علی بابا

بنظرم یکی از بهترین جاهای ایران بود و همکاری مستقیم با مجید بهترین تجریه زندگیم بود هر چند خیلی خیلی سخت بود مجید بسیار دقیق و پرتوقع هست ولی در عوض کنارش خیلی رشد میکنی و چیزهای زیادی یاد میگیری و از همه مهمتر اینه که مجید یه هیچ چیز قانع نیست و هر چی خودت رو بالا میکشی بالاتر میخواد و این باعث رشد میشه

متاسفانه این شرکت یه مشکل بزرگ داره به نام آقای م . ح نژاد ، ریشه همه این افتضاح هایی که داره بالا میاره از ایشونه.فکر میکنه یه تئوریسین و آدم نادری هستش و ادبیات خودش داره و خیلی بیشتر و بهتر از همه میفهمه . اما در واقعیت و خود واقعیت یک انسان متاسفانه پر از خشم و کینه از آدمها. دائم دنبال سند سازی و خبرچینهای دورشم که نگم بهتون.مدیرعامل مترسک اونجاست و اصلی همه چی در دست همین آقاست.رویای اینو داشت که روزی گوگل بشه ولی متاسفانه یه شرکت منفور شد مخصوصا الان که اکثر افراد به عنوان یه محل کار و استارتاپ افتضاح در موردش حرف میزنن.بریز و بپاشاش خیلی وقته تموم شده و هر جا هم گیر میکنه میاد همه رو جمع میکنه چند قطره اشک میریزه که من بدبختم و مجبورم.به گفته خودش دوران کودکی پراز دعوا و کتک خوردن داشته.مادر بشدت سختگیر و عصبانی که هنوز هم میشه این رفتار رو در اون دید.تمام دوران کودکی تحقیر شده و کتک خورده ، و متاسفانه انتظار داره از همه انتقام بگیره. اصلا جای خوبی نیست برای کار کردن و اصلا روش حساب نکنید.

بعد تجربه چند ساله تو این شرکت میتونم بگم این یه سال اخیر بدترین تجربه کاریم بود. سراسر دروغ و فریب. مدیرا بودجه رفاهی میگیرن میرن تور اروپا، یونان و ایتالیاگردی. همزمان میگن شرایط جنگی شده پراوزا کنسل شده پول نداریم حقوقا رو بدیم با تاخیر میدیم. اونم با سووووود تاخیر. کی دادی دروغگو؟ کی؟ مدیرا بودجه رفاهی میذارن برای خودشون میرن باشگاه انقلاب لاکچررررری بازی در میارن و باهاش استوری میذارن. اونوقت میان چنتا کارشناس متعهد رو یه بلایی سرشون میارن که خودشون ول کنن برن که نگن تعدیل کرد علی بابا. از اونور میگن هواپیما و اتوبوس و کشتی و تانک خریدیم. از اینور میان لیوان کاغذی و بودجه رفاهی کارشناسا رو کم میکنن که پول نداریم. واقعن دیووووونه خونس. منابع انسانی هم یه ادم پخمه رو آوردن که هرچی بگن انجام بده. خود مدیرا هم قبولش ندارن. مدیر خودم میگفت این هیچکارس و خودش و برنامه های اچ ار رو جدی نگیر. خلاصه چوب این مثلا زرنگ بازیها و دغل کاری هاتونو میخورید. الان مج.حس میاد زیر پست میزنه زیر گریه که ای واااااااای سود پولت رو میدم به جان مادرم :)))) این دیگه آخرین تعدیله. تعهد من به شما اینه که دیگه این اتفاق نیوفته :)))) چقدر تعهد دروغ و خنده دار دادی ای دلقک :)) بیچاره اونا که کارگاه هات رو باور میکنن و نمیدونن چه مکاره و فیلمی و دغلی هستی.

من این تجربه رو ثبت میکنم برای دوستانی که فکر میکنن علی بابا شرکت جذابیه! البته منم قبل ورودم به اینجا همچین حسی داشتم اما کاملا اشتباه کردم. جو اینجا به شدت سمی, پر حاشیه و خاله زنکیه! از اول امسال نزدیک به ۴۰۰ نفر تعدیل شدن پس عملا هیچگونه امنیت شغلی وجود نداره (یه دفعه ایمیل میزنن از فردا نیا) مدیرانی که بر سر کار هستن حقوق بالایی میگیرن اما دانش و تجربه کافی رو ندارن و همین باعث جنگ اعصاب میشه چون حرفتون رو نمیفهمن! از نظر حقوق و مالی هم که افتضاحه! حقوقی که میدن به نسبت مارکت خیلی خیلی پایینه و چند وقتیه که وضع مالی شرکت بده و حقوقا رو با تاخیر میدن. منابع انسانی هم هیچ نقشی جز تعدیل نداره و تنها کاری که خوب بلده، چاپلوسی مدیرعامل و تبعیت از دستوراتشه! هیچ ارزشی هم برای پرسنل قائل نیستن و امسال کلی از نفرات کلیدی استعفا دادن و رفتن اما براشون مهم نیست. کسایی هم که موندن با دلخوری دارن کار میکنن و یا ترس از تعدیل دارن یا دارن دنبال کار میگردن که جابجا بشن. درکل به هیچ عنوان علی بابا رو توصیه نمیکنم ، البته اگر برای وقت و اعصاب و روانتون ارزش قائلید!

از این شرکت برای مصاحبه با من تماس گرفته شد، دوتا مصاحبه انجام شد. به گفته خودشون همه چک ها انجام شد و مثبت، از همه جالبتر آفر ارسال شد و روز شروع بکار هم تعیین شد اما به ۲ ساعت نکشید زنگ زدن و با بهانه ای گفتن کنسل شد، منو برای دلجویی خواستن که ببخشید و شرمنده ایم و از این حرفا چقدر خوبه فکر میکنند وقت و انرژی که از آدم میگیرن رو میتونن با پول یا هر کادویی بخرن یعنی توهین آمیز ترین رفتاری که تو عمرم دیده بودم برای همشون متاسفم که از مسیر اصولی جذب خارج شد و به حواشی پرداختن در حالی که همه چک ها مثبت بود

مشکل علی بابا از روزی شروع شد که م.ح تصمیم گرفت یک فرد شکست خورده و بی لیاقت که از پس خدمات مشتریان هم برنمیومد رو بیاره بالا سر اچ آر بذاره کسی که حداقل سه بار کمیته انضباطی شده بود و مشکل اخلاقی با خانم های زیرمجموعه ش داشت و خودش یواشکی هزار جا میرفت مصاحبه و جایی بهش حقوق و سمت مفتی که علی بابا بهش داده بودن رو نمیداد. یک آدم بی سواد چاپلوس که فقط با کوهنوردی رفتن با مدیرعامل سابق سمت موقت گرفت. خانم مر.مح که الان بی پی واحد کامرشیال شده و قبلش مدیر جذب بود بی بی سی و خبرنگار اون بود که با زیرآب زنی و بدذاتی سعی کرد آدم های کلیدی تیم رو حذف کنه و خودش رو اونقدر خوب جلوه داد که شد عصای دست اون بی سواد کوتوله ی ***، عل.اک.س که تو واحد خدمات مشتریان هم اعتبار نداشت چه برسه کل شرکت. آخرم بدجوری باخت و هنوز با روی زیاد مونده و سروایو میکنه. اون خانم مر.مح گنگ آپ و تیمسازی میکرد و زیرآب کسانی که باتجربه تر و با سوادتر از خودش بودن رو میزد. کلا مزد ۴ سال دوری از محیط کار رو از بقیه میگرفت یک دروغگوی به تمام عیار جوو سمی ای راه انداخت که همه استعفا دادن و رفتن با چرخوندن چندتا آدم بین شرکت ها با حقوق بالا اسم خودشو گذاشت هدهانتر در صورتیکه اگر اکانت لینکداین پریمیوم شرکت رو ازش میگرفتی نه توان مذاکره داشت نه هوش استعدادیابی از علی بابا لاشه ای موند برای مترسک هایی شبیه ع.آ به عنوان مدیراچ آر که فقط ترس از دست دادن جایگاه باعث شده اجراکننده دستورات باشن بدون هیچ خلاقیت و هنری. چیزی از علی بابای سابق باقی نمونده و فقط ضعف شدید مدیریتی مونده و بس.

هر سال یا هر فصل، علی‌بابا رکورد فروش محصولات مختلف رو داره می‌زنه، ولی مزایای رفاهی هر سال کمتر می‌شه. مثلاً از سال آینده، بودجه سفر Post Paid قراره حذف بشه. حقوق‌ها هم نسبت به بازار خیلی پایینه. دیگه باید کم‌کم به فکر جابه‌جایی باشم

علی بابا ، وقتی شاید اسم این شرکت میاد همه فکر میکنن که کاش منم میتونستم توی علی بابا کار کنم ، علی بابا بهترین شرکت ایرانه ، وای چقد محیط شرکتش خوبه یا امنیت شغلی داره . دقیقا همه اینا برعکسه و هیچکدوم درست نیستن . علی بابا شرکتی هست که فقط مارکتینگ و برندینگ و ظاهر سازی خوبی توی لینکدین و اینستا گرام انجام داده . وقتی وارد این شرکت شدم کلی ذوق و شوق داشتم درست بعد عید شد که اکثر شرکت های ایران افزایش حقوق چشم گیری داشتن ولی علی بابا ازونایی بود که افزایش حقوق به شدت کمی رو داشت ، به چه علت ؟ به علت بودجه پایین شرکت بعد از عید روی یک سری از نیروهای شرکت فشار بی نهایت وارد شد به حدی که شما پنجشنبه و جمعه هم کار میکردی ولی همون حقوق رو میگرفتی . بعد از گذشت چند ماه خبر تعدیل علی بابا اومد همه ترسیده بودن چون علی بابا قبلا دست به تعدیلش عالی بوده و تعدیل نیرو کرده واسه همینه ک امنیت شغلی علی بابا اصلا خوب نیست چند روزی گذشت علی بابا 400 نفر از نیروهای خودش رو تعدیل کرد دلیلش چی بود ؟ سیاست های سازمان در این بین نیروهای سنیور و حتی سولوشن هم دیده میشد این جا تموم ماجرا نیست علی بابا یه نکته جالب دیگه هم داره که هرچی به مدیرای بالاتر نزدیک باشی بیشتر ارتقا شغل میگیری حالا میخوای فیلد کاریت مرتبط نباشه مثلا شما میتونی بک اند باشی ولی چپتر لید فرانت شی هیچی این ماجرا عجیب نیست چون علی باباست . خلاصه که علی بابا فقط اسم داره

اول از همه همکارام که بهشون ظلم شده میخوام بیان اینجا تجربهشون رو بگنن. حداقل افراد کمتری فریب بخورن برن اونجا یا الکی دلسوزی کنن و آخر هفته و آخر وقت برای شرکت جون بکنن. آخرشم اینجوری کنن با ادما. این شرکت حدود نصف نیروهاش رو چراغ خاموش تعدیل کرده. نمیگه هم تعدیل داریما میگه عملکردتون خوب نیست!!! جالبه مدیر منابع انسانی ع.آ.ر میاد کارگاه فیدبک میذاره که چطوری باید فیدبک بدی اما خود اچ ار یهو میگه بیا حرف بزنیم بعد میگه از فردا نیا!!!!! این بدترین و بی عرضه ترین و بی سوادترین اما پر ادعاترین منابع انسانیه که تا حالا دیدم. جالبه خود منابع انسانی عین گاراژ شده نرخ خروجش از همه جا بیشتره. خانوم م.م که حقوق عجیب غریبی میگیره که از هرکی تو اچ ار میپرسم میگه هچین حقوقی امکان نداره. ایشون حتی حرف زدن ساده هم بلد نیست. تو جلسه اخراجم یه جوری توضیح میداد که انگار من مقصر بودم شرکت الکی استخدام کرده. خلاصه بدن هیچ فیدبکی اخراج شدم در حالیکه مدیرم ازم رضایت داشت و حتی تمام گزارشهای عملكردمم بود!!!!

علی بابا سمی ترین شرکته بیشترین میزان کار رو ازت میکشن حتی روزهای تعطیل رسمی و‌... حقوق یک سوم کاری که انجام میدی رو بهت میدن اونم با تاخیر و هزار منت که از بقیه سرکت ها بیشتر داریم حقوق میدیم در حالی که واقعا از همه جا کمتر پرداخت مبکنن این شرکت فقط ادا و تکرار کلمات قلمبه دوره ی راهبری مج. ح ن، در حالی که حتی خود مج. هم به حرفاش عمل نمیکنه و فقط برای شو کردن و‌جلب توجه سالی یه بار دوره برگزار میکنه حالا هر کی بهتر بتونه ادای مج. ح ن. رو‌ در بیاره و‌بهتر شو کنه، هی سمت میگیره و‌ میره بالاتر و حقوق بیشتر اچ آر فوق سمی خانم مر. مح. که پلید ترین و‌شیطان صفت ترین آدمه و زن ستیز به شدت ، تو روی آدم میخنده و ادای مهربون ها، ولی تو‌ همون زمان داره کارهای اخراج و تعدیلت رو میکنه مدیر ها هر بخش یکی بی سواد تر از کناریش، انگار مسابقه گذاشتن، زندگی خودشون رو‌ نمیتونن مدیریت کنن چه برسه به تیم، به شدت آدمای بی لول و‌ بدون تحصیلات و تجربه مرتبط رو صرفا بخاطر شو آف ها مدیر میکنن هر موقع خواستید یه آدم رو‌ روانه تیمارستان کنین بگید بهش بره علی بابا کار کنه

جا داره از یکی از اشخاصی که مصوب تمام حال بدی نیروهای شرکت هست حرف زده بشه خانم (م.م) معروف در اکو سیستم به بدذاتی اچ ار بی پی واحد بازرگانی درسته شرکت اوضاع بدی داره ولی حتی برای تعدیل هم میشه انسان بود این خانم خارج از فضای تعدیل تو شرکت میگرده ببینه با کی حال نمیکنه و زیرآبشو بزنه یک شخص به شدت حسود و بد ذات هست میشه گفت پلیدترین زن تاریخ بشریت سکوت ترسناکی داره و با چشماش همه جا زیر نظر داره بهیچ وجه نمیشه بهش اعتماد کرد مدام آویزون مدیران ارشد هست برای جا انداختن خودش تا جاییکه بزور ازشون ریکامندیشن بگیره برای لینکدین خودش، کاش حداقل دانش داشت حتا قدرت حرف زدن نداره نه عدد رقم میفهمه، نه دیتا، نه مصاحبه و جذب بلده، نه میفهمه بونس چیه، نه میفهمه عملکرد خوب و بد چیه، نه میفهمه بیزینس داره چیکار میکنه کلا آی کیو صفر فقط با زیر آب زنی کار میکنه و رفیق های بی دانش خودش بالا میکشه و میبره تو صف ارتقا یا از اینور اونور با حقوقای نجومی جذبشون میکنه

مدیر منابع انسانی این شرکت آقای ع.آ از وقتی اومده بیشترین نرخ خروج رو خود اچ آر داشته. همون نیروهایی که خودش آورد :))) فقط اونایی موندن که حقوق بالایی دارن میگیرن. ایشون هرچی مدیر عامل اصلی م.ح میگه همون رو انجام میده چون جرات نداره جلوش وایسه. کلی آدم سینیور از شرکت رفتن و هیچ کاری نکردن. مدیر عامل نمایشی ت.ع.ا هم فقط میگه هزینه کم بشه. مهمترین پرتی‌های سازمان همین مدیرای بی کفایت هستن که کسی باهاشون کاری نداره. مدیرعامل نمایشی و مدیر منابع انسانی فقط بلدن برن تو همایش‌ها سمینارها نمایش‌ گری و شو آف کنن. نیروی انسانی برای این شرکت ذره‌ای اهمیت نداره فقط نمی‌ دونم اون همه تیم منابع انسانی اونجا چیکار میکنه.

