شیپور

مخاطبم کسایی هستن که در حال حاضر توی شیپورن یا حداقل اخیرا اونجا بدون. اگه یه کم دقت کنید، بیشتر این کسایی که به شیپور حمله کردن—مدیر فنی و تیمش رو می‌گم—قبلاً توی تخفیفان بودن. اگه یه سر به صفحه تجربه‌های تخفیفان (https://tajrobe.wiki/company/takhfifan) بزنید، متوجه می‌شید که شیپور داره دقیقاً همون مسیری رو میره که تخفیفان قبلاً رفته. حرف‌هایی که چند ماه پیش درباره تخفیفان زده می‌شد، حالا درباره شیپور تکرار می‌شه. ماجرا این‌طوریه که وقتی اوضاع اونجا خراب شد، این افراد رفتن و کم‌کم آدمای خودشون رو آوردن و این‌طرف برای خودشون تیم ساختن. نتیجه؟ همون داستان‌های تکراری: مدیریت ضعیف، نبود خروجی واقعی، دودستگی توی تیم‌ها و یه سری شوخی‌های سخیف. راستش، خود شیپور و آینده‌ش برام مهم نیست. چیزی که ناراحتم می‌کنه، آدمایی هستن که تحت تأثیر این شرایط آرامششون رو توی محیط کار از دست می‌دن. متأسفم برای کامیونیتی‌ای که با هم ساختیم و حالا داره تحت تأثیر چنین اتفاق‌هایی آسیب می‌بینه. نمی‌دونم شرکت بعدی که قربانی این چرخه می‌شه کجاست، ولی واقعاً دردناکه که توی جامعه تک به این کوچیکی، این مسائل این‌قدر راحت تکرار می‌شن و کسی هم صداش درنمیاد.

دم عید نزدیک به ۴۰ نفر تعدیل میشن با این ادبیات که شما کارتون رو درست انجام دادین ولی ممکلت اوضاع خوبی نداره؟؟؟!!! خب حقوق مدیران رو کم کنید به جای تعدیل و وقتی به اهدافشون رسیدن بهشون پرداخت کنید. من رو از تیم مارکتینگ به همراه ۴ نفر دیگه تعدیل کردن بلافاصله آگهی شغلی گذاشتن!!! چرا؟ چون میخوان نیرو ارزون بگیرن. رفتار‌های زن ستیزانه دارن طوری که خجالت میکشین در جمع آقایون تنها باشید از بس شوخی پایین تنه‌ای و کلامی باهم دارند. میخواستم به خاطر شرایط بد بیام بیرون ولی خودتون رو بذاری جای کسی که به پول حقوقش برای اجاره خونه نیاز داره. مجبور بودم تحمل کنم تا کار خوب پیدا کنم ولی اینا سنگ دل تر از این حرفا هستند

شیپور دیگه مثل سابق شرکت خوبی نیست. تیم مدیریت عوض شده. مدیریت جدید از جنبه انسانی به نیروها نگاه نمیکنه و جهت خودشیرینی و راضی نگه داشتن بالا سری ها به هر روشی متوسل میشه تا بیگاری بکشه. مدیرهای بالاتر هم راضی هستن و طبیعتا از مدیر جدید حمایت میکنند. برای همین تو شیپور دیگه توازنی بین کار و زندگی وجود نداره. اکثر بچه های فنی ناراضی هستند و در حال مصاحبه و ارسال رزومه ان تا بلکه فرار کنن. نکته اول: اگه به دنبال توازن کار و زندگی هستید شیپور نیاید. حقوق بسبار کمتر از بازار کار هست. شما با حجم زیادی کار مواجه هستید که غالبا باید تو حداقل زمان ممکن انجام بشه اما حقوقی که میگیرید از استارتاپ های درجه ۳ بازار هم کمتر خواهد بود. در صورت اعتراض به شما وعده دروغ میدن و تنها راه نجات از درامد زیر خط فقر استعفا و کار در بفیه شرکت هاست. نکته دوم: اگر به دنبال حقوق بالا هستید شیپور جای مناسبی نیست‌ کالچر شیپور بر اساس دروغ و فریب و وعده های پوشالی هست. آدم ها در ظاهر با همدیگه خوب هستن ولی در پس زمینه زیر آب میزنن. مدیرها با اینکه میدونن وعده دروغ میدن اما باز هم این کار رو ادامه میدن. چون انسانیت تو این شرکت مرده. نکته سوم: اگر اخلاق براتون مهمه قطعا شیپور جای شما نیست. و در نهایت باید بهتون بگم تمام تجربیات بد ویکی تجربه درسته. شیپور خوب بود تا زمانی که موسس ایران بود و هوای شرکت رو داشت. الان آدم ها حتی حاضرن برای منافع شخصی دست به هر کاری بزنند.

اقا ما رفتیم شیپور. یه شیپور دادن به ما بزنیم. هرچی گفتیم بلد نیستیم شیپور بزنیم یکی گفت بزن ! ما هم اینقدر زدیم که گوش همه کر شد ولی یکم شیپور زدن یاد گرفتم ! دیگه این آخر ها یه اهنگ هایی رو میزدم ولی نزدن این آهنگ ها خیلی مفیدتر و بهتر بود. بهترین وصف شیپور: دبیرستان پسرانه-دخترانه شیپور ! رنج حقوق: خوب حجم کاری: به اندازه ای که حال داشته باشید. تعداد نیرو نسبت به تسک: ممکنه تسک گیرتون نیاد (میگن دیگه مثل قدیم نیست و هر نفر در یک لحظه باید چند تا تسک بزنه ) میزان یادگیری و رشد: بالا بازدهی: صفر احساس رضایت از خود: صفر درامد: خوب. ساعات کاری: نداشتیم. مرخصی ازاد. میزان دورکاری: هر روز (میگن بعدا شده دو روز در هفته حضور و در نهایت شده یک روز در هفته دورکاری) میزان رفیق بازی/لابی گری/پارتی بازی: زیاد (اکیپ وجود داره که گروهی هوای همدیگه رو داشته باشن. مثلا اکیپ دو اوپس یا دیتا یا...) مزایای پایه از جمله بیمه و صبحانه و غیره: دارد تو شیپور دنبال زیبایی و رل زدن نباشید.

شیپور فضای کاری صمیمیه داره و چند ماهی با مشکلاتی روبرو شده که مهمترینش تغییر مدیران شرکت در واحدهای مختلف هست بعضی هاش موفق بوده یعضی هاش هم موفق نبوده. این بحث های اینجا هم بیشتر دوگانگی بین تیم قبلی و تیم جدیده و بیشترش از سر لجبازی باهم از دو طرفه. همه ی حرفا غلط نیست از دو طرف ولی اغراق زیاد توی حرفاست. پارسال تعدیل داشته و این حرف درسته ولی همیشه حقوق رو به موقع مید. حقوقا هم تقریبا هم‌سطح بازار هستش. فضا هم صمیمی و دوستانه س. مشکل اساسی تصمیمات مدیر عامل شرکت هستش که همه ی تغییرات رو باهم داده، مثل جابجایی محل شرکت که پارک نوع اوری ازادی هستش و حذف کردن دورکاری. درحالیکه خود مدیر عامل ح. پ. خودش یکساله که دورکاره و چندماهی هم هست که اصلا نیست کلا توی شرکت و جای دیگه داره کار میکنه فقط حقوق میگیره از شیپور. ولی هنوز شیپور محیطش بهتر از خیلی دیگه از شرکت هاس و میتونه اوضاعش بهتر بشه. حیف ر. ا. مدیرعامل قبلی نیست امیدوارم برگرده ایران.

شرکت با سابقه و خوبیه. در کل افرادی که در تیم فنی این شرکت کار میکنند مجموعا آدم های با سوادی هستن و در حوزه تخصصی خودشون سطح بالایی دارند. در سال اخیر در کادر مدیریتی تک و پروداکت تغییراتی اعمال شده. افرادی که در راس تیم محصول و تیم فنی قرار گرفتند دانششون از نیرو های زیر دستشون به شکل محسوسی کمتره و این باعث بروز مشکلاتی شده. و تا زمانی که این فاصله دانش بین هِد ها، و کارمند ها کم نشه، مشکلات ادامه دار خواهد بود.

در حالی که من توی شرکت سابقم مشغول به کار بودم و پیشنهاد مالی خوبی هم داشتم با من تماس گرفتن و گفتن تو مصاحبه فنی رو قبول شدی با ارائه پیشنهاد بالا تر از شرکت سابقم مجبور شدم کارم رو رها کنم و به شیپور برم. توی روز اول کاری بدون اینکه اصلا پروژه رو دیده باشم بهم تسکای سنگین دیباگ دادن و منو بردن تو دل کار. پروزه ای بسیار قدیمی با کداهایی که سالها پیش منسوخ شده! و همه تسکا هم فورس بود و ریلیزشون عقب افتاده بود که باعث شد استرس شدید بگیرم. بعد انجام بیش از ۱۰ تسک و تموم شدن کار ریلیز بهم گفتن تو سواد کافی برای اینکار رو نداری و دیگه باهات ادامه همکاری نمیدیم! این پروسه کمتر از یک ماه اتفاق افتاد و اصلا زمانی وجود نداشت که من رو محک زده باشن در حالی که من از خودم و کارم مطمعن بودم با جواب سر بالا که تو سواد بیسیک هم نداری و نمیتونی از پس کار بر بیایی! بعد از اینکه علت این صحبتشون رو جویا شدم روی صحبت تغییر کرد که نه تو دانشت بروز تر از این پروژه اس!!! دانش بروز یک ضعف برای این تیم محسوب میشه :)) اگر از پس کار بر نمیام چطور تا قبل انتشار برنامه همه تسکای سنگین به من اساین شد و بعد از اینکه کار تموم شد متوجه شدین من سواد لازم رو ندارم؟ و اینکه چطور تو مصاحبه عالی بودم؟ به جرعت بدترین تجربه کاری که میتونم داشته باشم با این شرکت بوده و خواهد بود و باعث شدن کار قبلیم رو که خیلی هم دوسش داشتم از دست بدم

شرکتی که یک زمانی که واردش شدم در حد خودش اسم و رسم داشت ولی الان خجالت میکشم به دوست و آشنا بگم که داخلش کار میکنم . از نظر تکنیکال که وضعیت کدبیس فاجعه هست . قشنگ هرکسی تونسته فقط وصله و پینه کرده و بدهی فنی تولید کرده اما این بدهی ها سال به سال مونده . تو همین دو سه سالی که خودمم اینجا هستم وضعیت بهتر نشده که بدتر شده . باز جای شکر داره که با آمدن مدیر فنی جدید (به اسم vp ولی در عمل همه کاره ) حداقل رفیق بازی ها تا حدی تموم شده و وضعیت محصول کمی بهبود پیدا کرده ولی شاهکار نفر قبلی در کوتاه مدت قابل اصلاح نیست . از نظر سازمانی هم که اصلا گفتنی نیست .با شاهکار مدیرعامل فعلی حتی لوکیشن شرکت هم از جردن ، نزول کرده به گوشه کنار تهران و پرترافیک ترین جای ممکن ولی خودش جای دیگه کار میکنه و فقط اینجا حقوق میگیره و 6 ماهه اصلا ندیدیمش .حتی 25 اسفند پارسال دستور فرمودن کلی از بچه های تیم که توشون ادمهای باسواد زیادی هم بودن یک شبه اونم شب عید تعدیل شدن!! ساده ترین امکانات رفاهی مثل صبحانه ساده (که روزی بعنوان مزایای کاری موقع استخدام اعلام کردن) رو هم حتی حذف کردن تا ناکارآمدی خودشون رو پوشش بدن. مدیر منابع انسانی هم فقط سعی در دخالت توی هر چیزی داره به جز کاری که باید انجام بده . بدون اینکه ذره ای سواد توی موضوعات دیگه داشته باشه . بهترین نیروهای با تجربه شرکت رو با ناتوانی خودشون ناراضی از شرکت فراری دادن و کارو سپردن به تعدادی جوان نابلد که تازه کسب تجربه کنن . چرا ؟ چون خودشون چند جای دیگه هم کار میکنن و اگه شیپور از روزگار محو بشه تشریف میبرن شرکتهای دیگه به کارشون ادامه میدن. پس اهمیتی برای شیپور و نیروی انسانی شیپور قائل نیستن .در کل اگه قصدتون شروع به کار برای یادگیری و یا در گل فروکردن رزومه کاری و سینیوریتی خودتون هست ، شیپور الان کاملا مناسب شماست .

