اسنپ

باهاشون مصاحبه کردم و هیچ وقت خبر ندادن! یه مصاحبه فنی داشتم که به نظر اوکی میومد ولی بعد از هفته ها هیچ خبری نشد. افراد فنی که باهاشون مصاحبه داشتم آدم های حرفه ای بودن ولی منابع انسانی که یه زن *** بود خیلی ناتراز حرف میزد.

من به عنوان کارشناس مرکز تماس تعطیلات فعال بودم شرکت به شدت با در و پیکر هست جزوات و رول بوک ها خوب تنظیم شدند و ابهام و سوال توی کار کم پیش میاد آموزش قوی و طولانی ای هم قبل استخدام دارند حقوق و امتیازات به موقع و قانونی پرداخت میشه امکان معرفی برای استخدام هم داره میگند که میتونید پیشرفت کنید و بالا برید بعد از ۶ ماه ولی من چیزی ندیدم توی اطرافیان نظام کاری به صورت برده داری مصر باستان هست ۸ ساعت کار به شدت فشرده با نیم ساعت وقت برای غذا خوردن و ۲ تا استراحت ده دقیقه ای که آدم عملا هیچی ازش نمی‌فهمه توی این لاین شما همه چیز رو تقریباً باید هندل کنید تماس راننده و مسافر که اکثرا عصبی، شاکی، متوقع و ناراحتند خیلی از افراد اصلا توجیه نیستند و در تماساشون ممکنه حتی توهین یا فحاشی به کارشناس داشته باشند به شدت کار سنگین و خسته کنندست نیاز به دهن و اعصاب فولادی دارید وفاداری سازمانی وجود نداره چونکه اکثرا یا دانشجو هستند یا مجبور به کار و به محض پیدا کردن کار بهتر استعفا میدند کار به هیچ عنوان مرخصی نداره و در مواقع اورژانسی سرپرست ها ترجیح میدند کارمند استعفا بده جای اینکه با مرخصی موافقت کنند تایم تماس ها گفتند باید زیر ۲ دقیقه باشه قابل حسابه که تو ۷ ساعت چند نفر تماس می‌گیرند رضایت مشتری و سرپرست مهمه و تنها چیزی که مهم نیست رضایت کارمنده سرپرست ها خوب و بد دارند بد ها می‌تونند فشار کاری رو چند برابر کنند به تایم اداری و احترام به وقت آزاد هم اعتقاد ندارند سرپرست من هر وقت دلش بخواد زنگ می‌زنه و پیام میده بابت کوچیک ترین موردی تذکر میده و تهدید به ثبت کی پی آی منفی میشی سابقه کار و حرفه ای بودنت هم ارزش نداره به سادگی جایگزین میشی و اگه استعفا بخوای بدی حتی ازت نمیپرسند چرا؟ شرکت کاملا انتظار داره نیروها مثل ربات کار کنند و راضی باشند و حرف نزنند اگر هم مشکل داشتند بهترین راه استعفاست

مدیرای اسنپ مدتیه دارن یه سری تصمیات میگیرن که به نظر میرسه دوست دارن تعداد زیادی نیرو بصورت خودکار استعفا بدن بودن اینکه اسنپ مجبور به تعدیل بشه. بدترین تصمیمی که اخیرا گرفتم مانیتور کردن سیستم کارکنان هست به بهانه های امنیتی. در صورتی که کارکنان از اکانت های شخصی برای پیش برد کارهای اسنپ استفاده میکنن و دیگه امنیتی برای این اکانت ها نیست. حتی میتونن بصورت کلی بصورت ریموت هم مانیتور کردن همه فعالیت ها رو ولی فعلا میگن این امکانات رو روی این نرم افزار قرار نمیدن. هرچقدر هم سوال در مورد این نگرانی ها مطرح میشه اصلا حاضر ب جواب دادن هم نیستن

تجربه ی خوبی از همکاری با تیم مارکتینگ اسنپ دارم. یه تیم خفن و حرفه ای که بچه ها تعامل دوستانه ای باهم دارن. انگیزه رشد و یادگیری در اسنپ موج میزنه و من هم در کنار این تیم تونستم هم دانش و تجربه خوبی کسب کنم و هم رزومه خوبی برای خودم بسازم

سه چهار روز پیش بعد از دو سه هفته ارسال رزومه، با من تماس میگیرن و موقع مصاحبه تلفنی میگن اگر وقت داری ی توضیحی راجع به کار بدم. منم جایی بودم و اصلا امکان صحبت کردن نداشتم. گفتم اگر امکانش باشه یکساعت بعد بامن تماس بگیرید. گفتن باشه اگر تونستیم!!!!!! و بعد از این مکالمه هیچ تماسی نگرفتن. هرچقدر هم مجدد با اون شماره تماس گرفتم هیچ داخلی ای پاسخگو نبود! امروز دیدم داخل جاب ویژن حالت رزومه ام رو از تایید شده به رد شده تغییر دادن! رسما مسخره بازیه و پیشنهاد میکنم به این شرکتهای آبکی و الکی پرسروصدا که برای وقت شما ارزش قائل نیستند امیدوار نباشید

خیلی وقته منابع انسانی اسنپ رها شده و در بررسی رزومه ها و ست کردن وقت مصاحبه درست عمل نمی کنه! رزومه های خیلی خوبی که میگیرن رو حیف و میل می کنن و اصلا براشون مهم نیست کی رزومه داده؟ طرف چقدر به درد این موقعیت شغلی میخوره یا تو تنظیم کردن وقت مصاحبه چقدر منظم و حرفه ای باشن؟ اسنپ تبدیل شده به یک شرکت شوآف چی که از درون متلاشی شدن و ذره ای شعور و رفتار درست با کارجو بلد نیستن ولی از جهت دیگه داخل لینکدین و مجازی ادعاشون آسمون رو پاره می کنه!

من برای مدتی به یک شغل پاره‌وقت نیاز داشتم که دورکاری باشد و بتوانم آن را در خانه انجام دهم. تجربه مصاحبه با اسنپ بسیار روان و رضایت‌بخش بود. رفتارها محترمانه بود، تاریخ و ساعت مصاحبه از قبل به‌دقت هماهنگ شده بود و استرسی وجود نداشت. اما در محیط کار، فشار کاری به نسبت حقوق پرداختی بسیار بالاست. قبل از ورود به این شغل باید در نظر بگیرید که ۸ ساعت مداوم صحبت با مشتریانی که اکثر تماس‌هایشان چالش‌برانگیز است، می‌تواند باعث سردرد، کمردرد، درد چشم و به‌هم‌ریختگی اعصاب شود. در طول روز حدود ۲۶۰ تا ۳۰۰ تماس دریافت می‌کنید و بین هر تماس فقط ۱۰ ثانیه فاصله وجود دارد. کارشناسان مرکز تماس که به عنوان کوردیناتور شناخته می‌شوند، معمولاً افرادی هستند که به دلیل نیاز یا استثنا مدت طولانی در این موقعیت کار کرده‌اند و اعتراض به فشار کاری از سوی آن‌ها پذیرفته نیست. پاسخ به اعتراض‌ها معمولاً این است: «ماهیت کار شما همین است و اگر کار بهتری پیدا کنید، می‌توانید شرکت را ترک کنید.» انتظارات کاری بسیار بالاست و حقوق پرداختی با آن تناسبی ندارد. مدیریت جزئی‌نگرانه است و به شما به عنوان یک ربات که فقط باید به تلفن پاسخ دهد نگاه می‌شود، نه به عنوان یک انسان مسئول امور مشتریان. امیدوارم این اطلاعات برای کسانی که قصد دارند در این شغل اقدام کنند مفید باشد و بتوانند آگاهانه تصمیم بگیرند.

شرکت وضعیت خوبی دارد و افرادی که با آنها کار می‌کنم از دانش بالایی برخوردارند و پشتیبانی خوبی هم ارائه می‌دهند. از نظر فناوری نیز شرایط مطلوبی دارد و احتمالاً می‌توانید امیدوار باشید که برخلاف بسیاری از شرکت‌ها، مدیر خوبی دارید که حداقل چیزهای مفیدی برای آموزش به شما دارد. اما دو نکته آزاردهنده وجود دارد: ۱. بخش منابع انسانی بسیار عجیب و کم‌رنگ است و حضور و عملکردشان به ضرر کارمندان است. حتی هدیه یلدای شرکت نیز بی‌سلیقه بود و باعث شدیم شبیه هالک با دستکش سبز شویم! متأسفانه علی‌رغم درآمد خوب، در خرج‌کردن هم بی‌سلیقه‌اند و هم خسیس. توصیه می‌کنم تا حد امکان با مدیر مستقیم خود کار کنید، نه با منابع انسانی. ۲. سطح سی‌لول‌ها پشتیبانی‌کننده نیست و تنها لایه‌ای که شما را آزار می‌دهد و مدیریت جزئی‌نگر از آن می‌بینید، همین بخش است. همچنین این شرکت از نظر حس تعلق سازمانی بسیار ضعیف است، پس بهتر است به آن فقط به عنوان یک محیط کاری نگاه کنید و نه بیشتر.

یک مصاحبه پنج مرحله‌ای کاملاً حرفه‌ای داشتم. اولین جلسه به صورت آنلاین با مدیر مستقیم برگزار شد و سوالات کاری و تخصصی پرسیده شد. جلسه دوم به صورت حضوری بود و درباره تسک ارسالی صحبت شد. جلسه‌های بعدی با منابع انسانی و مدیر کل واحد انجام شد و در نهایت جلسه پیشنهاد شغل برگزار گردید. کل فرآیند تا روز شروع کار حدود دو ماه طول کشید، اما ارزشش را داشت.

متأسفانه اسنپ دکتر نتوانسته است شکل و مسیر اصلی خود را پیدا کند. طی سه ماه، چندین نوع شیفت مختلف تنظیم شد که با همه آنها کنار آمدم، اما پرداخت‌ها طبق قرارداد انجام نمی‌شد. هر هفته وظایف جدیدی اضافه می‌شد که در ابتدای کار هیچ خبری از آنها نبود. حقوق افراد با یک سمت کاری متفاوت بود و قرارداد وزارت کار داشتیم، اما پرداخت به صورت ساعتی انجام می‌شد. در نهایت نیز بدون هیچ مقدمه‌ای همکاری قطع شد.

با من خیلی دیر تماس گرفته شد، تقریباً سه ماه بعد از ارسال رزومه که خودشان هم معذرت‌خواهی کردند. در مرحله اول وارد شرکت شدیم و یک فرم بسیار مفصل پر کردیم که شامل سوابق کاری قبلی و افرادی که در آن موقعیت‌ها می‌شناختم و شماره تماس‌شان بود. در مرحله اول، مصاحبه فنی با من انجام شد و دو نفر از تیم محصول اسنپ با من مصاحبه کردند. در مورد ویژگی‌های خوب و بد اپ اسنپ و باگ‌های احتمالی سوال کردند و من یک باگ بسیار مهم را به آن‌ها گفتم که باعث تعجب آن‌ها شد. در مورد کلیات مدیریت محصول هم سوال کردند و من تمام سوالات را کامل پاسخ دادم و خودشان هم گفتند که پاسخ‌های من درست بوده و تقریباً هیچ سوالی بدون پاسخ نماند. بعد گفتند که برای مصاحبه HR خبر می‌دهند. دو ماه بعد دوباره برای مصاحبه دعوت شدم و وارد اتاقی شدم که دو نفر از تیم محصول با من مصاحبه کردند و سوالات نسبتاً تکراری پرسیدند. من وسط مصاحبه به آن‌ها گفتم که قبلاً مصاحبه فنی شده‌ام که بسیار تعجب کردند. یکی از آن‌ها رفت بیرون و برگشت و مصاحبه را تمام کرد و دیگر خبری به من ندادند. حدود یک ماه بعد، یک ایمیل عمومی مبنی بر رد شدن در مصاحبه ارسال شد با آرزوی موفقیت و بدون بیان دلیل رد شدن. قبل از رفتن به آنجا، در مورد ویژگی‌های شغل درخواستی در منابع انگلیسی جستجو کنید، چون خیلی کمک می‌کند. به دلیل تعداد بالای درخواست‌ها، شانس کمی برای استخدام دارید و وقت کافی برای شما گذاشته نمی‌شود. توقع برخورد خیلی حرفه‌ای هم نداشته باشید، چون سرشان به شدت شلوغ است. سعی کنید از چیزهایی که لازم است در مصاحبه گفته شود، خودتان فهرستی داشته باشید و توضیح دهید، چون ممکن است اصلاً یادشان برود که در مورد آن با شما صحبت کنند.

حدود یک ماه پس از ارسال درخواست کار، با من تماس گرفتند و برای یک مصاحبه آنلاین از طریق اسکایپ هماهنگ کردند. مصاحبه با حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه تأخیر شروع شد و مصاحبه‌کننده مدیر دپارتمان فنی محصولات بود. ابتدا کمی درباره روند کار توضیح دادند و گفتند که پس از این مصاحبه کوتاه، واحد منابع انسانی برای مصاحبه HR هماهنگی خواهد کرد و سپس یک مصاحبه فنی با حضور ایشان و تیم‌شان انجام خواهد شد. تنها سؤال اصلی که پرسیدند این بود که با توجه به سابقه طولانی من در برنامه‌نویسی، آیا مشکلی ندارم که در این شغل کار برنامه‌نویسی به من محول نمی‌شود؟ من هم گفتم مشکلی ندارم و در عوض از ایشان پرسیدم که آیا سوابق من در زبان برنامه‌نویسی جاوا، که در شرکت استفاده نمی‌شود، مشکلی ایجاد می‌کند یا نه؟ ایشان پاسخ دادند که مشکلی نیست. کمی هم درباره سوابق و محصولاتی که مدیریت کرده‌ام پرسیدند و مصاحبه به پایان رسید. قرار شد برای مرحله بعدی کمتر از یک هفته بعد به من اطلاع دهند، اما خبری نشد تا اینکه خودم از منابع انسانی اسنپ پیگیری کردم و نتیجه آن یک نامه ریجکت کلی و مبهم بود که بدون اشاره به دلیل رد درخواست، برایم ارسال شد. به نظر من، یکی از مسائل شرکت‌های ترند شده مثل اسنپ این است که به دلیل تعداد بالای متقاضیان، متقاعد کردن آنها برای انتخاب شما به عنوان کاندید مناسب دشوار است. به نظر می‌رسد آنها بر اساس استانداردهای احتمالی خود، ترجیح می‌دهند فردی را انتخاب کنند که کمترین حقوق درخواست کرده و در عین حال توانمندی‌های لازم را داشته باشد. بنابراین، اگر حقوق بالایی درخواست می‌کنید، باید بسیار آماده باشید تا بتوانید توجه مصاحبه‌کننده را با دانش خود جلب کنید. من با سابقه طولانی برنامه‌نویسی به مصاحبه رفتم و با توجه به رد شدن درخواست قبلی‌ام برای شغل مدیر محصول (در اردیبهشت ۹۸)، انتظار داشتم برای این شغل که سابقه فنی اهمیت بیشتری داشت، نظر مصاحبه‌کننده را جلب کنم، اما متأسفانه این اتفاق نیفتاد. درباره ویژگی‌هایی که برای آنها مهم بود، حس خاصی نداشتم که به دنبال ویژگی رفتاری یا عقیدتی خاصی باشند.

اولین مصاحبه با یکی از کارکنان منابع انسانی انجام شد که بیشتر جنبه آشنایی داشت. در این مرحله، سه برگه سوال SQL به من داده شد تا پاسخ دهم. مصاحبه دوم با دو نفر از تیم فنی بود که بسیار تخصصی و فنی برگزار شد. اگر در این مرحله قبول شوید، باید مصاحبه نهایی را با مدیر بخش داده انجام دهید. برای این مصاحبه‌ها، تسلط بر مباحثی مانند SQL Server، Data Warehouse، ETL و Dashboard ضروری است.

بدترین و بهترین دوران کاری من در اسنپ سپری شد! تیم اسنپ بسیار قوی و پرانرژی است، اما متأسفانه مدیریت، به ویژه مدیریت منابع انسانی، ضعیف و بسیار ناکارآمد عمل می‌کند.

در مرحله اول مصاحبه به صورت اسکایپی برگزار شد و بیشتر سوالات در حوزه SQL پرسیده شد. گفتند که برای مراحل بعدی به من خبر خواهند داد و من در حال انتظار برای اطلاع‌رسانی آنها هستم. چند سوال را نتوانستم پاسخ دهم، اما گفتند که احتمالاً به سرعت یاد خواهم گرفت، چون برای بخش جونیور نیاز داشتند. در مرحله بعدی گفتند که مصاحبه با یک مدیر هندی برگزار خواهد شد و باید به زبان انگلیسی مسلط باشم و خونسردی خود را حفظ کنم. ویژگی‌هایی که برای آنها مهم بود را هم ذکر کردند.

در مرحله اول به دفتر جردن رفتم و حدود ۴۰-۴۵ دقیقه با یک فرد صحبت کردیم. او از تجربه کاری و کارهایی که در گذشته انجام داده‌ام پرسید و درباره نحوه برخورد با مشتریان عصبانی سوال کرد. سپس قرار مصاحبه بعدی را در دفتر گاندی گذاشتند که سه روز بعد برگزار شد. در آنجا با رئیس بخشم حدود یک ربع صحبت کردم و او سوالاتی از یک تست پرسید و پاسخ‌هایم را یادداشت کرد. سه روز بعد با من تماس گرفتند و گفتند که یک دوره آموزشی سه‌روزه برایم در نظر گرفته‌اند. پس از پایان دوره، ایمیل زدند که قبول شدم و می‌توانم کارم را شروع کنم. کار بسیار سخت است و اگر روحیه خشک و سرسختی داشته باشید، این کار مناسب شماست.