یکی از ج*** سازمان علی بابا آقای ع.اک.سل که علم و سوادش از عملیاتی که خیر سرش مدیر ارشد آن است شاید به نوشتن صحیح املای عملیات هم قد ندهد. اگر خواستید مجسمه‌ی فرومایگی و بی کفایتی را در اکو سیستم بسازید حتما سری به دفتر یارا بزنید تا بتوانید به صورت واقعی با این دو صفتی که گفتم آشنا بشوید. این فرد اگر در سازمان شما باشد عملا چیزی غیر از این شرایط فاجعه باری که علی بابا دچار آن است نخواهید داشت. اینکه این سطح از ناکار آمدی تا امروز در این سازمان تحمل شده و یا حتی کشف نشده هم برای تمام کسانی که آنجا مشغول به کار هستند و یا خواهند شد جای یک علامت سوال بزرگ باقی میگذارد. در حدی که مدتی ایشان سمت مهمی مثل مدیریت ارشد منابع انسانی را هم عهده دار بودند که کارنامه‌ی درخشانی مثل حضور چند ماهه‌ی یک آدم کم نام و نشان بی لیاقت به اسم س.ش برای جایگزینی خودش به خیال خام کسب جایگاه مدیر عاملی بود که آمد و چند ماهی پول حیف کرد و اخراج شد تا ع.ا.سل دست از پا دراز تر به جایگاه قبلی تنزل یابد. او همچنین در منابع انسانی با استخدام شخصی به نام ع. آ آمد ابرو را درست کند که چشم منابع انسانی را هم کور کرد. خلاصه که گندی ماندگار در جایی بسیار مهم به نام منابع انسانی هم در رزومه‌ی خود درج کرد. کما اینکه باز هم جای سوال دارد کسی که الفبای رفتار و حرف زدن محترمانه را با بیشتر از نصف سازمان یعنی زنها را حتی بلد نبود و عملا زن ستیز بود چطور در این جایگاه قرار گرفت؟ توانایی کار کردن با نیروهای برجسته و اصطلاحا قد بلند از بدیهیات رهبری و مدیریت یک سازمان است که ایشان با قد کوتاه و زبان الکنش فاقد تمام این خصوصیت ها بود. شاید هم اقای ع.ا.سل زالو را به عنوان یک الگو برای خودش انتخاب کرده چرا که قطعا درست مثل زالو اگر اینجا ترک کند نابود خواهد شد و قابل استفاده در جای دیگری نخواهد بود.

اچ آر بی پی های علی بابا کلا ضعیفن و با پارتی بازی اومدن نمونه هم زیاد هست ازشون، بجز یکنفر که ید طولانی در نقش اچ ار بی پی داره آ.ح، ولی یکنفر در بینشون هست نه تنها از اچ ار چیزی نمیدونه بلکه از معرفت و انسانیت هم چیزی نمیدونه این خانم مدام از واحدی به واحد دیگه میفرستن انقدر در جای قبلی سوتی میده خانم ل.س که الان در کال سنتره کاملا بیسواد و به دور از هر گونه دانش منابع انسانیه نه میشنوه نه میبینه فقط ماستمالی میکنه کلی از قوانین زیر سوال میبره تهدید میکنه به اینکه هر جا دیگه هم بخوایین برید ما نمیزاریم اگه رفرنس چکتون کنن مگه اینکه در مقابل زورگویی ما سکوت کنین، گل بگیرن در شرکتیو که از امثال تو رفرنس چک بگیرن خانم ل.س زمین خیلی گرده نوبت تو هم میرسه

شرکت علی‌بابا پس از یک جلسه خداحافظی ناگهانی به من گفتند که نمی‌توانم از بیمه بیکاری استفاده کنم و حقوق همان ماه را به من دادند به علاوه تسویه حساب بعد از ۶۰ روز. بعد از پیگیری از مراجع مربوطه متوجه شدم که می‌توانم از بیمه بیکاری استفاده کنم و به آن‌ها گفتم که قصد شکایت دارم. فردای آن روز به من نامه عدم نیاز دادند. اکنون ۷۰ روز گذشته و نه تسویه حساب من انجام شده و نه حقوق ماه آخر را دریافت کرده‌ام. با وجود پیامکی که مبنی بر اتمام کار بررسی تسویه حساب برایم ارسال شد، با بدترین لحن به من گفتند که پیگیری نکنم تا خودشان به من اطلاع دهند. من سرپرست مرکز پشتیبانی بودم و ۳ سال شبانه‌روز در آنجا زحمت کشیدم و این برخورد آن‌ها با یک نیروی کارکشته و مسئولیت‌پذیر بود.

قبل از هر چیز باید به این نکته توجه کنید که یک ماه آموزش تئوری در کلاس وجود دارد و در این مدت هیچ کار عملی انجام نمی‌شود. بعد از این دوره، امتحان گرفته می‌شود و اگر نمره بالایی کسب کنید، برای مدت دو ماه به صورت آزمایشی بررسی می‌شوید. اگر در این مرحله هم قبول شوید، وارد شرکت خواهید شد. این فرآیند بسیار سخت، عجیب و طولانی است. علاوه بر این، تیم آموزشی رفتار مناسبی ندارد و به نوعی به دلخواه خود عمل می‌کند و افراد را استخدام می‌کند، در حالی که به نظر می‌رسد تیم مدیریت چندان از این موضوع اطلاعی ندارد. با این حال، در کل شرکت خوبی است. ویژگی‌هایی که برای آن‌ها مهم بود: تحصیلات آکادمیک.

چند دقیقه‌ای در اتاق مصاحبه منتظر ماندم تا آقایی وارد شد که برخورد بسیار خوبی داشت. پس از معرفی خودم، یک چالش مطرح کرد تا با هم آن را حل کنیم. من راه‌حل‌هایی ارائه می‌دادم و ایشان نیز همراهی می‌کرد تا راه‌حل کامل شود. بیشتر مسائل چالشی بودند و سوالات تعریفی مطرح نمی‌شد. در کل، مصاحبه‌ای جالب برای من بود و چیزهای زیادی از آن یاد گرفتم. به نظر من، اگر فکر می‌کنید باهوش هستید، حتماً برای مصاحبه به علی‌بابا بروید چون قطعاً برای شما مفید خواهد بود.

مرحله اول مصاحبه فنی بود. سوالاتی در مورد اکتیو دایرکتوری پرسیدند و از من خواستند توضیح دهم که تاکنون چه کارهایی انجام داده‌ام و چگونه با همکار عصبانی برخورد می‌کنم. همچنین در مورد شرایط شرکت و میزان شانس پیشرفت در آنجا صحبت کردیم.

من با مدیر بخش جذب علی‌بابا مصاحبه کردم، اما ایشان اصلاً حرفه‌ای نبودند و به نظر نمی‌رسید تجربه کافی در مصاحبه داشته باشند. فقط چهار سوال کلی و ساده پرسیدند و در طول مصاحبه بیشتر وقتشان را به نگاه کردن به لپ‌تاپ اختصاص دادند، طوری که احساس می‌کردم به حرف‌هایم گوش نمی‌دهند. بعد از هر پاسخ من، حدود ۵ دقیقه فکر می‌کردند تا سوال بعدی را بپرسند، در حالی که اگر به حرف‌هایم توجه کرده بودند، نیازی به این همه تامل نبود. مصاحبه حدود نیم ساعت طول کشید، اما بیشتر وقت را خودشان صحبت کردند و سعی داشتند برندینگ کنند. حتی گفتند که من الان سفیر علی‌بابا هستم از نظر برندینگ. واقعاً دوست داشتم بگویم اگر اصول مصاحبه حرفه‌ای را بلد بودید و به درستی مصاحبه می‌کردید، کافی بود و نیازی به این همه صحبت و برندینگ نداشتید. توصیه من این است که اگر به دنبال کار با افراد حرفه‌ای و با دانش هستید، بهتر است از علی‌بابا صرف‌نظر کنید.

اکثراً چندین مرحله مصاحبه با افراد و سمت‌های مختلف انجام می‌دادند، اما من تنها با یک جلسه مصاحبه مشغول به کار شدم و این شرکت بهترین شرکتی بود که با آن همکاری داشتم. متأسفانه به دلایلی تعدیل شدم، اما شرکت واقعاً درک کرد و سعی کرد خدمات و پاداش‌هایی ارائه دهد تا برای مدتی مشکلی پیش نیاید. چیزی که حتماً باید بگویم این است که در مصاحبه با شرکت علی‌بابا، خود واقعی‌ام بودم و فکر می‌کنم کاملاً متوجه شدند و درک کردند. در حالی که در مصاحبه‌های دیگر با شرکت‌های مختلف، انتظار داشتند که خودت نباشی و فقط چیزهایی را ظاهراً بگویی. نظر من این است که در مصاحبه با این شرکت، خود واقعی‌تان باشید و پرانرژی. توصیه من به کسانی که می‌خواهند در این شرکت کار کنند این است که واقعاً باید صبر و حوصله فوق‌العاده‌ای داشته باشند، ۱۰ برابر شرکت‌های دیگر، به دلیل حجم بالای کار. ویژگی‌هایی که برای آن‌ها مهم بود: پرانرژی بودن، با انگیزه بودن و هدفمند بودن.

با من تماس گرفتند و جلسه مصاحبه تنظیم شد. در جلسه اول سوالاتی در مورد PHP و سوالات کلی که معمولاً در مصاحبه‌ها پرسیده می‌شود، پاسخ دادم. در پایان جلسه توضیحاتی در مورد پروژه و کارهایی که باید انجام می‌شد داده شد و گفتند که برای من ایمیلی ارسال می‌شود تا یک پروژه کوچک انجام دهم. در حالی که منتظر ایمیل پروژه بودم، مسئول HR با من تماس گرفت و زمان مصاحبه با HR را به من اطلاع داد. این مصاحبه حدود یک ساعت طول کشید و بیشتر سوالات در مورد خودم و کار تیمی بود و توضیحاتی در مورد شرایط کار در علی‌بابا به من داده شد. در پایان جلسه اعلام کردند که به زودی مصاحبه دیگری با CTO و CMO علی‌بابا خواهم داشت. زمانی که برای هماهنگی مصاحبه بعدی با من تماس گرفتند، از من خواستند که یک ساعت زودتر بیایم تا قبل از مصاحبه با CTO و CMO چند آزمون HR نیز بدهم، چیزی که در جلسه دوم مصاحبه به من اعلام نشد. در روز مصاحبه، دو تست شخصیت‌شناسی از من گرفته شد و بعد منتظر مصاحبه بعدی ماندم. مصاحبه بعدی با CTO انجام شد و مسئول CMO در مصاحبه حضور نداشت. در انتهای مصاحبه پرسیدم چقدر زمان می‌برد تا جواب مصاحبه را به من اطلاع دهند؟ گفتند حداکثر تا ۲ روز کاری همکارانم نتیجه را به شما اعلام می‌کنند. در حالی که نتیجه مصاحبه به من اطلاع داده نشد. بعد از یک هفته ایمیلی با عنوان 'سلام، یکی از دو پروژه زیر به اختیار انجام شود' برای من ارسال شد. من با وجود اینکه فکر می‌کردم جلسات مصاحبه تمام شده و انتظار چنین ایمیلی را نداشتم، یکی از پروژه‌ها را انجام دادم و ارسال کردم. به نظر من خیلی بهتر بود اگر قبل از ارسال ایمیل پروژه با من تماس گرفته می‌شد و زمان ارسال پروژه هماهنگ می‌شد. شاید زمانی که پروژه را ارسال می‌کنند کسی مشکلی داشته باشد و نتواند کار را در مدت مشخص شده برساند. با این حال از زمانی که من پروژه را ارسال کردم پاسخی به من داده نشد. من تماس گرفتم و خواستم که نتیجه به من اعلام شود. بعد از چند روز یکی از کسانی که با من مصاحبه کرده بود تماس گرفت و پس از عذرخواهی گفت من فکر می‌کردم که از طرف HR نتیجه به شما اطلاع داده شده، گفت شما برای این موقعیت خیلی خوب هستید و ما قصد استخدام شما را داریم ولی مدیر پروژه تصمیم گرفته که تغییراتی در پروژه داده شود. به همین دلیل ما در حال حاضر قصد استخدام نداریم!!!! و بعد از ۴ جلسه مصاحبه این بدترین دلیلی بود که برای استخدام نکردن می‌توانستند بیاورند. برای مصاحبه با این شرکت وقتتان را هدر ندهید. منابع انسانی این شرکت اصلاً کار خودشان را بلد نیستند. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود: کار تیمی و نحوه ارتباط شما با مشکلات گروه بیشترین اهمیت را برایشان داشت.

مصاحبه خوبی بود. من در ابتدا استرس زیادی داشتم، اما دو نفری که با من مصاحبه کردند رفتار بسیار دوستانه‌ای داشتند و طوری صحبت کردند که استرسم کم شود. سوالات از موارد ساده شروع شد و با توجه به رزومه‌ام از من پرسیده شد. یک سوال پیچیده هم بود که با کمک خودشان توانستم پاسخ دهم. در کل سوالات خیلی سخت یا غیرعادی نبودند، اما من بدون آمادگی رفته بودم و همین باعث شد پذیرفته نشوم. همچنین چند سوال به انگلیسی پرسیدند که من پاسخ دادم. به نظر من علی‌بابا به شکل حرفه‌ای عمل می‌کند و روند مصاحبه‌شان عجیب یا غیرعادی نیست. اگر با آمادگی ذهنی بروید، می‌توانید از پس آن برآیید. همچنین بهتر است چیزهایی که واقعاً بلد هستید را در رزومه بیاورید. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود: از من پرسیدند که نظر من در مورد فضای کار موردعلاقه‌ام چیست و فکر می‌کنم اخلاق حرفه‌ای برایشان اهمیت دارد.

جلسه اول مصاحبه با سرپرست فروش و مدیر فروش سازمانی برگزار شد. سوالات تخصصی پرسیده شد و درباره تجربه‌های کاری من در این زمینه صحبت شد. جو مصاحبه بسیار صمیمی و خوب بود. قرار بود در سریع‌ترین زمان برای مصاحبه با واحد منابع انسانی به من اطلاع دهند، اما حدوداً یک ماه طول کشید. جلسه دوم با کارشناس ارشد جذب و استخدام علی‌بابا بود. جلسه بسیار خوب و عالی برگزار شد و بیشتر سوالات برای شناخت روحیات و اخلاقیات افراد و نزدیکی به فرهنگ سازمانی علی‌بابا بود. بعد از حدود ۴ روز ایمیل فرستاده شد و اعلام کردند که در حال حاضر امکان همکاری وجود ندارد، اما رزومه من برای موقعیت‌های شغلی دیگر بایگانی می‌شود.

مصاحبه من در شرکت علی‌بابا تنها ده دقیقه طول کشید. با وجود ارسال رزومه و انجام مصاحبه تلفنی با منابع انسانی و توضیح کامل سوابق کاری‌ام، در جلسه مصاحبه اعلام کردند که به فردی با سابقه کار مرتبط نیاز دارند و حتی فرد مورد نظرشان را قبلاً انتخاب کرده بودند. در واقع هیچ سوال خاصی از من پرسیده نشد و از همان ابتدا نتیجه برایشان مشخص بود. بهتر بود اصلاً مرا به مصاحبه دعوت نمی‌کردند یا حداقل مصاحبه را کنسل می‌کردند، این کار حرفه‌ای‌تر بود. من در دو مرحله تمام شرایط و سوابق کاری‌ام را توضیح داده بودم و قبل از جلسه مصاحبه هیچ اشاره‌ای به نیازشان به سابقه کار مرتبط نشده بود، فقط گفته بودند که مدرک PSM I برایشان مهم است که من این مدرک را دارم. به هر حال، با توجه به وقتی که صرف کردم، این تجربه بد و رفتار نامناسبی بود. با توجه به تجربه‌ام و بازدید از شرکت، به نظرم تبلیغات و شعارهایی که مدیران این شرکت در شبکه‌های مجازی منتشر می‌کنند، کاملاً با واقعیت موجود متفاوت است.

در ابتدا باید اشاره کنم که محل شرکت بسیار دور است و نزدیک مترو بیمه در یک کارخانه فناوری قرار دارد که شامل چند سوله متعلق به شرکت‌های استارتاپی دیگر است. در مصاحبه اول، درباره امکانات شرکت، انعطاف زمانی کاری و موارد مشابه توضیح دادند. سپس سوالات فنی در مورد طراحی دیتا‌ورهاوس و معماری آن پرسیده شد و بعد درباره تجربه‌های کاری قبلی و تکنیک‌های جدید حوزه BI صحبت کردند. گفتند در مصاحبه بعدی باید حداقل ۴ ساعت در شرکت حضور داشته باشیم تا یک پروژه انجام دهیم، اما به دلیل شرایط کرونا این مرحله انجام نشد و به زمان دیگری موکول شد. با توجه به تعدیل نیروی گسترده‌ای که در سال ۹۸ در شرکت علی‌بابا اتفاق افتاد، استخدام در این شرکت با شک و تردید همراه است.