من در حال کار در تیم تک شیپور هستم. سعی میکنم دید کاملی از شرکت بهتون بدم. شرکت دو تا دفتر داره یکی تو جردن و یکی تو کارخانه نوآوری ازادی، بچه های تک و پروداکت و فروش تو کارخانه نو آوری آزادی مستقر هستن و بقیه تیم ها دفتر جردن هستند. تیم تک: کیفیت کدها نه تنها بالا نیست بلکه مزخرفه و اکثر کدها لگسی هستن. معماری سمت php خیلی عجیبه که توسعه رو خیلی سخت کرده ! زیرساخت و dev ops فوق العاده ضعیف عمل کردن و با اینکه تعداد افراد زیادی تو تیم dev ops هست هر لحظه ممکنه با کوچیکترین اتفاقی شیپور بترکه. کل زیر ساخت به مو بنده که دلیلش پیش رفتن کارهای این تیم با آزمایش و خطا بوده. وضعیت کلی: حقوق ها تا دوم هر ماه پرداخت میشه. بیمه به اندازه حقوق رد میشه و دو دفتره نیست. کادو تولد نمیدن ولی تو مناسبت هایی مثل روز زن و روز مرد و شب یلدا کادو میدن. البته جو بچه ها خیلی خوبه و پول جمع میکنم و کادوی تولد میخرن ناهار و میان وعده داده نمیشه. نوشیدنی قهوه و چای تو اشپزخونه هست البته قهوه رو چند مرتبه در روز دم میکنن و تو اون زمان ها باید بردارید در غیر اون زمان ها گیرتون نمیاد. بیمه تکمیلی داریم ولی شرکت همه هزینه رو تقبل نمیکنه و فقط بخشی از هزینه رو میده. متدولوژی اسکرام و اجایل استفاده میشه ولب اسکرام مستر نداریم تو دفتر کاخانه نوآوری یه اتاق بازی داریم که یه PS5 و یه فوتبال دستی داره. همکارهام: دو دسته همکار داریم. آدم هایی که تازه اومدن و آدم هایی که سالهاست تو شیپور موندن. شیپور نگهداشت نیروی خوبی داره که بخاطر نبود فشار کاری و بالا بودن حقوق هست. اگر چند سال تو شیپور باشید براتون تبدیل به نقطه امن میشه. البته با تغییر مدیر فنی این روند عوض شده و همه مجبوریم بیشتر کار کنیم که عده‌ای بخاطر کار کردن ناراحت و ناراضی هستن و تصمیم به ترک شرکت دارن (استعفا دادن ولی کار گیر نمیارن و هر روز میبینمشون. چمد نفر هم کار جدید گیر اوردن و رفتن) حالت دوم نیروهای تازه وارد هستن که هیچ کدوم از شرایط بالا اطلاعی ندارن و امیدواریم که هیچ وقت در مورد این شرایط چیزی نفهمن بلکه تیم تک قوی تر و بهتر شه. تک بصورت هیبرید هست ولی باید روزهایی از هفته رو حضوری دفتر باشیم. اگه تنبلی تیم تک شیپور نبود قطعا سهم بازار بیشتری رو نسبت به دیوار داشتیم

بعد از سال‌ها کار در این شرکت، این نظر را می‌نویسم. یکی از باارزش‌ترین چیزها برای هر فردی که وارد شیپور می‌شود، جو صمیمی و دوست‌داشتنی بچه‌هاست. با وجود همه اتفاقاتی که دیگران به تفصیل توضیح داده‌اند، این مورد چیزی بوده که سال‌ها مرا اینجا نگه داشته است. امیدوارم اتفاقات خوبی برایش رخ دهد و دوباره به همان شیپور دوست‌داشتنی تبدیل شود. به نظر من در این پلتفرم، سلیقه‌های شخصی زیادی در نظرات دخیل است و جهنم یک نفر ممکن است بهشت دیگری باشد.

از آنجا که برخی افراد با نگاه خصمانه نظراتی ارائه می‌دهند، خواستم این نکته را بیان کنم که شرکت یک دفتر جدید در کارخانه نوآوری آزادی گرفته است. کارخانه نوآوری جایی است که شرکت‌هایی مانند علی‌بابا و دیجی‌نکست و... نیز دفتر دارند. دفتر سابق شرکت در خیابان نلسون ماندلا همچنان فعال است و برخی تیم‌ها مانند تیم‌های مالی در آنجا مستقر هستند. اضافه شدن یک دفتر جدید به معنای مشکلات مالی شرکت نیست. حقوق‌ها به موقع و در ابتدای هر ماه پرداخت می‌شود و میزان حقوق نیز در حد سایر شرکت‌های بازار است.

شرکت هر ساله تعداد زیادی از کارکنان را بدون دلیل موجه تعدیل می‌کند. حقوق پرداختی در مقایسه با سایر شرکت‌ها بسیار پایین است. بدترین تعدیل در پایان سال ۱۴۰۲ اتفاق افتاد، در تاریخ ۲۷ اسفند، زمانی که قراردادها به پایان رسیده بود، در حالی که بارها به کارکنان اطمینان داده شده بود که همکاری در سال جدید ادامه خواهد داشت. این شرکت دیگر جای مناسبی برای کار نیست و به نظر می‌رسد در آستانه ورشکستگی قرار دارد. ساختمان قبلی خود را تخلیه کرده‌اند و به مکانی دورافتاده در حاشیه شهر نقل مکان کرده‌اند.

به دلیل مشکلات مالی در ابتدای سال، ۵۰ درصد از نیروها به بدترین شکل ممکن تعدیل شدند. این نیروها تمام انرژی و وقت خود را برای شرکت گذاشته بودند. در طول سال نیز به بهانه‌های مختلف، نیروها را تعدیل می‌کنند و هیچ‌کس را جایگزین نمی‌کنند. وضعیت مالی شرکت خوب نیست و مجبور شده‌اند ساختمان فعلی را پس دهند و به مکانی بسیار ارزان‌تر نقل مکان کنند.

در ابتدا به دلیل اولین برخورد، استرس داشتم اما به مرور توانستم با مصاحبه‌کنندگان ارتباط بهتری برقرار کنم. در مورد سابقه کاری و شغل قبلی‌ام سوال شد. همچنین درباره فعالیت در فضای مجازی و برنامه شیپور، نقاط قوت و ضعف آن و مهارت‌های لازم برای شروع کار پرسیده شد.

وقتی وارد شدم، اصلاً مشخص نبود باید کجا بروم. از چند نفر که در حال عبور بودند پرس‌وجو کردم و در نهایت راهنمایی شدم که روی یک صندلی منتظر بمانم. بعد از مدتی انتظار، فردی آمد و مرا به طبقات بالا هدایت کرد. در آنجا به اتاقی رفتم و باز هم چند دقیقه‌ای منتظر ماندم. مصاحبه‌کننده‌ها سوالات زیادی نپرسیدند و سوالاتشان بسیار ساده بود. مشخص بود که تخصص کافی ندارند و از قبل برای روند مصاحبه و سوالات برنامه‌ای آماده نکرده بودند. بعد از مصاحبه اول، قرار شد برای من یک تست بفرستند تا انجام دهم. چند روز بعد تست فرستاده شد (!) و من در پاسخ گفتم که نمی‌توانم با آنها همکاری کنم. دلیلش این بود که جلسه مصاحبه بسیار بد بود. رفتار مصاحبه‌کننده‌ها، با وجود تلاش برای مودب بودن، خوب نبود و برخی از مواردی که در مورد شرکت می‌گفتند بیشتر نشان‌دهنده وضعیت بد شرکت بود تا اینکه بخواهند از خوبی‌های شرکت بگویند. این موضوع بیشتر مرا به این نتیجه رساند که تصور قبلی‌ام در مورد شرکت اشتباه بوده و شرکت مناسبی برای کار کردن نیست. ویژگی‌هایی که برای آنها مهم بود، این بود که باید خیلی زیاد کار کنی!!!

بعد از ارسال رزومه، خیلی سریع با من تماس گرفته شد و این سرعت عمل در غربال و تأیید رزومه‌ها، ویژگی مثبت و کمیابی بود. مصاحبه‌کننده خانم بسیار آرام، خونسرد و محترمانه برخورد کردند که حس خوبی به من دادند. یکی دیگر از ویژگی‌های مثبت ایشان که کمتر در کارشناس‌های جذب دیده می‌شود، این بود که سوالات مصاحبه برای من تازگی داشت و می‌توانستند اطلاعات و دانش من را به طور جزئی‌تر بررسی کنند. اما به جای این کار، فقط به یک سوال تئوری در مورد آشنایی با روش مصاحبه استار و تعداد مقالاتی که می‌خوانم بسنده کردند. در پایان مصاحبه گفتند که احتمالاً فردا برای مرحله دوم تماس می‌گیرند، اما با وجود پیگیری‌های من، پاسخ درستی دریافت نکردم و ایمیل تعیین وضعیت نیز ارسال نشد. این در حالی بود که من بازخورد خود را در مورد نکاتی که می‌توانست فرآیند مصاحبه را بهبود بخشد، به آن‌ها منتقل کرده بودم و به یک ایراد بلاتکلیفی متقاضی اشاره کرده بودم. به خصوص که من باید از شهرستان برای ادامه مراحل مصاحبه به تهران می‌آمدم و با چند شرکت دیگر نیز در حال مذاکره بودم و بهتر بود وضعیتم زودتر مشخص می‌شد. در کل، بخشی از مصاحبه و به ویژه بعد از آن، تجربه عجیب و منفی برای من بود که امیدوارم با رفع این مشکلات، دیگر کسی چنین تجربه‌ای نداشته باشد و حس مثبت از ابتدا تا انتها به متقاضی منتقل شود. من واقعاً نمی‌دانم چرا این برخورد با من انجام شد و در پاسخ به درخواست بازخورد، پاسخی دریافت نکردم. بنابراین نمی‌توانم توصیه خاصی به متقاضیان داشته باشم، فقط این که خونسردی خود را حفظ کنند و نگران نباشند، زیرا تعامل مصاحبه‌کننده بسیار صمیمانه و دلنشین بود. ویژگی‌هایی که برای آن‌ها مهم بود: سرعت یادگیری فرد و توانایی یادگیری و پیاده‌سازی سریع روش‌های جدید.

سوالات مصاحبه بیشتر حول محور تکنولوژی‌های مورد استفاده در شیپور بود. سوالات عمدتاً مفهومی و کلی بودند و به جزئیات غیرضروری پرداخته نمی‌شد. مصاحبه‌کنندگان فضایی را ایجاد کرده بودند که بدون استرس و با اشتیاق زیاد به سوالات پاسخ دهم.

اکثر سوالات مطرح شده در جلسه مربوط به نظم و انضباط و تخصص بود. اما در مورد نرم‌افزارهای کاربردی شرکت هیچ توضیح یا اشاره‌ای نشد و هیچ آشنایی با آنها داده نشد.