در جریان مصاحبه، از من پرسیدند که برای مدیریت پروژه از کجا شروع می‌کنم. گفتم ابتدا مشکلات پروژه را شناسایی می‌کنم، شاخص‌ها را تعیین می‌کنم و داده‌ها را جمع‌آوری می‌کنم یا با افراد مصاحبه می‌کنم. اما طرف مقابل اصرار داشت که هیچ مشکلی وجود ندارد و همه چیز از قبل حل شده است. بعداً پرسیدند اگر در پنجاه پروژه مختلف هزاران تسک تعیین شده باشد و هر روز تسک‌های جدید اضافه شود، چه می‌کنم و از چه نرم‌افزاری استفاده می‌کنم. آیا MSP مناسب است؟ چندین بار به من گفتند که حرف‌های من تئوری است و جواب نمی‌دهد و فقط مربوط به کتاب‌هاست. به نظر می‌رسید که می‌خواستند بگویند همه کارها را انجام داده‌اند و من باید دقیقاً همان کاری را انجام دهم که در ذهنشان است. من عصبانی شدم و گفتم حاضر هستم به ازای بهبود شاخص‌ها حقوق بگیرم. اما آنها گفتند که خودشان قبلاً زمان تحویل پروژه را نصف کرده‌اند و هیچ پاداشی دریافت نکرده‌اند. خلاصه تجربه خوبی نبود. جلسه با نیم ساعت تأخیر شروع شد و همزمان با من سه نفر دیگر هم برای مصاحبه آمده بودند. جلسه در کمتر از بیست دقیقه تمام شد. برداشت من این بود که اسنپ مارکت به عنوان یک آزمایش ایجاد شده و اگر جواب دهد، روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند، اما تاکنون حاضر نشده‌اند هزینه زیادی برای آن بپردازند. همچنین به نظر می‌رسید که تیم به دلیل حجم بالای کار (شاید روزانه بیش از یک میلیون سفارش) تحت فشار زیادی است و به دنبال راه‌حل‌های فوری و معجزه‌آسا برای کاهش این فشار هستند. این وضعیت در استارتاپ‌هایی که به جای رشد تدریجی، به زور می‌خواهند سرعت رشد خود را چند برابر کنند، طبیعی است. به طور کلی، اگر فردی حرفه‌ای هستید، در انتخاب اسنپ مارکت احتیاط کنید. از تئوری‌ها و اصطلاحات تخصصی استفاده نکنید، مگر اصطلاحاتی که خودشان استفاده می‌کنند (مثل KPI). روی راهکارهایی که برای حجم بالای کار مناسب هستند تمرکز کنید و خود را پرانرژی و فعال نشان دهید. تأیید کنید که شرایط آنها بسیار سخت است، اما شما تمام تلاش خود را خواهید کرد و از مشورت آنها نیز استفاده خواهید کرد. ویژگی‌هایی که برای آنها مهم بود شامل پرانرژی بودن و فعال نشان دادن خود بود.

مصاحبه HR با یک خانم جوان انجام شد که برخورد بسیار خوبی داشتند و فضای مصاحبه بیشتر شبیه به یک گپ دوستانه بود، اما در عین حال تمام اطلاعات ضروری رد و بدل شد. روز بعد از مصاحبه، از دفتر کرمان تماس گرفتند و برخوردشان خوب بود، اما نصف حقوق پیشنهادی را ارائه دادند که برای من قابل قبول نبود و آن را نپذیرفتم. به طور کلی، تیم تهران عملکرد بهتری نسبت به تیم کرمان داشت، زیرا متوجه شدم که تیم کرمان کمی ناهماهنگ عمل می‌کردند و حتی رزومه به‌روز شده من را درخواست نکرده بودند. در حالی که من پارسال رزومه‌ام را ارسال کرده بودم و قطعاً از آن زمان تاکنون تغییراتی در رزومه‌ام ایجاد شده بود.

تقریباً یک ماه بعد از ارسال رزومه، با من تماس گرفتند و زمان مصاحبه حضوری را تنظیم کردند. با اینکه سابقه کاری مرتبط نداشتم، اما درباره این شغل مطالعه کردم و با آمادگی به مصاحبه رفتم. مصاحبه‌ها در سه مرحله انجام شد: مرحله اول با یکی از کارشناسان جذب و استخدام بود که سوالاتی درباره فعالیت‌های دانشگاهی و پروژه‌هایم پرسیدند. مرحله دوم چند روز بعد با سوپروایزر تیم جذب و استخدام انجام شد که مصاحبه‌ای بسیار حرفه‌ای بود. با وجود سوالات تخصصی و کمبود دانش من، با راهنمایی‌هایشان توانستم خوب عمل کنم. مرحله سوم با مدیر ارشد منابع انسانی اسنپ بود که سوالات کلی و شخصیتی پرسیدند. همه مصاحبه‌ها سطح بالایی داشتند و برخورد مصاحبه‌کننده‌ها به گونه‌ای بود که احساس راحتی می‌کردی و استرس کم می‌شد. برای هر شغلی که اپلای می‌کنید، حتی اگر سابقه کار ندارید، حتماً با مطالعه بروید. این بسیار مهم است که نشان دهید برای کاری که قرار است استخدام شوید، وقت گذاشته‌اید و دنبالش رفته‌اید. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود شامل ارتباطات، کار تیمی و توانایی انجام چند کار همزمان بود.

مصاحبه اول به صورت اسکایپ انجام شد و دو نفر از برنامه‌نویس‌های شرکت شروع به پرسیدن سوالات فنی کردند. سوالات بسیار ساده و سطحی بودند و حتی به سطح یک برنامه‌نویس فرانت‌اند معمولی هم نرسیدند. بیشتر سوالات فقط مربوط به HTML بود و تنها سوال نسبتاً سخت‌تر در مورد CORS پرسیده شد. به نظر نمی‌رسید که به رزومه‌ام نگاه کرده باشند و هیچ سوالی درباره سوابق کاری پرسیده نشد. مرحله بعدی مصاحبه قرار بود یک هفته بعد دوباره از طریق اسکایپ انجام شود، اما من به دلیل مسخره‌بودن مصاحبه اول، محترمانه از ادامه مصاحبه انصراف دادم. نمی‌دانم تمام مصاحبه‌هایشان این‌گونه است یا نه، اما حتی اینترنت خوبی هم نداشتند و تماس اسکایپ مدام از طرف آن‌ها قطع می‌شد. یکی از مصاحبه‌کننده‌ها را در لینکدین چک کردم و متوجه شدم شاید حدود دو سال بود که در حوزه فرانت‌اند کار می‌کرد. به هر حال این تجربه من بود، شاید برای شما مفید باشد، اما برای من بسیار عجیب بود و اصلاً چنین چیزی را از شرکت اسنپ انتظار نداشتم.

اول از همه، محیط خیلی شلوغ و بی‌نظم بود. بعد از پر کردن فرم، یک آقایی برای مصاحبه آمدند که اصلاً متوجه نشدم سمتشون چیه! کلی سوال هوش از من پرسیدند که به نظر من لازم نبود. سوالات فنی هم خیلی سطحی و کم بود، فقط ۲-۳ تا سوال پرسیدند. در آخر مصاحبه تقریباً روی حقوق به توافق رسیدیم، اما بعد از ۲ ماه هنوز هیچ خبری نشده! حدسم اینه که حقوق پایین پیشنهاد بدن. البته اگه کسی واقعاً دوست داره توی این شرکت کار کنه!

ابتدا حدود یک ساعت سوالات و معماهای منابع انسانی را پاسخ دادم. سپس مصاحبه فنی کمتر از ده دقیقه طول کشید و مصاحبه‌کننده اصلاً حواسش نبود، چون اتاق مصاحبه شیشه‌ای بود. اول رفت و فرد اشتباهی را مصاحبه کرد، بعد که مرا پیدا کرد، شکایت کرد که چرا شبیه عکسم نیستم! بعد هم نمی‌توانست جلوی خنده‌اش را بگیرد و حواسش به اتفاقات بیرون بود. بعد هم فکر کنم خبر دادند که تولدش است و سریع رفت. من تنها ماندم و وقتی برگشت، فقط گفت: 'مرسی، خداحافظ، اچ‌آر با شما تماس می‌گیرد!!!' توصیه‌ام به کسانی که می‌خواهند مصاحبه بروند این است که وقت خود را تلف نکنند، چون افرادی بی‌تجربه و پرادعا قرار است آنها را انتخاب کنند که خودشان سابقه کار خاصی ندارند. ویژگی‌هایی که برایشان مهم بود: کار تیمی.

من در حال حاضر به صورت تمام وقت در مرکز تماس شرکت اسنپ مشغول به کار هستم و این کار را بین ۱ تا ۳ سال انجام داده‌ام.

مصاحبه اول با مسئول استخدام شرکت شروع شد و سوالاتی مانند این پرسیده شد: ۱. خودت را معرفی کن، در محیط فعلی چه وظایفی داری؟ در صورت بروز مشکل با همکاران چه کاری انجام می‌دهی؟ ۲. چرا به دنبال کار جدید هستی و محل کارت را ترک می‌کنی؟ ۳. چرا اسنپ را انتخاب کردی؟ در همان روز یک مصاحبه فنی نیز انجام شد. در این مصاحبه سوالاتی مطرح شد که فردی در این موقعیت شغلی باید بتواند تحلیل کند و به جواب برسد. در مورد این سوالات به صورت تشریحی صحبت کردیم. سپس یک دیتابیس کوچک همراه با چند سوال به من داده شد که باید از SQL یا Python یا ... برای پاسخ به سوالات استفاده می‌کردم.

جلسه مصاحبه به صورت اسکایپی برگزار شد. مسئول مربوطه ابتدا کمی درباره سوابق کاری گذشته سوال کرد و سپس به سراغ سوالات فنی رفت. سوالات شامل مباحثی مانند طراحی دیتابیس، کوئری نویسی، performance، admin، SSIS، SSAS و Power BI بود. در پایان، فیدبک دادند که در کدام بخش‌ها قوی و در کدام بخش‌ها ضعیف بودیم. برای مصاحبه بعدی گفتند که بهتر است یک زبان برنامه نویسی بلد باشید. همچنین تاکید کردند که در مصاحبه اعتماد به نفس خوبی داشته باشید و به دانش خود اعتماد کنید.

فرآیند مصاحبه شامل یک مرحله مصاحبه تلفنی و چهار مرحله مصاحبه حضوری بود (یک مصاحبه با منابع انسانی و سه مصاحبه تخصصی). مصاحبه تلفنی منابع انسانی چندان سخت نبود، اما مصاحبه‌های تخصصی چالش‌برانگیز و در عین حال جالب بودند. بیشتر زمان مصاحبه‌های تخصصی به بررسی کیس‌های تحقیقات بازار اختصاص داشت و هدفشان این بود که طرز فکر و نحوه تحلیل مصاحبه‌شونده را ارزیابی کنند. خوشبختانه سوالات عجیب و غریب مطرح نشد. تسلط به زبان انگلیسی نیز برایشان مهم بود، زیرا مصاحبه مرحله آخر به زبان انگلیسی برگزار شد. مهارت‌های حل مسئله، تفکر تحلیلی و توانایی کار با اعداد و ارقام نیز از جمله مواردی بود که مورد توجه قرار گرفت. تنها نقطه منفی این فرآیند، تعداد زیاد مصاحبه‌ها و طولانی بودن آن بود.

اسنپ نمونه بارز دورویی و تظاهر است. با وجود اینکه یک شرکت با کارفرمای خارجی است و اکثر مدیران ارشد آن آلمانی هستند، اما فرهنگ بد باندبازی ایرانی به شدت در آن دیده و حس می‌شود. حقوق‌های نجومی مدیران و طرفداری از افراد خاص در مقابل بی‌عدالتی‌هایی که نسبت به کارمندان شهرهای دیگر اعمال می‌شود، بسیار آشکار است. تیم منابع انسانی این شرکت فقط ظاهر زیبا دارد اما در باطن بسیار زشت است. تیم منابع انسانی که باید انرژی مثبت و اکسیژن به سازمان تزریق کند، در عوض باعث پمپاژ خون کثیف در سازمان می‌شود. رفتن آقای شاهکار ثابت کرد که این شرکت لایق مدیران شایسته نیست.

اسنپ می‌توانست خیلی بهتر و بزرگ‌تر از این باشد، اما متأسفانه ساختار و مدیریت آن واقعاً ضعیف است. با این حال، اسنپ مزایای زیادی هم دارد؛ محیط کار صمیمی است و افراد در آنجا احساس خوبی دارند. اما بخش منابع انسانی و مدیریت آن واقعاً وضعیت نامناسبی دارد.

اگر تجربه مصاحبه داشته باشید (که قطعاً دارید، چون برای پوزیشن HR اقدام می‌کنید)، چیز متفاوتی نخواهید دید. بیشتر سوالات بر پایه شایستگی‌ها (COMPETENCY BASED) طرح می‌شوند. از دوستان دیگری که قبلاً در این مصاحبه شرکت کرده‌اند نیز سوال کردم و تقریباً بین مصاحبه‌گران روال یکسانی از نظر سوالات برای این پوزیشن وجود ندارد، که برای چنین سازمانی کمی عجیب به نظر می‌رسد. در کل نمی‌توانید پیش‌بینی کنید که مصاحبه‌تان چگونه پیش خواهد رفت. این موضوع تا حدی به این بستگی دارد که با چه کسی مصاحبه می‌کنید. برخورد مصاحبه‌کنندگان و به خصوص منشی بسیار خوب بود که تا حدی می‌توان از آن فرهنگ همراه با احترام سازمان را برداشت کرد (حداقل در ظاهر). سعی کنید برای مصاحبه خیلی رسمی نپوشید و تعادل بین کژوال و رسمی را حفظ کنید. صرفاً سعی می‌کنم چند پیشنهاد برای دوستانی که برای این پوزیشن اقدام می‌کنند داشته باشم. اگر رشته تحصیلی‌تان مدیریت منابع انسانی و از دانشگاه خوبی هست، مطمئن باشید از نظر علمی از باسوادترین افراد در آنجا خواهید بود، پس اصلاً نگران نباشید. نکته اصلی این است که تمایل زیادی به تایید شدن در مصاحبه‌گر وجود دارد، پس سعی کنید این میل را ارضا کنید، وگرنه به راحتی رد خواهید شد. در واقع محیط کاری مخالفت شما را برنمی‌تابد، حتی اگر صحیح باشد، پس با این قضیه از الان کنار بیایید.

ابتدا فردی از بخش منابع انسانی (HR) تماس گرفت و زمان مصاحبه را تنظیم کردیم. به دلیل شرایط کرونا، مصاحبه به صورت اسکایپی برگزار شد. دو مصاحبه HR و تخصصی پشت سر هم و هر کدام به مدت یک ساعت با فاصله بیست دقیقه برای استراحت در یک روز انجام شدند. مصاحبه HR ساده بود و سؤالات معمولی پرسیده شد. در مصاحبه تخصصی بیشتر سؤالات حول محور توانایی حل مسئله مطرح شد. قرار بود اگر نتیجه مصاحبه تخصصی مثبت باشد، تمرینی برایم ایمیل شود و ظرف ۴ روز آن را انجام دهم. از هر دو مصاحبه حس خوبی داشتم، به ویژه مصاحبه تخصصی. عصر همان روز ایمیل دریافت کردم که به مرحله بعد رفته‌ام و باید تمرین را تحویل دهم. تمرین به زبان انگلیسی و در چهار بخش بسیار پیچیده بود. (یک بخش مربوط به توانایی کار با دیتابیس بود که به نظر می‌رسید از اینترنت کپی شده است، هرچند پاسخ آن در اینترنت نبود.) تمرین را زودتر از موعد ارسال کردم، اما هیچ پاسخی مبنی بر دریافت ایمیل دریافت نکردم. از اینجا به بعد، مرحله Ghosting تیم HR اسنپ آغاز شد. به فردی که مصاحبه را با او شروع کرده بودم پیام دادم و پرسیدم آیا تمرین را دریافت کرده‌اند یا نه، اما هیچ پاسخی دریافت نکردم. بعد از نزدیک به دو هفته، همان فرد تماس گرفت و گفت تمرینم نمره قبولی آورده و برای مصاحبه نهایی زمان تنظیم کرد. به او گفتم چرا این همه وقت هیچ خبری نبوده و او توجیه کرد که تعداد مصاحبه‌شوندگان زیاد بوده است، که از نظر من قابل قبول نبود، چون پاسخ به ایمیل حداقل کاری است که یک استخدام‌کننده باید انجام دهد. در نهایت با دو نفر از تیمی که قرار بود به آن‌ها ملحق شوم مصاحبه کردم، اما به نظرم مصاحبه خوبی نبود، چون فرایند تکراری بود و سؤالاتی که بیشتر مربوط به HR بود در این مرحله مطرح شد. یکی از سؤالاتی که پرسیدند این بود: اگر بخواهی این خودکار را به من بفروشی، چه می‌گویی؟ این سؤال کلیشه‌ای و غیرتخصصی برای عنوان مدیر محصول من را متعجب کرد و به آن‌ها گفتم این سؤال اصلاً خوب نیست، چون من مسئول فروش نیستم و مدیر محصول هستم. هرچند ممکن است از پاسخ من خوششان نیامده باشد، اما من تقریباً از اواسط مصاحبه به این نتیجه رسیده بودم که جای من آنجا و کنار این افراد نیست و دورنمای اسنپ برایم خیلی هیجان‌انگیزتر از چیزی بود که دیدم. بعد از پایان مصاحبه نیز هیچ خبری از هیچ‌کس نشد تا اینکه بعد از ۴ روز، جمعه ظهر ایمیل رد شدنم را دریافت کردم. دریافت ایمیل کاری در روز تعطیل نیز برایم تعجب‌برانگیز بود. این را هم بگویم که بعد از مرحله اول و دوم مصاحبه، برایم ایمیلی ارسال کردند که نظر من را در مورد مصاحبه و مصاحبه‌کنندگان بپرسم، اما بعد از مرحله نهایی دیگر نظر من گویا مهم نبود.