مصاحبه اول به صورت گروهی برگزار شد و مهارت‌هایی مانند قدرت مذاکره، تعامل و جست‌وجو بسیار مهم بود، اما مشخص نشد که معیار انتخاب دقیقاً چه بود. در طول مصاحبه، افراد مرتباً من را به چالش می‌کشیدند و با جملاتی مانند 'وقت نداری، نمی‌توانی، باختی، دیگر وقت نگذار، این کار بی‌فایده است، چطور بلد نیستی این کار را انجام دهی' و ... مواجه شدم. یکی از نکات منفی این بود که در پایان توضیح ندادند بر چه اساسی فردی را انتخاب کردند. در مصاحبه دوم حتی سوالی نپرسیدند و فقط پرسیدند 'خیلی سابقه داری؟' که من گفتم 'نه' و همین بود. مصاحبه دوم بسیار بد بود. به نظر می‌رسد شرکت به صورت سلیقه‌ای عمل می‌کند و هر کسی که از نظرشان مناسب باشد را انتخاب می‌کنند. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود، قدرت تعامل بود.

روند مصاحبه چندان جالب نبود. مصاحبه‌کنندگان تلاشی برای کاهش استرس مصاحبه نکردند و فضای مصاحبه بیشتر شبیه بازخواست بود. بدترین بخش، عدم صداقت در قول‌هایی بود که داده شد؛ مثلاً گفتند که بازخورد مصاحبه را ایمیل می‌کنند، اما این کار را انجام ندادند. سوالات کاملاً کلیشه‌ای بود و نگاه مصاحبه‌کننده به شدت از بالا به پایین بود. به طور کلی، حس خوبی از این مصاحبه نداشتم و هر بار که نام علی‌بابا را می‌بینم، یاد آن روز و حس بدش می‌افتم.

شروع کارم در علی‌بابا با انرژی زیادی همراه بود و سابقه‌ام در آژانس به من کمک زیادی کرد. در مصاحبه، سوالی قوی از من پرسیدند: اگر هرمی را تصور کنی، جایگاهت کجای آن است؟ پاسخ دادم قطعاً در ردیف‌های بالایی هستم و اگر صدر هرم نباشم، کف هرم هم نخواهم بود. سپس پرسیدند برای رسیدن به جایگاه مناسب در هرم، مهم‌ترین ویژگی چیست؟ گفتم انعطاف‌پذیری. آنها من را از سخت‌ترین جایگاه شروع کردند و به عنوان پشتیبانی شیفت شب از ساعت ۱۶ تا ۲ بامداد قرار دادند. با وجود مسیر دور، قبول کردم و الان بعد از حدود ۲ سال، سرپرست عملیات تیم تور علی‌بابا هستم. از سخت‌ترین نقطه شروع کردم و به جایگاه مناسب رسیدم. توصیه‌ام این است که اگر فکر می‌کنی نمی‌توانی با هر تیپ آدمی ارتباط برقرار کنی و همکاری داشته باشی، به علی‌بابا نرو.

سوالاتی که از من پرسیده شد بسیار ابتدایی بود و فردی که با من مصاحبه کرد ظاهراً مسئول جذب منابع انسانی بود. در مورد مدیرعامل و فرهنگ شرکت علی‌بابا صحبت کرد. من از دوستانی که در این شرکت هستند شنیده بودم که همه چیز به شدت از بالا دیکته می‌شود، به ویژه در بخش منابع انسانی و مدیر منابع که به نظر می‌رسد بسیار خودبین و متظاهر هستند و نگاه از بالا به پایین دارند. به نظر می‌رسد همه برایشان بی‌ارزش هستند و فقط خودشان درست فکر می‌کنند. من اصلاً از این فضا خوشم نیامد و احساس کردم همه چیز ظاهری و توخالی است. قبل از ورود به این شرکت حتماً تحقیق کنید، زیرا همه چیز به شدت تقلیدی از شرکت‌های بزرگی مثل کافه‌بازار است، اما اصلاً شبیه آن‌ها نیست و فقط سعی می‌کنند خود را خاص و مدرن نشان دهند. الان فهمیدم که بزرگترین مشکل این شرکت به خاطر بنیانگذارش و ادعاها و بی‌احترامی‌های اوست. اخراج افراد کاملاً سلیقه‌ای است و سیستم به شدت سفارشی و مبتنی بر پارتی‌بازی است. حتی افرادی که هیچ قابلیتی ندارند، فقط به خاطر سفارش مدیران ارشد وارد شرکت می‌شوند. سیستم خبرچینی و خاله‌زنکی در شرکت بسیار قوی است و مدیر ارشد دوست دارد همه برایش جاسوسی کنند و خبر ببرند.

من درخواستی برای این موقعیت شغلی در شرکت علی‌بابا نداشتم، اما خودشان یک بار تماس گرفتند و من را به جلسه مصاحبه دعوت کردند. من ابتدا گفتم تمایلی ندارم، اما بعد از اصرار آنها پذیرفتم. مصاحبه به صورت اسکایپ انجام شد و سوالات فنی پرسیده شد. فضای مصاحبه خیلی رسمی نبود و تقریباً هرچه بلد بودم گفتم و مواردی که بلد نبودم هم صادقانه بیان کردم. مصاحبه حدود نیم ساعت طول کشید و قرار شد نتیجه را اطلاع دهند، اما بعد از گذشت دو ماه هنوز پاسخی دریافت نکرده‌ام.

من برای یکی از هلدینگ‌های علی‌بابا مصاحبه داشتم. در مصاحبه با مدیر فنی، درباره کلیت کار، مدل کسب‌وکار و تیم صحبت شد. سپس از من خواستند آزمونی انجام دهم که انجام دادم و ارسال کردم. روز بعد تماس گرفتند و گفتند در مصاحبه فنی پذیرفته شده‌ام و برای مصاحبه منابع انسانی دعوت شدم. قبل از آن درباره حقوق صحبت کردیم و گفتند در محدوده حقوقی آن‌ها قرار دارد. در روز مصاحبه منابع انسانی، در پایان جلسه گفتند من خیلی رسمی و مودب هستم و پرسیدند اگر مدیر علی‌بابا باشی، چرا خودت را استخدام نمی‌کنی؟ گفتم وقتی همه با هم راحت هستند و همدیگر را با اسم کوچک صدا می‌کنند، ممکن است یک فرد رسمی و مودب با تیم هماهنگی نداشته باشد. آن‌ها این موضوع را تایید کردند و همین دلیل رد شدن من شد. می‌دانم الان همه فکر می‌کنند دلیل دیگری وجود داشته، اما با بررسی صحبت‌ها و رفتارشان، این تنها دلیل رد شدنم بود. بعداً ایمیل زدند که تایید نشده‌ام، اما خیلی خوشحال شدم چون اگر همکاری می‌کردم، احتمالاً کمتر از دو ماه استعفا می‌دادم و رزومه‌ام هم خراب می‌شد. در نهایت برای آن‌ها آرزوی موفقیت کردم و همچنان آرزوی موفقیت دارم.

برخوردشان عالی بود، هم محیط شرکت و هم شخصی که مصاحبه کرد خیلی خوب بودند. قبل از مصاحبه استرس داشتم، اما وقتی مصاحبه شروع شد، لحن دو نفری که مصاحبه می‌کردند بسیار گرم و آرام بود و با دقت به حرف‌هایم گوش می‌دادند. سوالات شخصیتی پرسیدند و اصلاً سوالات تخصصی مطرح نکردند. فقط پرسیدند که آیا حسابداری ارزی کار کرده‌ام که گفتم نه، اما یاد می‌گیرم. البته رفتار غیرحرفه‌ای‌شان این بود که در همان ابتدا خودشان را معرفی نکردند تا من بدانم با کدام بخش و چه اشخاصی مصاحبه می‌کنم و هیچ‌چیزی در مورد خودشان نگفتند، فقط از من سوال پرسیدند و چیزهایی یادداشت کردند. بعد از حدود یک هفته به من ایمیل زدند که متاسفانه تطابق کمتری با شخص مد نظرشان داشتم. صادق و روراست باشند و منتظر هر نتیجه‌ای باشند، چون من واقعاً فکر می‌کردم پذیرفته می‌شوم. برای هر کسی که گفتم چه سوالاتی پرسیدند و چه جواب‌هایی دادم، همه گفتند عالی گفتی. خودشان هم نظر مثبتی داشتند، اما این را به عنوان یک تجربه مصاحبه در نظر می‌گیرم. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود: کار گروهی و تعامل سازگار با بقیه همکارها، دقت و توجه و تمرکز بر حسب شغل حسابداری برایشان مهم بود.

مصاحبه من به صورت اسکایپ انجام شد. نماینده منابع انسانی در استکهلم حضور داشت و ما به صورت تصویری با هم صحبت کردیم. سوال‌های مرتبط و غیرمرتبط زیادی پرسیدند و خیلی روی این موضوع که چرا از شرکت قبلی خارج شدم، حساسیت نشان می‌دادند. من توضیح می‌دادم که مدیر پروژه بودم و پس از اتمام پروژه، دیگر کاری با شرکت نداشتم، اما آنها از زوایای مختلف به این موضوع می‌پرداختند. در نهایت، وقتی بحث حقوق پیش آمد، شرایط عجیبی پیش آمد. آنها انتظار داشتند که من با ۱۵ سال سابقه کار به عنوان مدیر پروژه و داشتن مدرک معتبر بین‌المللی، حقوقی در حدود چهار تومان دریافت کنم.

حدود یک ماه است که به عنوان توسعه‌دهنده در شرکت علی‌بابا مشغول به کار هستم. در این مدت هیچ مشکلی نداشتم و اعضای تیم بسیار متواضع و خوش‌برخورد بودند، به‌ویژه با من که تازه‌وارد بودم. ساعت کاری منعطف برای توسعه‌دهندگان، امکاناتی مانند رستوران، کافی‌شاپ، اتاق استراحت، بیمه تکمیلی و دورکاری در دوران کرونا از مزایایی است که علی‌بابا در اختیار ما قرار داده است. همچنین برای کار در منزل نیز تمام امکانات لازم فراهم شده است. از نظر امکانات، چیزی کم نمی‌گذارند و فشار کاری نیز متعادل است. مهم این است که تسک‌ها را به موقع تحویل دهید، نه اینکه حتماً حضور فیزیکی داشته باشید یا ساعت‌های کاری را پر کنید. به‌طور کلی، به نظر من علی‌بابا یکی از ۵ شرکت برتر ایران است و این شرکت را به توسعه‌دهندگان، به‌ویژه دات‌نت‌کارها، پیشنهاد می‌کنم.

در یک مرحله مصاحبه فنی شرکت کردم که به دلیل ذکر تجربه برنامه‌نویسی فرانت‌اند در رزومه‌ام، سوالات فنی زیادی در این زمینه از من پرسیدند. این سوالات مرا به چالش کشیدند و باعث شدند کمی احساس ناراحتی کنم، چون نتوانستم به برخی از آن‌ها پاسخ دهم.

من به مدت ۹ ماه در علی‌بابا کار کردم و در این مدت هیچ تجربه بدی از سمت مدیریت شرکت نداشتم، به جز زمانی که در پایان کار تعدیل شدم. همیشه توسط مدیر مستقیمم حمایت می‌شدم که به نظر من بسیار مهم است. یکی دیگر از نکات مثبت در علی‌بابا این بود که هر سه ماه یکبار وظایف تیم با مذاکره سرپرست تیم با مدیر واحد مشخص می‌شد و سپس بین اعضای تیم تقسیم می‌شد. این وظایف به اسپرینت‌های تیم تبدیل می‌شد و عملکرد ما بر اساس تحویل به موقع تسک‌ها و درصد پیشرفت کارها ارزیابی می‌شد. نکته فوق‌العاده دیگر درباره علی‌بابا، کامیونیتی حرفه‌ای و لذت‌بخش همکاران بود. اما به تعادل کار و زندگی نمره پایینی می‌دهم. همان‌طور که مدیران علی‌بابا هم در یک ویدئو اشاره کردند، علی‌بابا جایی است که زندگی شما تبدیل به کار می‌شود. درست است که از کار لذت می‌برید و درگیر آن می‌شوید، اما سایر جنبه‌های زندگی در حاشیه قرار می‌گیرند. این موضوع فقط برای کارمندان سطح پایین نیست، بلکه مدیران سازمان حتی بیشتر درگیر هستند و تقریباً شبانه‌روز و حتی در روزهای تعطیل در شرکت حضور دارند.

سوال‌هایی که از من پرسیده شد بیشتر بر دانش تاکید داشتند تا مهارت‌های نرم. مثلاً خواستند یکی از اصول اجایل را بگویم یا شاخص‌های سلامت محصول را نام ببرم. به نظرم دنبال فردی بودند که علاوه بر تفکر محصولی، بر این نوع تئوری‌ها هم تسلط داشته باشد. همچنین حس می‌کردم که مصاحبه‌کنندگان منتظر بودند جوابی بدهم و بعد آن را به چالش بکشند تا احساس کنم اشتباه جواب داده‌ام. در کل احساس راحتی نداشتم و سوال‌ها را هم از جنس سوال‌های مدیر محصولی نمی‌دیدم. شاید انتظارات و نظرشان چیز دیگری بود.

قبل از مصاحبه به من گفته بودند که یک صفحه را بررسی کنم و ایرادات سئوی آن را در یک فایل ارسال کنم. من هم این کار را انجام دادم و نزدیک به ۱۴ صفحه ایراد از سئوی داخلی نوشتم و ایمیل کردم. با خودم فکر کردم که با یک تیم حرفه‌ای و گسترده طرف هستم و انتظار داشتم در مصاحبه با سوالات چالشی مواجه شوم. اما وقتی به دفتر علی‌بابا در خیابان مطهری رفتم، مصاحبه تنها توسط یک نفر انجام شد. ایشان گفتند که چندین ماه است که مسئولیت سئو به تنهایی بر عهده‌ی او بوده و این موضوع مرا بسیار متعجب کرد که چطور شرکت بزرگی مثل علی‌بابا با این همه نتایج برتر در گوگل، سئو را تنها توسط یک نفر مدیریت می‌کند. سوالاتی که پرسیدند بسیار ساده و حتی مضحک بود و در حد چنین شرکتی نبود. مثلاً پرسیدند تفاوت HTML5 با نسخه قبلی چیست یا از من خواستند نام چند سئوکار معروف را بگویم. حتی سوالی پرسیدند که انتظار داشتند با برنامه‌نویسی سمت بک‌اند آشنا باشم، در حالی که این موضوع برای یک متخصص سئو ضروری نیست. من انتظار داشتم سوالات چالشی درباره ارتقای رتبه سایت در حوزه‌های مختلف کاریشان مثل تورها بپرسند و من بتوانم راهکارهایی ارائه دهم، اما متاسفانه اینطور نشد. همچنین نگاه بالا به پایینی داشتند، در حالی که با بررسی بیشتر متوجه شدم که موفقیت این سایت بیشتر به دلیل تبلیغات گسترده و هزینه‌های گزاف است، نه راهکارهای علمی و منطقی. در کل از رفتن به این مصاحبه پشیمان شدم و به کسی توصیه نمی‌کنم که به این شرکت برود.

شاید من تلخ‌ترین خاطره را از بین کسانی که در علی‌بابا مصاحبه کرده‌اند داشته باشم. وقتی برای مصاحبه رفتم، ۸ سال سابقه کار مفید در شرکت‌های معتبر ایرانی داشتم. مصاحبه فنی‌ام خیلی خوب بود و تقریباً ۹۵ درصد سوالات را پاسخ دادم. بعد از یک هفته برای مصاحبه منابع انسانی تماس گرفتند. مصاحبه طولانی بود و تاکید داشتند که خودشان را جزئی از سازمان می‌دانند و حتی اگر لازم باشد تا ساعت ۱۱ شب کار می‌کنند. من هم چون کار عملیاتی زیادی کرده بودم، برایم مسئله‌ای نبود. گفتند خبر می‌دهند. بعد از یک هفته تماس گرفتند و گفتند تبریک، شما قبول شده‌اید و برای تاریخ شروع کار با شما تماس می‌گیریم. همچنین از من خواستند قول بدهم که دیگر با جایی مصاحبه نکنم. سه هفته بعد تماس گرفتند و گفتند به تخصص من نیاز دارند، اما یک نفر دیگر قرار است خبری به آن‌ها بدهد و باید دو هفته دیگر صبر کنم. من عجله‌ای نداشتم و پذیرفتم. بعد از کلی تردید، تماس گرفتند و گفتند برای شروع کار بیا و مدارکت را بیاور. از همان روز اول شروع کردند به چالش کشیدن من. گفتند چون شخصی که می‌خواهم کار را از او تحویل بگیرم قصد دارد به خارج از کشور برود، فقط ۳ ماه فرصت دارم و باید زودتر کار را تحویل بگیرم. کمتر از ده روز گذشته بود که تماس گرفتند و گفتند کارت خوب است، اما آن خلاقیتی که ما می‌خواهیم را نداری. من شوکه شدم، چون در تمام ۸ سال کارم، همه مدیران از توانایی‌هایم تعریف کرده‌بودند و هنوز هم به من پیشنهاد کار می‌دهند. بعد از آن روز، به مدت یک هفته کاری به من داده نشد. من از این وضعیت خسته شده بودم و گفتم اگر نمی‌خواهید به من کار بدهید، من خودم استعفا می‌دهم. گفتند پیشنهاد خوبی است، چون شما در مصاحبه درخشیدید، اما در این ده روز نتوانستید انتظارات ما را برآورده کنید. من هم با توجه به شرایط استعفا دادم و همکاری‌مان قطع شد. بعداً متوجه شدم فردی که منتظر تماسش بودند به آن‌ها گفته پشیمان شده و می‌خواهد با آن‌ها کار کند. من کار کردن در علی‌بابا را به کسی توصیه نمی‌کنم، چون به نظر من این رفتار انسانی نیست و اعتماد به نفس چندین ساله آدم‌ها را زیر سوال می‌برد. من در حال حاضر در یک شرکت بزرگ با همین سمت و حقوق بیشتر مشغول به کار هستم. توصیه من به دوستان این است که قبل از استخدام در هر جایی، حتماً تحقیق کنند، چون بعضی شرکت‌ها فقط ظاهر زیبایی دارند.