مصاحبه اول با مدیر فروش انجام شد که از طریق واحد منابع انسانی و به صورت زمان‌بندی‌شده در شیپور تنظیم شده بود. فضای مصاحبه کاملاً دوستانه بود و درباره موقعیت فعلی من در پوزیشن مشابه و کارهایی که انجام داده‌ام صحبت کردیم. روند مصاحبه بسیار قابل تأمل بود. من قبلاً با ۳ شرکت مطرح همکاری داشتم و باید بگویم برخورد در روز مصاحبه بسیار حرفه‌ای، دوستانه و عالی بود. در نهایت، مصاحبه آخر با واحد منابع انسانی انجام شد که از ابتدای فرآیند با ایشان در تماس بودم. رفتارشان بسیار دوستانه و خوب بود و درباره مسائلی مانند حقوق و غیره صحبت کردیم.

مهم‌ترین ویژگی فرآیند مصاحبه، سرعت و چابکی آن بود که کمتر از ۵ روز طول کشید. سوالات تکنیکال نسبتاً معمولی بودند، اما تمرکز اصلی بر شناخت سافت‌اسکیل‌ها و شخصیت من بود. اگر قصد دارید در این شرکت استخدام شوید، به ارزش‌های سازمانی آن توجه ویژه‌ای داشته باشید.

با توجه به اینکه سابقه کار تمام‌وقت نداشتم، در ابتدای مصاحبه از من خواستند تا گزارشی مختصر از فرآیندهای تحصیلی، شغل‌های پاره‌وقت و پروژه‌هایی که انجام داده‌ام ارائه دهم. سپس در مورد هدف‌گذاری‌های آینده حرفه‌ایم سوال کردند. بعد از این دو مرحله، مصاحبه بیشتر جنبه فنی به خود گرفت و در مورد توانایی‌هایم برای انجام شغلی که برای آن اقدام کرده بودم، سوالاتی مانند نحوه طراحی کمپین و کار با آنالیتیکس پرسیدند. پس از آن، توضیحاتی در مورد نحوه انجام کار و نیازمندی‌های سازمان ارائه کردند. در پایان مصاحبه به من گفتند که منابع انسانی سازمان برای ادامه فرآیند با من تماس خواهند گرفت. بعد از دو سه روز، منابع انسانی به من ایمیل زدند و اعلام کردند که فرد دیگری که به نیازمندی‌های شغلی مدنظرشان نزدیک‌تر بوده را انتخاب کرده‌اند. توصیه می‌کنم با آمادگی دانشی خوبی وارد مصاحبه شوید و به نظر من در این شغل بسیار مهم است که فرد بتواند توانایی‌های خود را به خوبی ارائه دهد. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود: به نظر من رفتار دوستانه و صمیمی بیش از رفتار رسمی برایشان اهمیت داشت.

بعد از دیدن آگهی در لینکدین، رزومه‌ام را به ایمیل ذکر شده در آگهی ارسال کردم. یکی دو روز بعد با من تماس گرفتند و زمان مصاحبه را تعیین کردند. من به دلیل احساس دیر رسیدن کمی استرس داشتم، اما خوشبختانه به موقع رسیدم. در شرکت، به دلایلی کاملاً مشخص و موجه، مصاحبه با حدود ۴۵ دقیقه تاخیر انجام شد. به دلیل شرایط کرونا، شرکت تصمیم گرفت دو مرحله مصاحبه (منابع انسانی و تخصصی) را در یک جلسه برگزار کند که به نظر من تصمیم خوبی بود و زمان کافی به هر دو بخش اختصاص داده شد. رفتار مصاحبه‌کنندگان بسیار محترمانه بود. اما به دلیل استرس خودم، در پایان مصاحبه هیچ سوالی درباره فرآیند کار، شیفت‌ها، حقوق و اطلاعات مشابه نپرسیدم و احساس می‌کنم این موضوع ممکن است باعث شده باشد که فکر کنند من علاقه‌ای به همکاری با شرکت ندارم.

مصاحبه در دو مرحله انجام شد. مرحله اول شامل گفت‌وگو با بخش منابع انسانی بود که حدوداً یک ساعت و نیم طول کشید. در این مرحله بیشتر درباره تجربیات قبلی، کارهای مفیدی که برای شرکت قبلی انجام داده‌ام و نحوه برخورد با مشکلات صحبت کردیم. همچنین اطلاعاتی درباره نحوه کار در شرکت، خط قرمزها و اهداف شرکت ارائه شد. در پایان این مرحله اعلام کردند که برای مصاحبه فنی به مرحله بعدی راه یافته‌ام. در مرحله دوم با مدیر فروش و مدیر توسعه کسب و کار بخش مربوطه جلسه داشتم که بیشتر سوالات فنی پرسیده شد و در پایان یک آزمون جالب برگزار کردند که در آن نقش مشتری و فروشنده تلفنی را بازی کردیم. دو روز بعد با من تماس گرفتند و اعلام کردند که پذیرفته شده‌ام و پیشنهاد شغلی خود را ارائه دادند. توصیه‌ام این است که خودتان باشید، بدون استرس و درباره تجربیات کاری خود صحبت کنید. ویژگی‌هایی که برای آن‌ها مهم بود شامل احترام و فروتنی می‌شد.

از ویژگی‌های اخلاقی در مواجهه با چالش‌های کاری و رزومه شغلی و چشم‌انداز حرفه‌ای صحبت می‌کنم. محل مصاحبه شلوغ بود و طبیعی است که هر فردی در اولین برخورد برای مصاحبه دچار استرس شود و این موضوع باعث کاهش تمرکز در فرد می‌شود.

من به صورت تمام‌وقت در بخش مالی و حسابداری شرکت شیپور کار کردم. مدت همکاری من کمتر از یک سال بود و آخرین سال همکاری‌ام مربوط به سال ۱۳۹۹ است.

مرحله اول مصاحبه شامل آشنایی با من، دانش و مهارت‌هایم و همچنین سوابق تحصیلی و کاری بود. سوالات فنی بیشتر به صورت طرح مسئله مطرح شد و از من خواسته شد تا نحوه مواجهه و حل آن شرایط را توضیح دهم. علاوه بر این، تعدادی سوال مفهومی مرتبط با تخصصم نیز پرسیده شد.

این مصاحبه یکی از بهترین و جذاب‌ترین تجربه‌های من تا به امروز بوده است. از ابتدای کار، با وجود اینکه کمی دیر رسیدم، با روی باز پذیرفته شدم و برخورد صمیمی و راحت مصاحبه‌کننده باعث شد احساس راحتی کنم و بتوانم خودم را به خوبی معرفی کنم. دو نکته برای من بسیار جذاب بود: اول، دقت و پیگیری بالای واحد منابع انسانی شرکت که بلافاصله پس از ارسال درخواستم، حدود نیم ساعت بعد با من تماس گرفتند و برای سه روز بعد مصاحبه تنظیم کردند. این موضوع نشان‌دهنده اهمیت و ارزشی بود که برای افراد قائل هستند. دوم، اعلام نظر مصاحبه‌کنندگان در همان روز و اطلاع‌رسانی دقیق درباره زمان شروع کار حدود یک هفته بعد. این مجموعه دلایل باعث شد این تجربه مصاحبه برای من بسیار جذاب و خوشایند باشد. همچنین، دانش و اطلاعات کافی در زمینه‌ای که برای آن درخواست داده‌اید، از هر چیز دیگری مانند مدرک تحصیلی مهم‌تر است. به‌روز بودن دانش و اشتیاق به یادگیری مطالب جدید و به اشتراک گذاشتن دانسته‌ها قطعاً تأثیرگذار خواهد بود.

مصاحبه اول با تیم فنی به صورت اسکایپی انجام شد و حدود یک ساعت طول کشید. در ابتدا درباره تیم و پروژه‌ها توضیح دادند که بسیار شفاف و روشن بود. سپس درباره تجربیات کاری من سوالاتی پرسیدند که سوالات هوشمندانه و برخوردشان دوستانه بود. بعد از آن، یک پروژه تستی برایم ارسال کردند که پس از چند روز انجام دادم و ارسال کردم. روز بعد با من تماس گرفتند و برای مصاحبه نهایی هماهنگ کردند. سرعت پاسخگویی و پیگیری‌های آن‌ها و حس خوبی که در تمام مراحل مصاحبه داشتم، من را بیشتر به همکاری با این شرکت مشتاق کرد. به نظر من، علاوه بر تجربه، اخلاق و صداقت برای آن‌ها بسیار مهم است و کاملاً مشخص بود که هیچ نگاه بالا به پایینی وجود ندارد و تنها هدفشان انجام کار خوب در کنار تیم خوب است. مصاحبه آخر نیز بیشتر برای شناخت بیشتر و بحث درباره دریافتی‌ها بود که بسیار دوستانه و بدون استرس پیش رفت.

مصاحبه اول با هد پروداکت از طریق واحد منابع انسانی شیپور زمان‌بندی شد و به صورت گفتگوی دوستانه پیش رفت. در این مصاحبه درباره موقعیت فعلی من در پوزیشن مشابه و کارهایی که انجام داده‌ام صحبت کردیم. مصاحبه دوم با آقای اربابیان، مدیر عامل مجموعه، انجام شد که برخورد بسیار خوبی داشتند و باعث شدند بدون استرس با ایشان صحبت کنم. ایشان درباره مسئولیت‌های موفقیت و شکست محصول و نحوه تجزیه و تحلیل داده‌ها سوال پرسیدند و من نیز از ایشان فیدبک خواستم که به خوبی پاسخ دادند. در نهایت، مصاحبه آخر با واحد منابع انسانی بود که از ابتدای فرآیند با ایشان در تماس بودم و رفتار بسیار دوستانه و خوبی داشتند. در این مصاحبه درباره مسائلی مانند حقوق و سایر موارد صحبت کردیم.

حدود یک ساعت منتظر ماندم و بعد از پاس‌کاری‌های زیاد، خانمی آمد تا مصاحبه کند. برخوردش بیشتر شبیه گشت ارشاد بود و سوالاتی مانند اینکه آیا در یک سال آینده قصد ازدواج دارم یا کسی در زندگی‌ام هست یا نه پرسید. هیچ سوالی درباره مهارت‌های تخصصی یا سابقه کارم نپرسیدند. در نهایت گفتند ساعت کاری‌ام را انتخاب کنم و از فردا برای آموزش بیایم. به نظر می‌رسد بیشتر از مهارت افراد، ظاهر و اخلاقشان برایشان مهم است و انتخاب‌هایشان کاملاً بر اساس نظر شخصی است.

سوالات مصاحبه تخصصی نبود و بیشتر عمومی بودند. مثلاً می‌توانستند بپرسند راه‌حل شما برای بروز مشکلات چیست. مصاحبه از طریق اسکایپ انجام شد. سوالی که از من پرسیدند این بود که چون الان پوزیشن سرپرست کال سنتر داری، برات سخت نیست که کارمند معمولی باشی؟ این سوال به نظرم جالب نبود، چون همه سعی می‌کنند پیشرفت کنند.

روند مصاحبه به طور کلی خوب بود. تنها مشکلی که وجود داشت، عدم هماهنگی بین تخصص‌های من و مواردی بود که در سایت آنها استفاده شده بود. یکی از نکات مثبت مصاحبه، ارائه بازخورد توسط آنها بود. همچنین، آنها استرس زیادی به مصاحبه‌شونده وارد نمی‌کنند.

مصاحبه من حدود ۱۵ دقیقه طول کشید و با مسئول آموزش شرکت انجام شد. ابتدا سوالات معمولی مثل معرفی خودم پرسیده شد. سپس درباره دلیل ترک کار قبلی سوال کردند، که من هنوز آن شغل را ترک نکرده بودم و پاسخ مناسب دادم. بعد، سوالاتی مرتبط با مهارت‌های نرم‌افزاری و توانایی تدریس موضوعات تکراری پرسیدند. همچنین درباره کار تیمی سوال کردند، مثلاً اینکه آیا ترجیح می‌دهم به تنهایی کار کنم یا در تیم. یک سوال هم درباره واکنشم به ضعف عملکرد همکاران در انجام وظایف محوله بود. پس از این سوالات، توضیحاتی درباره شرکت، شرح شغل و ویژگی‌های فرد مورد نظرشان ارائه کردند. در پایان، از من پرسیدند که آیا سوالی دارم یا نه و مصاحبه به پایان رسید.