به نظر می‌رسد مدل کاری شرکت اسنپ این است که مصاحبه‌های مفصلی انجام می‌دهد اما هیچ بازخوردی به متقاضیان ارائه نمی‌کند که این موضوع نوعی بی‌احترامی محسوب می‌شود. خود مصاحبه بسیار اصولی و حرفه‌ای بود. ابتدا حدود یک ساعت با بخش نیروی انسانی و سپس حدود دو ساعت با بخش فنی مصاحبه انجام شد. حضور مدیر ارشد TPMها برای مصاحبه خوشایند بود و نشان می‌داد که یک فرد ارشد مسئولیت مصاحبه را بر عهده دارد. سوالات بیشتر حول محور راه‌اندازی محصول جدید، بهبود محصول فعلی، مدیریت تیم و نحوه ارتباط بین بخش‌های فنی و تجاری مطرح شد و در کل مصاحبه استاندارد و خوبی بود. اما اگر در مصاحبه شرکت کردید، منتظر جواب نباشید؛ زیرا در بیشتر موارد هیچ پاسخی اعلام نمی‌شود و به نظر می‌رسد این کار برای نگه داشتن متقاضیان در حالت انتظار انجام می‌شود.

اسنپ بدون شک یکی از بهترین محیط‌های کاری ایران است. جو مثبت بین همکاران و تعادل بین کار و زندگی، تجربه کاری در اسنپ را بسیار جذاب می‌کند. استفاده از پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها و فرصت‌های رشد فراوان از دیگر مزایای کار در این شرکت است. همکاری با افراد حرفه‌ای و تأکید بر کیفیت نرم‌افزارهای تولیدی باعث می‌شود پس از مدتی کار در اسنپ، به یک برنامه‌نویس خبره تبدیل شوید. به طور کلی، کمتر شرکتی امکانات، محیط کاری و فضای رشد مشابه اسنپ را ارائه می‌دهد.

اول از منابع انسانی شرکت زنگ زدند و گفتند یک پروژه تستی برایم می‌فرستند و سه روز وقت برای انجام آن دادند. ارتباط با منابع انسانی شرکت چندان خوب نبود. مثلاً وقتی پروژه را برایشان فرستادم، هیچ پاسخی ندادند تا بدانم دیده‌اند یا نه. یا الان که مدتی از مصاحبه گذشته، حتی ایمیل نزده‌اند که بگویند رد شده‌ام. پروژه‌شان چیز متداولی بود و چیز پیچیده‌ای نداشت. تست هم خواسته بودند که داشته باشد. بعد از ارسال پروژه، زود زنگ زدند و قرار مصاحبه اسکایپی گذاشتند. مصاحبه فنی‌شان تقریباً سخت‌ترین و طولانی‌ترین مصاحبه فنی بود که شرکت کرده‌ام. سوالات خوب و به‌جایی می‌پرسیدند، اما اشکال اصلی‌شان این بود که فیدبک نمی‌دادند که درست می‌گفتم یا نه، که به نظر من اصلاً کار قشنگی نیست و بهشان هم گفتم. از همه چیز اندروید و کاتلین سوال کردند و بیشتر سوالات‌شان مثل یک امتحان نظری بود و باید داکیومنت‌ها را می‌خواندی تا بتوانی جواب بدهی. من چون قبلش چیزی نخوانده بودم، خوب جواب ندادم. سوالات‌شان چند سطح داشت و عمیق می‌شد و درباره چیزهای under the hood هم می‌پرسیدند. به پروژه‌ام هم ایراد گرفتند که چرا هر آنچه بلدم را نمایش ندادم و مثلاً کلین آرکیتکچر ننوشتم و تست کم نوشتم.

مصاحبه حدوداً دو ساعت طول کشید و من زیاد منتظر نماندم. جلسه مصاحبه به طور کلی خوب بود و برخورد نیروی منابع انسانی مناسب و حرفه‌ای بود. اما مدیر دپارتمانی که من درخواست همکاری با آن‌ها را داشتم، بیشتر قصد داشت اطلاعات و تجربیات من را استخراج کند و با پریدن از این شاخه به آن شاخه، سعی می‌کرد مرا از دادن پاسخ‌های درست منحرف کند. این رفتار حس خوبی در من ایجاد نکرد. سوالات آن‌ها بیشتر درباره تجربیات قبلی و کارهایی بود که در شغل‌های گذشته انجام داده‌ام. توصیه می‌کنم حتماً به مطالبی که در رزومه خود نوشته‌اید، مسلط باشید.

در مرحله اول، پس از پر کردن فرم اولیه، حدود ۴۵ دقیقه مصاحبه با واحد منابع انسانی داشتم که بسیار عالی بود. سوال‌های کاملاً منطقی پرسیده شد و در مورد حداقل حقوق درخواستی و شرایط کار صحبت شد. مرحله دوم مصاحبه با سرپرست دیتا سنتر بود که خیلی دوستانه و خوش‌برخورد بود و اصلاً تلاشی برای خرد کردن طرف مصاحبه نداشت. صحبت‌ها بسیار فنی بود، اما متأسفانه تایپ شغل با قسمت عمده تخصص من و همچنین شیفت‌های کاری با من سازگار نبود. به طور کلی، محیط مصاحبه بسیار ریلکس و بدون استرس بود.

من فقط یک مرحله مصاحبه رفتم که مصاحبه فنی با فردی بود که به نظر می‌رسید مدیر فنی شرکت است. محیط آرام و ساکتی داشتند و برخوردشان بسیار خوب و محترمانه بود. بعد از پر کردن فرم مشخصات که مختصر و مفید بود و نیازی به پر کردن صفحات زیاد نداشت، به یک اتاق شیشه‌ای رفتیم و حدود یک ساعت مصاحبه فنی انجام شد. بعد از مصاحبه حس خوبی داشتم و تجربه مثبتی بود. در مدت زمانی که آنجا بودم، هیچ چیز منفی مشاهده نکردم. به نظر می‌رسد روابط عمومی برای آنها بسیار مهم است.

رشته تحصیلی من با شغلی که در آنجا کار می‌کردم مرتبط نبود و این موضوع کمی برای منابع انسانی مشکل‌ساز شد، اما بالاخره توانستم آن‌ها را قانع کنم. در مورد میزان حقوق هم صحبت کردم و گفتم که باید بیشتر باشد، اما آن‌ها گفتند که حقوق بر اساس پایه وارث کار تعیین می‌شود. دو روز بعد با من تماس گرفتند و سه روز آموزش دیدم که واقعاً سخت بود. همکارانم گفتند که به مرور عادی می‌شود، اما خیلی‌ها به من گفتند که کار واقعاً دشوار است و باید خیلی سریع و دقیق باشی. مثلاً باید در عرض دو دقیقه تماس را پاسخ بدهی و همزمان سه برنامه را باز کنی و مشخصات را وارد کنی. این کار نیاز به سرعت عمل و خونسردی زیادی دارد. من هم متوجه شدم که این شرایط با روحیه من سازگار نیست. اگر قصد دارید در آنجا کار کنید، باید روحیه قوی داشته باشید، چون کارشان بسیار سخت و پراسترس است و باید آدم خونسردی باشید.

من برای شغل مدیر محصولی اقدام کردم و مصاحبه‌هایم به صورت اسکایپی انجام شد. مصاحبه اول با منابع انسانی بود و حدود یک ساعت طول کشید. در این مصاحبه سعی کردم خلاصه‌ای از وضعیت و تجربیات کاری‌ام را شرح دهم و سپس سوالاتی در مورد مسائل مالی پرسیدند. آن‌ها گفتند باید بررسی کنند که آیا با استانداردهایشان همخوانی دارم یا نه. مصاحبه دوم و سوم نیم ساعت بعد از مصاحبه اول انجام شد. ابتدا یک خانم هندی به مدت ده دقیقه از من سوال پرسید. گفته بودند مصاحبه دوم و سوم تخصصی است، اما با تعجب دیدم که این خانم سوالات آشپزی از من می‌پرسد. انتظار داشتم دیدگاه من نسبت به یک محصول سنجیده شود، نه در مورد آشپزی. به هر حال سوالات آشپزی را در قالب مدیریت پروژه و مالک محصولی توضیح دادم. سپس یک خانم ایرانی به مدت بیست دقیقه سوالات تخصصی پرسیدند، اما بعد از پنج دقیقه سوالات محصولی، به سوالاتی در مورد آرایه و کواری و کد رسیدیم. من دوباره گفتم که برنامه‌نویس نیستم و مالک محصول هستم، اما ایشان به سوالات ادامه دادند. به طور کلی از نظر اخلاقی همه مودب بودند، اما به نظر می‌رسید از روی یک نوشته می‌خواندند و اصلاً به سابقه و تجربیات کاری من توجهی نداشتند. کسی که کدنویسی نکرده و مالک محصول است، چطور می‌تواند سوالات تخصصی فنی CTO را پاسخ دهد؟ تجربه مصاحبه فنی واقعاً بد بود و اصلاً حس خوبی نسبت به آن نداشتم.

ابتدا از طریق لینکدین از موقعیت شغلی در تیم اندروید اسنپ مطلع شدم و رزومه‌ام را ارسال کردم. پس از حدود ۲۰ روز، اسنپ با من تماس گرفت و برای تست فنی دعوت شدم. تست شامل ۳۰ سوال بود که ۲۵ تای آن چهارگزینه‌ای و ۵ سوال تشریحی داشت. زمان تست ۳۰ دقیقه بود و امکان جست‌وجو در حین تست وجود داشت. سوالات تشریحی هم معمولی بودند، مثلاً تشخیص لیک (Leak) یا استفاده از Dependency Injection. حدود یک هفته بعد، برای مصاحبه اسکایپی دعوت شدم. مصاحبه بیش از ۲.۵ ساعت طول کشید و شامل دو بخش بود: ابتدا مصاحبه HR که حدود ۵۰ دقیقه طول کشید و سوالات متداولی مانند چالش‌های قبلی پرسیده شد. سپس مصاحبه فنی انجام شد که پر از سوالاتی بود که در نگاه اول حفظی به نظر می‌رسیدند، اما اگر روزانه با اندروید کار کنید، می‌توانستید پاسخ دهید. سوالات از اصول SOLID و شی‌گرایی شروع شد و به ویژگی‌های زبان کاتلین مانند sealed class و تفاوت lateinit و lazy رسید. همچنین سوالاتی درباره ویژگی‌های اندروید مانند تفاوت service و intentService، singleTop و singleTask، RxJava و تفاوت map و flatMap، Dependency Injection و تفاوت Bind و Provide پرسیده شد. در نهایت، سوالاتی درباره معماری مانند تفاوت MVP و MVVM مطرح شد.

در ابتدا مصاحبه تلفنی انجام شد و سپس به صورت حضوری، تست هوش و تست تایپ گرفته شد. بعد از آن نیز مصاحبه حضوری انجام شد. به طور کلی، نحوه و روال مصاحبه خوب بود، اما متأسفانه اطلاعات کاملاً نادرستی در مورد شرایط کاری اعلام شده بود که در زمان فعالیت متوجه این موضوع شدم. عدم صداقت در مورد ثبات روزهای آخر هفته وجود داشت که در عمل هیچ ثباتی نداشت. همچنین قرار بود رتبه‌بندی شغلی و افزایش حقوق سالانه برای کارشناسان ثابت انجام شود، اما این موضوع به آینده‌ای نامعلوم موکول شده بود. علاوه بر این، اعلام نشده بود که برای تأیید مرخصی استحقاقی روزانه یا ساعتی، نیاز به جایگزین از شیفت مقابل است که این موضوع روند تأیید مرخصی را بسیار سخت می‌کرد.

اول مرا برای مصاحبه با بخش منابع انسانی فرستادند که در آن به هر نفر فقط یک ربع وقت داده بودند. تنها سوالی که از من پرسیدند این بود که خودم را معرفی کنم. مصاحبه‌کننده هم به نظر می‌رسید کمتر از ۳۰ سال سن داشت و تجربه کمی داشت. انگار مرا فقط آورده بودند تا بگویند با n نفر مصاحبه کرده‌اند و در نهایت همان کسی را انتخاب کنند که از قبل در نظر داشتند. واقعاً نمی‌دانم در شرکت‌ها چه می‌گذرد، اما خواهش می‌کنم وقت کسانی که به دنبال کار هستند را الکی نگیرید، وقتی که از قبل کسی انتخاب شده است. نمی‌دانم چه توصیه‌ای بدهم، اما فکر می‌کنم اغلب مصاحبه‌ها سرکاری است.

من ۲۴ سال دارم و از ترم اول دانشجویی‌ام در سال ۹۳ تا امروز که دانشجوی ارشد هستم، مصاحبه‌های زیادی را تجربه کرده‌ام، چه موفق و چه ناموفق. امروز مصاحبه‌گری که مسئول مصاحبه اصلی بود، به‌قدری بد برخورد کرد و رفتار توهین‌آمیزی داشت که کاملاً روحیه‌ام را از دست دادم. بعد از چند سالی که مشتری ثابت سرویس‌های اسنپ بودم، باورنکردنی بود که چنین رفتاری از سوی مصاحبه‌کننده ببینم. آن‌قدر ناراحت شدم که بلافاصله پس از خروج از شرکت، اسنپ گرفتم و به خانه برگشتم. نمی‌دانم مصاحبه‌گر خسته بود یا دلیل دیگری داشت، اما رفتارش واقعاً غیرقابل قبول بود: ۱- پس از ورودم به اتاق، حتی جواب سلامم را نداد. ۲- وسط پاسخ‌هایم، به‌گونه‌ای رفتار می‌کرد و واکنش‌های منفی نشان می‌داد که انگار می‌خواهد جایگزینی برای خودش استخدام کند. ۳- در پایان مصاحبه گفت: «من کاری ندارم، شما اگر کاری ندارید به سلامت.» نکات منفی زیادی در طول مصاحبه وجود داشت که جای گفتنش اینجا نیست. به‌طور کلی از اسنپ زده شدم.

مصاحبه من در اسنپ مارکت یک مرحله‌ای بود. به ساختمان اسنپ در طبقه همکف رفتم و کنار در یک میز بود که به من گفتند فرمی بردارم و پر کنم. بعد از پر کردن فرم و تحویل آن، با یک مصاحبه‌کننده صحبت کردم. مصاحبه‌کننده از من خواست بیشتر درباره کار قبلی‌ام توضیح بدهم و به سابقه کاری کوتاه‌مدت من اشاره کرد. من هم ضعف‌ها و مشکلاتم را صادقانه توضیح دادم. ایشان درباره ماهیت کار توضیح دادند که شامل جمع‌آوری سفارشات از فروشگاه، بسته‌بندی و تحویل به پیک است و نیاز به دقت و سرعت عمل دارد. وقتی از من پرسیدند آیا به این شغل علاقه دارم، گفتم که به دلیل سابقه کاری طولانی‌ام در یک مجموعه، تغییر شغل برایم سخت بود اما دوست داشتم با آنها همکاری کنم، هم برای درآمد و هم به دلیل خستگی از بیکاری. مصاحبه‌کننده مشکل مربوط به سابقه کاری کوتاه‌مدت من را در فرم نوشت، اما من احساس کردم این موضوع ایرادی نداشت چون همه چیز را صادقانه گفته بودم. بعد از مصاحبه، با شخص دیگری درباره قوانین شغل، ساعات کار و محل کار صحبت کردم. همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه متوجه شدم محل کار ثابت نیست و ممکن است هر روز یا هر چند روز در فروشگاه‌های مختلفی در شمال یا غرب تهران کار کنم. این موضوع برای من که در جنوب تهران زندگی می‌کنم مشکل‌ساز بود، زیرا نصف حقوقم صرف هزینه رفت و آمد می‌شد، به خصوص که فروشگاه‌های شمال شهر از مترو و بی‌آرتی دور هستند. مصاحبه‌کننده گفتند باید همین الان تصمیم بگیرم و بعداً اعتراضی درباره دوری محل کار پذیرفته نیست. من هم منصرف شدم. حقوق طبق وزارت کار به علاوه ۳۰۰ هزار تومان پاداش بود که بر اساس نظم، انضباط، اخلاق و عملکرد پرداخت می‌شد. توصیه می‌کنم قبل از مصاحبه به سایت هایپراستار سر بزنید و محل فروشگاه‌ها را بررسی کنید. همچنین می‌توانید از یکی از کارمندان اسنپ مارکت در فروشگاه‌های هایپراستار درباره شرایط کار بپرسید.