مصاحبه‌ها اصلاً جالب نبودند. مصاحبه‌کنندگان سعی نکردند استرس بیشتری ایجاد کنند و بیشتر به خودنمایی پرداختند تا اینکه یک مصاحبه حرفه‌ای برگزار کنند. بدترین موضوع هم عدم صداقت در مصاحبه بود. در مراحل مختلف مصاحبه، موارد ضد و نقیضی می‌شنیدم؛ مثلاً یکی از آن‌ها می‌گفت بیمه تأمین اجتماعی ما کامل است، اما در نهایت از دوستانم که آنجا کار می‌کنند متوجه شدم که بیمه به اندازه حداقل حقوق پرداخت می‌شود! سوالات هم کاملاً کلیشه‌ای و حوصله‌سربر بودند. حس خوبی نداشتم و هر زمان اسم علی‌بابا را می‌بینم، یاد روز مصاحبه و تجربه بدش می‌افتم. به نظرم این شرکت در گزینه‌های آخرتان باشد.

مصاحبه با بخش منابع انسانی بسیار عجیب و غیرحرفه‌ای بود. در میانه‌ی مصاحبه متوجه شدم که دو دوست مشترک با مصاحبه‌کننده داریم و او شروع به بدگویی از علی‌بابا و مدیرانش کرد و حتی گفت که خودش هم قصد ترک شرکت را دارد. مصاحبه‌ی بعدی با یکی از مدیران شرکت با نیم ساعت تاخیر و بدون عذرخواهی شروع شد. سوالات بیشتر حول محور الکسا و مارکتینگ بود و هیچ اطلاعی از فرآیند طراحی و بکلاگ نداشتند، طوری که اگر کسی مصاحبه را می‌دید، فکر می‌کرد برای موقعیت سئو استخدام می‌شوم. آنها مدام از خودشان تعریف می‌کردند و به تعداد برنامه‌نویسان و امکاناتی مثل اتاق استراحت و وعده‌های غذایی اشاره می‌کردند. همچنین از کلمات نامناسبی استفاده کردند که نشان‌دهنده‌ی فرهنگ پایین آنها و شرکت بود. دفترشان بسیار شلوغ و به‌هم‌ریخته بود و مشخص بود که فرهنگ اوپن‌آفیس را درک نکرده‌اند و صرفاً برای جلب توجه آن را اجرا کرده‌اند. چند روز بعد، فردی با لحنی نامناسب پیام داد و پرسید: «سلام، کی میایی؟» که احتمالاً از نظر خودش خیلی بامزه بود. توصیه می‌کنم قبل از مصاحبه با افرادی که در آنجا کار می‌کنند صحبت کنید و گول تبلیغات و نام شرکت را نخورید. به نظر می‌رسد ویژگی‌هایی مثل بی‌ادبی و لمپن بودن برای آنها تأثیر مثبتی دارد!

تقریباً سه مرحله مصاحبه داشتم. دو تا با تیم منابع انسانی و یکی با دو نفر از مدیران محصول. سوالات تیم منابع انسانی بیشتر حول محور تیپ شخصیتی و رفتار تیمی بود و کمی هم خنده‌دار. مثلاً اگر یک آجر از یک ساختمان باشی، دوست داری کجای دیوار قرار بگیری؟ سوالات مدیران محصول تخصصی‌تر و فنی‌تر بود، اما با توجه به تجربه کاری‌ام، انتظار سوالات چالش‌برانگیزتری داشتم. تیم منابع انسانی خوش‌برخورد و گرم بودند و مصاحبه حدود دو ساعت طول کشید. اما افراد فنی سرد و بی‌حوصله رفتار کردند و مصاحبه کمتر از نیم ساعت تمام شد. پیگیری تیم منابع انسانی برای برگزاری جلسات عالی و سریع بود، اما بعد از یک سال، هنوز پاسخ نتیجه مصاحبه را دریافت نکرده‌ام!

مصاحبه‌ها بسیار پویا بودند و بیشتر سوالات برای سنجش توانایی حل مسئله و نحوه برخورد با چالش‌ها طراحی شده بودند. سوالات جزئی پرسیده نشد. فضای مصاحبه بسیار دوستانه بود و برای اولین بار بود که مصاحبه‌کننده پس از مصاحبه، زمان زیادی را به پاسخ‌گویی به سوالات من اختصاص داد. در کل، اشتیاق و تمایل به تجربه و یادگیری از نکاتی بود که مورد توجه قرار می‌گرفت. در فرایندی که طی کردم، دو مصاحبه انجام شد که هر دو چالشی و از نوع مصاحبه رفتاری بودند.

بعد از ارسال رزومه، حدود یک هفته بعد تماس گرفتند و زمان مصاحبه را تنظیم کردند. بعد از مصاحبه، همانجا نتیجه را اعلام کردند و گفتند که از فردا باید در یک دوره آموزشی 30 روزه شرکت کنید که از ساعت 8 تا 18 است و حقوقی ندارد. بعد از این دوره، آزمونی گرفته می‌شود و هر کس قبول شود، به طور آزمایشی وارد شرکت می‌شود و بعد از 3 ماه اگر همه چیز خوب باشد، قرارداد بسته می‌شود. در این دوره آموزشی حدود 25 تا 30 نفر شرکت داشتیم. رفتار تیم آموزش بسیار بد و زننده بود، به طوری که چند نفر در حین آموزش اعلام کردند که دیگر ادامه نمی‌دهند. تیم آموزش یا QA به طور دلبخواهی و سلیقه‌ای افراد را انتخاب می‌کردند و از آن تعداد، فقط 5 نفر قبول شدند. طبق گفته خودشان، از دوره قبلی که 40 نفر شرکت کرده بودند، هیچکس قبول نشده بود. شرایط رفاهی داخل شرکت خوب بود، اما فرآیند استخدام بسیار پیچیده و طولانی است و تیم مسئول با افراد بدرفتاری می‌کردند، طوری که انگار ما برده‌های آن تیم بودیم و باید هر چه می‌گفتند، می‌گفتیم چشم. در نهایت، افرادی که وارد شرکت شدند، با تعدیل نیرو در علی‌بابا مواجه شدند و اخراج شدند. همچنین، علی‌بابا سفته 30 میلیون تومانی می‌گیرد. من به شخصه تجربه خوبی در کنار دوستانم که با هم آموزش می‌دیدیم داشتم، اما رفتار تیم آموزش شرکت اصلاً خوب نبود و پیشنهاد نمی‌کنم کسی رزومه بفرستد.

روند شروع مصاحبه بسیار دوستانه و خوب بود. من همزمان با دو نفر مصاحبه کردم. مصاحبه برای من بسیار آسان بود و سوالات شامل مباحث ORM، بانک اطلاعاتی SQL، برنامه‌نویسی async و یک سوال الگوریتمی ساده بود که من را متعجب کرد و این موضوع را در مصاحبه با CTO مطرح کردم. مصاحبه با CTO نیز خوب بود، اما بسیار فنی بود و ترجیح می‌دادم بحث‌ها متنوع‌تر باشد، ولی فرصت کافی نبود. اگر فردی به مباحث ذکر شده در رزومه مسلط باشد، مشکلی در مصاحبه نخواهد داشت.

این مجموعه دارای پرسنل بسیار درجه یک و خوبی است. از لحظه شروع مصاحبه که با مدیر بخش پشتیبانی بودم، بدون استرس و با حس خوب ادامه دادم و از مصاحبه لذت بردم. حین پرسیدن سوالات، به دقت به صحبت‌های من گوش داده می‌شد و سوالات بعدی با توجه به حرف‌هایم پرسیده می‌شد. من در کل سه جلسه مصاحبه رفتم که جلسه نهایی با منابع انسانی برای تعیین حقوق، قرارداد و مزایای شرکت بود و آن هم به نحو احسنت پیش رفت. هر کسی که برای مصاحبه می‌رود، در هر شرایطی با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر برود، زیرا تمامی پرسنل آنجا بسیار خوش‌قلب و خوش‌برخورد هستند و هیچ استرسی حین مصاحبه به شما دست نمی‌دهد. متأسفانه من به دلیل تازه ازدواج کردن، رفت و آمد در شیفت تعطیلی برایم مشکل بود و با وجود علاقه زیاد به همکاری با این مجموعه بی‌نظیر، در آن شرایط همکاری میسر نشد. امیدوارم در آینده افتخار همکاری با این مجموعه را داشته باشم.

قبل از من، دو نفر از دوستانم تجربه کار در علی‌بابا را داشتند و هر دو با ناراحتی آنجا را ترک کردند. من همیشه فکر می‌کردم این اتفاقی است، اما بعداً متوجه شدم افراد زیادی علی‌بابا را با ناراحتی ترک می‌کنند و این شرکت معمولاً کسی را بدون آسیب رها نمی‌کند. تجربه من نشان می‌دهد افراد در علی‌بابا دو دسته‌اند: کسانی که برای کار کردن می‌آیند و کسانی که برای کار نکردن می‌آیند. کسانی که برای کار کردن می‌آیند، معمولاً یا زیر فشار کاری بی‌مورد له می‌شوند یا در درگیری‌های مدیران اخراج یا تعدیل می‌شوند و بعد از ۶ ماه یا ۱ سال با کوله‌باری از ناراحتی و خشم علی‌بابا را ترک می‌کنند. اما کسانی که برای کار نکردن می‌آیند، اوضاع بهتری دارند، چون در علی‌بابا به این افراد ارزش زیادی داده می‌شود و حقوق‌های بالایی دریافت می‌کنند. حواشی بی‌پایان در علی‌بابا ناشی از رفتارهای متناقض مدیران است و این حواشی نیروهای ارزشمند را از سازمان می‌گیرد. یکی از مشکلاتی که من را بسیار آزار داد، پرداخت حقوق‌های ناعادلانه بود. اختلاف حقوقی دو برابری بین من و همکارم که تفاوت تخصصی خاصی نداشتیم و حجم کار کمتری داشت، واقعاً آزاردهنده بود. مدیران سطح بالا حتی حقوق‌های سه‌رقمی دریافت می‌کنند و این اختلاف با کارکنان عادی ناراحت‌کننده است. به نظر من اگر میزان دریافتی‌ها فاش شود، سیستم علی‌بابا از هم می‌پاشد. علی‌بابا ظاهر شیک و حرف‌های زیبا دارد، اما در عمل این ادبیات راهبری و شعارهایی مانند «ما یک خانواده‌ایم» فقط برای فریب کارکنان است. در پایان سال ۹۸، نزدیک به ۲۳۰ نفر تعدیل شدند که نشان می‌دهد خانواده بودن فقط یک شعار است. بعد از ترک علی‌بابا و پیوستن به مجموعه‌ای دیگر، آرامش فکری زیادی به دست آوردم. علی‌بابا همه آرامش شما را می‌گیرد و فقط توهمات به شما می‌دهد. اگر واقعاً می‌خواهید کار کنید و پیشرفت شخصی داشته باشید، توصیه می‌کنم از رفتن به علی‌بابا منصرف شوید.

تیم بسیار حرفه‌ای و دوستانه است. مدیریت سطح بالا از تیم‌ها به خوبی حمایت می‌کند و به جزئیات کوچک کارها دخالت نمی‌کند. بخش منابع انسانی نیز بسیار حرفه‌ای و کارآمد عمل می‌کند. حقوق و مزایای خوبی ارائه می‌شود.

من یک مرحله مصاحبه با مدیرعامل شرکت داشتم که بی‌نظیرترین مصاحبه زندگی‌ام بود. محیط بسیار دوستانه و بدون استرس بود و من به راحتی خودم بودم. در پایان همان جلسه، نظرشان را به من گفتند. مصاحبه با بخش منابع انسانی نیز در فضایی امن و دوستانه انجام شد. مصاحبه تخصصی‌ام هم در دفتر حقوقی یکی از شرکای شرکت برگزار شد که آن هم جلسه‌ای بسیار خوب و دوستانه بود. اگر کسی انگیزه ندارد، پشتکار ندارد و بزرگ فکر نمی‌کند، بهتر است به فکر کار کردن در علی‌بابا نباشد. علی‌بابا جای مناسبی برای زندگی کارمندی نیست، بلکه مناسب افرادی است که دغدغه دارند، اهداف بزرگی دارند و به دنبال بستری مناسب برای رشد و تعالی خود هستند. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود شامل روراستی، اعتمادبه‌نفس و تعهد است.

مصاحبه شامل دو مرحله بود: اول مصاحبه فنی و بعد مصاحبه HR. در مصاحبه فنی، سوالات از کلی به جزئی مطرح شدند و لازم بود به مفاهیم تسلط داشته باشید. در طول مصاحبه، از شما خواسته می‌شد کد بنویسید، کد بخوانید یا خروجی کد را حدس بزنید و باید در زمان مشخص شده پاسخ می‌دادید. سوالات خیلی سخت نبودند و اگر به مفاهیم مسلط باشید و دقت کنید، می‌توانید این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارید. فقط توجه داشته باشید که زمان مصاحبه فنی ممکن است طولانی باشد و باید سعی کنید تا آخر به همه سوالات پاسخ دهید.

من با یکی از مدیران ارشد علی‌بابا برای این پست مصاحبه داشتم. اما سوالاتی که ایشان پرسید، ارتباط مستقیمی با نقش مدیر محصول نداشت. ایشان صفحه الکسا را روی موبایل من باز کرد (توجه کنید، روی موبایل) و نتایج سایت علی‌بابا را نشان داد و گفت شروع کن به تحلیل کردن. من هم تا جایی که دانش آنالیتیکس داشتم، تحلیل کردم و با هم در مورد اعداد و دلایل آن صحبت کردیم. در نهایت، باز هم متوجه نشدم که مدیر محصول چه ارتباطی با صفحه الکسای سایت علی‌بابا داشت. غالب شرکت‌های بزرگ در ایران با معضل منابع انسانی مواجه هستند. علی‌بابا هم شرکت بزرگ و موفقی است و از این قاعده مستثنی نیست. پس توقع خاصی از علی‌بابا نداشته باشید. بدانید جایی می‌روید که اسم قشنگی دارد، اما لزوماً قرار نیست فرآیند مصاحبه حرفه‌ای داشته باشد. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود: من متوجه موردی نشدم.

در مرحله اول با مدیر بخش پورتفولیو، نیما پیرمرادیان، مصاحبه کردم. ابتدا درباره رزومه‌ام سوال کردند و از صحت آن اطمینان حاصل کردند. سپس دلیل علاقه‌ام به شرکت علی‌بابا را پرسیدند و کمی درباره محتوای کار توضیح دادند تا ببینند آیا با آن ارتباط برقرار می‌کنم یا نه. در جلسه دوم با یکی از کارشناسان منابع انسانی مصاحبه داشتم که سوالات خلاقانه‌ای برای سنجش خلاقیتم پرسید (با توجه به موقعیت شغلی مورد نظر). همچنین سوالاتی درباره اخلاقیات من و توضیحاتی درباره فرهنگ شرکت علی‌بابا و شرایط کاری مطرح شد.

برای مصاحبه یک موقعیت مدیریتی رفته بودم. سوابقم در مدیریت سازمان‌های نسبتاً بزرگ بود. در مرحله اول با یک خانم مصاحبه‌ای دوستانه داشتم و قرار شد روز بعد با مدیر اصلی آن بخش صحبت کنم. اما آن روز مصاحبه به جای گفت‌وگوی حرفه‌ای، بیشتر به کل‌کل و بحث کشیده شد. مدیر احساس خطر کرده بود و سعی می‌کرد ثابت کند از من بیشتر می‌داند. رفتارش بسیار نامحترمانه و بی‌ادبانه بود. با وجود تلاشم برای حفظ آرامش و رفتار مناسب، در نهایت با بی‌ادبی خداحافظی کرد. من مصاحبه‌های زیادی داشته‌ام و این نوع رفتار در جلسه مصاحبه نشان‌دهنده وضعیت درونی سازمان است. خوشحالم که در همان جلسه از ادامه همکاری منصرف شدم.