از طریق دوستان با شیپور آشنا شدم و رزومه‌ام را ارسال کردم. مصاحبه دو مرحله‌ای بود. مرحله اول فنی بود و با لید فرانت مصاحبه داشتم که بسیار خوب و عالی پیش رفت. در این مرحله درباره شرکت، ساختار تیم‌ها، روند کارها و تکنولوژی‌های استفاده شده صحبت شد و سوالات فنی نیز پرسیده شد که به خوبی پاسخ داده شدند. مصاحبه حدود یک ساعت طول کشید و تجربه جذابی بود. بعد از چند روز برای مصاحبه دوم با منابع انسانی تماس گرفتند. این مصاحبه به صورت آنلاین و دوستانه بود و روند جالبی داشت.

مرحله اول مصاحبه با مدیر منابع انسانی و کارشناس جذب انجام شد و در مورد تجربیات و شخصیت من سوالاتی پرسیده شد. همچنین اهداف اصلی من از انتخاب شغل و شرکت مورد بررسی قرار گرفت. مرحله دوم مصاحبه با مدیر مستقیم و مدیر عامل بود که در آن تجربیات من مرور شد، به مواردی که برایم اهمیت دارد پرداخته شد و تجربیات تخصصی به صورت دقیق‌تر بررسی شد. همچنین سوالات موردی و موقعیتی پرسیده شد. در مرحله آخر، شرایط، مزایا و حقوق پیشنهادی مطرح شد. توصیه می‌کنم روی تجربیات خود تسلط کامل داشته باشید و حتماً در مورد شرح شغل سوال بپرسید تا برایتان کاملاً واضح شود. همچنین بپرسید آیا قبل از شما کسی در این موقعیت شغلی بوده و رفته یا این پوزیشن جدید است. یادگیرنده بودن برای آنها مهم است، پس نشان دهید که می‌توانید به خوبی یاد بگیرید. ویژگی‌هایی که برای آنها اهمیت داشت شامل یادگیری، هوش، انعطاف‌پذیری و نظم بود.

وقتی برای مصاحبه رفتم، با فردی صحبت کردم که نگاهش از بالا به پایین بود و سوالات عجیبی پرسید که در هیچ مصاحبه‌ای از من نپرسیده بودند. عجیب‌ترین سوال این بود که آیا قصد ازدواج دارم یا نه، در حالی که اگر رزومه‌ام را مطالعه کرده بودند، متوجه می‌شدند که من متاهل هستم. از من پرسیدند که آیا با کامپیوتر آشنا هستم یا نه و اینترنت پرسرعت دارم یا نه. کل مصاحبه بیشتر شبیه یک محاکمه بود تا مصاحبه. در نهایت به من گفتند که نه قرارداد می‌بندند، نه بیمه می‌کنند و نه حداقل حقوق وزارت کار به من تعلق می‌گیرد. به نظر من برای یک برند مطرح در کشورمان، این رفتار بسیار غیرحرفه‌ای بود. وقت خود را هدر ندهید. چیزی که من فهمیدم این بود که امنیت شغلی برای مصاحبه‌کننده اصلاً مهم نبود و سرمایه انسانی در این مجموعه اهمیتی نداشت.

روند مصاحبه بسیار قابل تأمل بود. من قبلاً با ۳ شرکت مطرح همکاری داشتم و باید بگویم برخورد در روز اول مصاحبه، علاوه بر حرفه‌ای بودن و رعایت دقیق قوانین کاری، بسیار دوستانه و عالی بود. سوال‌های فنی و تجربی زیادی پرسیده شد که همگی به‌جا و مرتبط بودند. بیشترین چیزی که از آن لذت بردم، توجه ویژه‌ای بود که به حرفه‌ای بودن و توانایی‌های کاری من به عنوان مصاحبه‌شونده داشتند.

مصاحبه اول، مصاحبه فنی بود که به صورت اسکایپی با دو نفر از تیم DevOps انجام شد. این جلسه خوب پیش رفت و حس جالبی داشت، چون با افرادی صحبت می‌کردم که احتمالاً در آینده همکار خواهیم بود. (ان‌شاالله) مصاحبه دوم هم با CTO و HR بود که واقعاً عالی بود. نمی‌توانم به شما بگویم چقدر حس خوبی داشت. در کل، هر دو جلسه نه تنها مصاحبه بودند، بلکه فرصتی برای به اشتراک گذاشتن تجربیات نیز محسوب می‌شدند.

من حدود 4 سال است که در شیپور کار می‌کنم. از همان روز اول، چیزی که برایم جالب بود، حس رفاقت در شرکت بود. هیچ‌کس دیگری را از بالا نگاه نمی‌کرد. محیط کاری و جو دوستانه شیپور باعث شده که هیچ‌وقت از کارم خسته نشوم و بودن در شیپور را با هیچ جای دیگری عوض نمی‌کنم.

برای مصاحبه وارد شرکت شدم، اما با نیم ساعت تاخیر مواجه شدم و دیدم که با فرد دیگری از طریق اسکایپ در حال مصاحبه هستند. مصاحبه من نیم ساعت طول کشید و متأسفانه در اقدامی ناشایست، پاسخ و نتیجه مصاحبه را به من اعلام نکردند. خودم یک بار به مسئول مصاحبه ایمیل زدم و دو بار هم تلفنی تماس گرفتم، اما پاسخی دریافت نکردم.

سوالات کاملاً مرتبط بودند و محیط و شرایط به گونه‌ای بود که هیچ استرسی نداشتم و می‌توانستم با تمرکز کامل پاسخ دهم. همه چیز به شکلی دوستانه و حرفه‌ای پیش رفت و تمامی مراحل به وضوح و روشنی توضیح داده شد.

روند مصاحبه به خوبی پیش رفت. مصاحبه‌کننده ابتدا درباره زمینه تحصیلی و فعالیت‌های مرتبط از من سوال کرد، سپس درباره تجربه کاری‌ام در زمینه‌های دیگر پرسید. من تمامی فعالیت‌ها و سوابقم را به تفکیک بازه‌های زمانی توضیح دادم. فضای مصاحبه دوستانه و مناسب بود. با توجه به صحبت‌هایی که انجام شد و محیط شرکت در طی دو جلسه مصاحبه، به نظر می‌رسد اگر فردی اجتماعی و پرانرژی هستید که روی کار تیمی تکیه می‌کنید، شیپور می‌تواند موقعیت شغلی مناسبی با توجه به تخصص شما ارائه دهد. ویژگی‌هایی که برای آن‌ها مهم بود شامل سوالاتی درباره تجربه شکست و موفقیت‌ها در زندگی شخصی و کاری، ترجیح کار در شرکت کوچک یا بزرگ، خصوصیات رفتاری در محیط کار و ارتباط با همکاران، و ویژگی‌های شخصیتی و کلامی بود.

من دو مرحله مصاحبه آنلاین داشتم. در مرحله اول، مصاحبه فنی برگزار شد و سوالاتی درباره مهارت‌ها و تجربیاتم پرسیده شد. سپس شرایط کار را برایم توضیح دادند. مرحله دوم مصاحبه با بخش منابع انسانی بود. رفتار هر دو مصاحبه‌کننده بسیار خوب بود و با وجود مشکلات اینترنت و قطع شدن چندباره تماس، با روی خوش با من برخورد کردند. دو روز بعد، ایمیل دعوت به کار برایم ارسال شد و ۴۸ ساعت فرصت داشتم تا پاسخ دهم. با توجه به اینکه هنوز از کار قبلی‌ام کاملاً جدا نشده بودم، تاریخ شروع کارم را ده روز بعد تعیین کردند. توصیه می‌کنم شرح شغلی را به دقت مطالعه کنید و مهارت‌های مرتبط را مرور کنید. قرار نیست امتحان گرفته شود، اما بهتر است پیش خودتان بررسی کنید که در این زمینه چه کارهایی انجام داده‌اید و چه توانایی‌هایی دارید.

من از طریق یکی از دوستانم با شرکت شیپور آشنا شدم و با تعریف‌هایی که از آن شنیده بودم، تصورات خوبی داشتم. ساعت مصاحبه من ۱ بعدازظهر بود. وقتی وارد شدم، بوی غذا در فضا پیچیده بود و چند دقیقه منتظر ماندم، اما کسی نیامد تا بپرسد برای چه کاری آنجا هستم. خودم به سمت یکی از کارمندان رفتم و گفتم که برای مصاحبه آمده‌ام. یک خانوم برای مصاحبه آمد و با بی‌میلی چند سوال پرسید. به جواب‌های من توجهی نکرد و هیچ عکس‌العملی نشان نداد، چون مدام حواسش به موبایلش بود. در نهایت پرسید حقوقم در محل کار فعلی‌ام چقدر است و وقتی جواب دادم، ناگهان گفت که نمی‌توانند چنین حقوقی به من بدهند. سپس پرسید: «سوال دیگری دارید؟» و مصاحبه تمام شد. اگر سابقه کار حرفه‌ای دارید و توقعاتتان از محیط کار بالاست، این مصاحبه ممکن است شما را سرخورده کند. تنها ویژگی‌ای که برایشان مهم بود، این بود که بپرسند متاهل هستم یا مجرد.

مصاحبه فنی و منابع انسانی به صورت جداگانه برگزار شد و هر دو جلسه جو مثبتی داشتند. در هر کدام از این جلسات، چه از نظر فنی و چه غیرفنی، با من آشنا شدند. اطلاعات لازم بین طرفین رد و بدل شد و روند مصاحبه روان و مناسب بود. هیچ چالش ناخوشایند یا آزاردهنده‌ای وجود نداشت و در عین حال، مصاحبه‌کنندگان همه جوانب را به دقت بررسی کردند.

در مجموع سه جلسه مصاحبه برگزار شد. در جلسه اول، مصاحبه تخصصی انجام شد که در آن سوالات مختلفی هم از نظر فنی و هم از نظر رهبری تیم پرسیده شد. سوالات فنی شامل جنبه‌های مختلفی مانند شناخت ابزارهای هوش تجاری و مقایسه آنها، پایگاه داده و طراحی مدل انبار داده، پیشنهادات من در مورد تحلیل‌های مفیدی که می‌توان در شیپور انجام داد، و کارهای تحلیلی‌ای که قبلاً انجام داده‌ام بود.

مصاحبه‌ای خوب و بدون استرس داشتم. سوالات درباره سابقه کاری قبلی، شغل جدید، حقوق و توانایی‌هایم بود. همچنین از میزان علاقه‌ام به این کار پرسیده شد و این علاقه به عنوان یکی از ارزش‌های شرکت در نظر گرفته می‌شود.

بخش زیادی از تجربه کاری‌ام را در مدت کوتاهی که در شیپور کار می‌کردم به دست آوردم. کارمندان متخصص، محصول جذاب و پرکاربر از ویژگی‌های این شرکت است. چالش‌هایی که در این شرکت با آن‌ها مواجه می‌شوید، کمتر در شرکت‌های دیگر ایران وجود دارد و این فرصت را به برنامه‌نویس‌ها می‌دهد تا چنین تجربه‌ای را کسب کنند. دوست داشتم مدت بیشتری با این تیم همکاری داشته باشم و اگر در ایران می‌ماندم، یکی از گزینه‌های اصلی‌ام بود. در این شرکت جو بسیار صمیمی را تجربه می‌کنید، حسابی به چالش کشیده می‌شوید و در بالاترین سطح کار خواهید کرد. رسیدگی به کارمندان خوب است، ولی می‌توانست بهتر از این باشد.