با توجه به تجربه‌ای که از کار در شرکت‌های مختلف دارم، متوجه شدم که مهم‌ترین نکته برای استخدام این است که مصاحبه‌کنندگان احساس نکنند شما در آینده جای آن‌ها را در شرکت خواهید گرفت. یعنی اصلاً نباید خود را با قدرت کلامی بالا نشان دهید و تا حد امکان باید فردی مودب و کم‌حرف جلوی چشم مصاحبه‌کننده باشید (حتی اگر شرط پذیرش در آن شغل، روابط عمومی بالا باشد). سوالاتی که پرسیدند شامل این بود که کجا کار کرده‌ام، چرا از آخرین کارم خارج شدم و آیا شناختی از کاری که قرار است در آنجا انجام دهم دارم یا نه. نکته جالب برای من این بود که در زمان مصاحبه، سه نفر همزمان حضور داشتیم. آن دو نفر حتی نمی‌توانستند به درستی و به طور معمولی صحبت کنند، اما من به طور کامل پاسخ دادم. جالب‌تر اینکه بعداً از طریق دوستم که در آنجا مشغول به کار شد، فهمیدم هر دوی آن‌ها در مصاحبه قبول شدند، اما من قبول نشدم. توصیه من این است که در مرحله مصاحبه با آرامش، کم‌حرفی و مودبانه رفتار کنید و تیپ ظاهری‌تان بسیار رسمی و شبیه کارمندان بانک باشد. چون با اطلاعاتی که دارم، اگر استخدام شوید، تنها چیزی که باعث حفظ شغل شما می‌شود، این است که همیشه از نیروهای بالادستی خود تعریف و تمجید کنید. این موضوع بدون توجه به عملکرد شما (خوب یا بد)، باعث موفقیت‌تان می‌شود. شاهد عینی این موضوع دوست من است که حتی بلد نیست پرینت بگیرد، اما الان حقوق بالایی دریافت می‌کند.

به نظر من اینجا یکی از بهترین مکان‌ها برای کار کردن در ایران است.

من در یک روز برفی در دی‌ماه سال ۹۸ برای مصاحبه به دفتر مرکزی اسنپ رفتم. در مرحله اول با مدیر منابع انسانی مصاحبه کردم که بسیار سنگین بود و از من خواسته شد تمام سوابق کاری دوازده ساله‌ام را به طور کامل توضیح دهم. به نظر من این کار برای چنین شغلی کاملاً غیرضروری بود، آن هم با دستمزد ساعتی ۹ تا ۱۰ هزار تومان. مدیر منابع انسانی علاقه‌مند به استخدام من بود، اما گفت باید مصاحبه دومی هم با مسئول کال سنتر داشته باشم. به یکی از طبقات رفتم (که الان یادم نیست کدام بود) و در سالن پرسر و صدای کال سنتر مصاحبه کردم. مسئول کال سنتر فقط دو یا سه سوال از من پرسید و به نظر می‌رسید اصلاً تمایلی به استخدام من ندارد. مثلاً پرسید آیا می‌توانم رهبر تیم باشم یا نه. بعد از پایان مصاحبه گفتند اگر بخواهند من را استخدام کنند، تا دو سه روز آینده اطلاع می‌دهند، اما هیچ خبری نشد و در نهایت من رد شدم.

بعد از چندین بار مصاحبه با شرکت اسنپ برای موقعیت‌های مختلف در سال‌های متفاوت، متوجه شدم که اعتمادبه‌نفس بالا، داشتن گواهینامه‌های متنوع، ظاهر و پوشش مناسب و مطابق با استانداردهای استارتاپ‌ها، استفاده از کلمات انگلیسی در مکالمات فارسی و داشتن دانش شفاهی به جای عملی، بسیار مهم‌تر از تجربه کاری، مدرک تحصیلی و سواد افراد است. سوالات مطرح شده بیشتر تخصصی و تحلیلی بودند و تمرکز اصلی بر استفاده از اصطلاحات و مفاهیم آکادمیک و انگلیسی و حفظ‌شده بود، نه بر درک و فهم واقعی مصاحبه‌شونده از موضوعات. به طور کلی، توانایی پرزنت کردن و شوآف نقش اساسی در استخدام در بیشتر استارتاپ‌ها یا شرکت‌هایی با پایه استارتاپی در ایران دارد.

سلام، من رزومه‌ام را فرستادم و بعد از یک هفته با من تماس گرفته شد. تقریباً دو سال در شرکت اسنپ تاکسی کار کرده بودم. وقتی برای مصاحبه رفتم، سوالات معمولی پرسیدند و من قبول شدم. به من گفتند که یک هفته با حقوق به صورت آزمایشی کار کنم تا کار را یاد بگیرم. اما در دوران آموزش که بیش از دو هفته طول کشید، وسط کار به ما گفتند که دوره آموزشی به ۱۵ روز بدون حقوق افزایش یافته است. رفتار سرپرستان بسیار بد بود و انگار شرکت ارث پدرشان است، در حالی که آنها هم کارمند جزء بودند. کار در شرکت بسیار بی‌نظم بود و نیروی کار کم بود. وقتی وارد شرکت شدم، به دلیل فشار کاری زیاد و حقوق کم که در مصاحبه ۴ میلیون تومان گفته بودند ولی به ۳.۵ میلیون هم نمی‌رسید، کاملاً ناامید و پشیمون شدم. همه کارمندان معترض و ناامید بودند و برای شرکت‌های دیگر رزومه می‌فرستادند. توصیه من این است که واقعاً برای کار به این شرکت نروید. من فکر می‌کردم مثل اسنپ تاکسی است، اما تفاوت زمین تا آسمان داشت.

ابتدا برای مصاحبه تماس گرفتند و خانمی که تماس گرفت به درستی صحبت نمی‌کرد و فقط گفت رزومه فرستادی و برای مصاحبه بیا بدون هیچ توضیح یا سلام درستی. من رفتم و در مصاحبه، خانمی که آنجا بود یک ساعت سوالات سناریویی پرسید و جلسه تمام شد. بعد گفتند برای جلسه بعدی با سرپرست منابع انسانی برنامه‌ریزی کنیم. رفتم و خانمی که آنجا بود از نگاه بالا به پایینش مشخص بود که دنبال ایراد گرفتن است. در حالی که پوزیشنی که قرار بود بگیرم فقط شامل سرچ رزومه‌ها و هماهنگی با کارشناس جذب بود و تخصص زیادی نمی‌خواست. خود من ارشد منابع انسانی از دانشگاه تهران دارم. این خانم اولاً دیر آمد و نیم ساعت بعد با سوالات به شدت تخصصی شروع کرد و من همه را با توجه به دانشم پاسخ دادم. در آخر گفت انگلیسی ادامه دهیم و من گفتم بله، ولی مشخص بود خودش مسلط نیست. جلسه به خوبی تمام شد و من آمدم. بعداً به یکی از آشناهایم که آنجا بود گفتند رد شده‌ام چون معلوم نبود راست می‌گویم یا دروغ. واقعاً دلیل مسخره‌ای است. اولاً کسی که خودش اچ‌آر است نمی‌تواند دروغ از راست تشخیص دهد؟ دوماً چطور کسی می‌تواند در جلسه مصاحبه که بر پایه دانش و اطلاعات و تجربیات است دروغ بگوید؟ چون اگر دانشش را نداشته باشد اصلاً نمی‌تواند جواب دهد. به هر حال جدا از اینکه فکر می‌کنم این شرکت خیلی خوب است، واحد اچ‌آر بیشتر عقده‌دار است تا علمی! و جواب رد شدنم را یک ماه بعد از طریق ایمیل دادند. به نظرم با افرادی در اچ‌آر مواجه هستید که دوست دارند ببینند شما از آن‌ها پایین‌تر هستید، چون در صورت احساس خطر استخدام نمی‌شوید. همچنین فرهنگ سازمانی آنجا ماندن تا دیروقت است. اگر می‌توانید تا ۱۰ شب در شرکت بمانید، اقدام کنید.

یک بار برای مصاحبه حضوری به شرکت اسنپ رفتم که ابتدا مصاحبه فنی با یکی از برنامه‌نویس‌های ارشد شرکت انجام شد. سوالات مطرح شده بیشتر حول مهارت‌های ذکر شده در رزومه‌ام بود و در مورد تجربه‌های فنی و سوابق کاری‌ام صحبت کردیم. سوالات فنی شامل مباحثی مانند ساختار اپلیکیشن‌های اندرویدی، چرخه حیات اکتیویتی، سرویس‌ها، ویوها، نحوه انتقال داده بین کامپوننت‌ها، کار با لوکیشن و گوگل‌مپ، دیزاین‌پترن‌های رایج، معماری‌های مختلف و گیت بود. در همان جلسه به من اطلاع دادند که از نظر فنی تایید شده‌ام و در مورد تاریخ شروع همکاری و حقوق درخواستی صحبت کردیم. پس از مصاحبه فنی، یک مصاحبه کوتاه با کارشناس منابع انسانی داشتم که بسیار ساده و روتین بود و به نظر نمی‌رسید تأثیر زیادی در تصمیم‌گیری نهایی داشته باشد. به طور کلی، در هر مصاحبه‌ای بهتر است مفاهیم پایه‌ای اندروید، جاوا و کاتلین را به خوبی مرور کنید و به خاطر داشته باشید، زیرا ممکن است نتوانید به یک سوال ساده پاسخ دهید و این باعث سخت‌تر شدن روند پذیرش شما شود. در رزومه‌تان فقط چیزهایی را بنویسید که واقعاً بلد هستید و با آن‌ها کار کرده‌اید. سعی کنید توضیحات خود را به سمت مباحثی که تسلط بیشتری دارید هدایت کنید. اگر چیزی را بلد نیستید، صادقانه بگویید و اطلاعات نادرست ارائه ندهید. ویژگی‌های رفتاری یا عقیدتی خاصی مد نظر آن‌ها نبود.

در اولین مصاحبه که با بخش منابع انسانی (HR) بود، سوالات معمول و روتین پرسیده شد. درباره شخصیت من، جایگاهی که خودم را در پنج سال آینده می‌بینم و میزان حقوق مورد انتظارم سوال کردند. این مصاحبه به طور کلی ساده و بدون چالش خاصی بود.

در مصاحبه منابع انسانی، سوالات کلی درباره رزومه‌ام پرسیده شد و سوالات عمومی این حوزه برای شناسایی انگیزه و میزان تطبیق‌پذیری با شرکت مطرح شد. از آنجایی که تسلط به زبان انگلیسی برای این موقعیت شغلی ضروری بود، بخشی از مصاحبه به زبان انگلیسی انجام شد. این مصاحبه در مجموع ۶۰ دقیقه طول کشید.

امروز با وجود وضعیت بد آب و هوایی و یک متر برف، مرخصی گرفتم تا در مصاحبه شرکت کنم. نیم ساعت زودتر به ماشین یکی از دوستان رفتم و خودم را برای مصاحبه در اسکایپ آماده کردم. دو نفر آمدند و اولین سوالشان این بود که لپ‌تاپت کجاست؟ انگار مصاحبه‌شونده باید با لپ‌تاپ بیاید! بعد هم بدون هیچ عذرخواهی گفتند که زمان‌های آزادشان را به خانم فلانی اطلاع می‌دهند تا به من بگویند. این روش اصلاً فایده‌ای ندارد. خانم فلانی هم که اصلاً در جلسه مصاحبه حاضر نشد. خداروشکر که پرونده اسنپ برای من بسته شد. کمی رعایت رسم مهمان‌نوازی و ادب از طرف شما خوب بود. همه مردم مثل شما نیستند که در جای گرم و نرم بنشینند و پشت لپ‌تاپ با خنده و شوخی جلسه را ترک کنند.

مصاحبه‌ای بسیار ضعیف با مدیر توسعه سازمانی داشتم. رفتار نامناسب و غیرحرفه‌ای از سوی ایشان در تیم منابع انسانی مشاهده کردم. سوالات غیرخلاقانه و شخصی پرسیده شد و اطلاعات نادرست و اشتباهی در طول مصاحبه ارائه کردند.

در اسنپ شاپ در بخش کال سنتر کار می‌کردم. ساعت پاسخگویی از ۹ صبح تا ۱۲ شب بود. شیفت صبح از ۹ تا ۶ و شیفت عصر از ۶ تا ۱۲ که در واقعیت این‌گونه نبود و اکثر روزها مجبور بودیم ۱۱ ساعت شیفت بمانیم. در روزهای کمپین، شیفت‌های ۱۵ ساعته اجباری بود و باید حضوری می‌ماندیم، یعنی از ۹ صبح تا ۱۲ شب چند روز پشت سر هم. وضعیت طوری بود که بچه‌ها در گروه اعلام می‌کردند که حالت تهوع دارند و دیگر نمی‌توانند ادامه دهند، اما سرگروه‌ها اهمیتی نمی‌دادند. اگر کسی شیفت را نمی‌ماند، به او می‌گفتند که در قرارداد امضا کرده‌اید که در کمپین در هر ساعتی باید بمانید، اما همیشه در حال کمپین بودیم. مرخصی هم نمی‌دادند، حتی مرخصی استعلاجی. حقوق هم اصلاً مشخص نبود. بچه‌ها هر ماه استعفا می‌دادند و نیروی جدید می‌گرفتند.

از تجربه استخدامم می‌گویم. ابتدا مصاحبه با منابع انسانی انجام شد و تأیید شدم، سپس مصاحبه تخصصی با مدیر واحد مربوطه که آن هم تأیید شد. بسیار مشتاق بودم با آنها همکاری کنم. جلسه حضوری گذاشتند و آموزش هم دادند، حتی یک فرصت شغلی دیگر را به خاطر این شرکت از دست دادم. متأسفانه بعد از جلسه اول قرار بود هفته بعد جلسه تکنیکال برگزار شود، اما دیگر هیچ خبری از آنها نشد و حتی پیام دادم، اما پیام‌هایم را سین کردند و جواب ندادند. فقط وقت شما را می‌گیرند و به تدریج چیزهایی که در ابتدا به عنوان شرح وظایف گفته‌اند، در جلسات بعدی اضافه می‌کنند. گول اسم بعضی از شرکت‌ها را نخورید. حتی یادم هست نیروی منابع انسانی هنگام مصاحبه با من خیلی هول شده بود و نمی‌توانست جلسه را کنترل کند.

به نظر من این شرکت در حوزه تکنولوژی عملکرد خوبی دارد، اما بزرگترین مشکل آن ضعف سیستم منابع انسانی و عدم حرفه‌ای بودن آن‌هاست. قوانین بسیار مسخره‌ای وجود دارد که فقط برای افرادی که شناخته شده نیستند اجرا می‌شود. افرادی که پارتی دارند یا با چاپلوسی و شبکه‌سازی ارتباط برقرار می‌کنند، از این قوانین فرار می‌کنند. محیط کار چندان خوب نیست و تا زمانی که وارد شبکه آن‌ها نشوید، شما را جدی نمی‌گیرند. بعد از مدتی هم به راحتی کنار گذاشته می‌شوید. اگر این مشکلات حل شوند، شرکت پتانسیل زیادی برای پیشرفت دارد.

با من یک مصاحبه تلفنی کوتاه انجام شد قبل از تعیین زمان مصاحبه اصلی. سوالات کلی پرسیده شد، اما وقتی گفتم مدرک دانشگاهی ندارم و در حال تحصیل هم نیستم، مصاحبه‌کننده گفت مطمئن نیست که بدون مدرک مرا قبول کنند یا نه و باید بپرسد و دوباره تماس بگیرد. اما دیگر با من تماسی گرفته نشد.

تجربه‌ام چندان جالب نبود. با اینکه سابقه کاری نداشتم، هم از دانشگاه خوبی فارغ‌التحصیل شده بودم و هم دانش خوبی داشتم. مصاحبه‌کننده خیلی گارد می‌گرفت و من در طول مصاحبه متوجه شدم که رد خواهم شد. مصاحبه را کاملاً در دست گرفته بودم و فکر می‌کنم این موضوع برای مصاحبه‌کننده خوشایند نبود. انگار حس کرده بود کسی که با او صحبت می‌کند از خودش بهتر است و مدام از صحبت‌هایم ایراد می‌گرفت. توقع چنین مصاحبه سطح پایینی را از این شرکت نداشتم. محیط شرکت خیلی خوب بود و دکوراسیون عالی داشت. برخورد خانمی که در قسمت پذیرش بود هم خوب بود. اما در کل باید بگویم تجربه مصاحبه خوبی نبود.

در نمایشگاه کار با مدیر منابع انسانی شرکت صحبت کردم و درباره بخش‌های مختلف سازمان سوالاتی پرسیدم. همچنین علاقه‌ام به کار در تیم توسعه تجاری را مطرح کردم. از من خواسته شد که رزومه‌ام را به ایمیل او ارسال کنم.

تجربه من در این شرکت همراه با مواجهه با چالش‌ها، یادگیری و آموزش صبر و بردباری در برابر مشکلات بوده است. همان‌طور که در زندگی همه مشکلاتی وجود دارد، در هر شرکت یا خانواده‌ای نیز مشکلاتی هست، اما برای ما همیشه مهم بوده که از هر چالشی درس جدیدی بگیریم و در جهت بهتر شدن گام برداریم. فرصتی که مدیریت به نیروهای جوان برای رشد و رسیدن به درجات مدیریتی داده، قابل تقدیر است، زیرا در هر شرکتی این امکان وجود ندارد. با نظام پیشنهادات در شرکت، همواره در تلاش هستیم تا بهتر از گذشته حرکت کنیم.