علی‌بابا پول من را برداشت. مبلغی را از کارت شرکت به حساب علی‌بابا واریز کردم، اما آن‌ها حتی به همان کارت هم وجه را بازنگرداندند. بسیار حق‌خور و مال‌آموز هستند و اصلاً مشتری‌مداری بلد نیستند.

علی‌بابا یکی از بدترین استارتاپ‌هایی است که می‌توان نام برد. در تیمی که من بودم، افراد با زیراب‌زنی و چاپلوسی به جایگاه‌های بالاتر رسیده بودند. مدیران دانش درستی ندارند و رفتار سازمانی مناسبی از خود نشان نمی‌دهند. اگر شبیه آن‌ها نباشید، به راحتی شما را اخراج می‌کنند. گول ظاهر فریبنده‌ی آفیس یا تیم‌سازی‌هایشان را نخورید؛ افراد آنجا رفتارهای ناشایستی دارند.

در شرکت علی‌بابا دو دسته از افراد وجود دارند: دسته اول کسانی که واقعاً کار می‌کنند و دسته دوم کسانی که فقط حرف‌های ادبیات راهبری را تکرار می‌کنند و حاشیه می‌سازند. برای پیشرفت در این شرکت، باید از این ادبیات راهبری استفاده کنید، حتی اگر در عمل خلاف آن را انجام دهید. همایش‌های راهبری علی‌بابا نیز بخش جالبی از فرهنگ کاری آن‌هاست که به ظاهر اختیاری است، اما در واقع اجباری بوده و حتی هزینه‌های آن نیز بر عهده کارمندان است. پیشرفت شغلی و حقوق بیشتر فقط برای دسته دوم است و اگر فردی بی‌حاشیه و کاربلد باشید، دور علی‌بابا را خط بکشید. قراردادهای سه‌ماهه هیچ امنیت شغلی ایجاد نمی‌کند و تنها کسانی که چاپلوسی می‌کنند قراردادهای طولانی‌مدت می‌گیرند. حتی اگر کارتان خوب باشد، اگر مدیرتان شما را باب میل خود نبیند، به راحتی با شما قطع همکاری می‌کند. ارتقاهای شغلی و اینترنال جاب‌ها کاملاً فرمالیته و از قبل تعیین‌شده است. پاداش‌ها نیز به نفع دسته دوم توزیع می‌شود و باعث نارضایتی عمومی می‌شود. علی‌بابا با کارمندانش بد خداحافظی می‌کند و بسیاری با ناراحتی شرکت را ترک می‌کنند. تنها مزیت این شرکت بیمه تکمیلی و حقوق نسبتاً مناسب است. جمله‌ای که قبلاً توسط کاربری گفته شده بود کاملاً درست است: اگر می‌خواهید واقعاً کار کنید و پیشرفت شخصی داشته باشید، از رفتن به علی‌بابا منصرف شوید.

در مصاحبه منابع انسانی، درباره شرایط قرارداد، ساعات کاری، بیمه و ارزش‌های شرکت صحبت شد. در مصاحبه با مدیر کسب‌وکار هتل، درباره آینده شرکت، اسکرام، وظایف مدیر محصول و تجربه کاربری پرسیدند. مدیر محصول در علی‌بابا تحت فشار است و باید به همه پاسخ دهد، اما اختیار کمی دارد. به نظر من، علی‌بابا افراد تشنه موفقیت را با برند خود جذب می‌کند، اما فضای ساختگی و هیجانی ایجاد می‌کند و ارزش واقعی به کارمندان نمی‌دهد. مدیرعامل شرکت سخنرانی‌های هیجانی می‌کند و شعار می‌دهد، اما کارمندان راضی نیستند و اگر حقوق بیشتری بخواهید، به راحتی می‌گویند که افراد ارزان‌تر زیاد هستند. این تجربه حداقل ۱۰ نفر از دوستان من است که در آنجا کار کرده‌اند. به دلیل ریاکاری و فضای سیاست‌زده، علی‌بابا را توصیه نمی‌کنم. من پذیرفته شدم اما نرفتم. نگاه بالا به پایین مدیر کسب‌وکار هتل در مصاحبه بی‌معنی بود، حتی تلفظ‌های اشتباهی مانند گوگل آنالیکتیکس و بلک چین داشت.

من فقط در مصاحبه فنی شرکت کردم. سرپرست تیم UX و پروداکت حضور داشتند که بسیار خوش‌برخورد بودند و به موقع حاضر شدند. آن‌ها خیلی دقیق درباره کارهایی که انجام داده بودم از من پرسیدند، مثلاً اینکه در هر مرحله تست چگونه انجام داده‌ام، نتایج را چگونه ثبت و تحلیل کرده‌ام و چرا این راه‌حل را برای پیدا کردن جواب انتخاب کرده‌ام. در طول مصاحبه این حس به من منتقل شد که آن‌ها دانش لازم را دارند و می‌دانند از فردی که برای این جایگاه می‌خواهند چه انتظاراتی دارند. به هر کاری که در رزومه‌ام اشاره کرده بودم باید مسلط می‌بودم و آماده می‌بودم که سوالات دقیق و پیچیده از من بپرسند. من خیلی از کارهایی که انجام داده بودم را دقیقاً به یاد نمی‌آوردم چون زمان زیادی از آن گذشته بود و خوب بود اگر قبل از مصاحبه یک بار دیگر آن‌ها را مرور می‌کردم. ویژگی‌هایی که برای آن‌ها مهم بود این بود که بتوانی با تیم به خوبی همکاری کنی و منعطف باشی. همچنین برایشان مهم بود که بدانند آیا قصد داری در این شغل بمانی یا نه.

در طول سال‌هایی که در علی‌بابا کار کردم، با افراد مفیدی آشنا شدم و از دانش آن‌ها بهره‌مند شدم. تجربه کار تیمی بسیار خوب بود، اما خارج از چارچوب کار تیمی، نیروی انسانی و مدیران شرکت به کارشناسان ارزشی قائل نیستند و مدام آن‌ها را تخریب می‌کنند. دیدگاه آن‌ها نسبت به کارشناسان بسیار بالا به پایین است. مدیریت کالسنتر برای هر انتقاد ساده یا مخالفت با خواسته‌هایشان، قرارداد افراد را به یک ماه کاهش می‌دهد و رفتاری بسیار غیرحرفه‌ای و دور از شایستگی دارند. از شخص اول شرکت گرفته تا سایر مدیران، دیدگاهی غیرفرهنگی و لات‌گونه نسبت به کارکنان دارند. به نظر می‌رسد در این شرکت، افرادی که اهل باندبازی و لابی هستند پیشرفت می‌کنند و اگر در برابر خواسته‌های مدیر سر خم نکنی، آینده شغلی‌ات به خطر می‌افتد. برخی مدیران که از ابتدای کار در شرکت حضور داشته‌اند، با وجود سیاست‌های استبدادی و زیان‌دهی‌های مکرر، همچنان مورد توجه مدیر ارشد هستند. قراردادهای کارشناسان بین ۱ تا ۶ ماه متغیر است و بر اساس تشخیص مستقیم مدیر بسته می‌شود. اگر کوچک‌ترین اختلاف نظری با مدیر داشته باشی، قراردادت یک‌ماهه می‌شود. در این شرکت، اگر انتقاد کنی، به انواع القاب متهم می‌شوی و به جای حل مشکل، ترجیح می‌دهند کارمند را حذف کنند. شرکت به دلیل مدیریت ضعیف و عدم شایسته‌سالاری، به ویژه در لایه مدیریتی، در حال ورشکستگی است و مدام نیروها تعدیل می‌شوند. به عنوان عضوی از این خانواده، به شما توصیه می‌کنم گول تبلیغات و ظاهر پرزرق و برق شرکت را نخورید. پشت این ظاهر شیک، مسائلی وجود دارد که باعث شکنجه کارمندان می‌شود و ۹۹ درصد این مشکلات از سوی نیروی انسانی و مدیران شرکت است. ارزش و کرامت انسانی و امنیت شغلی در این شرکت هر روز زیر پا گذاشته می‌شود. تنها دلخوشی کارکنان این است که اعضا در کنار هم مانند یک خانواده هستند، وگرنه شرایط شرکت برای کار واقعاً افتضاح است و کارمندان احساس می‌کنند مورد استثمار و بردگی قرار گرفته‌اند و هر روز منتظر اخراج هستند.

به من یک تسک برای انجام دادن در مصاحبه دادند و گفتند که هزینه‌اش را پرداخت می‌کنند. من تسک را انجام دادم و ارسال کردم، اما آن را رد کردند. وقتی درخواست کردم که هزینه را پرداخت کنند، دیگر جوابم را ندادند. حتی چند بار ایمیل زدم و پیگیری کردم، اما هیچ‌کدام از ایمیل‌هایم را پاسخ ندادند.

مصاحبه‌ای عالی با افراد حرفه‌ای انجام دادم که حدود یک ساعت و نیم طول کشید و چالش‌های جذابی داشت. البته انتظار داشتند که با بیزینس بلیط‌فروشی آنلاین آشنایی داشته باشم و چون من قبلاً تجربه‌ای در این زمینه نداشتم، پذیرفته نشدم. با این حال، رفتار تیم کاملاً حرفه‌ای و مودبانه بود. از اینکه فرصت مصاحبه با دو نفر از لیدهای تیم علی‌بابا را داشتم، بسیار خوشحالم.

علی‌بابا قبلاً خوب بود، اما الان خراب شده. در آنجا مدیران بر اساس تجربه یا دانش انتخاب نمی‌شوند، بلکه بر اساس زیرآب‌زنی و نمایش چیزی که واقعاً نیستند، انتخاب می‌شوند. م.ح هم فکر می‌کند مدیریت را به دست افراد درستی سپرده است. علی‌بابا از بیرون قشنگ به نظر می‌رسد، اما از داخل وضعیت فاجعه‌باری دارد. منابع انسانی آن بسیار ضعیف است و هیچ ساختار درستی وجود ندارد. بعد از تعدیل ۲۰۰ نفر در سال ۹۸، م.ح قول داد که دیگر چنین اتفاقی نیفتد، اما امسال بدون هیچ پایه و اساسی و به بهانه ری‌استراکچر، بسیاری از نیروهای ارزشمند و قدیمی را تعدیل کردند. در این سازمان، نیروی انسانی کمترین ارزش را دارد و فقط به منافع خود فکر می‌کنند. همه ادعای مدیر شدن دارند و فقط دنبال گرفتن سمت هستند، اما دانش و تجربه کاری آن‌ها صفر است. اگر این افراد بخواهند جای دیگری کار کنند، باید به عنوان کارشناس شروع کنند! به همین دلیل هم به این سازمان چسبیده‌اند و آن را رها نمی‌کنند. جایی که افراد ضعیف بمانند، نمی‌توانند تحمل افراد قوی‌تر و کار درست را داشته باشند، پس آن‌ها را حذف می‌کنند.

علی‌بابا را می‌توان به یک باتلاق پر از مشکلات تشبیه کرد. شاید این بهترین توصیف برای این شرکت باشد. تمام کارکنان ناراضی هستند و شرایط بحرانی و حائز اهمیت است، اما قطعاً کسی جرات بیان مشکلات را ندارد، زیرا مافیایی که در شرکت شکل گرفته اجازه این کار را نمی‌دهد. بهترین حالت ممکن، صحبت با مدیران ارشد است، اما حتی آنها هم اجازه درز اطلاعات یا حل مشکلات را نمی‌دهند. علی‌بابا شرکتی است که از بیرون عالی به نظر می‌رسد، اما از داخل کاملاً توخالی و پر از مشکلات عجیب و غریب است. اگر به دنبال به هم ریختن آرامش خود هستید، علی‌بابا بهترین انتخاب است. این شرکت پر از مشکلاتی مانند عدم پرداخت به‌موقع حقوق، نداشتن بودجه و در نهایت تعدیل نیرو است.

سلام به همه دوستان، با تشکر از ویکی‌تجربه برای ایجاد فضایی امن برای اشتراک‌گذاری تجربه‌ها، ما اینجا تصمیم گرفتیم تا از دل کارکنان دلسوز علی‌بابا، گوشه‌ای از واقعیت‌های محیط کار در این شرکت رو با شما در میان بذاریم. امیدواریم با خوندن این متن و تجربه ۲-۳ ساله ما؛ بتونید تصمیم بهتری برای آینده‌تون بگیرید و بفهمید علی‌بابا اون‌طور که در سوشال مدیا دیده می‌شه، نیست. ۱. ظاهر جذاب و باطن تلخ هزینه‌های زیادی در علی‌بابا صرف تبلیغات و ساختن برند می‌شه؛ ولی پشت این برند، تصویر دیگری نهفته‌ست. ظاهر پرزرق‌وبرقش فریبنده‌ست، ولی اونچه که داخل سازمان می‌گذره با چیزی که توی سوشال می‌بینید فرق داره. پیشنهاد می‌کنیم قبل از ورود، از کارکنان فعلی یا قبلی سوال کنید. اگر یه ایونت مثل ADPLIST یا گزارش ۱۰ ساله علی بابا دیدید مطمئن باشید قراره ظاهر فقط نمایش داده شود و شعاف بشه که چه محیط کاری خفنی هنوز ، در صورتی که نیست. ۲. کاهش مزایا و نگه‌داشت ظاهری امکانات علی‌بابا در گذشته مزایای خوبی داشت، ولی این روزها خیلی از امکانات مثل تسهیلات سفر، آموزش، رفاهیات حذف یا محدود شدن. ظاهر صبحانه، میوه و تیم‌بیلدینگ هنوز حفظ شده؛ اما کیفیت و تنوع به حداقل رسیده. هدیه تولد دیجی پی حذف شده، هتل و تورهای های گارانت فقط در لو سیزن یا وقتی روی دستشون بمونه به کارمندا غالب میشه و .‌‌.‌. . ۳. تاخیرهای بی‌پایان در پرداخت حقوق هر ماه انتظار برای دریافت حقوق به یک استرس تبدیل شده. روزهای پرداخت به تعویق می‌افته و توجیهات مختلفی ارائه می‌شه؛ این ماه که حقوق روز ۶ام باید پرداخت می شد با یه تکس توی یه گروه از مدیرعامل گروپ (م.ح) مواجه شدیم که حقوق بخاطر موشک زدن ۲۰ ام پرداخت میشه با ۲.۵ درصد سود، همین هم با دروغ همراه بود. پارسال هم چندین ماه این اتفاق شاهد بودیم‌ و سود ۲.۵ درصد رو هم ندادند. جالبیش اینه میگن از دست رفتن فروش یک روز باعث عدم پرداخت حقوق شده، فروش روزهای دیگه کجا خرج میشه پس ؟؟ ۴. تبعیض بین مدیران و کارکنان ساختار شرکت به‌گونه‌ایه که مدیران ارشد با بهترین حقوق و مزایا کار می‌کنن، در حالی که کارمندان پایین‌تر عملاً نقش کارگر رو دارن. مدیران میانی هم با وعده‌های آینده‌فروشی، تیم‌ها رو حفظ می‌کنن. پروموشن و گریدینگ وجود نداره مگر شما خیلی اهل زیرآب‌زنی یا چاپلوسی باشید و نورچشمی محسوب شوید که وارد فرآیندی شوید. ۵. سیاست‌های دوگانه و شفافیت حداقلی فضای علی‌بابا از نظر شفافیت بسیار ضعیف شده و افراد شجاعت بیان نظراتشون رو ندارن. از یک طرف، در جلسات نمایشی حرف از اعتماد می‌زنن؛ اما کسایی که نظرات واقعی‌شون رو گفتن، دیگه توی شرکت نیستن. فضای شرکت با میکرومنیج و فشارهای زیاد به یک محیط غیرقابل‌تحمل تبدیل شده و از مدیرهای میانی میخوان مسائل مخفی کنند. ۶. پروژه‌هایی با هدف جذب نقدینگی علی‌بابا پروژه‌هایی مثل «همت کاربران» رو به راه انداخته که به واسطه اون، پول‌های مشتریان رو به حساب شرکت برمی‌گردونه به‌جای برگردوندن فوری به کارت، و بعد یک هفته از درخواست استرداد وجه مشتری، پول خودش رو بهش با منت پس میده. استرداد آنی یه روزی شعار برند علی بابا بود، اما حالا تو شرایط موشک و ... ببینید چه پولی از مشتریان بلاک میشه. در کل، به نظر میاد نقدینگی از جیب مشتریان و تأمین‌کنندگان و کارمندان جذب می‌شه و بیشتر هم خواهد شد با پروژه های ۱۲ گانه مدیرعامل ت.ع.اش . ۷. نرخ بالای خروج کارکنان نرخ خروج کارکنان از شرکت در حال حاضر در اوج خودشه. بسیاری از نیروهای با تجربه و خفن شرکت، استعفا دادن و رفتن. حتی در تیم منابع انسانی، هیچ‌کس بیشتر از دو سال دوام نیاورده. مدیریت، به جای حفظ نیروهای با ارزش، سعی می‌کنه اونایی که رفتن رو در چشم دیگران بد جلوه بده و به افرادی که مونده‌ن، طوری القا کنه که این نیروها سمی بودن و خودشون نرفتن، ما دکمشون زدیم؛ اونم کسایی که همیشه با جون و دل تا دیروقت در شرکت بودند. احتمالا شرکتی نیست که نیروی علی بابا این روزها در مصاحبه هاش نباشه. ۸. شتاب در تغییرات و بی‌توجهی به کیفیت محصولات این خروج‌ها باعث شده کیفیت محصولات هم به شدت افت کنه و تیم‌ها مجبور به تحمل چند مسئولیت بشن. مدیران به جای جایگزین کردن نیروهای با کیفیت، ترجیح می‌دن اگر جذبی باشه جونیور و کارآموز استخدام کنن تا هزینه‌ها کاهش پیدا کنه، برای پوزیشن های حساس حقوق لبه مارکت هست و یک دعوت شام هم بهش اضافه میشه که شرایط زیبا نمایش داده بشه. استرس تعدیل جزو جدایی ناپذیر کار تو علی باباست و سلامت روانی در هیچ قسمتی دیده نمیشه. ۹. تفاوت حقوقی بین کارکنان و دوستان مدیران بعضی از کارکنان به خاطر نزدیکی به مدیران از پوزیشن‌های ویژه و حقوق‌های بالا برخوردارن. برای افراد نورچشمی، پوزیشن‌های خاص ساخته می‌شه تا درون شرکت نگه داشته بشن. این امتیازها فقط مخصوص همون‌هاست؛ به طوری که در تیم‌ها خیلی از افراد حس نابرابری دارن. اگر اینجا بک اند به تیم بشه چپترلید فرانت، یا یه فرانت جونیور بشه چپترلید تعجب نباید کنید. همونطور که مدیر مرکز تماس میشه مدیر بیزینس تور یا CTO میشه CPO یا کسی که فقط تئوری بلده بشه مدیر منابع انسانی. ۱۰. خدمات مشتریان و افت کیفیت کاهش کیفیت به وضوح در خدمات مشتریان هم دیده می‌شه. مشتری‌ها ناراضی‌اند و برای رسیدگی به مشکلات خودشون حضوری به شرکت مراجعه می‌کنن. در شبکه‌های اجتماعی، شاهد نارضایتی‌هایی هستیم که در زیر پست‌های شرکت خیلی زیاد شده. این نارضایتی‌ها به دلیل عدم بازگشت به‌موقع پول و پشتیبانی ضعیفه. اگر فالوور داشته باشید در سوشال و پست بزارید سریع پاسختون داده میشه تا برند افت نکنه درغیر اینصورت خدا به دادتون برسه. جمع‌بندی: علی‌بابا، آنچه می‌بینید نیست علی‌بابا با ظاهری جذاب و به اصطلاح «مدرن» در شبکه‌های اجتماعی به نمایش در اومده؛ ولی از نظر ما که در دل این سازمان کار می‌کنیم ( که قطعا تا آخر سال میریم)، مشکلات ساختاری زیادی داره. پیشنهاد می‌کنیم اگر قصد پیوستن به این شرکت رو دارید، حتماً تحقیقات کافی داشته باشید و از کارکنان قدیمی و جدید جویا بشید.