برخورد خوبی داشتم و به نظر من مصاحبه خوبی پیش رفت. به من گفته بودند که یک مصاحبه دیگر با بخش منابع انسانی و مصاحبه نهایی فنی دارم. چیزی که برایم زیاد جالب نبود این بود که نمیدانم به چه دلیلی رد شدم، در حالی که هیچ سوال فنی در جلسه اول پرسیده نشده بود.

وقتی وارد شرکت شدم، حدود پنج دقیقه منتظر ماندم تا به اتاق مصاحبه بروم. البته کمی زودتر از وقت تعیین شده رسیده بودم. یک خانم و یک آقا با من مصاحبه کردند و در مجموع نیم ساعت با هم صحبت کردیم. برخورد هر دو نفر صمیمانه بود. ابتدا خودشان را معرفی کردند، سپس از من خواستند که در مورد تجربیاتم توضیح دهم و خودم را معرفی کنم. بعد از من سوالاتی در مورد دلیل ترک کارم از محل قبلی پرسیدند که سوالات منطقی بودند. سوالاتشان بیشتر در رابطه با تجربیات و تخصص‌هایم بود، مثلاً چه نرم‌افزارهایی بلدم، آیا تجربه کار تیمی دارم یا نه، و اینکه خودم را در چند سال آینده کجا می‌بینم. نفر دوم سوالاتی پرسید که شبیه تست بود و برایم جالب بود، مثلاً اینکه آیا تا به حال به روزمرگی رسیده‌ام یا نه؟ و اگر رسیده‌ام برای بیرون آمدن از آن چه کار کرده‌ام؟ یا اینکه نقطه قوت و ضعف من در محیط کار چیست؟ بعد از من خواستند موضوعی که به آن تسلط دارم را به آن‌ها آموزش دهم و ۱۰ دقیقه به من وقت دادند. سپس شرایط کار را برایم توضیح دادند و حقوق درخواستی‌ام را پرسیدند. در آخر از من خواستند اگر سوالی دارم بپرسم و اینکه اگر بعد از بررسی‌هایشان برای همکاری انتخاب شدم، با من تماس خواهند گرفت. سعی کنید استرس نداشته باشید، سوالاتی که پرسیدند به گونه‌ای بود که به راحتی می‌شد پاسخ داد و اینکه در رابطه با حوزه کاری‌تان اطلاعات کافی داشته باشید.

من در سه مرحله مصاحبه شرکت کردم. سوالات معقولی پرسیده شد و من را تحت فشار نگذاشتند، بلکه فرصت کافی برای صحبت کردن به من دادند که این موضوع بسیار خوب بود و باعث شد احساس راحتی کنم. در هر مرحله از مصاحبه، بخشی از جایگاه شغلی مورد نظر توضیح داده شد. این کار باعث شد با فضای کار آشنا شوم و در صورت پذیرش از سوی شرکت، بتوانم با توجه به توضیحات ارائه شده، تصمیم درستی بگیرم و شرایطم را بسنجم.

در این مصاحبه، از سابقه شغلی من سوال شد و اینکه چه چیزی در تجربه کاری من باعث خوشحالی‌ام می‌شود. همچنین درباره نقاط قوت و ضعف من در کار از دیدگاه خودم پرسیدند و در نهایت شرایط کار را برایم توضیح دادند.

ابتدا از میزان تسلط و آشنایی من با کامپیوتر و اینترنت سوال کردند که با توجه به کاری که می‌خواستند انجام دهم، منطقی بود. همچنین در مورد شرایط کاری فعلی‌ام پرسیدند، مثلاً اینکه دانشجو هستم یا شغل دیگری دارم که زمان صرف آن می‌کنم و می‌خواستند بدانند چقدر می‌توانم زمان برای کار بگذارم. اولاً باید کار با کامپیوتر را بلد باشی، نیازی نیست به اندازه یک برنامه‌نویس حرفه‌ای باشی، اما تسلط نسبی در حد یک اپراتور خوب را از کارجو می‌خواستند. چند سوال در مورد اکسل و موارد کلی اینترنت پرسیدند تا ببینند چقدر روی آن‌ها تسلط دارم. سرعت تایپ در حد قابل قبول هم برایشان مهم بود. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود شامل کار تیمی می‌شد.

مصاحبه به طور کلی چیز خاصی نداشت و بیشتر سوالات عمومی پرسیده شد. انتظار داشتم سوالات تخصصی‌تری برای این موقعیت شغلی مطرح شود. مصاحبه‌گر سعی می‌کرد فضای خوبی ایجاد کند، اما بی‌حوصلگی او کاملاً مشخص بود و با تأخیر در جلسه حاضر شد. درخواست همکاری از طرف آن‌ها ارسال شده بود، اما دلیل خاصی برای عدم پذیرش اعلام نکردند. به نظر می‌رسد این شرکت برای افراد تازه‌کار و کم‌تجربه مناسب باشد، اما برای سطوح بالاتر بهتر است مدیران ارشد در فرآیند مصاحبه حضور داشته باشند.

سوالات مصاحبه بیشتر روانشناسی بود، اما مصاحبه‌کنندگان تسلط کافی بر علوم روانشناسی نداشتند. من اصلاً استرس نداشتم و بسیار علاقه‌مند بودم که در آن محیط کار کنم، این علاقه را هم کاملاً نشان دادم. اما نمی‌دانم چرا رد شدم. من دو حرف متفاوت زدم: اول اینکه به هیچ عنوان به مشتری دروغ نمی‌گویم و دوم اینکه تا جایی که ممکن باشد از تنش جلوگیری می‌کنم و در برخورد با بی‌ادبی یا تنش همکار، ارتباط را قطع می‌کنم. مصاحبه‌کنندگان چند بار از من پرسیدند که آیا پیشقدم نمی‌شوم برای آشتی، و من گفتم نه. کل مصاحبه من نیم ساعت طول کشید و چون درباره حقوق درخواستی‌ام سوالی نشد، مطمئن بودم که رد می‌شوم. بعد از سه روز ایمیلی دریافت کردم که نوشته بود شما شایسته بودید، اما ما فرد بهتری پیدا کردیم. به نظرم این قسمت من نبود و مطمئنم دست خدا بود که رد شدم، چون روز بعد در زمینه فعالیت مورد علاقه‌ام دعوت به کار شدم. از خانم عظیمی و آقای محبی هم تشکر می‌کنم بابت مصاحبه و برای مجموعه خوب شیپور آرزوی موفقیت دارم.

در این مصاحبه از من در مورد سن و سابقه کاری‌ام سوال شد، اینکه آیا تجربه آموزشی دارم یا نه و قبلاً کجا کار کرده‌ام. همچنین درباره روحیاتم پرسیدند که آیا ترجیح می‌دهم تیمی کار کنم یا فردی و چقدر با نرم‌افزار شیپور آشنا هستم. در مورد حقوق پیشنهادی‌ام و یک نقطه قوت و ضعف اخلاقی‌ام هم سوال کردند. روند مصاحبه خوب و برخورد مصاحبه‌کنندگان دوستانه بود.

مصاحبه اول با تیم فنی به صورت آنلاین انجام شد و حدوداً یک ساعت و نیم طول کشید. ابتدا درباره تجربیات کاری من سوال کردند و سپس سوالات فنی و تخصصی هوشمندانه‌ای پرسیده شد. بعد از آن، یک پروژه تستی برایم ارسال کردند که پس از چند روز انجام دادم و ارسال کردم. یک هفته بعد با من تماس گرفتند و برای مصاحبه نهایی هماهنگ کردند. مصاحبه نهایی با CTO و بخش منابع انسانی بود که بیشتر برای شناخت بیشتر و ارزیابی انجام شد و بسیار دوستانه و بدون استرس پیش رفت. در کل، پاسخگویی سریع، پیگیری حرفه‌ای و برخورد خوب در تمام مراحل مصاحبه وجود داشت.

روند انجام کار به صورت دوستانه و با احترام کامل پیش رفت و افرادی که با من در ارتباط بودند، دانش قابل قبولی از شیپور داشتند. نکته قابل توجه، ارزش گذاشتن به وقت بود و پیشنهاد مصاحبه اسکایپی که بسیار هوشمندانه بود. روند پاسخ‌دهی نیز با سرعت و دقت انجام شد که جای تشکر دارد.

فضا و برخورد کاملاً عالی و حرفه‌ای بود. حتی اگر در این شرکت پذیرفته نشوید، مصاحبه با این شرکت تجربه خوبی برای دفعات بعدی خواهد بود. سوالات در مورد فعالیت‌های قبلی، گفتگو درباره شغل مورد نظر و سوالات متداول برای شناخت بهتر شما جهت همکاری با شرکت مطرح شد.

مصاحبه به موقع برگزار شد. کارشناس منابع انسانی، خانمی بسیار پرانرژی، گرم و صمیمی بودند، در حالی که مدیر فروش بخش املاک کاملاً خشک، رسمی و بدون کوچکترین صمیمیتی رفتار کردند. ابتدا کارشناس منابع انسانی در مورد فرآیند استخدام توضیحاتی دادند و سپس از من خواستند درباره خودم و تجربیاتم صحبت کنم. بعد سوالاتی درباره دلیل تمایل من به ترک شغل قبلی پرسیدند. مدیر فروش نیز به طور بسیار کوتاه و مختصر در مورد وظایف پوزیشن account manager توضیح داد.

در تیم تست چالش‌های زیادی وجود داشت. تجربه تلخی که دارم این است که تعدیل نیرو بدون اطلاع قبلی انجام شد و واقعاً نمی‌دانم این تعدیل بر اساس چه معیارهایی صورت گرفت. رفتار غیرحرفه‌ای بود و حتی به منابع انسانی شرکت‌های دیگر اعلام کرده بودند که این نیروها را استخدام نکنند. به نظر می‌رسد جمله «آوازه‌دهل از دور خوش است» برای شرکت شیپور کاملاً صدق می‌کند.

مصاحبه اول فنی بود و حدود یک ساعت درباره جزئیات اندروید سوال پرسیدند. برخی از سوالات مربوط به چیزهایی بود که یا با آنها کار نکرده بودم یا با یک جستجوی ساده در گوگل قابل فهم بودند و طبیعتاً آنها را حفظ نکرده بودم. مصاحبه‌کنندگان هیچ بازخورد یا راهنمایی ارائه نمی‌کردند، بنابراین از یک جایی به بعد استرس من زیاد شد و حتی سوالاتی که بلد بودم را نمی‌توانستم به درستی بیان کنم. به طور کلی، مصاحبه حرفه‌ای نبود. پیشنهاد من این است که برای سنجش توانایی افراد، یک تسک عملی تعریف کنند، چون بسیاری از افراد مانند من توانایی توضیح مسائل تئوری یا حفظ کردن چنین چیزهایی را ندارند و می‌توانند توانایی‌های خود را به صورت عملی نشان دهند.

از من درباره تجربیاتم پرسیدند و اینکه آیا شرایط من با موارد ذکر شده در آگهی استخدام تطابق دارد یا خیر. همچنین پرسیدند که آیا با شیپور آشنایی دارم یا نه. پاسخ من به شناخت شیپور منفی بود، اما در مورد شرایطی که می‌خواستند، همه پاسخ‌هایم مثبت بود. الان شیپور خیلی تغییر کرده و بزرگ‌تر و گسترده‌تر شده است. آن زمان فکر می‌کنم من نفر ششم یا هفتم بودم که به شرکت پیوستم، اما الان تقریباً نزدیک به ۲۰۰ نفر پرسنل دارد و طبیعتاً این موضوع می‌تواند منجر به برخی تفاوت‌ها و تمایزها در روند استخدام شود. اما در کل، اگر در حوزه‌ای که نیرو نیاز دارند مهارت واقعی داشته باشید، جذب می‌شوید. ویژگی‌هایی که برای آن‌ها مهم بود شامل باور معنوی به شیپور که همواره همراه آن بوده و حتی الان قوی‌تر هم شده است، داشتن حس خوب و صفات انسانی و اخلاقی مثبت در همکاری‌ها بود.

