجام شد. به طور کلی، برخوردها در طول مصاحبه بسیار صمیمی و حرفه‌ای بود و سوالات از مباحث مختلف و در سطوح گوناگون پرسیده می‌شد.

حدود دو ماه از مصاحبه‌ام در شرکت یکتانت می‌گذرد. فرایند مصاحبه شامل سه مرحله بود: مرحله اول نوشتن یک کد URL Shortener با جزئیات زیاد و وقت‌گیر بود. (به نظرم کد من حتی بررسی نشد، چون هیچ سوالی درباره‌اش پرسیده نشد. اگر قصد مصاحبه با این شرکت را دارید، پیشنهاد می‌کنم کدی ننویسید و فقط یک پروژه خالی ارسال کنید تا وقتتان تلف نشود). مرحله دوم مصاحبه حضوری و فنی بود که به دلیل سکونت من در اصفهان، با مرحله سوم (مصاحبه با مدیریت) ادغام شد. در روز مصاحبه، اولین چیزی که توجه‌ام را جلب کرد، محیط کاری فوق‌العاده شرکت بود. بعد از حدود ۱۵ دقیقه، یک تست هوش پر کردم و سپس مصاحبه فنی شروع شد. سه مهندس نرم‌افزار برای مصاحبه با من آمدند و تقریباً بدون وقفه سوالات مختلفی پرسیدند. سوالات شامل الگوریتم، پایتون، Node.js و Go بود و مصاحبه حدود یک ساعت و نیم طول کشید. به نظر من، بیشتر هدفشان این بود که دانش خود را به رخ یکدیگر بکشند. هر کس سوال سخت‌تری می‌پرسید و من را بیشتر گیج می‌کرد، خفن‌تر به نظر می‌رسید. در کل، استک تکنولوژی‌هایشان چندان پیشرفته نبود و به نظر می‌رسید درخواست‌های بالایشان را فقط با Vertical Scaling مدیریت می‌کنند، بدون استفاده از Docker یا Kubernetes. بعد از مصاحبه، بنیانگذار شرکت وارد شد و حدود ۱۰ دقیقه با من صحبت کرد. صحبتی درباره حقوق یا مزایا نشد و مصاحبه با این جمله او به پایان رسید: «تمام افرادی که در این شرکت کار می‌کنند از دانشگاه‌های شریف، تهران و امیرکبیر هستند.» احتمالاً می‌توانید حدس بزنید که نتیجه مصاحبه برای من، که از دانشگاه صنعتی اصفهان فارغ‌التحصیل شدم، چه بود. در کل، این تجربه برایم جالب بود و از وقت و هزینه‌ای که گذاشتم پشیمان نیستم.

من در بهمن ۱۳۹۹ از طریق سایت یکتانت رزومه‌ام را ارسال کردم. کمتر از یک هفته بعد، منابع انسانی با من تماس گرفتند و زمان مصاحبه اول را هماهنگ کردند. به دلیل شیوع کرونا، مصاحبه به صورت آنلاین در گوگل میت انجام شد و دو نفر از مهندسان نرم‌افزار شرکت حضور داشتند. ابتدا خودشان را معرفی کردند و من هم همین کار را کردم. سپس سوالات مصاحبه شروع شد که با الگوریتم‌ها آغاز شد. ابتدا سوالات ساده‌تر مانند مرتب‌سازی مطرح شد و به تدریج سوالات سخت‌تر شدند. آخرین سوال درباره پیمایش بلندترین مسیر در گراف بود. حل کردن ۴ یا ۵ سوال پشت سرهم انرژی زیادی از من گرفت و کمی خسته‌ام کرد. در ۹۰ دقیقه بعدی، سوالاتی درباره انواع دیتابیس‌ها، طراحی سیستم، SOLID، انواع معماری‌ها، scaling، امنیت و انواع هش‌ها پرسیده شد. این سوالات به تنهایی خوب بودند، اما پرسیدن