من مدتی در شرکت علی‌بابا کار می‌کردم. این شرکت از بیرون به نظر موفق می‌آید، اما از داخل نیروها را نابود می‌کند. از تیرماه تا شهریور، تعداد زیادی از کارمندان به دلایلی مانند بازسازی ساختار، مشکلات مالی، عدم توانایی افراد و ... به صورت خاموش اخراج شدند. CTO علی‌بابا و همچنین EM بخش پرواز داخلی و خارجی که به «استاد» معروف است و از نظر اخلاقی شهرت بدی دارد، بیشترین نقش را در اخراج افراد داشتند. خبر بدتر این بود که این فرد قرار است به سمت VP ارتقا پیدا کند! متأسفانه زیرآب‌زنی، توهین و رفتارهای ناشایست در این شرکت بسیار رایج است. حتی اگر کسی مذهبی باشد، حتماً با دوستانش به مشکل برمی‌خورد. خلاصه اگر به دنبال محیطی هستید که هم پیشرفت و هم آرامش داشته باشد، علی‌بابا انتخاب اشتباهی است.

متاسفم برای افرادی که وقتی می‌بینند شما از آن‌ها بهتر هستید، شما را رد می‌کنند چون می‌ترسند جایگاه خود را از دست بدهند. اگر کشور ما هم مانند سایر نقاط دنیا بر اساس شایسته‌سالاری اداره می‌شد نه بر اساس پاچه‌خواری، الان در این وضعیت نبودیم. مدیر منابع انسانی آن‌ها هم رفتار عجیبی داشت و طوری صحبت می‌کرد که انگار خودش علی‌بابا را ساخته است.

ساعت کاری بسیار بالا است و در مصاحبه گفته می‌شود که هر روز تا ساعت 7 عصر همه باید سر کار باشند. حتی پنج‌شنبه‌ها نیز باید کار کنند. نوع برخوردشان با این شرایط طوری است که انگار همه آرزو دارند برای علی‌بابا کار کنند، در حالی که محیط اداری خوبی ندارد. همه به صورت قطاری در یک سالن بزرگ نشسته‌اند و به طور کلی برای کار مالی شرکت مناسبی نیست.

در ابتدا قرار بود فقط ۳ ماه کارآموز باشم، اما به من فشار آوردند که باید ۳ ماه دیگر هم با حقوق کارآموزی کار کنم. در حالی که تمام کارهای مدیر میانی و کارشناسان دیگر هم روی دوش من بود. اصلاً تلاشی نمی‌کردند که احساس تعلق به تیم و شرکت در من ایجاد شود و برعکس این رفتار می‌کردند. حریم خصوصی در اینجا وجود نداشت و هر حرفی که به روانشناس می‌گفتی، فردا در اختیار بقیه قرار می‌گرفت.

مدیر کال سنتر شرکت علی‌بابا رفتارش شبیه ناظم‌های مدارس دولتی قدیمی است. جلوی در می‌ایستد تا همه سر وقت برسند و حتی به ناخن‌ها هم توجه می‌کند. سواد مدیریتی ندارد و هر روز جلسات طولانی و بی‌هدف برگزار می‌کند. ساعت‌های زیادی در جلسه هستیم فقط برای اینکه موضوعات را بارها برایش توضیح دهیم تا بالاخره بفهمد. هوش پایینی دارد و باز هم نمی‌فهمد. حتی در حد یک کارشناس حرفه‌ای هم نیست و تخصصی ندارد. حتی نمی‌تواند کلمات انگلیسی را بخواند. فقط به دلیل اینکه مدت‌هاست اینجا بوده، مدیر شده است. همه در حال فرار از این شرایط هستند.

علی‌بابا به‌صورت بی‌سر و صدا در حال تعدیل نیرو است و این کار را با عنوان عملکرد ضعیف و انحلال واحدهای شرکت انجام می‌دهد. قرار است تعداد نیروها به نصف کاهش یابد. مدیران نیز به دلخواه افرادی که با آنها رابطه خوبی ندارند را تعدیل می‌کنند. علی‌بابا بارها در چنین شرایطی قرار گرفته است. چرا بدون برنامه‌ریزی و حساب و کتاب نیرو جذب می‌کنید؟ اگر قرار بود تعدیل انجام دهید، چرا از ابتدا دوستان و آشنایان خود را از اسنپ فود به شرکت آوردید تا حالا آنها را تعدیل کنید؟

همه علی‌بابا را با تعدیل‌هایش می‌شناسند، اما این‌بار اتفاقاتی در داخل شرکت رخ داده که کسی از آن‌ها خبر ندارد. تصمیم‌گیری‌های عجیب، خداحافظی‌های گروهی، سخت‌گیری در شرایط استعفا، حذف تمامی رفاهیات، از دست دادن بهترین نیروها، نابودی مسیرهای رشد و پیشرفت شغلی کارکنان و از دست دادن بخش زیادی از بازار، از جمله این اتفاقات است. به بهانه ری‌استراکچر و کاهش هزینه‌ها، افراد زیادی اخراج شده‌اند. اگر سیاست‌های شرکت بازنگری نشود، نیروی انسانی باقی نخواهد ماند و کسی هم دیگر به پیشرفت شغلی خود در علی‌بابا اهمیت نخواهد داد. به طور واضح اعلام شده که تعداد کارکنان باید از ۷۰۰ نفر به ۴۰۰ نفر کاهش یابد. به نظر می‌رسد علی‌بابا دیگر تیم منابع انسانی ندارد، بلکه تیمی برای حفظ سیاست‌های مدیران ارشد است.

مدیر منابع انسانی عملکرد بسیار ضعیفی دارد. علاوه بر دانش کم، اهل پارتی‌بازی است. حقوق کارکنان منابع انسانی نسبت به بازار بسیار بالا است. وام شرکت فقط به نیروهای منابع انسانی تعلق می‌گیرد، حتی اگر کمتر از یک سال در شرکت حضور داشته باشند. مدیر، فامیل و آشنایان خود را از سایر شرکت‌ها جمع کرده و در منابع انسانی استخدام کرده و تیمی علیه دیگران تشکیل داده است.

من درخواستی ثبت نکرده بودم، اما از طریق لینکدین با من تماس گرفتند و زمان مصاحبه‌ها تنظیم شد. چهار مرحله مصاحبه داشتم و در همه‌شان قبول شدم. مرحله آخر مصاحبه با بخش منابع انسانی بود که در آن سوالات کلیشه‌ای پرسیده شد و در پایان گفتند که برای مصاحبه نهایی به من خبر می‌دهند. اما در نهایت ایمیلی دریافت کردم که در آن اعلام شده بود رد شده‌ام. واقعاً نمی‌فهمم وقتی از ابتدا قصد رد کردن من را داشتند، چرا این‌قدر وقت من را گرفتند و مرا به این فرآیند طولانی کشیدند؟ دلیل این تصمیم چه بود؟ وقتی در چهار مرحله مصاحبه قبول شده بودم و هیچ بازخورد منفی‌ای دریافت نکرده بودم، چرا ناگهان در پایان رد شدم؟ این‌قدر بی‌نظم و شلخته عمل کردن واقعاً قابل قبول نیست.

بدترین محیط کاری ممکن. بیرون از شرکت دیگران را نابود می‌کنند و داخل شرکت خودشان را. مدیرعامل بسیار بی‌ادب، بددهن و بی‌مسئولیت است. فقط وعده‌های پوچ می‌دهد. حتی HRBP خودش گفته که مدیرعامل به او گفته HR برای من فقط یک وسیله و ابزار است. اگر به شخصیت خودتان اهمیت می‌دهید، هرگز در این شرکت خراب‌شده کار نکنید. HR مثل ناظم و پلیس عمل می‌کند و فضای کاری را کاملاً سمی می‌کند. تعداد خروجی‌ها زیاد است و به زندگی پرسنل هیچ توجهی نمی‌شود.

شاید باورتان نشود، برای مصاحبه زنگ زدند و بعد جلسه را کنسل کردند. بعد از آن هم هیچ خبری نشد. واقعاً بی‌نظمی اینجا بیداد می‌کند. نمی‌دانم چه کسانی این منابع انسانی را استخدام می‌کنند، واقعاً جای تاسف دارد. خوب، با پنج جای مختلف در حال مصاحبه هستم، اما بلاتکلیف می‌مانم که آیا زنگ می‌زنند یا نه و آیا باید جواب جای دیگر را بدهم یا نه. با این وضعیت، ارزش مصاحبه رفتن را ندارد.

به نظر من شرکت علی‌بابا یکی از غیرحرفه‌ای‌ترین نیروهای منابع انسانی را دارد. من برای مصاحبه دعوت شدم و اولین مصاحبه با منابع انسانی به صورت حضوری بود. وقتی به شرکت علی‌بابا رفتم و در قسمت انتظار بودم، از دور دیدم که یک خانم به کارمند پذیرش گفت: «ای بابا اومد!» بعد به اتاق جلسات رفتم و متوجه شدم همان خانم مصاحبه‌کننده است. او خانمی جوان بود که واقعاً غیرحرفه‌ای رفتار می‌کرد و در طول مصاحبه سرش توی لپ‌تاپ بود. سوالات بسیار عمومی پرسید و هیچ سوال خاصی مطرح نشد. بعد از دو روز هم ایمیل رد درخواست برایم ارسال شد. به نظرم برای شرکتی مثل علی‌بابا، داشتن چنین نیروهای غیرحرفه‌ای بسیار عجیب است.

از آنجایی که فرآیند دعوت به مصاحبه برای من بسیار مهم بود، از نحوه دعوتشان راضی بودم. بعد از تماس تلفنی، جزئیات مفیدی درباره مصاحبه و حوزه کاری در ایمیل و پیامک ارائه دادند و یک روز قبل از مصاحبه نیز یادآوری کردند. البته عنوان شغل در پیامک با ایمیل کمی متفاوت بود، اما من به آن توجهی نکردم. قبل از رفتن به مصاحبه، درباره روند جذبشان مطالعه کردم و جمله‌ای دیدم که نوشته بود: «نتیجه مصاحبه بلافاصله بعد از هر مرحله اطلاع داده می‌شود.» فکر کردم کارشان عالی است، اما متاسفانه اینطور نبود. در جلسه فنی، مصاحبه‌کننده همان لحظه تایید کرد و آمادگی برای همکاری را اعلام کرد. حتی وقتی جلسه تمام شد و داشتم اتاق را ترک می‌کردم، گفت نگران نتیجه نباش و منتظر تماسشان باش. این اولین بار بود که کسی در جلسه مصاحبه تایید می‌داد. من هم خوشحال و امیدوار بیرون رفتم و دیگر رزومه‌ای نفرستادم. بعد از سه هفته خبری نشد، ایمیل زدم تا از وضعیت فرآیند جذب مطلع شوم، اما پاسخی دریافت نکردم. تمام مدت انتظار، صحبت‌های مصاحبه‌کننده در ذهنم بود و امیدوار می‌شدم. اطرافیان می‌گفتند حتما تایید داده و بخش منابع انسانی سرش شلوغ است. تا اینکه بعد از یک ماه و نیم ایمیل زدند و گفتند در حال حاضر نمی‌توانند همکاری کنند. رد شدن اتفاقی طبیعی است، اما درست نیست در جلسه فنی تایید بدهید و جزئیات کار را به کارجو بگویید و اشتیاق به همکاری نشان دهید. اگر هم این کار را کردید و بعد پشیمان شدید، لطفا سریع ایمیل رد را بفرستید، نه اینکه بعد از یک ماه و نیم بگویید همکاری کنسل شده. این تجربه تبدیل به یکی از غیرحرفه‌ای‌ترین تجربه‌های مصاحبه من شد.

حدود دو هفته بعد از ارسال رزومه، با من تماس گرفتند و اطلاعات لازم درباره شرکت و نحوه کار را توضیح دادند. زمان مصاحبه را هماهنگ کردیم. مصاحبه به صورت آنلاین و با حضور دو نفر انجام شد که کاملاً سر وقت حاضر بودند. در ابتدا خیلی استرس داشتم، اما بعد از گذشت حدود ۱۵ دقیقه، آرام شدم. مصاحبه‌کنندگان بسیار مهربان بودند و من توانستم به راحتی صحبت کنم. مصاحبه حدود یک ساعت و نیم طول کشید و در مواردی که بلد نبودم، توضیحات لازم را می‌دادند و من یاد می‌گرفتم. در کل تجربه خیلی خوبی بود و امیدوارم قبول شوم و بتوانم مرحله دوم را هم انجام دهم.