مصاحبه در سه مرحله انجام شد و هر مرحله بسیار لذت‌بخش و عالی بود. به دانش من احترام کامل گذاشته شد و بررسی اینکه دانش من برای شرکت و اهدافش مناسب است به خوبی انجام شد. این بهترین تجربه مصاحبه من بود. سوال‌های بخش منابع انسانی عالی بود و حتی از آن‌ها چیزهای جدیدی یاد گرفتم که برایم مفید بود. در بخش فنی، از من خواسته شد در یک تجربه جدید برنامه‌نویسی pair شرکت کنم که برایم جذاب بود و از این چالش لذت بردم. واقعاً پیشنهاد کار در شرکت شیپور را می‌دهم و این تجربه‌ای فوق‌العاده بود. اصلاً نیازی به استرس در مورد مصاحبه نیست، چون تیم آن‌قدر دوست‌داشتنی و حرفه‌ای هستند که استرس بی‌معناست. ویژگی‌هایی که برای آن‌ها مهم بود شامل اخلاق و رفتار حرفه‌ای کاری و انسانی می‌شد.

بعد از ارسال رزومه، حدود یک تا دو روز بعد برای مصاحبه حضوری تماس گرفتند. مصاحبه دو مرحله داشت: مرحله اول فنی بود که مسئول بخش فرانت‌اند درباره شرکت و ساختار تیم‌ها توضیح داد و سپس سوالات فنی نسبتاً ساده‌ای پرسید. این مرحله حدود یک ساعت طول کشید و بعد از آن یک پروژه تستی برای حل به من داده شد که پس از دو تا سه روز آن را حل کردم و ارسال کردم. بعد از دو تا سه روز دیگر برای مصاحبه دوم حضوری دعوت شدم. این مرحله با منابع انسانی بود و سوالات روتینی مانند توانایی کار در تیم‌های بزرگ، حقوق و غیره پرسیده شد. در پایان مصاحبه، یک گفتگوی کوتاه با مدیر فنی داشتم که بیشتر برای آشنایی با تیم بود و سوال فنی پرسیده نشد. حدود یک تا دو هفته بعد، پیشنهاد شغلی از طریق ایمیل برایم ارسال شد که باید در ۴۸ ساعت پاسخ می‌دادم. در ایمیل تاکید شده بود که یک دوره آزمایشی نیز خواهم داشت. به نظر من افرادی که مصاحبه می‌کردند واقعاً به نیازهای خود توجه داشتند و قصد اذیت کردن یا پیش‌داوری نداشتند. مهم بود که قبلاً کارهای مشابه انجام داده باشم و نسبتاً مسلط باشم. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود شامل توانایی کار در تیم‌های بزرگ و هماهنگی با تیمشان بود.

جلسه اول مصاحبه تکنیکال من با VP Product برگزار شد که کمی برایم عجیب بود. مصاحبه‌کننده آقایی بود که در ابتدا حس خیلی خوبی از او نگرفتم، اما بعد از چند دقیقه رفتارش محترمانه و قابل قبول شد. سوالاتش بیشتر حول کارهای اخیر من بود و عمیقاً به جزئیات داده‌ها می‌پرداخت. چند کیس و سناریو مطرح کرد و در حل آن‌ها راهنمایی‌های مفیدی ارائه داد. سوالات تکنیکال زیادی پرسید که به نظر می‌رسد در آن شرکت اهمیت زیادی دارند. با وجود کمی استرس، جو جلسه دوستانه و خوب پیش رفت. در پایان از او فیدبک خواستم و با وجود اینکه انتظارش را نداشتم، فیدبک دقیقی به من داد و روند ادامه مصاحبه را توضیح داد. نکته جالب برایم این بود که تا آخر جلسه با من همراهی کرد و بسیار حمایت‌کننده بود.

من در شیپور کار می‌کردم و این شرکت را دوست دارم. همیشه دوست دارم خبرهای خوبی از شیپور بشنوم و پیشرفت آن را ببینم. اما چیزی که بیشتر در محیط کاری شیپور مشاهده می‌کردم این بود که بسیاری از افراد سعی می‌کنند مشکلات شرکت را حل کنند، اما برخی که خود را مدیران ارشد می‌نامند، به جای کمک، مانع ایجاد می‌کنند و اجازه پیشرفت نمی‌دهند. همین افراد باعث شدند که شیپور سال گذشته تعدیل نیروی ۴۰ درصدی داشته باشد. این افراد به جای اینکه تمرکز تیم را بر پیشرفت و بهبود شرکت معطوف کنند و درآمد شرکت را افزایش دهند، انرژی و تمرکز تیم را هدر می‌دهند تا نتوانند کار خود را به درستی انجام دهند. من هرگز دلیل این رفتار را درک نکردم. انگار از شرکت رقیب پول می‌گیرند. امیدوارم هرچه زودتر این مدیران جایگزین شوند تا کارکنان شیپور بتوانند به اهداف خود برسند. فکر می‌کنم سابقه کاری چند ساله در شیپور و عدم بهبود محصول، دلیل کافی برای جایگزینی این افراد باشد. امیدوارم مدیرعامل هرچه سریع‌تر فکری به حال این مدیران ناکارآمد کند.

مصاحبه فنی به شکل معمولی برگزار شد، اما مصاحبه منابع انسانی بسیار شبیه به اتاق بازجویی بود و اصلاً اجازه صحبت کردن به من نمی‌داد. مصاحبه‌کننده در بهترین حالت برای یک کارشناس اداری مناسب بود. در مورد تعدیل نیرو شنیده بودم و با چنین منابع انسانی‌ای، فقط این نوع تعدیل قابل انتظار است.

با VP Engineering مصاحبه داشتم و به نظر می‌رسید که در بهترین حالت می‌تواند به عنوان یک برنامه‌نویس لاراول در سطح میانی در یک شرکت کار کند. کاملاً مشخص بود که با پارتی به این جایگاه رسیده است. او حتی ساده‌ترین مباحث لاراول را بلد نبود و فقط تلاش می‌کرد ثابت کند که نظر خودش درست است. وقتی از او فیدبک خواستم، پاسخ بسیار زشتی داد.

من سابقه فنی زیادی دارم و در شرکت قبلی در پوزیشن مدیریتی بودم. برای پوزیشن تک لید در شرکت شیپور مصاحبه کردم که مصاحبه‌کننده‌ام معاون مهندسی بود. او فردی خوش‌برخورد بود و سوالات متنوعی پرسید، اما من نتوانستم بخش فنی را به خوبی پیش ببرم. توصیه می‌کنم قبل از مصاحبه حتماً دیزاین سیستم را مطالعه کنید. با وجود اینکه مصاحبه را خیلی خوب انجام ندادم، به من فرصت پرسیدن سوال داده شد و با حوصله به سوالاتم پاسخ دادند. در پایان فیدبک خواستم و نظراتشان را به طور صمیمانه بیان کردند و تأکید داشتند که در یک یا دو ساعت نمی‌توان برداشت دقیقی داشت و این برداشت شخصی است و از ارزش من کم نمی‌کند. مصاحبه با تیم شیپور یکی از بهترین مصاحبه‌های من در این مدت بود و برایم بسیار آموزنده بود.

شیپور شرکتی است که وقتی در مصاحبه منابع انسانی شرکت می‌کنید، تازه متوجه می‌شوید چرا به این سبک تعدیل نیرو انجام می‌دهند و چرا در ویکی تجربه نظرات منفی زیادی درباره آن‌ها نوشته شده است. متأسفانه جلسه مصاحبه منابع انسانی بیشتر شبیه به اتاق بازجویی بود تا یک مصاحبه کاری. اگر فرد مناسبی برای انجام مصاحبه ندارید، بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید تا مصاحبه‌ها را به درستی پیش ببرد.

مصاحبه به طور کلی خوب بود و هماهنگی‌ها به خوبی انجام شد. مصاحبه‌کننده در ابتدا تأکید کرد که توانایی حل مسئله و دانش مهندسی نرم‌افزار برایشان بسیار مهم است. بنابراین، اگر فردی تازه‌کار هستید یا فقط با سینتکس کاتلین آشنا هستید یا تنها توانایی پیاده‌سازی رابط کاربری را دارید، بهتر است در این جلسه مصاحبه شرکت نکنید، زیرا قطعاً رد خواهید شد.

مصاحبه به طور کلی خوب بود و هماهنگی‌ها به درستی انجام شد. مصاحبه‌کننده سر وقت حاضر شد. با این حال، همان‌طور که یکی از دوستان اشاره کرده بود، سوالات خیلی مرتبط با اندروید نبود و بیشتر روی مفاهیم شی‌گرایی (OOP) و ساختمان داده متمرکز شده بود. همچنین برخی سوالات درباره سیستم عامل پرسیده شد که با یک جستجوی ساده قابل یافتن بودند، اما مصاحبه‌کننده انتظار داشت که پاسخ‌ها از حفظ گفته شوند.

مصاحبه برای استخدام برنامه‌نویس موبایل بود. سوالاتی درباره OOP و سیستم عامل اندروید پرسیده شد که نسبتاً سخت بودند، به‌ویژه سوالات مربوط به سیستم عامل که به نظر می‌رسید حتی خودشان هم در کارشان با آن موضوعات مواجه نمی‌شوند. تقریباً هیچ سوالی درباره زبان برنامه‌نویسی مورد نظر پرسیده نشد. به نظر من قبل از مصاحبه بهتر است مفاهیم ساختمان داده و OOP را به‌صورت مفهومی مطالعه کنید، زیرا مصاحبه بیشتر شبیه به استخدام مهندس نرم‌افزار بود تا برنامه‌نویس اندروید. در تجربه‌های قبلی خوانده بودم که مصاحبه بسیار خشک است و هیچ بازخوردی حین مصاحبه داده نمی‌شود که واقعاً همین‌طور بود. روند مصاحبه و هماهنگی‌ها به خوبی انجام شد و چند روز بعد هم ایمیلی ارسال کردند که پذیرفته نشدم.

محیط شرکت بسیار غیررسمی و شلوغ است. بیشتر اوقات شاهد پچ‌پچ کردن افراد یا مدیرانی هستید که با صدای بلند اشتباهات شما را جلوی دیگران مطرح می‌کنند، حتی در غیاب شما که این رفتار بسیار غیرحرفه‌ای و بی‌شخصیت است. در این شرکت نباید انتظار ساعت کاری شناور داشته باشید، زیرا باید ۹ ساعت کامل کار کنید و حتی بعد از آن هم ممکن است در زمان غیرکاری با شما تماس بگیرند. اگر از آنها انتقاد کنید، وارد بحث‌های بی‌پایان می‌شوند و صحبت‌هایشان همیشه بدون نتیجه مشخص است. بعداً اگر بخواهید موضوعی را پیگیری کنید، زیرش می‌زنند و قبول نمی‌کنند. مصاحبه‌ها بسیار زیبا و فریبنده‌اند، اما به محض ورود به شرکت متوجه می‌شوید در چه فضای ناخوشایندی قرار گرفته‌اید و باید تلاش کنید تا از این شرایط خلاص شوید. حتی در زمان استعفا هم نباید انتظار رفتار حرفه‌ای از آنها داشته باشید، زیرا بسیاری از افراد با شما بدرفتاری می‌کنند. البته این موضوع عادی است، چون بیشتر آنها از دوستان و فامیل‌های خود شرکت هستند.