تجربه من از شش سال کار در شرکت اسنپ نشان می‌دهد که این شرکت با رفتارهای صددرصد رقابتی حتی به پرسنل خود نیز فشار می‌آورد. در نوع پوزیشن‌های مدیران میانی ذره‌ای عقلانیت و منطق وجود ندارد و تصمیمات مدیران اصلاً بررسی نمی‌شود که درست هستند یا غلط. به عنوان مثال، وقتی یک نفر از شرکت می‌رود، به سادگی فرد دیگری جایگزین می‌شود بدون هیچ بررسی دقیقی. این روش برای انتخاب افراد در سمت‌های مختلف استفاده می‌شود. متأسفانه، تلاش‌ها و بار کاری پرسنل دیده نمی‌شود. اسنپ با وجود اینکه یک شرکت بزرگ است، برخی از روندهای کاری آن نسبت به پرسنل اشتباه است و نیاز به تغییر دارد. به نظر می‌رسد برای اسنپ فقط سود مهم است، نه مردم، نه پرسنل و نه حتی راننده‌ها.

از شرکت‌های بزرگی مثل اسنپ انتظار می‌رود که سیستم حرفه‌ای و منصفانه‌ای برای استخدام داشته باشند. اما متأسفانه رزومه‌های ارسالی در پلتفرم‌ها بررسی نمی‌شوند و باید از طریق آشنایان و پارتی بازی رزومه را به دستشان رساند. بعد از موافقت اولیه و انجام ۴ تسک، که یکی از آن‌ها مستقیماً به برندینگ اسنپ مرتبط بود و موفقیت در مصاحبه HR، ارتباطات به طور کامل قطع شد و حدود سه هفته هیچ خبری از آن‌ها دریافت نشد. حتی با ارسال ایمیل برای پیگیری و سؤال درباره اینکه آیا این سکوت به معنای رد درخواست است و آیا می‌توانم فرصت‌های دیگر را بررسی کنم، پاسخی دریافت نکردم. به نظر می‌رسد به دلیل استفاده از نیروهای تعدیلی، فرآیند استخدام متوقف شده است. اما این سطح از غیرحرفه‌ای بودن واقعاً عجیب است. انتظار پارتی بازی و این مسائل را داشتم، اما عدم پاسخگویی به مصاحبه یا ایمیل پیگیری حتی در حد یک شرکت کوچک هم نیست، چه برسد به اسنپ با این همه سر و صدا.

سلام. من برای موقعیت APM با شرکت اسنپ مصاحبه کردم. مصاحبه شامل چندین سناریو بود که برایم جذاب به نظر می‌رسید. بعد از یک هفته، با پیگیری از طرف من، گفتند که مصاحبه موفقیت‌آمیز بوده و تسکی برایم ارسال می‌شود. تسک را فرستادند و فقط 3 روز زمان برای انجام آن دادند. من کل آخر هفته‌ام را صرف انجام تسک کردم، اما در نهایت متوجه شدم که رد شده‌ام. وقتی درخواست کردم که حداقل چند جمله فیدبک درباره نقاط قوت و ضعف تسکم به من بدهند، تمام تیم پیامم را دیدند، اما هیچ پاسخی ندادند. این موضوع برایم آزاردهنده بود. وقتی این‌قدر زمان و انرژی صرف انجام تسک می‌کنم، حداقل انتظار دارم فیدبکی دریافت کنم تا بتوانم از آن برای تجربیات بعدی استفاده کنم. بی‌پاسخ ماندن درخواستم حتی باعث شد شک کنم که آیا تسک من اصلاً بررسی شده است یا نه!

اسنپ مانند هر شرکت دیگری نقاط قوت و ضعف خود را دارد. به طور کلی، امتیاز من به کار کردن در اسنپ ۶.۵ از ۱۰ است. ویژگی‌های مثبت شامل محیط کاری دوستانه، تعادل خوب بین کار و زندگی، امکان دورکاری، مقیاس بزرگ شرکت، مدیران خوب، مزایای شرکت مانند بودجه آموزشی و تخفیف‌ها، امنیت شغلی و ارائه وام است. از طرفی، نقاط ضعفی مانند کندی فرآیندها به دلیل تعداد زیاد نیروها، آفیس شلوغ و غیراستاندارد، عدم شفافیت در حقوق و مسیر ارتقا، ضعف منابع انسانی، فاصله مدیران ارشد با کارمندان و مشکل آسانسورها وجود دارد. امیدوارم این بازخورد منصفانه باشد.

حدود دو سال میشه که در این شرکت کار کردم و میخواهم یک نقد همه جانبه و منصفانه از اون بنویسم که برای افراد که با هزار آمال و آرزو میان کمک کننده باشه. برای خود مدیران شرکت هم میتونه کمک کننده باشه ولی به استناد چیزهایی که توی این مدت طولانی دیدم، قطعا اهمیتی براشون نداره. محیط کاری: محیط کاری شاداب و پویایی داره و مثل هر استارتاپ دیگه (هنوز فرهنگ استارتاپ داره و شرکت نشده) برای کوچیک ترین چیز ها جشن میگیرن و دائم در حال رقص و آوازن. هر چند ساعت یه بار یه جا شروع میکنن به دست و سوت و جیغ و هورا. که البته بیشترش برای خودنمایی هست و میری میبینی هیچ کاری هم نکردن. خیلی‌ها هم از این بابت ناراحتن چرا که انگار بعضیا محیط کار رو با عروسی اشتباه گرفتن و اکثرا وقتی شرکت میان نمیتونن کار کنن. فرهنگ کاری: تقریبا هیچ کس کارش رو درست انجام نمیده و کاملا به صورت باندبازی کار پیش میره. شما اگر بهترین نیرو هم باشید، اگر همدست نشید میندازنتون بیرون. دائما در کمین نشستن که یه آتویی ازتون بگیرن و بکشن زیر پاتون. مثلا کافیه یه روز دیلی نیاید؛ از مدیر تیم تا cto میان بهتون میگن commitment نداری و هزارتا حرف دیگه. به هیچ عنوان حمایتگر نیستن و گول حرف های چرب و نرمشون رو نخورید. از شرکت که برید بیرون محل س.گ هم نمیدن بهتون و حتی جواب سلامتون هم نمیدن. فقط تا وقتی شرکت هستید آقاجان آقاجان میکنن ولی کمترین اهمیتی ندارید. امنیت شغلی: زیر صفر؛ کافیه یه تسک یک روز بیشتر طول بکشه؛ علی رغم اینکه تقصیر شما هم نبوده، نه تنها کلی حرف زشت می‌شنوید بلکه میرن پشت سرتون راپورت تون هم میدن و اسمش هم میذارن اینکه ما حواسمون هست. بعد یه مدتی میبینید رفتارشون تغییر عوض میشه و وانگهی اخراج میشد. یعنی انقدر بالغ نیستن که بیان مشکل رو حل کنن. حتی بهشون هم بگی اهمیتی نمیدن. محیط کاملا بچگانه و خاله زنکی است. فرهنگ کارکنان: کاملا تجملاتی و لاکچری؛ همه چیز داخل اسنپ ظاهری است و لیترالی هیچ باطنی وجود نداره. از برخورد افراد بگیر تا هدیه‌ها و حرفاشون. جلوتون یه جورن و پشت تون یه جور دیگه. همه نگاهشون به تیپ و ظاهر شماست. وقتی وارد شرکت میشی انگار رفتی سالن عروسی. لاس زدن و ارتباطات فیزیکی هم که یه امر عادی شده. مدیرها نگاه میکنن از دخترا دوست‌دختر انتخاب میکنن و دخترا هم از خداشون. از هر ۱۰۰ نفر ۲ نفر کار میکنن بقیه در حال یلری تلری. ولی اگر شما یک ساعت نباشید توبیخ میشید. ولی همون مدیرتون که توبیخ میکنه ۳ روز هم نباشه عین خیالشون هم نیست. یه مشت گشاد پرتوقع نشستن اونجا که فقط حرف زدن بلدن؛ بعد آخرش هم از نتایج کار تو اونا ترفیع میگیرن و به تو آناناس میدن. بی عدالتی بیداد میکنه. امکانات شرکت: امکانات خوبی داره؛ از آب معدنی، آب جوش، چایی و دمنوش گرفته تا میوه، کیک و بعضی موقع‌ها شیرینی. البته اگر تا ظهر نرسی دیگه چیزی بهت نمیرسه. (مال خوب دست گرگ افتاده) حقوق و مزایا: حقوقش خوبه ولی مزایا خاصی نداره. مثلا مینویسن وام میدیم ولی بدو تا بدن! بقیه مزایاش هم مثل بقیه جاهاست حتی کمتر. پوزیشن: توی آگهی میان میگن سنیور بعد استخدام میدلول یا جونیور میشید. بهتون هم نمیگن و مخفی میکنن. شاکی هم بشید مزخرف جواب میدن و کنار نیاید اخراج میشید. بعدم برمیگردن میگن همینم زیادته. سواد فنی: بستگی به تیمت داره؛ تیم هوش مصنوعی نمره سوادشون ۲ از ۱۰ هست. کداشون ببینی حالت به هم میخوره. بعدم توجیه میکنن که اون موقع وقت نداشتیم و بعدا بدهی فنی میذاریم درست میکنیم. هنوزه که بکنن! جالب‌تر اینه که مشکل هم بهشون بگی جواب درستی نمیدن. حتی اگر ایده خوب بدی و یه کار درست هم انجام بدی، میاد میگه به این نیاز نداریم و مجبورت میکنه پاکش کنی؛ بعد فرداش خودش یا یکی رو مامور میکنه همون کد رو بزنه و اضافه کنه؛ تازه با کیفیت پایین‌تر! سواد ارتباطی: سواد ارتباطی شون خوبه، غیر از مدیرشون که کوتوله پررو عه و فقط دوست داره بگه رئیس منم. یعنی شما کار درست هم انجام بدی باهات مخالفت میکنه و مجبورت میکنه کاری که اون میگه رو انجام بدی. بعد چند روز هم میاد همون حرف خودت رو میزنه و میگه اون کار انجام بدی که حرف اون باشه. دیوونت میکنه خلاصه. سواد مدیریتی: زیر صفر؛ اسنپ شدیدا مشکل مدیریتی داره و هیچ کس جای خودش نیست؛ از مدیر تیمت بگیر تا دایرکتور و CTO؛ همشون سرشون یه جا دیگه گرمه و فقط حرف میزنن. مدیر تیم (آ.عا) که گفتم کوتوله پرروعه؛ به شدت در مقابل حرف منطقی گارد داره و فقط سرکوبت میکنه و میخواد حرف حرف اون باشه. سواد فنیش خوبه ولی اصلا مدیر نیست؛ حتی شبیهش هم نیست. ولی چون سابقش زیاده گذاشتنش مدیر و مجبوری تحملش کنی. به شدت هم زبون‌باز و دورو عه. بشینی پای صحبتش جوری صغرا کبرا میچینه برات که بپرستیش. ولی حتی خودش هم به حرفاش عمل نمیکنه. دم از اخلاق حرفه‌ای و سافت اسکیل میزنه برات ولی تو عمل باید ببینی چطوری میکشه زیر پات و با آدم مثل کالا رفتار میکنه. خیلی هم دروغگو و انتقادناپذیر هست. فیدبک‌هایی که میده هم جدی نگیرید؛ خودشم نمیفهمه چی میگه و کاملا حسی کار میکنه. سبک مدیریتش هم میکرومنیجمنته. دایرکتور (ت.ار) توی ظاهر فهیم و منطقیه ولی توی عمل کاملا ***** بی‌منطقه. و به شدت هم سیاست‌مداره و اصلا طرف حق نیست. و کلن توی جریان نیست و فقط حرف مدیرتون رو تکرار میکنه. هر از چندگاهی هم داخل گروه یه نکته ای رو دست میگیره و یه کامنتی میذاره مثلا حواسم هست؛ ولی پیام بدی سه روز بعد نگاه میکنه. سی‌تی‌او هم کلن خوشحاله و تو باغ نیست :))) جدیدا هم یه چیز از LLM شنیده شونصدتا پوزیشن گذاشتن که آی بیاید میخوام مدل بزنیم. ولی صرفا میخوان رزومه خودشون پر کنن که آره فلان جا چنین سیستمی هم زدیم. بیزنس خ.ر کیه. حتی بری لینکدینش رو ببینی نزده اینجا کار میکنه! اچ آر: هیچ کاره و مامور به وظیفه؛‌ هرکاری بهش بگن انجام میده و هیچ قدرتی نداره. اگر مشکلی پیدا کنید حتی نمیره بررسی کنه ببینه مساله چیه. یه درصدم پیگیر بشه هیچ کاری انجام نمیده. ریفرال: به هیچ وجه کسی رو ریفر نکنید؛ نه تنها اهمیتی نمیدن و پیش اون فرد کوچیک میشید، بلکه اون آدم رو بیشتر اذیت میکنن. اگر هم پیگیر بشید میگن به تو چه و براتون صفحه میذارن یا میپیچونن. استراتژی شرکت به اینه که شما رو ضعیف کنه و وقتی یه نفر باشید قدرت کمتری دارید و این چیزی که اونا میخوان. و برای ریفرال پول خاصی هم نمیدن. (فکرکنم ۵ تومن بود) سایر موارد: عدم شفافیت موج میزنه؛ اکثر تسک‌ها مبهم و فرایندها کاملا غامض هستند. حتی تو مصاحبه هم یه مساله شفاف رو به قدری پیچیده بیان میکنن که گیج بشید. بعدم اگر برداشت اشتباه بکنید یا حتی سوال بپرسید محکوم میشید و فرداش از همون بر علیه شما استفاده میکنن. اونایی که حرف رو پیچ و تاب میدن جایگاه بالاتری دارن و سواد کمتری هم دارن. اسکرام مستر بنده خدا خیلی سعی میکنه شفاف کنه ولی دیگه از فاضلاب نمیتونه مدینه منوره بسازه. جدا ازین که سواد فنی هم نداره که بتونه هندل کنه. ولی انصافا وظیفه شو خوب انجام میداد. روی هم رفته من عنوان کسی که جاهای زیادی کار کرده، اصلا توصیه نمیکنم اینجا کار کنید. حداقل تا وقتی که مشکلاتش برطرف نشده زندگی و تجربه کاری خودتون رو خراب نکنید مگر دلیل خوبی داشته باشید که به همه این موارد بیرزه، بعد وارد «جهنم با ظاهر بهشت» بشید. خفقان در این شرکت به حدیه که چند روز پیش ایمیل دادن هیچ جا حق ندارید سخنرانی کنید مگر مدیر باشید و اونم با اجازه و فلان. دیگه خودتون تا ته خط برید. کلام آخر: اسنپ شرکت بزرگیه و تقاضا زیاد داره؛ برای همین اینام سرشون گیج رفته و هیچ اهمیتی به نیرو نمیدن. بازار هم که انحصاره و اینام شکم سیری طی میکنن. مواردی هم که گفتم یه سری از مشکلاتشون بود و کیلومترها با محیط کار ایده‌آل فاصله داره. هر کسم میاد بعد یکی دو سال میره؛ مگه فساد رو قبول کنه و یکی از خودشون بشه. والسلام.

وقتی اسم اسنپ می‌آید، آدم فکر می‌کند کار در چنین شرکتی باید خیلی جذاب باشد، اما واقعیت کاملاً برعکس است. بیرون از شرکت همه چیز زیبا به نظر می‌رسد، اما داخل آن شرایط بسیار سخت است. هر کارشناس روزانه حدود ۲۶۰ تماس پاسخ می‌دهد و با وجود این حجم کار، برای مدیران ارزش چندانی ندارند. هر درخواست منطقی رد می‌شود و کمبود نیرو به شدت احساس می‌شود، اما هیچ تلاشی برای استخدام نیروی بیشتر و کاهش فشار بر کارشناسان انجام نمی‌شود. به معنای واقعی کلمه، کارشناسان را به بیگاری می‌کشند. حقوق اصلاً با حجم کار متناسب نیست و حتی با عملکرد عالی و تحمل سختی‌های زیاد، حقوق به زحمت به ۱۳ میلیون می‌رسد. شرکت دائماً با ایجاد قوانین جدید سعی می‌کند از حقوق و پاداش‌ها کم کند. امکان پیشرفت شغلی وجود ندارد و اگر بخواهید استعفا دهید، حتی اگر از بهترین کارمندان باشید، هیچ تلاشی برای نگه‌داشتن شما نمی‌کنند. در این مدت، علاوه بر تعدیل‌های گسترده، تعداد زیادی از کارشناسان به دلیل فشار کاری و شرایط نامناسب استعفا داده‌اند و هنوز هم این روند ادامه دارد. به هیچ‌وجه کار در این شرکت و این بخش را توصیه نمی‌کنم.

متأسفانه این شرکت پر از پارتی‌بازی است. ابتدا شما را با وعده‌های زیاد وارد مجموعه می‌کنند، اما بعد از استخدام، هر کاری می‌کنند تا شما را از شرکت خارج کنند. مدیران بسیار ضعیف و ناکارآمد هستند و به نظر می‌رسد که اصلاً تخصصی در کار خود ندارند، گویی یک بچه ۱۰ ساله مدیر شده است.

سلام به همه، وقت بخیر. ببخشید می‌خواستم بپرسم آیا کسی اطلاعاتی درباره بیمه تکمیلی کارمندان اسنپ دارد؟ برای کاری نیاز دارم، اما در اینترنت چیزی پیدا نکردم. گفتم شاید اینجا کسانی باشند که در این مورد اطلاع داشته باشند.