مزایا: - همکاران بسیار خوبی دارید. - مسیر رشد و ارتقای شغلی شفاف است. - وام سفر (حدود ۸۰ میلیون تومان) ارائه می‌شود. - امکان استفاده از هتل‌های طرف قرارداد علی‌بابا با تخفیف حدود ۸۰ درصد. معایب: - حدود ۳۵ تا ۴۰ درصد از زمان شما صرف جلسات می‌شود و برای انجام تسک‌ها باید زمان بیشتری بگذارید. - درصد افزایش حقوق امسال نسبت به سال گذشته کمتر شده و حقوق‌ها نسبت به بازار پایین‌تر است. - سیستم تشکر یا پاداش وجود ندارد و حتی با عملکرد عالی هم تفاوتی ایجاد نمی‌شود که این موضوع باعث کاهش انگیزه می‌شود. - حقوق‌ها روز هفتم ماه پرداخت می‌شود که برای افرادی که اجاره خانه یا قسط دارند، چالش‌برانگیز است. - قبلاً وام ۲۰۰ میلیون تومانی ارائه می‌شد که حدود دو سال است حذف شده.

برای کار در علی‌بابا باید ۹۸ درصد اعصابتان را فدا کنید. مدیرعامل این شرکت عقده‌ای است و هر کس چاپلوسی بیشتری کند، بیشتر ارتقا می‌گیرد. همه چیز برای او با پول حل می‌شود؛ یک بار در جلسه ما را نیروی پنجاه تومنی خطاب کرد. افرادی را می‌بینید که در عرض چند سال از کارشناس معمولی بدون دانش به مدیرعامل زیرمجموعه‌ها تبدیل شده‌اند. باندبازی در این شرکت بیداد می‌کند. در یکی دو سال اخیر، از نظر دانش و تکنولوژی صد پله سقوط کرده‌اند. افراد بسیار بیشتر از آنچه لیاقتشان است دریافت می‌کنند و بسیاری ترجیح می‌دهند سکوت کنند تا این درآمد را از دست ندهند. پیشنهاد می‌کنم فقط کسانی به این شرکت بپیوندند که فقط پول برایشان مهم است و نه چیز دیگری.

در علی‌بابا به معنای واقعی می‌توانید رویاهای خود را دنبال کنید. مجید حسینی‌نژاد همیشه شعار می‌دهد که «علی‌بابا سرزمین فرصت‌هاست». در اینجا به ایده‌ها بسیار اهمیت داده می‌شود و از دل همین ایده‌ها اتفاقات و تحولات بزرگی رخ می‌دهد.

مصاحبه‌ام با علی‌بابا یکی از بدترین تجربه‌های من بود. بعد از دریافت ایمیل با آدرس و لوکیشن مشخص، با اسنپ به محل رفتم، اما همه چیز بسیار بی‌نظم بود. هیچ‌کس نگفت باید کجا بروم تا اینکه یک خانم را پیدا کردم و به او گفتم برای مصاحبه آمده‌ام. ایمیل و اطلاعاتم را نشانش دادم، اما او گفت نمی‌داند باید کجا مرا ببرد. بعد از مدتی انتظار، گفتند شخصی که باید با او مصاحبه می‌کردم، امروز آنجا نیست و باید به کارخانه‌ی نوآوری بروم. وقتی پرسیدم کارخانه کجاست، فقط گفتند سر کوچه برو و ۲۰۰ متر بالاتر برس. بدون آدرس دقیق، پیاده راه افتادم، اما هیچ اثری از کارخانه نبود. بعد از کلی جست‌و‌جو و عصبانیت، برگشتم و اعتراض کردم. در نهایت فهمیدند اشتباه کرده‌اند و مصاحبه در همان محل اولیه برگزار شد. با وجود خواندن نظرات منفی درباره علی‌بابا، فکر نمی‌کردم تا این حد بی‌نظم باشد.

م.ا، مدیر مالی شرکت علی‌بابا، فردی چاق و خپل است که رفتارهای نامناسبی با دختران تیم داشته است. او به تقریباً همه دختران تیم پیشنهاد داده یا آن‌ها را دست‌مالی کرده و به هر کدام قول ازدواج می‌داده است. سپس جزئیات روابطش را برای پسران تعریف می‌کرد. او فردی بسیار بدرفتار است و هنوز هم در شرکت علی‌بابا به عنوان مدیر مالی فعالیت می‌کند. یکی از دختران هنوز عاشق اوست و هیچ‌کس به رفتارهایش رسیدگی نمی‌کند. حتی بخش منابع انسانی و مدیرعامل شرکت نیز از او حمایت می‌کنند و سال‌هاست تغییری در موقعیتش ایجاد نشده است. من به دلیل پیشنهادهای مکرر و آزارهای او مجبور به ترک شرکت شدم. یکی از همکارانم نیز به خاطر او با نامزدش به مشکل خورد. برای علی‌بابا متأسفم که همچنان م.ا در شرکت حضور دارد و به آزار جنسی دیگران ادامه می‌دهد.

حقوق پایین، بی‌احترامی از سوی مدیران میانی، مدیرعاملی که فقط ظاهرسازی می‌کند، منابع انسانی که خودش زیرآب کارمندان را می‌زند و پایه‌های آن‌ها را سست می‌کند. از همه طرف، از سرپرست و مدیر گرفته تا مشتری، تحت فشار روحی و روانی هستید. کارمندان پشتیبانی حتی کمتر از یک درصد هم برای مدیرعامل، منابع انسانی و مدیران ارشد اهمیت ندارند و مانند برده با آن‌ها رفتار می‌شود. اساس شرکت بر پایه پارتی‌بازی، زد و بند، زیرآب‌زنی و دو به هم زنی است.

به نظر من علی‌بابا محیط کاری خوبی دارد. یکی از نکات مثبت این شرکت، اختیاری بودن حضور در دفتر است که برای من بسیار مهم است. همچنین، مسیر مشخصی برای ارتقای شغلی و افزایش حقوق وجود دارد که هر شش ماه می‌توان برای آن درخواست داد. دفتر شرکت بسیار زیبا و مدرن است و من سعی می‌کنم حداقل یک روز در هفته به صورت حضوری در دفتر حاضر شوم. ساعت کاری از ۱۰ صبح تا ۶ بعدازظهر است و تا حدودی شناور است. گاهی اگر کاری پیش بیاید، شب‌ها در خانه کارم را ادامه می‌دهم. حقوق‌ها تا چند ماه پیش به موقع واریز می‌شد، اما اخیراً با تأخیر واریز می‌شود. حقوق دریافتی من حدود ۶۲ میلیون تومان است که تا شش ماه پیش نسبت به سایر شرکت‌ها خوب بود، اما امسال افزایشی نداشته است. دو نکته انتقادی هم دارم: اول اینکه در علی‌بابا پاداش پرداخت نمی‌شود، در حالی که شرکت‌هایی مثل کافه‌بازار به کارمندان خود پاداش می‌دهند. دوم اینکه اخیراً سیستم Agreement اضافه شده که فشار کاری را افزایش داده و فرصتی برای یادگیری موارد جدید باقی نمی‌گذارد. در مقایسه با دوستانم در دیجی‌کالا و کافه‌بازار، فشار کاری در علی‌بابا بیشتر است. همچنین، در زمان استخدام گفته می‌شد که سهام به برنامه‌نویسان تعلق می‌گیرد، اما بعد از دو سال هنوز این اتفاق نیفتاده است.

یک تجربه طولانی مصاحبه داشتم که در نهایت به من گفتند همکاری را شروع کنیم، به طوری که من از محل کار قبلی‌ام استعفا بدهم! بعد از انجام تسک و کلی رفت و آمد و تلف کردن وقت خودشان و من، گفتند از هفته بعد کار را شروع کنیم. من گفتم حداقل دو هفته زمان نیاز دارم و حرفه‌ای نیست که یک‌باره از کار قبلی بیرون بیایم. آنها موافقت کردند و گفتند پیش‌قرارداد را برایم می‌فرستند، اما بعد از آن دیگر پاسخی ندادند و پیگیری‌هایم هم بی‌نتیجه ماند! واقعاً دلسردکننده بود. فکر می‌کردم شرکت بسیار خوبی باشد، اما همه چیز الکی و نمایشی بود. خوشبختانه از کار قبلی‌ام بیرون نیامدم! جالب اینجاست که اینقدر اصرار داشتند کار را شروع کنم، اما بعد حتی پاسخ ندادند که چه اتفاقی افتاده! بسیار غیرحرفه‌ای و بچگانه بود!

فرآیند مصاحبه فقط یک ربع طول کشید و اصلاً به مهارت‌ها و ابزارهایی که من کار کرده بودم توجهی نشد. وسط مصاحبه با هم شوخی می‌کردند و اصلاً شبیه مصاحبه نبود. یک تسک دادند که انتظار داشتند همان جلسه انجامش دهم. بعد هم گفتند قراردادهایشان سه‌ماهه است و اصلاً نمی‌شود به آن‌ها اعتماد کرد. این را هم بگویم که خودشان هم اعتقادی به کاری که می‌کردند نداشتند. وسط مصاحبه یکی از آن‌ها مدام چرت می‌زد و دیگری هم از مدل ایرپاد و گوشی من می‌پرسید. وضعیت واقعاً بدی بود.

با وجود اینکه این شرکت جزء شرکت‌های برتر است، در زمینه آف‌بوردینگ عملکرد بسیار ضعیفی دارد. برای تسویه حساب، نزدیک به سه ماه از همکاران مالی پیگیری داشتم تا در نهایت به نتیجه رسیدم. منابع انسانی نیز هیچ شفافیتی در این رابطه نداشت.

خیلی بد بود. بعد از چند روز تصمیم گرفتم از آنجا بیرون بیایم. واقعاً افتضاح بود و رفتارشان بی‌ادبانه و تحقیرآمیز بود. نگاه‌های بالا به پایینشان واقعاً آزاردهنده بود و حالم از آنها به هم می‌خورد. واقعاً اگر بمبی داشتم، روز اول آن را داخل ساختمان می‌انداختم!

برای مصاحبه رفتم و در مرحله آخر رد شدم. با اینکه مراحل مصاحبه خیلی خوب پیش رفت، اما اطلاع‌رسانی بین مراحل مصاحبه واقعاً بدون مدیریت زمان بود. گفته بودند که بین مراحل مصاحبه یک هفته فاصله است، اما نزدیک به یک ماه طول کشید تا به من خبر رد شدنم را بدهند.

برای موقعیت شغلی فرانت‌اند دولوپر اقدام کردم. فرایند مصاحبه و تسک‌هایی که داده بودند از نظر من استاندارد بود. تنها مشکلی که وجود داشت این بود که در توضیحات موقعیت شغلی اعلام کرده بودند تسلط به هر یک از React، Vue یا Angular کافی است، اما در طول فرایند مصاحبه (بعد از مصاحبه فنی و کد چلنج) گفتند که حتماً باید به Vue.js تغییر stack بدهی.

حدود یک ماه است که به عنوان توسعه‌دهنده در شرکت علی‌بابا مشغول به کار هستم. در این مدت هیچ مشکلی نداشتم و اعضای تیم با من که تازه‌وارد بودم، بسیار متواضع و خوش‌برخورد بودند. ساعت کاری منعطف برای توسعه‌دهندگان، امکاناتی مانند رستوران، کافی‌شاپ، اتاق استراحت، بیمه تکمیلی و دورکاری در دوران کرونا از مزایایی است که علی‌بابا به کارمندان ارائه می‌دهد. همچنین برای کار در منزل نیز تمام امکانات لازم فراهم است. از نظر امکانات، چیزی کم نمی‌گذارند و فشار کاری متعادل است. مهم این است که تسک‌ها را به موقع تحویل دهید، نه اینکه حتماً حضور فیزیکی داشته باشید یا ساعت‌های کاری را پر کنید. به طور کلی، علی‌بابا را یکی از ۵ شرکت برتر ایران می‌دانم و این شرکت را به ویژه به توسعه‌دهندگان، خصوصاً دات‌نت‌کارها، پیشنهاد می‌کنم.

من به مدت ۹ ماه در علی‌بابا کار کردم و در این مدت هیچ تجربه بدی از سمت مدیریت شرکت نداشتم، به جز زمانی که در پایان کار تعدیل شدم. همیشه توسط مدیر مستقیمم حمایت می‌شدم که به نظر من بسیار مهم است. یکی دیگر از نکات مثبت در علی‌بابا این بود که هر سه ماه یکبار وظایف تیم با مذاکره بین سرپرست تیم و مدیر واحد مشخص می‌شد و سپس بین اعضای تیم تقسیم می‌شد. این وظایف به اسپرینت‌های تیم تبدیل می‌شد و عملکرد ما بر اساس تحویل به موقع تسک‌ها و درصد پیشرفت کارها ارزیابی می‌شد. یک نکته فوق‌العاده دیگر در مورد علی‌بابا، کامیونیتی حرفه‌ای و لذت‌بخش همکاران بود. اما به تعادل کار و زندگی نمره پایینی می‌دهم. حتی مدیران علی‌بابا هم در یک ویدئو اعتراف کردند که در این شرکت زندگی شما تبدیل به کار می‌شود و اگرچه از کار لذت می‌برید، اما دیگر جنبه‌های زندگی در حاشیه قرار می‌گیرند. این موضوع فقط برای کارمندان سطح پایین نیست، بلکه مدیران نیز بیشتر وقت خود را در شرکت می‌گذرانند و حتی در روزهای تعطیل نیز حضور دارند.

بعد از ارسال رزومه، حدود یک هفته بعد تماس گرفتند و زمان مصاحبه را تنظیم کردند. بعد از مصاحبه، همانجا نتیجه را اعلام کردند و گفتند از فردا باید در یک دوره آموزشی 30 روزه شرکت کنید که از ساعت 8 تا 18 است و حقوقی ندارد. بعد از این دوره، آزمونی برگزار می‌شود و اگر قبول شوید، به طور آزمایشی وارد شرکت می‌شوید و بعد از 3 ماه در صورت رضایت، قرارداد می‌بندید. در این دوره حدود 25 تا 30 نفر شرکت داشتیم. رفتار تیم آموزش بسیار بد و زننده بود، به طوری که چند نفر در حین آموزش اعلام کردند که دیگر ادامه نمی‌دهند. تیم آموزش یا QA به طور سلیقه‌ای و دلبخواهی افراد را انتخاب می‌کردند و از بین ما فقط 5 نفر قبول شدند. طبق گفته خودشان، در دوره قبلی که 40 نفر شرکت داشتند، هیچکس قبول نشده بود. شرایط رفاهی داخل شرکت خوب است، اما فرآیند استخدام بسیار پیچیده و طولانی است و تیم مسئول با افراد بدرفتاری می‌کنند، طوری که انگار ما برده‌های آن‌ها بودیم و باید هرچه می‌گفتند بدون چون و چرا انجام می‌دادیم. حتی آن‌هایی که وارد شرکت شدند، بعداً با تعدیل نیرو مواجه شدند و اخراج شدند. همچنین شرکت علی‌بابا سفته 30 میلیون تومانی می‌گیرد. من به شخصه تجربه خوبی در کنار دوستانم که با هم آموزش می‌دیدیم داشتم، اما رفتار تیم آموزش شرکت اصلاً خوب نبود و پیشنهاد نمی‌کنم کسی رزومه بفرستد.

قبل از من، دو نفر از دوستانم تجربه کار در علی‌بابا را داشتند و هر دو با ناراحتی آنجا را ترک کردند. من همیشه فکر می‌کردم این اتفاقی است، اما بعداً متوجه شدم افراد زیادی علی‌بابا را با ناراحتی ترک می‌کنند و این شرکت معمولاً کسی را بدون آسیب رها نمی‌کند. تجربه من نشان می‌دهد افراد در علی‌بابا دو دسته‌اند: کسانی که برای کار کردن آمده‌اند و کسانی که برای کار نکردن آمده‌اند. دسته اول معمولاً یا زیر فشار کاری بی‌مورد له می‌شوند یا در درگیری‌های مدیران اخراج یا تعدیل می‌شوند و بعد از ۶ ماه یا ۱ سال با کوله‌باری از ناراحتی و خشم شرکت را ترک می‌کنند. اما دسته دوم که کار نمی‌کنند، وضعیت بهتری دارند، چون حواشی ایجاد می‌کنند و به آن‌ها ارزش زیادی داده می‌شود و حقوق‌های بالایی دریافت می‌کنند. حواشی بی‌پایان در علی‌بابا ناشی از رفتارهای متناقض مدیران است و این موضوع نیروهای ارزشمند را از سازمان می‌گیرد. یکی از مشکلاتی که من شخصاً با آن مواجه شدم، پرداخت حقوق‌های ناعادلانه بود. اختلاف حقوقی ۲ برابری بین من و همکارم که تفاوت تخصصی خاصی نداشتیم و حجم کار کمتری داشت، بسیار آزاردهنده بود. مدیران سطح بالا حتی حقوق‌های ۳ رقمی دریافت می‌کنند و این اختلاف با کارمندان عادی ناراحت‌کننده است. به نظر من اگر میزان دریافتی‌ها فاش شود، سیستم علی‌بابا از هم می‌پاشد. علی‌بابا ظاهر شیک و حرف‌های زیبایی دارد، اما در عمل این ادبیات راهبری و شعارهایی مانند «ما یک خانواده‌ایم» فقط برای فریب کارمندان است. در پایان سال ۹۸، نزدیک به ۲۳۰ نفر تعدیل شدند که نشان می‌دهد خانواده بودن فقط یک شعار است. بعد از ترک علی‌بابا و پیوستن به مجموعه‌ای دیگر، آرامش فکری زیادی به دست آوردم. علی‌بابا همه آرامش شما را می‌گیرد و فقط توهمات به شما می‌دهد. اگر واقعاً به دنبال پیشرفت شخصی و کار مفید هستید، توصیه می‌کنم از رفتن به علی‌بابا منصرف شوید.