یک سال و سه ماه در سرزمین هوشمند پاد شعبه مشهد کار کردم. این مجموعه زیرمجموعه بانک پاسارگاد (هلدینگ بانک پاسارگاد) است. حقوق خوبی می‌دهند، اما مدیریت به شدت ضعیف است و منابع انسانی اصلاً عملکرد مناسبی ندارد. جو محیط کار به شدت مسموم و پر از زیرآب‌زنی است. مسئول منابع انسانی بسیار بی‌تجربه است و سرپرست تیم‌ها دائماً به همدیگر زیرآب می‌زنند. اگر نتوانند از کارتان ایراد بگیرند، به شما تهمت می‌زنند تا اخراج شوید.

عملکرد تیم منابع انسانی در هماهنگی جلسه خوب بود، اما مصاحبه فنی با VP Product به دلایل زیر از نظر من ضعیف بود: ۱) مصاحبه کننده آگهی شغلی شرکت را نخوانده بود و نمی‌دانست برای چه پوزیشنی مصاحبه می‌کند. ۲) تفاوت بین manual software tester، QA specialist و software automation testing را نمی‌دانست. ۳) با وجود درخواست شرکت برای تست دستی، مصاحبه کننده خواستار تست اتوماتیک بود و اطلاعات کافی درباره ابزارهای تست اتوماتیک قبلی شرکت نداشت. ۴) مصاحبه کننده حوصله کافی برای مصاحبه نداشت. در نهایت، با مشاهده این شرایط، سوالات خودم را نپرسیدم، مانند اینکه چرا مصاحبه فنی با VP انجام شد و هدف از تشکیل مجدد تیم تست چیست. امیدوارم این نظرات برای شرکت مفید باشد و بهبود یابد، و سایر افراد در تصمیم‌گیری برای مصاحبه با این شرکت دقت کنند.

دو روز مانده به عید، ناگهان به من زنگ زدند و گفتند تعدیل شده‌ام. الان حدود سه ماه گذشته و هنوز تسویه حساب نکرده‌اند و می‌گویند پولی ندارند که به من بدهند. در کل، شرکت بسیار بدی است. اگر قصد دارید از کار کردن بدتان بیاید، قطعاً شرکت شیپور جای مناسبی است، چون تمام اعتماد به نفس و انگیزه‌تان را از بین می‌برد.

زمانی که به این شرکت پیوستم، محیط کاری بسیار خوبی داشت و مدیران عالی بودند. شرایط کاری نیز بسیار مطلوب بود. اما از تابستان سال گذشته، همه چیز شروع به تغییر کرد. با تغییر مدیرعامل، جو شرکت به هم ریخت و در پایان سال، تمام مدیران ارشد شرکت رفتند. مدیرعامل جدید نیز بدون هیچ دلیلی ۴۰ درصد از کارکنان را تعدیل کرد و هر کس که مخالف او بود را اخراج کرد. دیگر اصلاً این شرکت را توصیه نمی‌کنم.

شفافیت در این شرکت وجود ندارد و حتی خودشان هم نمی‌دانند چه کار می‌کنند و به چه سمتی می‌روند. سطح فنی جالبی نداشت و بیشتر کارها به صورت سرهم‌بندی انجام شده است. حتی پایپلاین مناسبی برای تولید کد ندارند. به تست اعتقادی ندارند و عملاً کل فرایند تست را به صورت دستی انجام می‌دهند. به عنوان توسعه‌دهنده، بیشتر وقت شما صرف رفع باگ‌های یک کدبیس بی‌کیفیت می‌شود. ۴-۵ روز قبل از عید هم تعدیل نیروی ۴۰ درصدی داشتند بدون هیچ اطلاع قبلی یا توضیحی. به دلیل این مدیریت بد، تعدادی از نیروهای خوب شرکت هم خودشان از شرکت رفتند. برای من در این ۵-۶ سال، واقعاً بدترین تجربه بود.

این شرکت فقط چند روز مانده به پایان سال با تعداد زیادی از نیروها قطع همکاری کرد. در این شرکت امنیت شغلی وجود ندارد، زیرا این اتفاق و تعدیل نیرو چندین بار رخ داده است. این حرکت کاملاً غیرحرفه‌ای بودن سازمان و عدم وجود امنیت شغلی را نشان می‌دهد.

با وجود اینکه محیط کاری بسیار سالم بود و حداقل در مورد افرادی که با آنها در ارتباط بودم، بی‌حاشیه‌ترین تجربه کاری من محسوب می‌شد، دو روز مانده به پایان سال، به 40 درصد از نیروهای تک و پروداکت اعلام کردند که به دلیل مدیریت اشتباه و کمبود منابع مالی، قادر به تمدید قرارداد نیستند. حتی مدیرعامل این را به عنوان لطف خود مطرح کرد که حداقل پرداختی‌های ماه‌های قبل را به تأخیر نینداخته است.

در این شرکت خبری از ارتقای شغلی، افزایش حقوق و یادگیری نیست. یادگیری فقط محدود به همان یک ماه اول آموزش است که به دلیل بی‌نظمی در جلسات و روند آموزش، بسیار طاقت‌فرسا است. اینجا حقوق کم است و کار بسیار زیاد. رفتار سازمانی مناسب از دیگران دیده نمی‌شود، اما از نیروهای جدید انتظار زیادی برای رعایت این رفتار وجود دارد. فیدبک‌ها بی‌نتیجه هستند و شرایط کاری اجباری است. برای برخی افراد شرایط دورکاری کاملاً مناسب است، اما برای دیگران حتماً باید حضوری کار کنند. در عمل فقط چند نفر به کار متعهد هستند و بقیه هیچ کاری انجام نمی‌دهند. روابط پنهانی نیز در این شرکت بسیار رایج است. حتی اگر مجبور باشید، بهتر است به این شرکت نروید.

در ابتدای همکاری همه چیز عالی بود. شعار شرکت این بود: 'ساده به دستت نیاوردیم، ساده هم از دستت نمی‌دهیم'. تیم‌ها ارتباط خوبی با هم داشتند و فضای کار اصلاً سمی نبود. اما رفته‌رفته چهره واقعی همکاران مشخص شد؛ برخی بسیار چاپلوس و بی‌مسئولیت بودند. دوره آموزشی که می‌توانست در یک یا دو هفته تمام شود، گاهی بیش از یک ماه طول می‌کشید. حتی ممکن بود فردی بی‌مسئولیت را برای آموزش شما انتخاب کنند که اصلاً پشت میزش نباشد و در آخر وقت اداری بگوید برویم جلسه آموزش. بهتر بود آموزش در ابتدای زمان کاری انجام شود تا بقیه روز روی آن تسک کار کنید. نظم و استراتژی دقیقی وجود نداشت و هر ماه چیزی جدید برای انجام دادن می‌گفتند. انگار فقط پول درآوردن مهم شده بود. حقوق کم بود و کار بیش از حد مسئولیت‌تان از شما می‌خواستند. آرامش روانی و امنیت شغلی کارمندان دیگر مهم نبود. ارتباط بین تیم‌ها اصلاً خوب نبود و متأسفانه کسی نبود که حرف‌های شما را بشنود. اما یک چیز را خیلی خوب تبلیغ می‌کردند: 'رفتار سازمانی' که البته کسی آن را رعایت نمی‌کرد. در نهایت، بدون در نظر گرفتن هیچ چیز، در هفته آخر اسفند نزدیک به ۸۰ نفر را تعدیل کردند. زمانی که بقیه شرکت‌ها جذب نیرو ندارند و موقعیت شغلی فرد تا حداقل اردیبهشت در هالۀ ابهام است. این شرکت را اصلاً انتخاب نکنید. شاید فکر کنید جای خوبی برای شروع و پله‌ای برای موفقیت است، اما آنقدر اعصاب و روان شما را به هم می‌ریزد که می‌گویید ای کاش بیکار بودم.

در ابتدا همه چیز عالی به نظر می‌رسد. برای شما ماگ با عکس‌تان می‌سازند، دفترچه یادداشت شخصی می‌دهند و حتی یادداشتی از HR دریافت می‌کنید که می‌گوید: «راحت به دستت نیاوردیم که راحت از دستت بدیم». اما این اولین دروغ است. اخراج کردن شما بسیار ساده است و نیازی به دلیل خاصی ندارد. فقط کافی است بگویند: «با توجه به بررسی و خروجی تارگت‌ها، ادامه همکاری برای ما مقدور نیست». مدیریت به شما توجهی ندارد و مشکلاتی که برایتان پیش می‌آید برای کسی مهم نیست. هیچ جای پیشرفتی هم وجود ندارد، مگر اینکه بخواهید عزیز دردونه شوید و به نقطه امن برسید. در واقع، اگر انتقاد کنید یا مشکلات را نشان دهید، بایکوت می‌شوید. همه از حرف زدن می‌ترسند، چون قراردادها سه‌ماهه است و مدیران ارشد فقط تا پایان قرارداد شما را تحمل می‌کنند. زحماتتان دیده نمی‌شود و همیشه پاسخ‌هایی برای سوالاتتان وجود دارد: «عزیزم، این وظیفه‌ات است». شما از سازمان حقوق می‌گیرید تا هر چه آن‌ها بخواهند انجام دهید. از بیرون همه چیز شیک و زیبا به نظر می‌رسد، اما از درون این سازمان یک هیولاست که ترسش در خواب و بیداری با شماست.

تجربه من از مصاحبه مرحله اول با شیپور به طور کلی بد نبود، اما مصاحبه‌کننده کمی سرد و با عجله برخورد کرد. در مرحله دوم که مصاحبه با بخش منابع انسانی بود، رفتار آنها واقعاً نامناسب بود و جلسه مصاحبه را با اتاق بازجویی اشتباه گرفته بودند.

مصاحبه‌شان بسیار ضعیف بود. یک ساعت و نیم مصاحبه کردند و بعد به من گفتند دانش فنی کافی ندارم! وقتی یک ساعت و نیم مصاحبه می‌کنی و بعد متوجه می‌شوی که دانش من کافی نبوده، این نشان‌دهنده ضعف مصاحبه‌کننده است، نه من! در مصاحبه به‌صورت غیرحرفه‌ای از همه چیز سوال می‌شد. هر چقدر هم که جواب می‌دادی، سوالات تمامی نداشت. کاملاً مشخص است که مصاحبه‌کننده ترس این را دارد که فردی بهتر از خودش وارد شرکت شود و جای او را بگیرد. برای همین سعی می‌کند طوری سوال بپرسد که به منابع انسانی بگوید طرف این‌کاره نبود و او را رد کند.

اواسط خردادماه برای شرکت شیپور رزومه ارسال کردم و حدوداً یک ماه بعد، اواسط تیرماه، برای مصاحبه تکنیکال دعوت شدم. در این مصاحبه، دیزاین لید و لید پروداکت حضور داشتند. از نظر فنی، مصاحبه سطح بالایی نداشت، با اینکه موقعیت شغلی برای جذب نیروی سنیور بود. از لید پروداکت وایب خوبی نگرفتم؛ او خیلی پوکر فیس بود و زیاد سوال نمی‌پرسید و وسط جلسه خداحافظی کرد و رفت. دیزاین لید برخورد خوبی داشت و در انتهای مصاحبه با حوصله به سوالات من پاسخ داد و درباره شرایط تیم‌شان توضیح داد. بعد از ۳ روز، برای مصاحبه منابع انسانی تماس گرفتند که به اشتباه مدیر فنی هم در آن حضور داشت. مصاحبه منابع انسانی بسیار بد بود؛ با چند دقیقه تاخیر شروع شد و مدیر جذبشان جلسه را با اتاق بازجویی اشتباه گرفته بود. سوالات بسیار بد و شخصی می‌پرسیدند و بیشتر دنبال متهم کردن بودند. مثلاً پرسیدند: «الان به مدیرت زنگ بزنم، در مورد تو چه می‌گوید؟» و وقتی گفتم «خوب می‌گوید»، انگار شک داشتند و دوباره همان سوال را تکرار کردند. از جو شرکت و شیوه برخوردشان اصلاً خوشم نیامد. حضور مدیر فنی در جلسه منابع انسانی نشان می‌داد که حریم و اطلاعات شخصی افراد برایشان مهم نیست. به طور کلی، گول پست‌های لینکدینی و فضای سوشال‌شان را نخورید؛ فرهنگ سازمانی‌شان از همین برخورد منابع انسانی مشخص بود که چقدر نادرست است.