چند وقت پیش با این شرکت یک مصاحبه کاری داشتم. در بخش مصاحبه فنی، سوالات زیادی پرسیدند که ارتباطی با سابقه من و جایگاهی که برای آن درخواست داده بودم نداشت، مثل نصب لینوکس و سوالات مربوط به دواپس. در نهایت، بدون ارائه دلیل مشخصی، من را رد کردند، حتی با وجود پیگیری‌های مکرر. نکته جالب این شرکت این است که نیروهای ضعیف را خیلی سریع استخدام می‌کند.

به نظر من اسنپ یکی از بهترین شرکت‌هاست. فرهنگ تیم‌ها متفاوت است؛ برخی عالی و برخی معمولی هستند. من با سه تیم کار کرده‌ام و فرهنگ آن‌ها بسیار خوب بوده. تمام مدیران اجرایی که می‌شناسم بسیار با دانش و کاربلد هستند و به روحیه کارمندان، مسیر شغلی، استعداد و علایق آن‌ها اهمیت می‌دهند. ساختار تیم‌ها فلت است و مدیران مانند یک عضو عادی تیم عمل می‌کنند و دست‌رس‌پذیر هستند. تنها نقطه ضعف اسنپ بخش HR است. مثلاً برگزاری رویدادهای شرکت را به خود کارمندان واگذار کرده‌اند و خوب است حداقل سالی یک بار کل شرکت را دور هم جمع کنند. حقوق منظم، رقابت سالم، تلاش برای تیم‌سازی، حمایت از همکاران، انتقال دانش فنی، انعطاف‌پذیری، تمرکز بر جذب افراد مناسب (ترکیبی از مهارت‌های فنی و اخلاقی)، ارائه بازخورد سازنده و فعال بودن کارمندان از نکات مثبت اسنپ است. تیم‌ها از نظر علمی قوی هستند و زیرساخت‌ها به خوبی پیاده‌سازی شده‌اند. چالش‌های علمی و تولیدی زیادی وجود دارد که می‌توان روی آن‌ها تمرکز کرد و با اثبات اولویت‌ها پیش رفت. کمی روحیه مستقل و پرسشگر لازم است، اما برای هر تیپ شخصیتی جایی وجود دارد. فشار کاری متوسط و گاهی زیاد است. ناهار با تخفیف و کافی‌شاپ دارد، سلف بزرگ و مناسب است، منطقه پرترافیک است و پارکینگ کمی چالش‌برانگیز است. بخش HR کمرنگ است. در کل من از تیم‌ها، همکاران و شرایط بسیار راضی‌ام، به جز بخش HR که ضعیف عمل می‌کند.

مصاحبه خوبی داشتم و با وجود اینکه فکر میکردم استخدام در این شرکت سخت است، اما فرآیند آن بسیار راحت بود. تقریباً بعد از چند روز توانستم به نتیجه برسم و برخورد بسیار خوبی با من داشتند. برای همه کارجویان آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم با ارتقای خودشان بتوانند بهترین شغل را به دست آورند.

سلام. ابتدا یک خانم بسیار محترم با شما مصاحبه می‌کنند و دو مرحله فنی و یک مرحله منابع انسانی وجود دارد. انتقاد اول من این است که تقریباً یک ماه طول کشید تا این فرآیند انجام شود و فکر می‌کنم تعریف آن‌ها از استعداد با تعریف من تفاوت دارد. حتی دلیل رد شدن را هم بیان نمی‌کنند و این باعث ناراحتی و خودخوری می‌شود. به نظر می‌رسد انتظار داشتند با ۲۴ سال سن، ۱۰ سال سابقه کار داشته باشم، در حالی که در آگهی نوشته بودند دو سال یا یک سال سابقه کافی است. به هر حال، امیدوارم این پیام را ببینند و فرآیند را اصلاح کنند.

من حدود 10 روز پیش با Ha**** Ja** مصاحبه داشتم. لهجه ایشان بسیار ضعیف بود و به حدی بد بود که حتی از لهجه هندی‌هایی که در ویدیوهای یوتیوب دیده‌ام، بدتر بود. لهجه ایشان واقعاً غیرقابل تحمل بود و اصلاً نمی‌شد فهمید چه می‌گویند. علاوه بر این، به نظر می‌رسید که رزومه من را نخوانده بودند، زیرا اگر خوانده بودند، می‌دانستند که من در رزومه‌ام درباره Kubernetes، Spark و NLP صحبتی نکرده‌ام، اما ایشان تمام این موارد را پرسیدند. در حالی که این موضوعات در آگهی شغلی ذکر نشده بود. برخی از سوالات دیگری که پرسیدند و ممکن است برای دیگران مفید باشد شامل: تفاوت بین Docker COPY و Docker ADD، زمان‌هایی که Decision Tree بهتر از Linear Regression عمل می‌کند، لینک گیت‌هاب، توضیح درباره Decorator و Generator در پایتون، و نحوه تسریع آموزش مدل‌های Deep Learning بود.

بخش فنی و مصاحبه‌های اسنپ به‌طور کلی خوب است، زیرا سوالات مناسبی مطرح می‌کنند. اما اگر به دنبال پاسخ‌های روشن از بخش اچ‌آر باشید، به نظر می‌رسد که آن‌ها از دادن پاسخ‌های صریح خودداری می‌کنند، گویی می‌ترسند که مخاطب را ناراحت کنند. در کل، وضعیت بخش فنی بسیار خوب است، اما عملکرد بخش اچ‌آر واقعاً ضعیف است.

من به مدت ۳ سال و ۷ ماه به عنوان مهندس نرم‌افزار در اسنپ کار کردم. کارم را در سال ۹۸ و در دوران دانشجویی با حقوق ۲ میلیون تومان (مطابق پایه حقوق وزارت کار) شروع کردم. محیط کاری اسنپ به دلیل حضور افراد قوی فنی، فرصت یادگیری بسیار خوبی فراهم می‌کند. با توجه به مهاجرت زیاد اعضای تیم فنی، امکان ترفیع گرفتن نسبتاً آسان است و همیشه نیاز به پر کردن جای افراد باسابقه یا مدیران میانی وجود دارد. هر سال دو بار ارزیابی عملکرد انجام می‌شود که توسط مدیر مستقیم شما صورت می‌گیرد و در صورت ترفیع، در نردبان فنی یا مدیریتی ارتقا می‌یابید. برای ترفیع گرفتن، علاوه بر انجام کار (یا حداقل نشان دادن انجام کار)، داشتن رابطه خوب با مدیر مستقیم و مهارت در سیاست‌های دفتری (office politics) بسیار مهم است. هر پله از نردبان شغلی دارای بازه حقوقی مشخصی است که هر سال با توجه به تورم کمی افزایش می‌یابد (معمولاً کمتر از نرخ تورم). اعداد دقیق این بازه‌ها محرمانه است و فقط بخش منابع انسانی (HR) از آن مطلع است. پس از مشخص شدن ارتقا، باید با HR مذاکره کنید تا بالاترین عدد در بازه حقوقی شما را دریافت کنید، زیرا تفاوت بین حداقل و حداکثر این بازه حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد است. آخرین حقوق من در نیمه اول سال ۱۴۰۱ حدود ۷۶ میلیون تومان بود که پس از کسر مالیات، حدود ۵۷ میلیون تومان (معادل کمی بیش از ۲۰۰۰ دلار آمریکا) باقی می‌ماند. در سال ۱۴۰۱، میانگین حقوق تیم فنی کمتر از این مقدار بود، اما من از اعداد دقیق اطلاعی ندارم. برای برخی پوزیشن‌های حیاتی (بالاتر از مدیر میانی) که مسئولیت‌های سنگینی دارند، حقوق‌های بسیار بالایی (معادل میانگین حقوق مهندس نرم‌افزار در اروپای غربی) در نظر گرفته می‌شود، اما رسیدن به این پوزیشن‌ها کار ساده‌ای نیست. به طور کلی، با توجه به فرصت‌های یادگیری، حقوق نسبتاً بالا و فشار کاری کم، کار در اسنپ را به افرادی که در ابتدای مسیر شغلی خود هستند، به شدت توصیه می‌کنم. اما برای کسانی که تجربه کاری بیشتری دارند، ممکن است اسنپ فقط برای مدت محدودی جذاب باشد، زیرا سازمان بزرگ و کند است و سهام به اکثر کارمندان تعلق نمی‌گیرد، بنابراین ماندن طولانی‌مدت در اسنپ مزایای زیادی ندارد. امیدوارم این توضیحات برای شما مفید بوده باشد.

از طریق آگهی جابینجا رزومه فرستادم و حدود یک ماه بعد، یک خانم بی‌تجربه تماس گرفت و قرار مصاحبه برای یک هفته بعد گذاشت. مصاحبه اول که فنی بود انجام دادم. ده روز بعد دوباره برای مصاحبه فنی تماس گرفتند و آن را هم انجام دادم. دو روز بعد مجدداً تماس گرفتند و برای مصاحبه سوم فنی چند روز بعد قرار گذاشتند. من با وجود مشغله زیاد، برنامه‌ام را خالی کردم و مرخصی گرفتم و به خانه آمدم. سر ساعت مقرر، خبری نشد. بعد از نیم ساعت خودم از طریق اسکایپ از این خانم پرسیدم که مگر قرار نبوده؟ گفتند که من نبودم و نمی‌دانم چه کسی بوده و پیگیری می‌کنم. اما خبری از پیگیری این خانم بی‌شخصیت نشد. دو هفته بعد، یک خانم دیگر ایمیل زدند که شما رد شدید و ناامید نباشید، شاید در آینده فرصت همکاری پیش بیاید! در مورد نیروهای فنی که با آنها مصاحبه کردم، آدم‌های بسیار باسواد، خونگرم و با شخصیت بودند (با ۴ نفر مصاحبه کردم)، اما منابع انسانی‌شان بسیار بی‌شخصیت بودند و به هیچ وجه به وقت و شخصیت احترام نگذاشتند. من جاهای زیادی مصاحبه کرده‌ام و تجربه کاری چندین ساله هم دارم، اما مزخرف‌ترین برخورد و تجربه را در منابع انسانی شرکت اسنپ دیدم. امیدوارم آدم‌های با تجربه‌تر و با شخصیت‌تری را در این بخش استخدام کنند.

من به مدت سه سال در تیم تست اسنپ کار می‌کردم. قبلاً زمانی که افراد با تجربه‌تر در تیم بودند، روند استخدام به گونه‌ای بود که حداقل افرادی که وارد شرکت می‌شدند، واقعاً سینیور بودند و لیاقت نام اسنپ را داشتند و اسنپ را اسنپ کردند. اما متأسفانه در تیم تست که خودم از آن اطلاع دارم، افرادی استخدام شده‌اند که از حداقل دانش QA هم برخوردار نیستند. برای مثال، خانمی که حدود 5 ماه پیش به تیم پیوست، به گفته خودش سابقه کار در گلرنگ سیستم و چند شرکت دیگر را داشته و در لینکدینش همه را به عنوان مدیر و هد تیم معرفی کرده، اما حتی یک کوئری ساده هم بلد نیست، کار با ابزارهای جیرا را بلد نیست و حتی Postman هم بلد نیست. با حقه‌بازی و دروغ و رزومه‌سازی دروغ توانسته استخدام شود. جالب اینجاست که در شرکت‌هایی مثل ebcom (همراه کسب و کار هوشمند) و چند شرکت دیگر، هر کدام بعد از دو یا سه ماه متوجه شده‌اند که کل رزومه‌اش دروغ بوده و او را اخراج کرده‌اند. من از HR اسنپ تعجب می‌کنم که چطور یک بررسی سابقه (Background Check) ندارند و همین‌طور چنین افرادی را استخدام می‌کنند، آن هم با حقوقی بالاتر از بچه‌های قدیمی که برای اسنپ این‌قدر زحمت کشیده‌اند. من با وجود علاقه‌ای که به اسنپ و تیم QA داشتم، با فهمیدن این موضوع و این حقه‌بازی آشکار، نتوانستم این بی‌عدالتی را تحمل کنم و استعفا دادم، به امید اینکه افراد لایق به جای افراد حقه‌باز به حق خود برسند.

اسنپ تاکسی به نظر من از سایر استارت‌آپ‌ها با اختلاف بهتر است. چالش‌هایی که دارند حساس و زیاد است. در بخش ML، افرادی کوشا، فعال و با دانش در تیم‌ها کار می‌کنند و اخلاق کاری برایشان بسیار مهم است. فشار کاری گاهی زیاد و گاهی کم است، اما سعی می‌کنند تعادل را حفظ کنند. محیط کاری بسیار خوب است، افراد خوش‌اخلاق هستند و به هم کمک می‌کنند. البته برخی افراد ممکن است نیاز به فاصله‌گذاری داشته باشند، اما جو کلی محیط اذیت‌کننده یا خشک نیست. رقابت وجود دارد، اما تاکنون سالم بوده است. حقوق‌ها منظم و مطابق قوانین پرداخت می‌شود. از نظر بخش HR، به نظر من جای پیشرفت وجود دارد، زیرا بیشتر مسئولیت‌ها بر دوش خود کارمندان است، اما تا امروز به تعهدات خود پایبند بوده‌اند.

قبل از شروع، تجربه من مربوط به حدود دو تا سه سال پیش است. به نظر من این شرکت یکی از بهترین مکان‌ها برای کار در ایران است. من الان در ایران نیستم و واقعاً دلم برای دوستان و همکاران عزیزم تنگ شده. گاهی اوقات افسردگی و تنهایی به من فشار می‌آورد و با خودم می‌گویم که فلان ماه به ایران برمی‌گردم، اما بعد از چند روز که حالم بهتر می‌شود و اوضاع ایران را می‌بینم، با خودم می‌گویم که من غلط بکنم برگردم ایران. من از طریق دوستم به این شرکت معرفی شدم، مصاحبه رفتم و بعد از چند روز ایمیل ارسال کردند و پیشنهاد کاری فرستادند. در آن زمان که من بودم، منابع انسانی خوبی داشتند و فرهنگ سازمانی خوبی ایجاد کرده بودند. فضای سمی وجود نداشت. دلم برای تیم‌سازی‌هایی که داشتیم تنگ شده. در مورد حقوق: من همیشه حقوقم را به دلار حساب می‌کنم. یادم هست آن زمان پیشنهادی که برایم ارسال شد، بعد از تبدیل حدود ۲۵۰۰ دلار بود. هر شش ماه حقوق‌ها با بازار تطبیق داده می‌شد.

در انتهای جلسه مصاحبه تخصصی برای موقعیت شغلی مدیر دیجیتال مارکتینگ در اسنپ کیچن، دو سوال تخصصی پرسیده شد. مشخص بود که شرکت به دنبال فردی داده‌محور است، اما سوالات مطرح شده نه بر پایه داده بودند و نه به شکل شفاف بیان شدند. حتی در مواردی که لازم بود داده‌های خاصی ارائه شود، این کار انجام نشد. جالب این بود که هر عددی که من با مثال بیان می‌کردم، بدون اینکه خودشان محاسبه کنند، ایراد می‌گرفتند! فرد مصاحبه‌کننده سوالات را بر اساس تجربیات شخصی و آگاهی خود مطرح می‌کرد و این سوالات برای کسی که تازه می‌خواهد وارد مجموعه شود و هیچ اطلاعی از ماهیت و کار شرکت ندارد، اصلاً تخصصی نبود.

من از وضعیت روحی و اخلاقی سایر واحدها اطلاع دقیقی ندارم، اما به کسانی که قصد کار در واحد مالی را دارند، هشدار می‌دهم که مدیرشان فردی به نام زهرا عظیمی خواهد بود که به شدت فضول و دخالت‌کننده در جزئیات روابط و اتفاقات روزمره شماست. این موضوع به همینجا ختم نمی‌شود، بلکه او اجازه دخالت و عقده‌گشایی در امور شخصی شما را نیز به خود می‌دهد. حتی به کلاس‌ها، سفرها، دانشی که کسب می‌کنید و حتی لباس‌هایی که می‌پوشید حسادت می‌کند. فشار کاری در این واحد بسیار زیاد است و معمولاً مجبور می‌شوید ۲۰ تا ۲۲ روز در ماه تا دیروقت کار کنید، بدون اینکه تشکری از شما شود و حتی ممکن است مورد سرزنش هم قرار بگیرید. هیچ نظارتی از سوی مدیر ارشد (ج ق) و بخش منابع انسانی بر رفتار او وجود ندارد و او هر طور که بخواهد با شما رفتار می‌کند. بدون هیچ توضیح قانع‌کننده‌ای، بخش پاداش ماهانه و سالیانه را به دلخواه تغییر می‌دهد (پاداش‌های بالا برای دوستانش و پاداش‌های پایین برای کسانی که فقط کار خود را انجام می‌دهند). همچنین، ارتقای شغلی فقط برای دوستانش وجود دارد. او با دروغ‌هایش اعتماد به نفس شما را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد تا جایی که فکر می‌کنید بیرون از آن سازمان هیچ آینده‌ای ندارید. مشکلات دیگر مانند تنبلی سایر پرسنل مالی و پاس‌کاری کارها بین همدیگر هم به این مشکلات اضافه می‌شود. در نهایت، با وجود چنین مدیری، نصف حقوق شما صرف درمان‌های روانی خواهد شد.