در شرکت علی‌بابا دو دسته از افراد وجود دارند: دسته‌ اول کسانی که واقعاً کار می‌کنند و دسته‌ دوم کسانی که فقط حرف‌های ادبیات راهبری را تکرار می‌کنند و حاشیه می‌سازند. برای پیشرفت در این شرکت، باید از این ادبیات راهبری استفاده کنید، حتی اگر در عمل خلاف آن را انجام دهید. همایش‌های راهبری علی‌بابا نیز بخش جالبی از فرهنگ کاری آن‌هاست که به ظاهر اختیاری است، اما در واقع اجباری بوده و حتی هزینه‌اش را از کارمندان می‌گیرند. پیشرفت شغلی و حقوق بیشتر فقط به دسته‌ دوم تعلق می‌گیرد و اگر فردی بی‌حاشیه و کاربلد باشید، دور علی‌بابا را خط بکشید. قراردادهای سه‌ماهه هیچ امنیت شغلی ایجاد نمی‌کند و تنها کسانی که چاپلوسی می‌کنند قراردادهای طولانی‌مدت می‌گیرند. حتی اگر کارتان خوب باشد، اگر مدیرتان شما را باب میل خود نبیند، به راحتی با شما قطع همکاری می‌کند. ارتقاهای شغلی و اینترنال جاب‌ها کاملاً فرمالیته است و از قبل مشخص می‌شود چه کسی پوزیشن را می‌گیرد. پاداش‌ها نیز به نفع چاپلوس‌ها توزیع می‌شود و باعث نارضایتی عمومی می‌شود. علی‌بابا با کارمندانش بد خداحافظی می‌کند و تقریباً هیچ‌کس با دل خوش از این شرکت جدا نمی‌شود. تنها مزیت این شرکت بیمه تکمیلی و حقوق نسبتاً مناسب است، اما نمره عملکرد ماهانه هیچ تأثیری ندارد. علی‌بابا ادعا می‌کند که همه مثل خانواده هستند، اما در عمل فقط از کارمندان کار بیشتری می‌کشند و در مقابل چیزی ارائه نمی‌دهند. توصیه می‌شود اگر به دنبال پیشرفت شخصی و محیط کاری عادلانه هستید، از رفتن به علی‌بابا منصرف شوید.

تیم بسیار حرفه‌ای و دوستانه‌ای داریم. مدیریت سطح بالا از تیم‌ها به خوبی حمایت می‌کند و به جزئیات کوچک کارها دخالت نمی‌کند. بخش اچ‌آر نیز بسیار حرفه‌ای و کارآمد عمل می‌کند. حقوق و مزایای خوبی هم ارائه می‌شود.

من حدود سه ماه است که در علی‌بابا مشغول به کار شده‌ام. از قبل نظرات دیگران را خوانده بودم که به حقوق بالا و فشار کاری زیاد اشاره می‌کردند. به نظر من، فشار کار دلیل حقوق بالای آن‌هاست که از جهتی هوشمندانه است و از جهتی دیگر نه. کار زیاد است؟ بله. کدها تمیز نیستند؟ بیشتر شبیه کار دانشجویی است. مدیریت ضعیف است؟ این موضوع به تیم شما بستگی دارد. اختلاف حقوقی وجود دارد؟ بله، اما من دقیقاً نمی‌دانم چطور است. بروکراسی زیاد است؟ بله. جو صمیمی است؟ بسیار. پیشرفت در کار وجود دارد؟ این هم به تیم شما بستگی دارد. افراد با تجربه و کاربلد وجود دارند؟ بله، زیاد. بخش منابع انسانی خوب است؟ بسیار عالی. به فکر کارمندان هستند؟ بسیار زیاد. به نظر من، علی‌بابا توسط نسل قدیمی خراب شده بود، اما نسل جدیدی آمده که در حال پیشرفت است. اگر مشکلی پیش نیاید، فکر می‌کنم دو یا سه سال دیگر جای بسیار خوبی خواهد شد. من شخصاً برای تغییر آمده‌ام، نه برای سازگاری. گاهی اوقات به چیزهایی اعتراض می‌کنم و می‌جنگم. گاهی جواب می‌گیرم و گاهی نه.

محیط کاری این شرکت مناسب و قابل قبول است. بعد از کرونا، حضور در دفتر اختیاری شده و شنیده‌ام که حتی پس از پایان کرونا نیز اجازه کار ریموت داده می‌شود. شرکت به رشد افراد اهمیت زیادی می‌دهد و در یادگیری و کسب مهارت‌ها بسیار موثر است. استفاده از تکنولوژی‌های به روز برای آن‌ها بسیار مهم است و در این زمینه هزینه می‌کنند. فرهنگ سازمانی برای آن‌ها اهمیت زیادی دارد و محیطی دوستانه دارند. همچنین در جذب نیرو به اخلاق و رفتار افراد توجه ویژه‌ای می‌کنند.

من بیش از یک سال در علی‌بابا کار کردم و تجربه‌ام به این شکل بود: علی‌بابا نمونه‌ای شیک از جامعه و حکومت ایران است. یعنی چه؟ یعنی ترکیبی از افراد مختلف دارد: نورچشمی‌ها، اصلاح‌طلب‌ها، آقازاده‌ها، افرادی که فقط کارشان انکار است، مردم معمولی و حتی مهاجران به خارج. نقاط قوتش این‌هاست: اگر در تیم فنی باشید یا در سطوح مدیریتی میانی به بالا قرار داشته باشید و جزو استثناها باشید، حقوق خوبی دریافت می‌کنید. دفترش شیک است و مزایایش خوب بود، هرچند بعد از کرونا کاهش یافت اما هنوز قابل توجه است. افراد کاربلد و بدون حاشیه هم در شرکت پیدا می‌شوند، هرچند تعدادشان نسبت به قبل کمتر شده. نقاط ضعفش هم این‌هاست: شوآف شرکت بسیار زیاد است و آنچه نشان می‌دهند با واقعیت فاصله دارد. امنیت شغلی پایین است. بخش HR واقعاً ضعیف عمل می‌کند و افراد باتجربه کم‌شده‌اند. مدیریت ارشد معمولی است و گاهی رفتارهای احساسی دارد. مدیران C level هم متفاوت هستند؛ برخی خوب و برخی نه. فنی‌ها راضی نبودند و بخش بازرگانی و تامین ضعیف عمل می‌کرد. یکی از دلایلی که من را فراری داد، فضای خاله‌زنکی و حاشیه‌های زیاد در برخی تیم‌ها بود. نرخ خروج از شرکت هم بسیار بالاست، هم به دلیل مهاجرت و هم به دلیل نارضایتی. در نهایت، علی‌بابا مثل هر جای دیگری در ایران است. نه شعارهایش کاملاً درست است و نه بدی‌هایی که به آن نسبت می‌دهند. من با علی‌بابا دوستانه جدا نشدم، اما می‌توانم بگویم یکی از استارتاپ‌های خوب ایران است، هرچند عالی نیست، چون اصلاً چیزی به نام عالی وجود خارجی ندارد.

من با 15 سال سابقه و تخصص در حوزه مالیاتی شرکت‌های مختلف، پس از گذراندن یک فرآیند طولانی مصاحبه و استخدام، بعد از دو ماه کار در این مجموعه، متأسفانه شاهد رفتارهای نامناسب و بی‌احترامی‌های شدید از سوی معاونت مالی بودم. ایشان با وجود تعهداتی که در روز مصاحبه درباره جذب نیروی متخصص و شرح شغل مشخص داده بودند، در تمام جلسات با من به‌گونه‌ای بی‌احترام و توهین‌آمیز برخورد می‌کردند و حتی اظهار داشتند که چون هیئت مدیره نیز با ایشان این‌گونه رفتار می‌کند، بنابراین از این نوع برخورد و بی‌احترامی هراسی ندارند. در نهایت، هیچ‌یک از تعهدات مصاحبه عملی نشد و با وجود محدودیت‌های منابع انسانی و اطلاعات مورد نیاز، درخواست‌های نابجایی از تیم من داشتند و مدیریت جزئی‌نگرانه‌ای اعمال می‌کردند که شایسته یک مدیر سطح بالا نیست. در نهایت، بدون در نظر گرفتن عملکرد من در این مدت، در یک جلسه بدون بازخورد قبلی و با رفتاری نامناسب، اعلام کردند که نمی‌توانند همکاری با من را ادامه دهند و من نیز همکاری خود را با این شرکت قطع کردم. چند روز پیش متوجه شدم که دلیل اصلی این تصمیم، برگزاری جلسه‌ای با مدیرعامل مجموعه بوده است. این رفتار ناعادلانه و نابالغ‌ترین برخوردی بود که از سوی معاونت یک مجموعه دیده‌ام.

در دو ماه اخیر برای دیجیکالا، ابر آروان و علی‌بابا رزومه فرستادم. مصاحبه با دیجیکالا چهار بخش داشت: کد چلنج، مصاحبه فنی، مصاحبه با تیم لید فرانت و مصاحبه با HR. کد چلنج حدود 5-6 ساعت زمان برد و همه چیز خوب پیش رفت. بعد از مصاحبه با تیم فنی و لید فرانت، پیشنهاد حقوق 14 میلیون تومانی دادم، اما بعد از یک هفته ایمیل رجکت دریافت کردم. دوستانم گفتند دیجیکالا ابتدا حقوق کمی می‌دهد و بعد از یک سال افزایش حقوق می‌دهد، پس بهتر بود حدود 10 میلیون تومان پیشنهاد می‌دادم. مصاحبه با ابر آروان نیز چهار بخش داشت: مصاحبه فنی اولیه، کد چلنج، مصاحبه فنی بر اساس کد چلنج و مصاحبه با HR. کد چلنج ابر آروان بسیار زمان‌بر بود و بعد از ارسال کد، یک هفته هیچ پاسخی ندادند. بعد از پیگیری، تاریخ مصاحبه فنی بعدی تنظیم شد و همه چیز خوب پیش رفت، اما بعد از یک هفته ایمیل رجکت دریافت کردم. دلیل این رجکت برایم نامشخص بود و حتی با پیگیری فیدبکی دریافت نکردم. فکر می‌کنم به دلیل شلوغی آخر سال این بی‌نظمی اتفاق افتاد. مصاحبه با علی‌بابا سه مرحله داشت: مصاحبه فنی، مصاحبه با HR و مصاحبه با CTO. مصاحبه فنی کیفیت بالایی داشت و سوالات روتین نبودند. مصاحبه با CTO کوتاه و خوب بود و بعد از چند روز جاب آفر دریافت کردم. در کل، مصاحبه‌های خوبی بود و چیزهای زیادی یاد گرفتم، به جز تجربه با ابر آروان.

متأسفانه بعد از ۳ ماه به من گفتند که موقعیت مناسبی برای من ندارند. من این شرکت را به خاطر حوزه کاری‌اش دوست داشتم، اما فکر می‌کنم منابع انسانی کمی ضعیف عمل کرد که ای کاش این‌طور نبود!

سلام وقت بخیر. من برای یکی از موقعیت‌های شغلی در این شرکت از طریق سایت کاریابی رزومه فرستادم. با من تماس گرفتند تا زمان مصاحبه آنلاین را تنظیم کنند و یک ایمیل برایم فرستادند که به نظر من حتی سطح این ایمیل در حد این شرکت نبود (فقط یک لینک بود بدون هیچ سلام و احوال‌پرسی). در روز مصاحبه تماس گرفتند و مصاحبه انجام شد. سوالاتی که پرسیدند بسیار معمولی و تکراری بودند و من به همه آن‌ها پاسخ دادم. نکته جالب این بود که مصاحبه‌کننده در پایان گفت ما شما را برای یک موقعیت شغلی دیگر می‌خواهیم! این حرف برایم کاملاً غیرمنتظره بود. به نظر من مصاحبه‌کننده اصلاً حرفه‌ای نبود و حتی بلد نبود چگونه مصاحبه کند. در نهایت به نظر می‌رسید که مجبور به انجام مصاحبه بودند و کمی ناراحت به نظر می‌رسیدند.

مصاحبه در علی‌بابا چهار مرحله دارد. مرحله اول یک مصاحبه فنی یک‌ساعته بود که به دلیل شرایط کرونا به صورت ریموت برگزار شد. مرحله دوم شامل یک تست عملیاتی بود که یک روز کامل زمان برد و شامل سه سوال بود. من نتوانستم تمام کارها را انجام دهم، زیرا سوال اول به تنهایی زمان زیادی می‌گرفت. مرحله سوم مصاحبه با بخش منابع انسانی بود که من در آن رد شدم و حدود ۴۵ دقیقه طول کشید. مرحله چهارم مصاحبه با مدیریت مجموعه بود که من به آن نرسیدم. برخورد کارکنان محترمانه و صمیمی بود و معمولاً یکی از اعضای تیم منابع انسانی با شما در تماس است. انتقاد اصلی من به طولانی بودن فرآیند مصاحبه است. فاصله بین مصاحبه فنی و تست عملی یک روز بود، اما بعد از آن هر مرحله یک هفته فاصله داشت. به نظر من می‌شد مصاحبه منابع انسانی را بلافاصله بعد از مصاحبه فنی انجام داد تا زمان کمتری تلف شود. همچنین، اگر نتیجه منفی باشد، فقط از طریق ایمیل اطلاع می‌دهند و تماس تلفنی نمی‌گیرند. حقوق پیشنهادی من ۱۲ میلیون تومان بود، اما از سوی شرکت حقوقی تعیین نشد و فقط پرسیدند که آیا قابل مذاکره است یا نه. در کل، امیدوارم هر چه خیر شماست، پیش بیاید.

مصاحبه شامل سه مرحله بود: مصاحبه فنی، مصاحبه غیرفنی با مدیر پروژه و مصاحبه غیرفنی با منابع انسانی. سوالات متنوعی پرسیده شد، از کار با سیستم‌های کنترل نسخه تا مدیریت پکیج‌ها و سبک کدنویسی. در هر سوال، بیشتر به دنبال راه‌حل بودند تا پاسخ درست. همچنین نمونه کدهای اپن‌سورس من را بررسی کردند و برایشان بسیار مهم بود. برخورد مصاحبه‌کننده بسیار دوستانه بود و واقعاً از زمانی که آنجا گذراندم لذت بردم. به کسانی که قصد مصاحبه در علی‌بابا را دارند توصیه می‌کنم خودشان باشند، هرچه بلدند صادقانه بگویند و برای چیزهایی که بلد نیستند، سعی کنند راه‌حل خلاقانه‌ای ارائه دهند.

مصاحبه من در یک مرحله انجام شد و سه نفر در آن حضور داشتند. سوالات بسیار عجیب و خیلی ساده از دوران دانشگاه پرسیده شد، به حدی که تعجب کردم چرا چنین سوالاتی مطرح می‌شود. حتی به این فکر افتادم که شاید اشتباهی به جای یک فرد ارشد، با یک جونیور مصاحبه می‌کنند. متأسفانه احترام لازم از سوی مصاحبه‌کنندگان دریافت نشد. مصاحبه‌کنندگان مدام درگیر گوشی‌هایشان بودند و حتی یک بار یکی از آن‌ها حواسش نبود و سوالی که قبلاً پاسخ داده بودم را دوباره پرسید و از من خواست توضیح دهم. مصاحبه حدود یک ساعت و نیم طول کشید، اما در کل این مدت شاید فقط یک ربع سوالات تخصصی پرسیده شد. در نهایت، سوال کلیشه‌ای درباره‌ی جایگاه خود در پنج سال آینده و اهدافم نیز مطرح شد.

فرآیند مصاحبه شامل سه مرحله بود که مرحله فنی و مصاحبه با مدیرعامل به نظر من خوب برگزار شد. اما مصاحبه با بخش منابع انسانی به دلیل پرسیدن سوالات کلیشه‌ای، نشان‌دهنده ضعف شدید مدیریت و کارکنان این بخش بود.