در حوزه‌ی فروش، برای کسی که تازه می‌خواهد کار را شروع کند و هدفش کسب تجربه‌ی ابتدایی است، مناسب است. اما برای فردی که قصد پیشرفت دارد، این حوزه چندان مناسب نیست، زیرا پیشرفت در واحد پشتیبانی و فروش برای همه امکان‌پذیر نیست، حتی برای بهترین‌ها. برای پیشرفت، باید با مدیر ارشد فروش سازمان ارتباط مستقیم داشته باشی. به همین دلیل، بسیاری از افراد از سازمان‌ها خارج شده‌اند.

در حوزه فروش، این شغل برای کسی که تازه می‌خواهد کار را شروع کند و هدفش کسب تجربه ابتدایی است، مناسب است. اما برای فردی که قصد پیشرفت دارد، این شغل کافی نیست، زیرا پیشرفت در واحد پشتیبانی و فروش برای همه امکان‌پذیر نیست، حتی برای بهترین‌ها. برای پیشرفت، باید با مدیر ارشد فروش سازمان ارتباط مستقیم داشته باشی. به همین دلیل، بسیاری از افراد از سازمان‌ها خارج شده‌اند.

من حدود 4 سال است که در شیپور کار می‌کنم. از همان روز اول، چیزی که برایم جالب بود، حس رفاقت در شرکت بود. هیچ‌کس دیگری را از بالا نگاه نمی‌کرد. محیط کاری و جو دوستانه شیپور باعث شده هرگز از کارم خسته نشوم و بودن در شیپور را با هیچ جای دیگری عوض نمی‌کنم.

بخش زیادی از تجربه کاری‌ام را در مدت کوتاهی که در شیپور کار می‌کردم به دست آوردم. کارمندان متخصص، محصول جذاب و پرکاربر از ویژگی‌های این شرکت بود. چالش‌هایی که در این شرکت با آن‌ها مواجه می‌شوید، کمتر در شرکت‌های دیگر ایران دیده می‌شود و این فرصت را به برنامه‌نویسان می‌دهد تا تجربه‌های ارزشمندی کسب کنند. دوست داشتم مدت بیشتری با این تیم همکاری داشته باشم و اگر در ایران می‌ماندم، یکی از گزینه‌های اصلی‌ام بود. در این شرکت جو بسیار صمیمی را تجربه می‌کنید، حسابی به چالش کشیده می‌شوید و در بالاترین سطح کار خواهید کرد. رسیدگی به کارمندان خوب است، اما می‌توانست بهتر از این باشد.

مصاحبه اولم با شیپور یک مصاحبه فنی بود. دو نفر شروع کردند و از ریز تا درشت مطالب فنی را پرسیدند. خیلی از این سوالات با یک سرچ ساده قابل پاسخ دادن بودند. این نوع سنجش توانایی فنی یک نفر اصلاً درست نیست. به جای اینکه روی توانایی انجام یک کار تمرکز کنند، روی این تمرکز می‌کنند که چقدر چیزها را حفظ کرده‌ای یا قبلاً با آنها مواجه شده‌ای. تقریباً یک ساعت کلی از من سوال کردند و هیچ فیدبکی نمی‌دادند، در نتیجه نمی‌فهمیدم درست می‌گویم یا غلط. همین فیدبک ندادن باعث شد خیلی احساس معذب بودن بهم دست بدهد، حتی چیزهایی که بلد بودم هم نتوانستم انتقال بدهم. الان خیلی از شرکت‌های بزرگ و خوب شیوه سنجششان بر اساس یک تسک انجام می‌شود. خیلی‌ها مثل من توان انتقال مفاهیم برنامه‌نویسی را ندارند. کلاً مصاحبه بدی بود برام.

مصاحبه من برای اواخر سال 95 بود، اما در تیرماه 1400 آن را ثبت کردم. برای سمت ادمین وب‌سایت دعوت به مصاحبه شدم. دو جلسه مصاحبه برگزار شد و آن زمان جذب نیرو راحت‌تر بود، البته با دو هفته آزمایشی شروع به کار کردم. در این دو هفته به عنوان نیروی موقت حساب می‌شدم و رفتار نیروهای اصلی با تیم چهار نفره ما بسیار بی‌ادبانه و توهین‌آمیز بود. حتی در جشن پایان سال ما را در اتاق نگه داشتند و خودشان شرکت کردند. تصمیم مدیریت این بود که نیروهای اصلی و آزمایشی با هم در ارتباط نباشند. در نهایت من برای ادامه همکاری پذیرفته شدم، اما بعد از یک ماه با من تماس گرفتند برای حضور مجدد در شرکت. قبلاً در مورد حقوق، شرایط و روزهای کاری صحبت کرده بودیم، اما روزی که برای قرارداد و شروع کار رفتم، در کمتر از نیم ساعت زیر حرف و قول‌هایشان زدند. تمام شرایط حقوقی، ساعت‌های کار و محیط کار تغییر کرده بود و انتظار داشتند قبول کنم. وقتی با نارضایتی و عدم موافقت من روبرو شدند، بسیار بی‌احترامی کردند. (به طور پیش‌فرض انتظار برده‌داری داشتند که کارجو با هر شرایطی کنار بیاید) پس از یک ماه مجدداً با من تماس گرفتند که قبول نکردم. من با تمام تجربه‌ای که نداشتم، رفتار حرفه‌ای از کارکنان سطوح مدیریت ندیدم. بسیار خام و نپخته عمل می‌کردند.

بعد از ارسال رزومه در جابینجا، از طرف منابع انسانی تماس گرفتند و به خوبی و با احترام زمان مصاحبه آنلاین را تنظیم کردند. مصاحبه فنی در اسکایپ با یکی از لیدهای تیم شرکت انجام شد که متأسفانه تجربه بسیار بدی بود. مصاحبه‌کننده رفتار غیرحرفه‌ای داشت و مدام صحبت‌های من را قطع می‌کرد و اجازه نمی‌داد حرفم را تمام کنم. قبل از اتمام صحبت‌هایم، نتیجه‌گیری ناقص خود را بیان می‌کرد و من مجبور بودم هم ادامه توضیحاتم را بدهم و هم برداشت اشتباه او را اصلاح کنم. این اتفاق برای تعداد زیادی از سوالات تکرار شد و من مجبور شدم بیش از ۱۰ تا ۱۲ بار بگویم: «اجازه دهید صحبتم تمام شود» یا «اجازه دهید توضیح بدهم». بعد از پایان مصاحبه فنی نیز هیچ تماس، ایمیل یا مکاتبه‌ای از طرف مصاحبه‌کننده یا شرکت دریافت نکردم و حتی وضعیت من در جابینجا تغییری نکرد. این رفتار بسیار غیرحرفه‌ای بود که بعد از مصاحبه هیچ خبری از آن‌ها نشد. در نهایت باید بگویم که تجربه بسیار بدی داشتم و حتی اگر پذیرفته هم می‌شدم، قطعاً با هر پیشنهادی حاضر به کار کردن با تیم آن‌ها نبودم.

من دو بار مصاحبه کردم. مصاحبه اول یک مصاحبه فنی بود که مصاحبه‌کننده به موضوع کاملاً مسلط بود و سوال‌های بسیار تخصصی می‌پرسید. مصاحبه دوم با منابع انسانی و مدیر فنی انجام شد که باز هم سوال‌ها تا حدی فنی بودند. در هر دو مصاحبه، برخوردها بسیار خوب بود. برای من یک پروژه ارسال کردند تا انجام دهم و برایشان بفرستم. به نظرم خیلی مرتب و دقیق بودند، هم در زمان‌بندی مصاحبه و هم در نحوه اجرای آن. بعد از مصاحبه هم چندین بار پیگیری کردند. البته من موقعیت شغلی دیگری پیدا کردم و به آن‌ها اطلاع دادم.

یک شرکت کوچک بود و مصاحبه من با مدیر فروش انجام شد. او مردی با چشم‌های رنگی بود که حس منفی زیادی القا می‌کرد. بسیار جدی و نچسب بود. شروع کرد به پرسیدن سوالات تخصصی زیاد در حوزه فروش، در حالی که زمینه کاری شرکت مربوط به املاک بود و نیاز به تخصص فنی خاصی نداشت. این که از اول زمینه کاری را مشخص نمی‌کنند و خودشان را دست بالا می‌گیرند، واقعاً آزاردهنده بود. من فقط ۵ دقیقه نشستم و برای مصاحبه آمدم، اما هر کس رد می‌شد، چپ چپ نگاه می‌کرد. نکته منفی دیگر این شرکت این بود که خانم‌ها همه موهای باز داشتند و این باعث می‌شد محیط ناسالم به نظر برسد. در محیط اداری و آن هم در ایران، موهای باز داشتن واقعاً جالب نیست. من همان لحظه گفتم که کارشان را دوست ندارم.

مرحله اول شامل یک مصاحبه یک ساعته با یکی از برنامه‌نویسان ارشد بود که خوش‌برخورد و حرفه‌ای به نظر می‌رسید. سوالات متداولی در حوزه‌های مختلف برنامه‌نویسی و اصول مهندسی نرم‌افزار پرسیده شد و در پایان گفتند که گزارش را می‌نویسند و اگر اوکی باشم، به مرحله بعد می‌روم. مرحله دوم شامل یک چالش برنامه‌نویسی بود که باید در یک هفته انجام می‌شد و نکته مهم این بود که اجازه استفاده از جنگو را نداشتم و پروژه باید با داکر کامپوز اجرا می‌شد. بعد از ارسال پروژه، هیچ خبری از آن‌ها نشد و حتی بعد از یک هفته و ارسال ایمیل برای دریافت بازخورد، پاسخی دریافت نکردم. این رفتار به نظر من اصلاً حرفه‌ای نیست که درخواست کنند پروژه انجام دهید ولی حتی پاسخی در رابطه با رد شدن یا بازخورد هم ندهند.

در ابتدا با من تماس گرفتند و یک مکالمه اسکایپی برای مصاحبه تنظیم کردند. برخورد منابع انسانی بسیار خوب و حرفه‌ای بود، حتی در ابتدای مصاحبه من را به مصاحبه‌کننده معرفی کردند. اما متأسفانه مصاحبه‌کننده رفتار مناسبی نداشت. در حالی که من در حال معرفی خودم بودم، متوجه شدم که او در حال خوردن غذا است و با دهان پر سوال می‌پرسید و مدام می‌گفت ادامه بده. واقعاً دوست داشتم مکالمه را قطع کنم، اما نتوانستم. به قول دکتر هلاکویی، رفتار بد دیگران نباید دلیلی برای رفتار بد ما باشد. بقیه سوالات خوب بود، اما برای موقعیتی که می‌خواستند، من بیش از حد واجد شرایط بودم و قبول نشدم. این موضوع را با احترام از طریق ایمیل به من اطلاع دادند. مصاحبه‌کننده کمی رفتار بچه‌گانه داشت و سعی می‌کرد از بالا به پایین نگاه کند، که احتمالاً به دلیل کم تجربگی و نوع نگاهش بود. در کل شرکت بدی نبود، اما متأسفانه همکاری پیش نیامد.