بدترین تجربه کاری که می‌توانید در اسنپ داشته باشید این است که حقوق‌ها محرمانه هستند و کسی حق ندارد از حقوق دیگران مطلع شود. اما در نهایت افراد با صمیمی شدن متوجه می‌شوند و این مسخره است که دو نفر با سطح و گرید یکسان در سازمان ممکن است اختلاف حقوقی ۱۰ میلیونی یا حتی بیشتر داشته باشند. این نابرابری حقوق از عجیب‌ترین چیزهایی است که ما با آن مواجه هستیم و باعث سرخوردگی شدید می‌شود. چیزی به نام پاداش و انگیزه برای پیشرفت در اینجا وجود ندارد، زیرا چه باگ‌فیکس کنید، چه فیچر توسعه دهید یا کار بزرگی انجام دهید، هیچ‌چیز دیده نمی‌شود و روز به روز اینجا شبیه یک شرکت دولتی می‌شود.

من مدت زیادی منتظر اعلام نتیجه مصاحبه‌شان ماندم، اما خبری نشد. در نهایت مجبور شدم به شخصی که با من در اسکایپ مصاحبه کرده بود زنگ بزنم و از او بخواهم که نتیجه را اعلام کند. او گفت: 'آهان... هنوز نگفتیم؟ باشه، الان می‌گویم به شما اطلاع دهند.' نکته دیگر این است که مصاحبه‌هایشان تک‌نفره است و اگر آن فرد مصاحبه‌کننده بی‌تجربه باشد، ممکن است موقعیت شغلی‌تان را از دست بدهید. این دقیقاً اتفاقی بود که برای من افتاد. مصاحبه‌کننده فردی با شخصیت اما کم‌تجربه بود.

متأسفانه فردی با حدود ۳ سال سابقه در محصول، مسئول مصاحبه با افراد باتجربه بود. همانطور که قابل پیش‌بینی بود، این شخص به دلیل عدم تجربه کافی، نمی‌توانست تشخیص دهد که فرد مقابل چقدر از کسب‌وکار درک دارد. صرفاً به این دلیل که قبلاً در منابع انسانی فعالیت داشت، برای مصاحبه انتخاب شده بود و نتیجه جالب بود؛ یکی از شومن‌های اطراف ما را استخدام کردند! بی‌تجربگی در تیم محصول اسنپ در فرآیند مصاحبه به شدت مشهود است.

مصاحبه فنی اسنپ شامل چهار مرحله است: ابتدا یک تماس تلفنی حدود 15 دقیقه‌ای، سپس مصاحبه فنی، بعد مصاحبه با منابع انسانی و تیم فیت، و در نهایت مرحله لایو کدینگ. مصاحبه فنی حدود 2 ساعت طول کشید و سوالات عمیقی از مباحث مختلف اندروید، از سطح پایه تا پیشرفته، پرسیده شد. مثلاً اگر مفهوم Dependency Injection را بلد باشید، باید به طور عمیق با آن کار کرده باشید. برخی از موضوعات مهم برای تمرین شامل Hilt، Design Patterns، MVVM، Clean Architecture، Retrofit، Coroutines، XML Components و Git است. من این مرحله را قبول شدم و به مرحله بعدی، یعنی تیم فیت و منابع انسانی رفتم. در این مرحله سوالاتی درباره فعالیت‌های روزانه تیم، کد ریویو، آخرین چالش‌ها یا تعارض‌هایی که حل کرده‌اید پرسیده شد. پاسخ‌ها باید واقعی باشند و نباید چیزهایی از خود دربیاورید. مرحله آخر لایو کدینگ بود که در آن رد شدم. این مرحله شامل یک پروژه اندروید با سه تسک بود: پیدا کردن مموری لیک‌ها، نوشتن تابعی برای تبدیل ریال به تومان با کاماهای مناسب، و یک تسک آسنکرون که می‌توانست با Flow یا RxJava انجام شود. من تسک سوم را نتوانستم کامل کنم که احتمالاً مهم‌ترین بخش بود. به طور کلی، مصاحبه تجربه خوبی بود و چیزهای جدیدی یاد گرفتم، اما فاصله بین مراحل (سه تا چهار هفته) باعث شد احساس کنم ممکن است دیگر تماس نگیرند. حتی اگر تمام تسک‌ها را کامل می‌کردم، تضمینی برای قبولی نبود، چون با وجود استرس، خودم را به خوبی نشان دادم و رزومه قوی‌ای دارم (دانشگاه برتر و گیت‌هاب قوی). توصیه نهایی من این است که شرکت‌هایی مثل اسنپ یا تپسی همیشه در حال استخدام هستند، اما اگر آمادگی کامل ندارید، وقت خود را تلف نکنید. این شرکت‌ها هیچ ارفاقی نمی‌کنند و فقط زمانی رزومه بفرستید که کاملاً آماده باشید.

من اخیراً با چندین شرکت مصاحبه کردم، اما روند مصاحبه در شرکت اسنپ کاملاً متفاوت بود. افرادی که با من مصاحبه کردند بسیار با تجربه، حرفه‌ای و با اخلاق بودند. در طول مصاحبه اصلاً استرس نداشتم و همه چیز به‌صورت حرفه‌ای، دقیق و شفاف پیش رفت.

اعلام نتایج با تأخیر و رفتار دوگانه از سوی مسئولان باعث نارضایتی کاربر شده است.

شرکت از نظر پرداخت حقوق وضعیت خوبی دارد، اما بار کاری بسیار سنگین است و چالش‌های زیادی وجود دارد. رفتار نامناسب و فحاشی به کارشناسان در این شرکت بسیار رایج است و به مشکلات کاربران اهمیتی داده نمی‌شود و پیگیری‌های لازم انجام نمی‌گیرد. فشار کاری بیشتر بر دوش کارشناسانی است که مسئول پاسخگویی به تماس‌ها هستند. مدیران و سرپرست‌ها مشکلات سیستم را قبول ندارند و از سیستم فاسد به شدت دفاع می‌کنند. نظر شخصی من این است که به عنوان کارشناس مرکز تماس در این شرکت کار نکنید، زیرا پس از مدتی مجبور خواهید شد به روانشناس مراجعه کنید.

اسنپ بدون شک یکی از بهترین محیط‌های کاری ایران است. جو مثبت بین همکاران و تعادل بین کار و زندگی، تجربه کاری در اسنپ را بسیار جذاب می‌کند. استفاده از پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها و فرصت‌های رشد فراوان از دیگر مزایای کار در این شرکت است. همکاری با افراد حرفه‌ای و تأکید بر کیفیت نرم‌افزارهای تولیدی، باعث می‌شود پس از مدتی به یک برنامه‌نویس خبره تبدیل شوید. به طور کلی، کمتر شرکتی امکانات، محیط کاری و فضای رشد مشابه اسنپ را ارائه می‌دهد.

اسنپ می‌توانست خیلی بهتر و بزرگ‌تر از این باشد، اما متأسفانه ساختار و مدیریت آن واقعاً ضعیف است. با این حال، اسنپ مزایای زیادی هم دارد؛ محیط کار صمیمی است و افراد در آنجا احساس خوبی دارند. اما بخش منابع انسانی و مدیریت آن واقعاً وضعیت نامناسبی دارد.

بدترین و بهترین دوران کاری من در اسنپ سپری شد! تیم اسنپ بسیار قوی و پرانرژی است، اما متأسفانه مدیریت، به ویژه مدیریت منابع انسانی، ضعیف و بسیار ناکارآمد عمل می‌کند.

اسنپ نمونه بارز دورویی و تظاهر است. با وجود اینکه شرکتی با کارفرمای خارجی و مدیران ارشد آلمانی است، فرهنگ بد باندبازی ایرانی به شدت در آن دیده و حس می‌شود. حقوق‌های نجومی مدیران و طرفداری از افراد خاص در مقابل بی‌عدالتی‌هایی که به کارکنان شهرهای دیگر می‌شود، بسیار آشکار است. پاداش‌های کلان با بهانه‌های مختلف به این افراد داده می‌شود. تیم منابع انسانی این شرکت فقط ظاهر زیبا دارد و باطنی زشت و ناسالم. این تیم به جای انتقال انرژی مثبت و اکسیژن، باعث پمپاژ خون کثیف در سازمان می‌شود. رفتن آقای شاهکار ثابت کرد که این شرکت لایق مدیران شایسته نیست.

به نظر من اینجا یکی از بهترین مکان‌ها برای کار کردن در ایران است.

متأسفانه اسنپ دکتر نتوانسته است شکل و مسیر اصلی خود را پیدا کند. طی سه ماه، چندین نوع شیفت مختلف تنظیم شد که با همه آنها کنار آمدم، اما پرداخت‌ها طبق قرارداد انجام نمی‌شد. هر هفته وظایف جدیدی اضافه می‌شد که در ابتدای کار هیچ خبری از آن‌ها نبود. حقوق افراد با یک سمت کاری متفاوت بود و قرارداد وزارت کار داشتیم، اما پرداخت به صورت ساعتی انجام می‌شد. در نهایت نیز بدون هیچ مقدمه‌ای همکاری قطع شد.

من از طریق سایت‌های کاریابی و همچنین سایت خود شرکت درخواست دادم و پس از مصاحبه با منابع انسانی و مدیر بخش مربوطه، وارد دوره آزمایشی شدم. مهم‌ترین دلایل من برای انتخاب این شرکت، محیط کاری خوب، امن و دوستانه و همچنین تجربه‌ای بود که می‌توانست رزومه‌ام را تقویت کند. از زمان شروع دورکاری، ارتباط با همکاران به حداقل رسید که این موضوع کمی برایم ناخوشایند بود، چون دوست داشتم همیشه همکارانم را ببینم و در محیط کاری شاد و پرانرژی باشم. با این حال، شرکت تلاش کرد تا شرایط و لوازم لازم برای دورکاری را فراهم کند و این توجه به کارکنان برایم قابل تقدیر است. در دورکاری، انجام تمام کارها به عهده خود فرد است و چالش‌های خاص خود را دارد، اما مدیران میانی و سرپرست‌ها همیشه تلاش می‌کنند تا به هم کمک کنند و در بخش من، کمتر حس برتری سرپرست نسبت به زیردست‌ها دیده می‌شد. مدیران شنوای خوبی هستند و می‌توانید هر مشکلی را با آن‌ها در میان بگذارید. پرداخت‌ها به موقع انجام می‌شود و از این بابت خیالتان راحت است. البته هنوز برخی مسائل آزاردهنده وجود دارد که اگر حل شوند، شرایط بهتر خواهد شد، اما به دلیل عدم حضورم در شرکت، ممکن است این مشکلات برطرف شده باشند و نیازی به ذکر آن‌ها نباشد. برای همه آرزوی موفقیت دارم.

به طور کلی تجربه کاری من در اسنپ مثبت بوده و اعتمادی که سیستم به من داشت و مسئولیت یک پروژه را به من سپرد، تاثیر بسیار خوبی روی رزومه من گذاشت. حضور در اسنپ هم مزایا و هم معایبی دارد که ممکن است برای برخی افراد نقطه ضعف و برای برخی دیگر نقطه قوت باشد. در اسنپ کارها اغلب کند و بدون برنامه‌ریزی دقیق انجام می‌شود و این موضوع برای من قابل هضم نبود، چرا که افراد متخصص و باسواد زیادی در شرکت حضور دارند، اما به نظر می‌رسد تصمیمات اغلب در آخرین لحظات گرفته می‌شود. بخش منابع انسانی اسنپ ضعیف‌ترین بخش مجموعه است و حضور آن‌ها تنها زمانی احساس می‌شود که بخواهند بازخواست کنند. درخواست‌ها معمولا در چرخه بوروکراسی گم می‌شوند و شفافیت کافی وجود ندارد. به نظر می‌رسد بخش منابع انسانی با مسائل ساده هم به شکل امنیتی برخورد می‌کند و فضای پلیس‌بازی ایجاد می‌کند. اسنپ نیاز دارد در جذب نیروهای متخصص برای این بخش تجدید نظر کند. فضای کاری به طور کلی مثبت است، اما فشار کاری روی تیم‌های غیرفنی بسیار بالا و گاهی غیرمنطقی است. یکی از مشکلات بزرگ اسنپ این است که شرکت چندان به رشد کارمندان اهمیت نمی‌دهد و هیچ رویکرد مشخصی برای ارتقای شغلی یا امتیازدهی KPI وجود ندارد. همچنین تعداد افراد بسیار حرفه‌ای و متخصص در شرکت کم است و برخی پست‌های کلیدی توسط افرادی هدایت می‌شوند که تحصیلات مرتبط ندارند. البته اخیرا رویدادهایی مانند هکتون برگزار شده که اقدام مثبتی است و به چالش‌برانگیزتر شدن فضای شرکت کمک می‌کند. در نهایت، اگر به دنبال فضای امن با امنیت شغلی بالا هستید و چندان تمایلی به مواجهه با چالش‌های جدید ندارید، اسنپ می‌تواند گزینه مناسبی باشد. امیدوارم اتفاقات خوبی برای این مجموعه دوست‌داشتنی رخ دهد.

اولین جایی بود که مشغول به کار شدم. از آن‌ها ممنونم چون به چیزهای زیادی رسیدم، اما متأسفانه نتوانستم در بخش مرتبط با رشته‌ام کار کنم چون نیروی خانم برای آن بخش نمی‌گرفتند. شرکتی بود که وقتی استعفا دادم، خیلی دلم برایش تنگ شد، اما کارش سخت و فرسایشی بود و بخش ما هم ریزش نیروی زیادی داشت. قبل از تغییرات مدیریتی، همه چیز خوب بود، اما وقتی مدیر عوض شد، قوانین به شدت سختگیرانه‌ای اعمال شد و خیلی‌ها راضی نبودند. پیشنهاد من این است که به پیشرفت کاری نیروها اهمیت داده شود و جنسیت‌گرایی کنار گذاشته شود.

کمتر از یک سال است که در اسنپ مشغول به کار هستم. فکر می‌کنم اگر قبل از کرونا وارد این شرکت می‌شدم، رضایتم حتی بیشتر هم بود. نکات مثبت زیادی در این شرکت وجود دارد: 1- حقوق و مزایا واقعاً خوب است و به کارمندان اهمیت داده می‌شود. در مناسبت‌های مختلف از سوی HR هدیه یا ایمیل دریافت می‌کنید. 2- افراد قوی در هر تیم به وفور یافت می‌شوند که می‌توان از آن‌ها یاد گرفت. این موضوع را از همان جلسه مصاحبه متوجه شدم. بدون اغراق، اولین مصاحبۀ من بود که با وجود سخت بودن، بعد از آن حس خوبی داشتم، چون به جزئیاتی توجه می‌شد که ذهنم را به سمت یادگیری سوق داد نه استرس! 3- هر بار که مشکلی در تیم برایم پیش می‌آید، می‌دانم چندین نفر هستند که می‌توانم با آن‌ها صحبت کنم و کمک می‌کنند تا مسئله حل شود. مدیرم به حرف‌هایم گوش می‌دهد، چیزی که در دو محیط کار قبلی من را ناراحت کرده بود. 4- پیشرفت من به خودم بستگی دارد و بستر برای پیشرفت وجود دارد. شرکت بودجه مخصوصی برای یادگیری کارمندان اختصاص می‌دهد که می‌توانند دوره‌های آنلاین بگذرانند، کتاب بخرند یا در کلاس‌های آموزشی شرکت کنند. اما مشکلاتی هم وجود دارد: 1- تعداد جلسات زیاد است که تمرکز را مختل می‌کند. 2- حجم کار در پوزیشنی که من مشغول هستم واقعاً بالاست.

من حدود سه سال در مجموعه اسنپ و در بخش کالسنتر مشغول به کار بودم. متأسفانه فشار کاری بسیار بالا به همراه مدیریت نادرست و ارتقای شغلی بر اساس روابط دوستانه و پارتی‌بازی باعث شد که با وجود توانایی‌های بالا، پیشرفتی صورت نگیرد و شرایط روحی و کاری هر روز سخت‌تر شود. فیدبک‌های زیادی از مشکلات برای مدیران مجموعه ارسال شد، اما هیچ‌وقت تغییری ایجاد نشد. اسنپ از بیرون قشنگ به نظر می‌رسد، اما در داخل، همه سعی می‌کنند خوشحال به نظر برسند، در حالی که به دلیل کار بیش از حد، از درون ناراحت هستند.

من به مدت ۶ ماه به صورت پروژه‌ای با اسنپ کیو همکاری کردم. در این مدت روابط کاری محترمانه بود و روال کاری مشخصی وجود داشت. با این حال، فرصتی برای پیشرفت شغلی در نظر گرفته نشده بود و از نظرات کارمندان استقبال نمی‌شد. از طرفی، پرداخت‌ها به‌صورت منظم انجام می‌شد و فرآیندهای کاری به خوبی مدیریت می‌شد.