همه آن‌ها با هم سنگین بود. بعد از من خواستند صفحه‌ام را به اشتراک بگذارم و الگوریتم برعکس کردن linked list را توضیح دهم و پیاده‌سازی کنم. من این کار را انجام دادم، اما یک باگ کوچک داشتم و به دلیل خستگی نتوانستم آن را دیباگ کنم. به مصاحبه‌کنندگان گفتم که اگر ممکن است کمی استراحت کنم و بعد آن را دیباگ کنم، اما آن‌ها گفتند نیازی نیست. سپس از آن‌ها درباره فشار کاری در یکتانت پرسیدم و آن‌ها به طور غیرمستقیم گفتند که فشار کاری وجود دارد، اما همه دغدغه ساخت یک محصول عالی را دارند. در کل، مصاحبه سنگینی بود و به نظر من بیش از حد به مفاهیم DevOps پرداخته شد که برای این موقعیت لازم نبود. بعداً متوجه شدم که تیم DevOps ندارند و تیم backend کارهای عملیاتی را انجام می‌دهد. حدود یک روز بعد، منابع انسانی با من تماس گرفتند و گفتند بازخورد مصاحبه‌کنندگان بسیار مثبت بوده و برای مرحله بعدی که ترجیح شرکت حضوری بود، هماهنگ کردند. مصاحبه مرحله بعد با VP of Engineering بود. من ۵ دقیقه قبل از مصاحبه به شرکت رسیدم. فضای شرکت مانند بقیه شرکت‌ها بود، اما کل ساختمان متعلق به یکتانت نبود و فضای بازی یا روف گاردن نداشت. اتاق‌های جلسات شیشه‌ای بودند، اما شیشه‌ها کمی کثیف بودند. وسایل کار توسعه‌دهندگان از لپ‌تاپ‌ها و مانیتورهای نسبتاً ارزان تشکیل شده بود. تیم منابع انسانی من را به اتاق جلسه راهنمایی کردند و مصاحبه‌کننده با ۱۰ دقیقه تاخیر وارد شد و عذرخواهی کرد. او یک کاغذ همراه داشت که بازخورد دیگران درباره من روی آن نوشته شده بود. درباره تجربیاتم پرسید و ۲-۳ سوال سطح بالا به من داد که روی وایت‌برد تحلیل کردم. مصاحبه سرراست بود و همه چیز خوب پیش رفت. مصاحبه‌کننده آدم باسوادی بود، اما از VP of Engineering انتظار داشتم فردی با پرستیژ و تاثیرگذاری بیشتری باشد. بعد از ۲ روز، منابع انسانی دوباره با من تماس گرفتند و گفتند این مرحله را هم پذیرفته‌ام و برای مرحله بعد باید یک تسک کوچک انجام دهم. در روز مقرر، تسک را برایم ارسال کردند که یک سرویس کوتاه‌کننده لینک بود. با توجه به نظراتی که درباره فشار کاری و حقوق نه چندان خوب یکتانت شنیده بودم، دلسرد شدم و تصمیم گرفتم تسک را ارسال نکنم. پس از دو بار ایمیل تمدید، ایمیل رجکت شدنم را دریافت کردم. به نظر من، با توجه به شرایط کاری و دانشجویی‌ام، درخواست ارسال تسک با جزییات غیرمنطقی بود. در کل، شرکت خوبی بود و مصاحبه‌کنندگان به مسائلی که مطرح می‌کردند آگاهی داشتند. اعلام سریع جواب مصاحبه نکته مثبتی بود، اما مسیر مصاحبه خیلی طولانی بود و شرایط من به عنوان یک کارمند و دانشجو در نظر گرفته نشد. با این حال، شرکت با شرکت‌های سطح اول ایران تفاوت زیادی دارد، اما فکر می‌کنم محیط خوبی برای یادگیری باشد.