من به عنوان پروموتر در شرکت اسنپ مشغول به کار شدم، اما فقط یک هفته در این شغل ماندم. این شغل نه حقوق ثابت دارد، نه بیمه، سنوات یا عیدی. پرداخت‌ها به صورت هفتگی و بر اساس قرارداد با رانندگان ماشین، موتوری و وانتی انجام می‌شود. با این حال، پرداخت‌ها شرایط خاصی دارد؛ مثلاً اگر راننده‌ای را ثبت‌نام کنید و در مدت مشخصی کمتر از ۳ بار مسافر جابه‌جا کند، هیچ پورسانتی به شما تعلق نمی‌گیرد. برای موتور و وانت نیز باید حداقل یک سفر انجام شود تا پورسانت پرداخت شود. نکته دیگر این است که اولین پرداخت دستمزد در هفته سوم انجام می‌شود، اما اگر در هفته اول از همکاری انصراف دهید، هیچ پولی به شما تعلق نمی‌گیرد. من یک هفته کار کردم و حدود ۳۰۰ هزار تومان فروش داشتم، اما حتی یک ریال هم به من پرداخت نشد. به نظر من این رفتار اسنپ نوعی کلاهبرداری است، زیرا حتی اگر یک روز هم کار کنید، باید دستمزد آن روز را دریافت کنید. این رفتار مدیران اسنپ نشان می‌دهد که آنها می‌دانند بسیاری از افراد به دلیل سختی کار کمتر از سه هفته با آنها همکاری می‌کنند و انصراف می‌دهند، اما هیچ پورسانتی پرداخت نمی‌کنند.

من برای پوزیشن برنامه‌نویس Go درخواست دادم، با اینکه چند تست با Go انجام داده بودم، اما خودم را برنامه‌نویس Go نمی‌دانستم. در آگهی ذکر شده بود که اگر حتی تجربه کار با Go نداشته باشی ولی علاقه به یادگیری داشته باشی، مشکلی نیست و شرکت به آموزش علاقه‌مند است. مصاحبه من سه مرحله داشت و همه‌ی آن‌ها از طریق اسکایپ برگزار شد. ابتدا یک مصاحبه فنی با یکی از سنیورهای شرکت داشتم. مصاحبه به طور کلی خوب بود، اما مصاحبه‌کننده کمی بیش از حد جدی و رسمی بود. البته این یک ویژگی فردی است و نمی‌توان در مصاحبه خیلی به آن ایراد گرفت، چون جلسه رسمی است. اما شخصاً ترجیح می‌دادم جلسه صمیمی‌تر باشد. سوالات در همه‌ی مباحث مطرح شد، از دیزاین پترن‌ها گرفته تا سوالاتی در مورد طراحی دیتابیس.

از طریق لینکدین، یکی از مدیران ارشد منابع انسانی گروه اسنپ که هنوز در آن موقعیت شغلی است، نیمه‌شب به من پیام داد و پیشنهاد همکاری برای تیم خودش را مطرح کرد. با توجه به اینکه در حال دریافت پیشنهاد از شرکت‌های دیگر بودم، از او خواستم اگر تمایل به ادامه همکاری دارند، پروسه را سریع‌تر پیش ببرند. او با من تماس تلفنی گرفت و طی یک گفت‌وگوی دو ساعته، همه جوانب را بررسی کردیم. او قول داد نتیجه تصمیم‌گیری را تا پایان هفته به من اطلاع دهد. اما خبری از او نشد و من پیشنهاد همکاری شرکت دیگری را پذیرفتم. حدود یک ماه بعد، وقتی پروفایل لینکدین خود را به‌روزرسانی کردم، او چند ساعت بعد پیام رد درخواست (ریجکشن) فرستاد و اعلام کرد که من برای آن موقعیت شغلی واجد شرایط نبودم. جدا از اینکه رفتار او برای فردی در جایگاه شغلی و سطح سازمانی‌اش بسیار بچه‌گانه و تعجب‌برانگیز بود، بسیار متاسفم که مدیر منابع انسانی گروهی که باید الگوی دیگر مدیران و رهبران باشد، به قول خودش (در مورد اطلاع‌رسانی نتیجه مصاحبه) پایبند نبود.

شرکت از طریق یکی از سایت‌های کاریابی رزومه من را مشاهده کرده بود و کارشناس منابع انسانی برای بررسی امکان تغییر محل کارم با من تماس گرفت. پس از اعلام تمایل من به همکاری با اسنپ، مصاحبه‌ها به صورت اسکایپی تنظیم شد. در کل ۴ مرحله مصاحبه انجام شد که ۲ مرحله مربوط به منابع انسانی و ۲ مرحله فنی بود. کارشناس‌های منابع انسانی برخورد بسیار خوبی داشتند، من را راهنمایی کردند و سوال‌های خلاقانه و مفهومی مطرح کردند. یکی از کارشناس‌ها در طول مراحل مصاحبه همراه من بود و به سوالات و ابهاماتم به صورت دوستانه پاسخ می‌داد. مصاحبه‌های فنی سطح بالایی داشتند و بیشتر بر مسائل مفهومی و عمیق متمرکز بودند که نیازمند آشنایی قوی و تجربه کاری در آن زمینه بود. اکنون که حدود ۳ ماه است به اسنپ پیوسته‌ام، بسیار از انتخابم راضی هستم و محیط کاری این شرکت را بسیار حرفه‌ای می‌بینم.

بعد از چندین بار مصاحبه با شرکت اسنپ برای موقعیت‌های مختلف در سال‌های متفاوت، متوجه شدم که اعتمادبه‌نفس بالا، داشتن گواهینامه‌های مختلف، ظاهر و پوشش مناسب و رایج در استارتاپ‌ها، استفاده از کلمات انگلیسی در مکالمات فارسی و داشتن دانش شفاهی به جای عملی، بسیار مهم‌تر از تجربه کاری، مدرک تحصیلی و سواد است. سوالات تخصصی و تحلیلی مطرح می‌شد که بیشتر بر استفاده از اصطلاحات و مفاهیم آکادمیک و انگلیسی و حفظ‌شده تاکید داشت تا بیان مفاهیم و درک واقعی مصاحبه‌شونده از آن مسائل. در کل، توانایی پرزنت و نمایش خود نقش اساسی در استخدام در بیشتر استارتاپ‌ها یا شرکت‌هایی با پایه استارتاپی در ایران دارد.

در یکی از کلاس‌های آموزشی، استادم که از دانش من خوشش آمده بود، من را به اسنپ معرفی کرد. حدود دو هفته طول کشید تا اولین تماس با من گرفته شد و کل فرایند مصاحبه حدود دو ماه به طول انجامید و شامل چهار مصاحبه بود. مصاحبه اول فنی بود، اما مصاحبه‌کننده تسلط کافی به مباحث امنیتی نداشت. انتظار داشتم اسنپ در زمینه امنیت پیشرفته باشد، اما متوجه شدم ضعیف است. این برای من فرصتی بود تا جایگاهی برای خودم ایجاد کنم. در پایان مصاحبه گفتند تا به حال کسی به این خوبی سوالات را جواب نداده است. مصاحبه دوم با منابع انسانی بود که دوستانه و راحت برگزار شد. سوالات متداول پرسیده شد و کمی هم انگلیسی صحبت کردند. من حقوق ۶,۵۰۰,۰۰۰ تومان در اواخر سال ۱۳۹۷ درخواست دادم. مصاحبه سوم با CTO بود که جوان بودند و مصاحبه فنی بود، اما سوالات سطحی مطرح شد. در مورد حقوق درخواستی من موافقت کردند، اما گفتند اضافه‌کاری نداریم و باید تا زمانی که کار هست در شرکت حضور داشته باشم. من گفتم مبلغ درخواستی من بدون اضافه‌کاری است و قرار شد یکبار دیگر مصاحبه منابع انسانی داشته باشم. مصاحبه چهارم شامل سوالات تکراری بود و دوباره در مورد حقوق سوال کردند. گفتند ما مثل یک خانواده هستیم و باید شرکت را خانه خود بدانید و اضافه‌کاری پرداخت نمی‌شود. من گفتم بدون اضافه‌کاری ۱,۵۰۰,۰۰۰ تومان بیشتر می‌خواهم. در نهایت بعد از یک هفته ایمیلی دریافت کردم که گفته بود با وجود اینکه از سابقه و تجربه من تحت‌تاثیر قرار گرفته‌اند، من پذیرفته نشده‌ام.

مصاحبه اول من با یکی از کارشناسان منابع انسانی انجام شد که بسیار خوب و حرفه‌ای برگزار شد. قرار بود مصاحبه دوم و فنی بلافاصله بعد از آن انجام شود، اما به دلیل مشکلی برای مصاحبه‌کننده فنی، زمان آن با عذرخواهی تغییر کرد. مصاحبه دوم با لید تیم نقشه انجام شد که فردی بسیار باسواد و فهمیده بود و از مصاحبه با او لذت بردم. او اصلاً تلاش نکرد که بی‌دلیل سوالات سخت بپرسد، بلکه واقعاً می‌خواست عمق دانش مرا بسنجد. اگرچه مصاحبه‌های فنی در طبقه ۴ انجام می‌شود، اما محیط کار اصلی در طبقه ۱ قرار دارد که بسیار شلوغ و پرسر و صداست و تعداد زیادی نیرو در فضای نسبتاً کوچکی کار می‌کنند، شبیه کافی‌نت. حتماً محیط کاری که قرار است در آن کار کنید را ببینید. کل فرآیند مصاحبه حدود دو تا سه هفته طول کشید و من از آن کاملاً راضی بودم.

فرآیند مصاحبه در اسنپ شامل سه مرحله بود. مرحله اول مصاحبه با بخش منابع انسانی و سپس بخش فنی به صورت اسکایپی انجام شد که برخوردها محترمانه و سوالات فنی در سطح متوسطی بودند. در مرحله دوم، از من خواسته شد تا مدیران محل کار فعلی یا قبلی و معرفی‌هایم را ارائه دهم تا استعلام بگیرند که من سه نفر را معرفی کردم. مرحله سوم دریافت ایمیل Job Offer بود که شامل حقوق و مزایا می‌شد و من باید آن را تایید می‌کردم و تاریخ شروع به کار را مشخص می‌کردم. اسنپ تا عید نیروهایش را دورکار کرده و هر ماه هزینه اینترنت را پرداخت می‌کند. مزایا و پاداش‌ها در سطح متوسط رو به پایین بودند.

حدود دو ماه بعد از ارسال رزومه، با من تماس گرفتند. مصاحبه اول در دفتری در مرزداران با خانمی که مدیر پشتیبانی بود انجام شد. ایشون با تجربه کاری که نصف من داشتند، خدارو شکر منو تایید کردن. (خیلی از مواقع به خاطر سابقه کاری تقریبا زیادی که دارم، مصاحبه‌گرها از من فاصله می‌گیرند.) مرحله دوم مصاحبه حدود یک ماه بعد در ساختمانی در جردن برگزار شد. مصاحبه‌گر مربوط به واحد دیگری بود و چون آن واحد مدیر نداشت، ظاهراً همه چیز خوب پیش رفت. بعداً تماس گرفتند و گفتند که پیشنهاد حقوق رو ایمیل می‌کنند و من باید چک کنم. من به مدت دو هفته منتظر ماندم و پیگیری کردم، اما ایمیلی دریافت نکردم. در نهایت گفتند که اشتباه شده و این موقعیت شغلی از چارت سازمانی حذف شده است. جل الخالق.

چند وقت پیش از طریق لینکدین با اسنپ ارتباط برقرار کردم و به دلیل مشغله‌هایم نتوانستم بلافاصله پاسخ دهم. بعد از چند هفته صحبت کردیم و برای مصاحبه برنامه‌ریزی شد. مصاحبه من سه مرحله داشت: مرحله اول با یکی از همکاران فنی اسنپ بود که در آن درباره تجربیات گذشته و دلایل تصمیماتم سوال شد. مرحله دوم با بخش منابع انسانی بود که بیشتر روی مهارت‌های نرم و تجربیات مثبت و منفی در شرکت‌های قبلی تمرکز داشت. مرحله سوم با مدیرم بود که در آن سطح شغلی مشخص شد. بعد از تایید نهایی، فرآیند بررسی رفرنس‌ها و عقد قرارداد انجام شد. قرارداد اولیه سه ماهه آزمایشی بود و در صورت رضایت تمدید می‌شد. همکاری به صورت ریموت بود و فقط یک بار به دفتر رفتم تا با محیط آشنا شوم. در کل، تجربه مثبتی بود و حقوق نیز بر اساس توانایی‌ها تعیین شد.

اگر در مصاحبه‌های فنی از شما خواسته شود که یک تسک ارسال کنید، احتمال زیادی وجود دارد که این مصاحبه فیک باشد و فقط برای انجام رایگان کار توسط کارجویان طراحی شده باشد. بنابراین، اگر با وجود انجام کار عالی رد شدید، تعجب نکنید! ممکن است اصلاً آن موقعیت شغلی برای استخدام نبوده باشد. سال گذشته در یک شرکت مصاحبه دادم و با وجود انجام کار بسیار عالی در کمترین زمان، حتی پاسخ ندادند که رد شده‌ام یا نه. یکی از موارد مشکوک این بود که در ۲ روز از من ۵ پروژه خواسته بودند و صورت سوال پنجم نصفه‌نیمه نوشته شده بود. با وجود اینکه مسئول فیلد مربوطه در اسکایپ به من گفته بود اگر سوالی داشتم به آقای ایکس پیام بدهم، او تا ساعت ۹ شب روز ددلاین جواب نداد و حتی صورت سوال را نتوانستم کامل بفهمم. در نهایت ساعت ۹ شب جواب دادند و من پروژه را تا ۱ ساعت بعد کامل کردم و ارسال کردم. بعد از آن هیچ خبری نشد تا چند هفته بعد که گفتند رد شده‌ام. بعد از جستجو در لینکدین متوجه شدم که در آن زمان هیچ کسی را برای آن موقعیت استخدام نکرده‌اند و حتی ماه‌ها بعد هم چنین پوزیشنی وجود نداشت. عجیب‌تر اینکه در ابتدا گفته بودند مصاحبه اول با اچ‌آر و بعد فنی خواهد بود، اما در نهایت مصاحبه‌ای الکی با مدیر تنظیم کردند و حتی مصاحبه‌کننده تعجب کرد که چرا مصاحبه اچ‌آر و فنی انجام نشده است. مسئله دوم این است که امسال در یک مصاحبه محصول شرکت کردم. در دفعه اول مصاحبه‌کننده نیامد و بعد از پیگیری من، مصاحبه مجدد گذاشتند. در مصاحبه از من پرسیدند اگر دو ویژگی به اسنپ اضافه کنم، چه خواهد بود؟ من دو ایده بسیار ناب و خوب ارائه دادم که خیلی خوششان آمد و آن‌ها را یادداشت کردند. سپس سعی کردند بیشتر درباره این ایده‌ها از من سوال کنند. بعد از یک هفته ایمیل زدند که رد شده‌ام. در حالی که مصاحبه واقعاً خوب بود و بیشترین میزان خلاقیت را نشان داده بودم. در پایان مصاحبه پرسیدم وظایف این پوزیشن چیست؟ اما جواب واضحی نداشتند و سعی کردند موضوع را بپیچانند. در نهایت متوجه شدم که برای این پوزیشن هم کسی را استخدام نکرده‌اند. خلاصه اینکه خیلی مواظب دزدی ایده‌ها و کارهایتان باشید. اسنپ زیاد این کار را می‌کند و چند بار برای دوستانم هم چنین اتفاقی افتاده است. مخصوصاً برای کسانی که در حوزه تولید محتوا کار می‌کنند، دزدی محتوا کاملاً واضح است و دیگر کار تک و ... نیست که کسی متوجه نشود.

هر بار که این شرکت در جابینجا آگهی‌های جدید منتشر می‌کرد، من رزومه ارسال می‌کردم، اما متأسفانه هیچ بازخوردی از طرف آن‌ها دریافت نمی‌کردم. تا اینکه یک روز تماس گرفتند و برای مصاحبه وقت گذاشتند. قرار بود اطلاعات مصاحبه از طریق ایمیل برایم ارسال شود، اما این اتفاق نیفتاد و من خودم مجبور شدم پیگیری کنم. مصاحبه قرار بود از طریق اسکایپ انجام شود، اما فرد مصاحبه‌کننده آنلاین نشد. بعد از یک ساعت با من تماس گرفتند و عذرخواهی کردند و گفتند برای فرد مصاحبه‌کننده مشکلی پیش آمده است. دوباره وقت مصاحبه تنظیم شد و مصاحبه دوم انجام شد. سطح سوالات فنی نسبتاً بالا بود و من تقریباً از پس اکثر سوالات برآمدم، اما در دو مسئله ضعیف عمل کردم و باید راه‌حل‌های ساده‌تری پیدا می‌کردم. یک هفته بعد نتیجه مصاحبه آمد و من رد شدم. نکته عجیب این بود که من برای سطح جونیور رزومه فرستاده بودم، اما در مصاحبه به من گفتند که جونیور استخدام کرده‌اند و الان فقط به دنبال سینیور هستند.

من برای سمت مدیر جبران خدمات و مزایا به مصاحبه دعوت شدم. در جلسه مصاحبه، تمام جزئیات کارهایی که انجام می‌دادم را پرسیدند و یادداشت کردند. کمی شک کردم، اما سعی کردم مثبت فکر کنم. بعد از اولین مصاحبه، به من ایمیل زدند که برای این سمت بیش از حد قوی هستم و متاسفانه نمی‌توانند من را استخدام کنند. بعد از مدتی متوجه شدم فردی که من را مصاحبه کرده بود (که اتفاقاً مدیر بخشی در منابع انسانی بود) در لینکدین سمت خود را به همان سمتی که من برای آن مصاحبه داده بودم تغییر داده بود! یعنی موضوع استخدام نبود، بلکه می‌خواستند ببینند من چه کارهایی انجام می‌دهم و از آن کپی برداری کنند. اگر این موضوع را از قبل می‌گفتند، من کارهایم را به طور کامل برایشان لیست می‌کردم و این همه راه را برای مصاحبه نمی‌آمدم.